سلام بی مقدمه میرم سر اصل مطلب و تهش ازتون میخوام بگید به نظرتون مامانم داده یا نداده
این داستان بر میگرده ب چن سال پیش زمانی ک نهم بودم، یه پسر عمو دارم ک ی سه چار سالی از بابام کوچیکتره و کارمنده و اون زمان باید واسه کارش میرفت شهرستان بدون زن و بچش
واسه ی همین اول از شهرش میومد شهر ما و از خونه ی ما سر صبح میرفت سمت شهرستان ینی سابقه نداشت خونمون بمونه چون بابام میرفت سر کارو منم مدرسه بودم کسی خونه نبود جز مامانم اینم نمیموند همون صبح ک ما میزدیم بیرون اینم میزد بیرون سال نهم بودمو فک میکنم امتحانای نوبت اول بود و اینم(پسر عموم)اومده بود خونمون،صب بابام رفت سر کار و منم اماده شدم و رفتم مدرسه یخورده فکرم درگیر شد ک این چرا از خونه نزد بیرون، خلاصه رفتم امتحانمو دادم و بعد امتحان طبق روال روزای قبل قرار بود با دوستام بعد امتحان بریم دور بزنیم ک کنسلش کردم و مستقیم اومدم خونه زنگو زدم دیدم یخورده طول کشید و بعد بدون اینکه بدونن کی پشت دره درو زدن و رفتم تو خونه، آیفون کنار در Wcه و wcکنار در ورودی خونه،موقعی ک رفتم پسر عموم تو سرویس بود و مامانم یهو از تو پذیرایی(جایی ک پسر عموم شبش خوابیده بود)رفت سمت آشپزخونه.تحیل من :اینا روی کار بودن ک من یهو زنگو زدم و اینا هول شدن پسر عموم اومده آیفونو زده رفته تو سرویس خودشو مرتب کنه و مامانمم از این فرصت استفاده کرده خودشو جمع و جور کرده
حالا به نظر شما من زیادی شکاکم یا ی خبرایی بوده؟!
نوشته: کاربر
چهطور بعد سالها، یاد این موضوع افتادی؟
به این دلیل که طرف، باز میاد خونهتون و اینبار سراغ تو. از دیدن کونت، به وجد میاد و از کردنت، دچار عارضهی مستی و راستی.
اون داستان رو هم برات تعریف میکنه.
این میشه که یاد داستان چندسال پیش میافتی!
تمام میز و نیمکت مدارس کلّ ایران حوالهت بادا ابله!
ادمها باید همدیگرو درک کنند… پس کیر تو مغز شکاکت که خودت هم موندی که به کردن پسرعموت شک داری یا به دادن ننه ات…یا به نکردن پسرعمو شک داری یا به ندادن ننه ات…!؟ اینها هر کدوم فلسفه خاص خودش رو داره که از حوصله مان خارج هست که توضیح بدیم…
نوشتی اوایل هر وقت ما از خونه میزدیم بیرون …این یارو هم باشما میومد بیرون …این یعنی هیچ حسی برات بوجود نمیاورد …چرا ؟ چون توی مایماخ ، انگاری در ان مقطع سنی ( البته الان هم فرقی نکردی) هنوز فیزیک نخونده بودی و کصخلی بنام نیوتن (اسحاق گوت باز) که کاشف قوه جاذبه بود رو نمیشناختی …وگرنه باید کلهِ کص دود گرفته ات متوجه میشد که قانون جاذبه شامل حال پسرعموت هم میشه …فرقی نمیکنه جاذبه ، جاذبه ست … چه زمین جذب کنه چه کص ! یعنی پسرعموت بعد یه مدت همراه شدن با شما … عین شاتلی که وارد جو زمین میشه و اسیر نیروی جاذبه میشه ایشون هم اسیر نیروی جاذبه کص حاج خانم میشده سه سوت سمت خونه کشیده میشده… البته چون طبق معمول روی اسکُل بودنت حساب میکردن اینبار بد شانسی آوردند…البته تو باید بچه مودبی باشی نباید حرکتی بکنی که به حسابی که روی تو باز کرده بودند خدشه ای وارد بشه …!
اصلا بتوچه ؟ صاحب مال که بابات باشه حرفی نمیزنه …تو رو سننه کاسه داغ تر از آش ؟ پسرعموت خواسته زن عموش رو بکنه …شاید هم مامانت به درمانی چیزی احتیاج داشته ایشون هم داشته انجام وظیفه میکرده ! … اصلا حاج خانم هوس کرده بود زیر یه کیر دیگه بخوابه…نکنه توقع داشتی بره به لبو فروش بده یا بده تو بده؟ به این دیگه شکاکی نمیگن .فضولی کردن و سرک کشیدن به سکس دیگران میگن …خیلی هم حرصت گرفته …شما هم بفرمایید کص و کون زن عمو رو که ننه طرف باشه برید شخم بزنید…تلافی کنید…
گذشته از همه اینها …گیریم فهمیدی بینشون سکس بوده …میخوای چه غلطی بکنی؟ اصلا دیوث اگه کلید داشتی مثل گاو وارد میشدی نه تنها ماهم سرکار نبودیم بلکه بادیدن صحنه سوخاسوخ…طبق روال معمول درمیاوردی جق میزدی و الان هم پزش رو هم اینجا میدادی…
حالا چه عجله ای داری،وایستا این قرنم تموم بشه با هم دیگه میریم دره خونه پسر عموت یه سؤال ازش می کنیم،اونجور آدمی نیست من میشناسمش کرده باشه میگه کردم،چون یه مدت میگفتن به زن خودش هم نظر داره من ازش پرسیدم،گفت کردمش،خیالت راحت باش،حالا الان برو جيش کن برو بخواب قرن دیگه با هم صحبت می کنیم،باریکلا چه پسره خوبی.
که چی مثلاً کوس کش عوضی قحبه گی مامان تو تازگی نداده کاره هر روزه شه تو هم حاصل همین جندگی ها هستی تا حالا فکر کردی اصلا شبیه اون پدرت نیستی
به نظر من ننت یه جنده لاشیه که تا حالا صد بار زیر کیر پسر عموت خوابیده. توام یه کونی ابنه ای هستی.
یکی از کامنتا از خود داستان طولانی تر بود . برای این باید تاپیک میزدی نه داستان
خب بعدش باز این موقعیت پیش نیومد؟
اگه پیش اومده که یعنی میده بهش اگرم نه که یعنی نمیده چون اگه یبار میکردش دوباره میومد بکنتش
این که دیگه تخیل نیست، مطمئن باش ننهت کسه رو داده، به نظرم خودتم یه آزمایش DNA با بابات برو بده.
😂😂😂😂😂
این همه داستان خوندیم در مورد کردن زنعموم و زن داییم و امثال اینا.
احتمالا مامانت یکی از همون داستانای کردن زنعمو توسط یکی دیگست😂😂🤪🤪🤪
خط اولو فقط خوندم
شک نکن مامانتِ داده، بدجورهم داده، سنگین داده
تند زود سریع انقلابی داده
…
.
.
حالا بقیشو بعدا میخونم
ولی شک نکن مامان داده
خیالت راحت
بقیشو خوندم
از شوخی گذشته، نه این چیزی که گفتی چیزیو ثابت نمیکنه و اصولاً یاد بگیریم چیز مهمی نیست.
آدمها در سکس اختیاری باید آزاد باشن
مطمن باش جنابعالی ریدی تو کار واجب پسر عموی شما هم رفته ریدمال شما رو بشوره
خب واقعیت یا تخیلی خیلی خوب ذهن رو درگیر میکنه این متن اما بنظرم جای این متن توی این بخش نبود