سکس عاشقانه من و سعید

1394/02/02

سلام:من شراره هستم 23 سالمه قدم 170وزنم 55کیلو سبزه هستم وعاشق سکس همیشه با نگاه کردن فیلم های سکسی و داستان های سکسی وقتامو میگذرونم و لذت میبرم خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم

تقریبا واسه یک ساله پیش زمستون تو عروسی دختر عموم با سعید اشنا شدم صادقانه بگم که سعید یکی از بهترین پسرایی که بود که تو عمرم دیدم من یه لباسه قرمز کوتاه که قدش تا زیر باسنم بود تنگ پاهام لخت بود فقط یه شورت قرمز پام بود با لباسی که پوشیده بودم همه ی پسرا حواسشون به من بود با نگاهاشون منو میخوردن ساعت 12 شب بود ما بعد از کلی رقصیدن و خوش گذروندن قرار بود که مراسم تموم بشه اما مهسا(دختر عموم) و کامران (شوهرش)تصمیم گرفتن بعد از رفتن مهمونایه اصلی دوستایه نزدیکو …دوره همی و یه جوره دیگه شبو بگذرونن منم چون زیاد اهل خوش گذرونی بودم باهاشون رفتم کامران خیلی ثروتمند بود و صاحب کارخونه و… که خلاصه تصمیم گرفتیم برید باغشون که تا صبح اونجا بمونیم خونواده هامون چون حریف ما نمیشدن اعتراضی نکردن منم ماشین داداشیمو برداشتمو دوستامو سوار کردم تقریبا با دخترا و پسرا 10 نفر میشدیم ودنبال عروس و دوماد را افتاد صدای ضبط ماشین تو خیابونا و لش بازیه دوستام حواسه بقیه رو به ما جلب میکرد رسیدیم باغ و وارد ویلا شدیم و مهسا از قبل آماده کرده بود و باند و مشروب و …به راه بود من زیاد سعی کردم مشروب نخورم و مهسا و کامران جفتشون حسابی خوردن و مست کردن سعید دوست کامران با ما تو باغ بود مشروب خورده بود و تو حاله خودش نبود درضمن چون سعید خوشگل بود اندام سکسی داشت اونشب دخترا همش خودشونو میمالین بهش و حواسه منو بیشتر به سمت سعید پرت میشد معلوم بود که مثل خودم تجربه ی سکس زیاد داشته خلاصه من خودمو با رقصیدن مشغول میکردم که حواسم پرت بشه یه لحظه حس کردم یکی از پشت خودشو بهم میچسبونه تا به خودم اومدم دیدم یه پسره دستشو دور کمره من حلقه کرد من چون تو کف سعید بودم برگشتمو محکم زدم تو گوششو نظر همه به سمت من جلب شد وقتی دیدم همه به من نگا میکنن پالتومو پوشیدمو رفتم بیرون تکیه دادم به ماشینو سیگارمو روشن کردم

