سکس عاشقانه منو رسول

1393/08/25

سلام من اسمم باران 18 سالمه اولین بار میخوام خاطرمو براتون بنویسم منو رسول 4 سال پیش تو یه جشن تولد با هم آشنا شدیم رسول پسر خوشگلی بود قد بلند چشمای سبز لبای توپول که من عاشق خوردنش بودم… منو رسول زیاد حرفای سکسی میزدیم هم رسول خیلی حشری و سکسی بود هم من… بزارید از خودم بگم قدم 1و 75. وزنمم 72 سینه هام 75 بدن سفیدی دارم موهامم کوتاهه رنگش عسلیه این داستان مال 3 سال پیشه مامانم رفته بود مشهد آبجی کوچیکمم رفته بود خونه خالم بالاخره به هزار بهونه تونستم اون شب تنها بمونم زنگ زدم به رسول گفتم میای خونمون گفت شمالم یکم دپرس شدم اما گفت 1 شب میرسم میام پیشت… ساعت 8 اینا بود رفتم دوش گرفتمو خودمو واسه عشقم آماده کردم میدونستم رسول عاشق رنگ سبز یه شرت لامبادای توری سبز فسفری پوشیدم با سوتینش یه ساق توری هم پام کردم(عاشق ساق توری بود) یه تاپ قرمز با یه شرتک مشکی پوشیدم ساعت 1:30 اینا بود که زنگ زد گفت درو بزن خییییللللیییی استرس داشتم اومد بالا رفتم دم در لباشو یه بوس کوچولو کردمو اومد تو خونه… نشست روی مبل بهش گفتم چیزی میخوری گفت نه خوابم میاد میدونستم خوابش نمیاد و شیطون شده گفتم برو تو اتاق مامانم اینا منم الآن میام رفتم پیشش دراز کشیدم سرمو گذاشتم رو بازوشو رفتم تو آغوشش خودمو بهش چسبونده بودم آروم پیشونیمو بوس کرد منم سرمو اوردم بالا لبشو بوس کردم یهو شروع کرد لبامو خوردن همون لب کافی بود که خیس خیس بشم اما به این زودیا ارضا نمیشدم لبامو میخوردو زیر گوشمو نوازش میکرد منم دستمو میکشیدم رو بدنش با لذت لباشو میخوردمو یه گاز کوچولو ازش میگرفتم با هم چرخیدیمو اومد روم خوابید شروع کرد گوشمو خوردن میدونست دیوونه میشم نفسش به گوشم خوردو یه آه ریز کشیدم هم از روی لذت هم واسه اینکه اون عاشق آه و اوه کردن بود اونم یه جووووون قشنگ گفت زبونشو میکشید رو گردنمو آروم بند تاپمو باز کردو تاپمو کشید پایین از روی سوتین سینمو میمالید قشنگ کیرشو احساس میکردم سفت سفت شده بود یه کم کمرو دادم بالا و بند سوتینمو با یه دست باز کرد شروع کرد لبامو خوردنو نوک سینمو مالیدن اوووووووف تو فضا بودم آروم اومد پایینو سینمو خورد بهم گفت شلوارکتو در بیار تا من درآوردم دیدم آقا همه چیزشو در آورده جز شرتش معلوم بود خیلی حشری شده کیرش داشت شرتشو جر میداد اومد روم لبامو خوردو کیرشو رو کسم تنظیم کرد یکم که خورد گفتم بسه نوبت منه خوابیدم روش یه لب ازش گرفتم آروم زبونمو از لاله ی گوشش کشیدم رو بدنش یه آههه مردونه از رو لذت کشیدو منو واسه خوردن کیرش با ولع تر کرد شورتشو دادم پایین یه لحظه موندم که یه پسر 15 ساله چرا انقدر کیرش گنده س یه زبون به سرش زدمو چشمامو بستمو سر کیرشو کردم تو دهنم میکش میزدمو میخوردمش بهم گفت سریع تر بخور منم سرعتمو بیشتر کردم 10 مین واسش خوردمو بعدش بهم گفت برگرد من میترسیدم از پشت درد داشته باشه بهم گفت اگه درد داشت درش میارم راضی شدم…آروم کیرشو گذاشت لای پاهام بعد از پشت میمالید به کسم آروم دستشو گذاشت رو کسمو با چوچولم بازی میکرد از اینورم با انگشتش داشت کونمو باز میکرد اول 1 انگشت بعد 2 انگشت اونموقع نفهمیدم اما بعدا فهمیدم تف زده سره کیرشو آروم لبامو گرفت تو دهنشو سر کیرشو کرد تو که یه جیغ کشیدمو گفتم درش بیار همونجوری خوابید رومو شروع کرد گردنمو خوردن در گوشم گفت بخاطر من تحمل کن یهو تا ته کیرشو کرد تو من از درد نمیتوستم تکون بخورم اما وقتی گردنمو میخورد دردم کم شد و حالا من بودم که تشویش میکردمو میگفتم بکن جرم بده حالا از رو لذت آه میکشیدمو رسول حشری تر میشد اینو از سرعتش فهمیدم بعد 20 مین یا 30 مین گفت آبم داره میاد گفتم یا بریزش رو کمرم یا همون تو بریز که یه آه گفتو همشو تو کونم خالی کرد بعدش بهش گفتم رسول دوست دارم یه دستمال از بغل تخت برداشتو اول منو تمیز کرد بعد خودشو من رفتم یه آب به بدنم زدمو اومدم بغلش خوابیدم اون شب تا صبح 3،4 بار سکس کردیم… منو رسول دیگه با هم نیستیم اما من هنوز عاشقشمو به پاش موندم امیدوار خوشتون اومده باشه منو رسول کلی با هم سکس داشتیم اگه خوشتون اومد بازم مینویسم البته بقیه ش بیشتر از جلو بوده.

نوشته:‌ باران


👍 0
👎 0
33520 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444147
2014-11-16 07:34:05 +0330 +0330

از اینکه گفتی رسول رنگ سبز دوس داره مشخصه که سیده ولی مواظب باش چارشنبه ها باهاش سکس نکنی ! و اگه راست گفته باشی و واقعا دختر باشی با این حشری بودنت ای ول داری ! کاش دوست دختر منم مثه تو بود

0 ❤️

444148
2014-11-16 17:55:59 +0330 +0330

اخی دلم سوخت که اخرش ولت کرده … ایرادی نداره حالا بشین این شعر رو زمزمه کن دلت اروم بشه …

تا هستم من، اسیر کیر توام، به آرزوی توام
اگر تو را جویم، حدیث کیر گویم، بگو کجایی
به دست تو دادم، کان پریشانم، دگر چه خواهی
فتاده‌ام از پا، بگو که از کانم ، دگر چه خواهی

1 ❤️

444150
2014-11-17 06:15:41 +0330 +0330
NA

یه تاپ قرمز با یه شرتک مشکی پوشیدم :|

کسی میدونه کسی شرتک چیه ؟ biggrin

تا اینجا که خوندم فهمیدم یه پسر جقی یه فانتزی کیری نوشته dash1

0 ❤️

444151
2014-11-17 07:34:24 +0330 +0330
NA

باسلام به تووداستان کس شعرتواین داستان 100%دروغ بودحقیقت نداشت مردهای ایرانی تحملشون 5دقیقه اتفاقازیادهم گفتم ولی چه جوریه پسر15ساله نیم ساعت بعدش 4بار.دمت گرم که کس شعرنوشتی جسارت نباشه کس شعربوددیگه خسته نباشی به دایستان های دروغت ادامه بده مشتاق خواندن کس شعرهای تو

0 ❤️