سکس عالی بعد از عید

1395/06/30

تمام عید منتظرش بودم.از قبل عید رفته بود پیش خانوادش و حدود 20 روز بود ندیده بودمش. ما که هر روز باید همو میدیدیم محدود شده بودیم به زنگ و اسمس. دلمون تنگ شده بود.وقتی برگشت رفتیم بیرون.بهم گفت جمعه برم پیشش.

  • دلم واسه بغلت تنگ شده.جمعه بیا با هم باشیم بعد این مدت.
    یاد بغلش که افتادم دیدم خودمم میخوام. ما عاشق هم بودیم.یه رابطه قشنگ و آروم. هم روحمون مال هم بود هم جسممون. اینکه کسیو اینجوری پیدا کنی و دوسش داشته باشی و بهش مطمئن باشی سخت اتفاق می افته و اینم از شانس من بود.
    پنجشنبه رفتم اپیلاسیون و جمعه یه دوش گرفتم .یه آرایش معمولی اما زیرش لباس زیرای صورتی توریمو که تازه خریده بودم پوشیدم. به مامانم گفتم با هم میریم بیرون برا نهار.اومد دنبالم و رفتیم خونش. تنها زندگی میکرد تهران. واسه همین راحت بودیم .براش غذا پختم.با هم عکسای این مدتو دیدیم. یه پیکی ام ودکا زدیم. سوغاتیمو بهم داد. یه کیف چرم خوشگل که از شهرشون آورده بود. نهارمونو که خوردیم ولو شدیم تو بغل هم روی مبل
  • اووومممم…چقد دلم برا لبات تنگ شده. چقد خوشمزه ان. زبونتو بده ببینم
    و شروع کردیم لب گرفتن. انگار بار اولمون بود. بعد این مدت خیلی میچسبید. حسابی لبای همو خوردیم. گفت بیا رو پاهام بشین. نشستم رو پاهاش و فیس تو فیس. باز لبامون گره خورد بهم.رفت سراغ گردن و گوشم.چشمامو بسته بودم و حال میکردم.تاپمو از تنم در آورد
    -جوووون چه سوتینی…بلا میخوای دیوونم کنی.زیرش خوردنیه…ممه های سکسی و سفید برا خودمه فقط…جوووون…عشقم
    و شروع کرد لیس زدن سینه هام.با زبونش دور نوک سینمو میخورد. گاز میگرفت.میدونه عاشق گاز گرفتن سینه هامم. چشمام خمار شده بود.
  • نکن با من اینطور دیوونم میکنیا… محکم نوکشو گاز بگیر ببینم…جوووون
    اینو که گفتم محکمتر میخورد سینمو. بعد کمرمو گرفت .دستامو حلقه زدم دور گردنش. میدونستم وقت رفتن توی تخته. همیشه بغلم میکرد و میبردم.
    گذاشتم روی تخت و افتاد روم و با ولع سینمو خورد. سوتینمو کامل در اورده بود. منم تی شرتشو در آوردم و لباشو خوردم. اومدم روش نشستم. کیرشو که سفت شده بود حس میکردم.درست زیر کسم بود. کسمو میمالیدم به کیرش. گردنشو لیس زدم و بعد بدنشو تا رسیدم به کیرش. از روی شلوار گاز آروم گرفتم.
  • نکن دیوونه آبم نکرده میادا… چند وقته کستو ندیده بی جنبه شده
    بعد شلوار و شرتشو کشیدم پایین. کیر شق شده اش. عاشق کیرشم. معمولی و خوبه.حسابی تمیز بود. سرشو زبون زدم.
    -جوووون…اووووف…
    با زبونم با سر کیرش بازی میکردم. براش ساک زدم. تا ته کردم توی دهنم. میمکیدمش و گاهی سرشو میاورد بالا و نگام میکرد و به جووووم میگفت و دوباره میخوابید
    صدای نفساش بلند شده بود گفت بسه خانمم بیا بخواب
    خوابوندم لبامو بوسید و دستشو کرد توی شرتم
    -جوووون خیسه که این…آماده اس کیرمو بکنم توش… کیرمو ندیده چند وقته …چه آبی ام داره
    با دستش چوچولمو مالید و بعد شلوارمو در آورد و پاهامو از هم باز کرد
    سرش گذاشت وسط پام و چوچولمو لیس میزد. میدونس حساسم به این کارش. صدای ناله هام بلند شده بود. حسابی کسمو خورد و اومد روم. دستاشو گذاشت دو طرف بدنم. نگام کرد
    -قربونت برم که اینقد نازی تو…میخوام کستو جر بدم امروز… مال خودمه جوووونممم…داد بزن برام عشقم
    همزمان کیرشو میمالید در کسم. همه وجودم عطش و هوس شده بود. پاهامو داد بالا و صاف نگام کرد و کیرشو کرد تو کسم
    -آییییییی… جووووونم
    چشمامو بستم یه لحظه درد خوبیه …گفت دردت میاد؟گفتم بیاد…بایدم بیاد با کیر کلفتت…بکنم فقط ما توی سکس راحت بودیم و همه چی میگفتیم…وقتای دیگه نه…فقط توی سکس
    -کیرم تو کسته …اووووف چه تنگه کست…جوووونم… ااااه
    -بکنم عشقم…جر بده کسمو.کیرتو میخواد بکن تا ته توش
    تند تند تلمبه میزد.صدای ناله و آه و اوهمون همه جا رو برداشته بود.کسم خیس خیس بود .کم کم صدام بلند تر شد
    -آییییی…بکنم تند تر دارم میشم…کسمو جر بده… کیر کلفتتو تا ته بکن توش…جوووون
    واسم تندتر تلمبه میزد. کمرمو گرفت آورد لب تخت و پاهامو گذاشت رو شونش .عاشق این پوزیشن بودیم جفتمون. توی این حالت ارضا میشدیم. تند تند تلمبه زد و همزمان چوچولمو میمالید.
    -آیییی… جوووون بکنم …جرم بده…کیرتو میخوام…کسم کیرتو میخواد…بکنش داغون شه…اوووففف…آاااااااههه
    و یهو جیغم رفت هوا و بدنم لرزید و توی کسم تپ تپ میزد… دیدم داره هنوز تلمبه میزنه که باصدای مردونش گفت
    -آااااااه …جوووون… عشقمممم داره آبم میاد. .
    -بریز تو کسم آبتو عشقم
    -چیزی نشه؟
    -نزدیک پریودمه بریز توش
    و تندتر تلمبه زد و آبش خالی شد توی کسم. همونجوری بیحال افتاد روم و کیرش هنوز توی کسم بود
    لبامو بوسییید و بعدم پیشونیمو…

نوشته: هستی


👍 9
👎 2
14894 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

557281
2016-09-20 21:32:52 +0430 +0430
NA

به نسبت کس شعرای این هفته بدک نبود.

0 ❤️

557304
2016-09-20 22:36:50 +0430 +0430

خدا کنه بگیرتت به گا نری یه وقت

0 ❤️

557315
2016-09-20 23:16:06 +0330 +0330

هستی ، چه نابکاری هستی !!
البته واضح و مبرهن است که نویسنده داستان یکعدد آقاپسر میباشد ولی بهرحال فضاسازی و شخصیت‌پردازیت بدک نبود .
ولی شم پلیسیم میگه پسری ! ای شیطون

0 ❤️

557350
2016-09-21 06:03:43 +0330 +0330

قشنگ بود … به قول دوستان بعد اونهمه کس و شعر تو این هفته …مرسی از قلم خوبت و فضاسازی جالبت … توش جون جفتتون …خداکنه تا آخرش همینطوری باشین.

0 ❤️

557384
2016-09-21 13:53:26 +0330 +0330

سلام
« . »
نقطهً بالا یعنی اصل موضوع رو بجا آوردی،بد ننوشتی،منهای چند غلط املایی که فدای سرت،نمک داستان خوب همین غلطای کوچیکه،دلیل گذاشتن اون نقطه این بود که شما با داستانت نشون دادی داستان خوب نوشتن میتونه به همین سادگی باشه.ساده،بی دردسر،بدون جملات فلسفیِ قلمبه سلمبه،به اندازه و تعریف زیبا از سکس…خیالی یا واقعی بودنش اصلا مهم بود؟نه واللا…خوب بود و …مرسی

0 ❤️

557391
2016-09-21 16:21:51 +0330 +0330

برگرفته از کتاب آموزش پوزیشن های سکسی بقلم عمو جانی

0 ❤️

557436
2016-09-21 22:35:16 +0330 +0330

خوب و پر هیجان و عالی.

0 ❤️

557447
2016-09-21 23:12:27 +0330 +0330

چرا یه خانم داستان میزاره همه تعریف میکنن اما یه پسر میزاره میبندینش به کیر خر؟؟!!!

0 ❤️

557531
2016-09-22 16:11:22 +0330 +0330
NA

احسنت !
کاری ندارم تخیل بوده یا واقعیت .
اما چون با نگارش و بیانِ خیلی خوب و کمترین غلط املایی نوشته شده ،
بنابراین خواننده رو به خوبی با خودش همراه میکنه .
مثلِ داستان های این جقی ها نیست که جمله ها رو غلط و بدونِ رعایتِ حداقل ها در اصولِ نگارش ، پشت سر هم ردیف میکنن و هزار تا سوتی هم میدن تو داستان .

در ضمن نیازی نیست که نویسنده حتمن موضوعِ داستان رو تجربه کرده و واقعن اتفاق افتاده باشه براش !
خیلی از کتاب های مطرحِ رمان زاییده ی تخیل نویسنده هست و واقعن برای نویسنده اتفاق نیفتاده .
اما خوندنشون با اینکه میدونیم واقعن اتفاق نیفتاده ، خیلی هم لذت بخشه .
چون اصول نوشتن و نگارش و شخصیت پردازری رو در رمان.شون رعایت کردن .
اما فرقِ این نویسنده های رُمان با نویسنده های آلت به دست اینه که رمان.نویس ها اولِ داستان از قد و هیکلِ مانکن و آلتِ 30 سانتی.شون حرفی به میون نمیارن و خواننده ها رو گوش دراز فرض نمیکنن و نمیگن که داستانشون کاملن واقعیه !

این داستان هم چون خوب نوشته شده ، بنابراین واقعی یا غیر واقعی بودنش اهمیتی نداره

0 ❤️

557532
2016-09-22 16:17:58 +0330 +0330
NA

در کشورهایی که گی بودن آزاد هست ،
دو نفر که گی هستن و با هم ازدواج میکنن ،
در واقع یکی از اینها همیشه مفعول هست و یکی.شون هم همیشه فاعل هست !
اینجوری نیست که نوبتی جای فاعل و مفعول عوض بشه .
گی ها معمولن یک دختر ب چ ه بی سرپرست رو به فرزندخواندگی قبول میکنن !
و لز ها هم یک پـسر ب چ ه بی سرپرست رو به قرزندخواندگی قبول میکنن

0 ❤️

557541
2016-09-22 20:51:04 +0330 +0330

Taaalaaa
با عرض معذرت چون کس‌لیسی یه جورایی اپیدمیه تو ایران اسلامی !

0 ❤️

557592
2016-09-23 11:13:25 +0330 +0330
NA

سلام دوستان
من نویسنده داستانم. یه دختر هستم و داستان واقعی بود.خاطره امو نوشتم و سعی کردم تمام حس ها رو منتقل کنم.بیشتر دوست داشتم ببینم نظرات چیه و واسه همین اکانت درست کردم تا نظر بدم.
متاسفانه دقتی داستانایی رو میخونم که از سکس با فامیل و مادر و اینا نوشته خیلی چندشم میشه و نمیتونم درک کنم.
آدم باید در لحظه زندگی کنه و با کسی بخوابه که دوستش داره.عیر از این باشه میشه انحراف جنسی.
ما با هم نموندیم اما به قدری اون ادم خوب بود که هیچوقت ازش حس بدی تو دلم نبود.امیدوارم این ادم های خوب سر راه همتون قرار بگیرن…حتی اگه موندنی نباشن ارزشش رو داره

0 ❤️