داشتم هوا میخوردم که دیدم سعید پیرنشو دراورد و اومد بیرون وای چه بدنه سکسی داشت داشتیم دیونه میشدم خیلی دوست داشتم اونشب باهاش بخوابم بهش گفتم اینجوری مریض میشی پیرنتو تنت کن بهم گفت تو همونی هستی که زدی تو گوشه اون طفلی گفتم اون طفلی نبود لاشی اومد چسبید به من خب تقصیر اون چیه تو خیلی عوضی هستی با تعجب پرسیدم چرا گفت این اندامی که تو داری معلومه همه میخوان …منم خندیدم و گفتم دیونه بعد ازم پرسید اسمت چیه گفتم شراره گفت منم سعیدم خلاصه یکم باهم حرف زدیم سنو ساله همو پرسیدیم …گفت شب که نمیری گفتم نه بابا کجا برم بهتر از این جا گفت معلومه خیلی شیطونی منم خندیدمو سیگارمو انداختم زمین که برم تو سعید دستمو گرفت گفت کجا بیا هنوز حرفم تموم نشده گفتم سردمه میرم تو گفت باشه بریم تو اتاق یکم حرف بزنیم منم که منظورشو گرفتم چیه okودادم گفتم تو برو منم پشته سرت میام رفتیم تویکی از اتاقا و سعید زود درو قفل کرد تو اتاق بخاری بود و یه تخت دونفره که کلا مخصوصه سکس بود سعید چشماش از شهوت قرمز شده بود رفت نشست رو تخت و گفت بیا بشین شراره جون منم که تو کفه سعید بود بی مقدمه شروع کردم اروم اروم لباسامو دراوردن سعیدم محو تماشای منو اندامه من شده بود لب پاینیشو گاز میگرفت رفتم جلو برگشتم گفتم کمکم کن اونم زیپمو کشید پایین لباسم افتاد سوتینه قرمزمو باز کرد گفت جنده سته قرمزم پوشیده از جاش بلند شدو بغلم کرد انداخت رو تخت دستشو از رو گردن کشید رو نوک سینم و رو نافمو تا رونمو پایین جووووون میخوای زیرم باشی گفتم اره سعید زود باش دارم دیونه میشم حالم خیلی بده اونم بلافاصله تا حرفم تموم نشده لبامو گرفتو شروع کرد به خوردن بدنم داشت از گرما عرق میکرد گفت شراره تو خیلی داغی مطمئنی حال خوبه منم دستمو انداختم دور گردنش گفتم خفه شو عوضی لباشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم وقتی متوجه شد خیلی شهوتی شدم شلوارشو دراورد افتاد روم وای تمام سنگینیش روم بود تو عمرم همچین پسری ندیده بودم اصلا نمیخ استم اون شب تموم بشه سعید شروع کرد به لیس زدنه بدنم و نفسام به شمارش افتاد از گلوم لیس زد تا رو کسم از رو شورت بو میکرد و گفت جووووون یه هفته اس کس نخوردم با دندون شرتمو میگرفتو میکشید شورتمو دراورد و پاهام و داد بالا اول یه زبون از پایین تا بالا کشید رو کسم منم بلند گفتم اخ تو اخر منو میکشی با دوتا دستم محکم سرشو گرفتمو به سمته کسم فشار میدادم اونم محکم برام میمکید منم اه اه اه اه میکردم انگشتشو کرده بود تو کسم و بالاشو میک میزد دیگه کم کم داشتم ارضا میشدم گفتم سعیدجونم بسه سریع اوم لبامو خوردو کیرشو با یه ضرب فشار داد تو کسم منم جیغ کشیمو زود دستشو گذاشت جلو دهنم و گفت هیس جنده میخوام جرت بدم با این کلمه به لحظه همه جایه بدنم بی حس شد شروع کرد به تلمبه زدن گفت برگرد به پشت منم سریع برگشتم کیرشوکرد تو کونم با یه دستشم کسمو میمالید داشتم دیونه میشدم میگفتم اخ سعید تند تند بکن اخ اخ میکردم اونم تند تند تلمبه میزنم تقریبا یه ربعی از عقب حال کردیم دوباره منو برگردوندو اومد روم گفت خودت پاهاتو باز کن منم با دستم پاهامو بالا نگه داشتمو مثل دیونه ها منو میکرد دیگه کم کم داشت ابش میومد منم ارضا شدم و سریع کیرشو دراورد و ابش با فشار ریخت رو سینه هام افتاد کنارم منم دیگه از خستگی نمیتونم تکون بخورم کنارش افتادم بعد از چند دقیقه رفتم حموم و خودمو شستمو لباسمو پوشیدمو کنارش خوابیدم این بهترین سکسم بود بعد از اون شب منو سعید چندباری باهم حال کردیم اما خونه خودشون امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: شراره


👍 0
👎 0
47086 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

459738
2015-04-22 16:57:11 +0430 +0430
NA

کس شعر نوشتی و کی غزل تلاوت

0 ❤️

459739
2015-04-22 17:25:09 +0430 +0430
NA

دختری در رویای کیر یکیرزدی یکیرا دآدی

0 ❤️

459740
2015-04-22 17:53:06 +0430 +0430
NA

وقتی دیدم همه به من نگا میکنن پالتومو پوشیدمو رفتم بیرون تکیه دادم به ماشینو سیگارمو روشن کردم biggrin بسکه فیلم دیدی توهم زدی

0 ❤️

459741
2015-04-22 17:57:31 +0430 +0430
NA

Enghad ke dokhtaraye irani (bekhosus koskholayi mese to) 170cm o 175cm hasan dokhtaraye holandi nisan. Jam konin baba

0 ❤️

459742
2015-04-22 19:12:29 +0430 +0430
NA

تو کف کیرتوهم زدی

0 ❤️

459743
2015-04-22 21:26:28 +0430 +0430
NA

راستشو بگو تا این داستان چرتتو نوشتی چندبار خودتو ارضا کردی عجوزه؟؟

0 ❤️

459744
2015-04-23 02:13:05 +0430 +0430
NA

جنده بدبخت عغده ای،کیرم از پهنا تو کست با این داستانه کس و شعرت

0 ❤️

459745
2015-04-23 09:50:49 +0430 +0430
NA

yaro gerefte kardatesh 2 saat nis baham ashna shodan. taze behesham gofte jende. bad mige sexe asheghane. to ye koskhole maliatiee. mifahmi maliatiiiiii

0 ❤️

459746
2015-04-23 10:14:13 +0430 +0430
NA

چرت بود…حنا کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

459747
2015-04-23 12:30:34 +0430 +0430

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
کوس بود
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها