سکس ماندگار

1391/07/05

سلام بچه ها…
اسمم مریم 17ساله داستان از جایی شرو شد که من3دبیرستان بودم.1روز یکی از بسرهای خیابونمون که سربازی بود بهم زنگ زد!اول قصد رفاقت نداشتم ولی بعد از یه مدت ازش خوشم اومد ماخیلی با هم بیرون میرفتیم شبا که خونه مادر بزرگم میخوابیدم ساعت3.4میرفتم بیرون البته ناگفته نماند از بنجره اتاق میرفتم .باهاش راحت نبودم اما همون اوایل معلوم بود که خیلی شهوتی.ازش ترسیده بودم حتی بوس بشت تلفن هم نمیدادم این موضوع ادامه داره تا9ماه…!رضا دوس دخترهای زیادی داشت همشون باکره بودن میخواست منو هم امتحان کنه 1شب که مادرم جلسه بانکی داشت منم بیچوندم و رفتم بیشش.یکم با هم حرف زدیم بعد خواهش یه بوس کرد که منم ردش نکردم چون بهش عادت کرده بودم و دوسش داشتم!شروع کرد داشتان های رفیقاشو تعریف کرد دلم براش میسوخت خلاصه رازیم کرد واسه لاس زدن.اومد کم کم ازم لب گرفت من لبای قشنگی داشتم مستو مست شده بود منم بدم نیومد دستشو برد طرف کمرم محکم بغلم میکردو فشار میداد از رو بلوزم سینهامو میمالید و لب میگرفت منم داشتم خیس میشدم دیگه دسته خودم نبود منم لباشو میمکیدم اومد بره طرف شلوارم که ترسیده بودم نزاشتم اما راضی شدم که از روی شرت فقط بماله.اون شب گزشت تا 3روز بعد.همین اشو همین کاسه.اما این دفعه لاپا دادم با لبام بازی میکرد لباشو دوس داشتم بعد 5مین لب بازی بلوزمو در اورد سینهامو میمالید و لب میگرفت خیس شدم کیرش سفتو بلند شده بود کیرشو گرفتم میمالیدم حس خوبی داشتم گفت براش ساک بزنم اول شک داشتم اما وقتی گذاشتم تو دهنم داشتم دیوونه میشدم سرشو میک میزدم تا ته میکردم تو دهنم دیگه شده بود سکس واقعی شورتمو در اوردو یه جووووووووووووووووووووووونی گفت خیلی حشری شده بود اومد با لبام بازی میکرد و کسمو میمالید اووووووووووووف خیلی هوسی شده بودم کیرشو گذاشت لایه پاهام میمالید به کسم داشتم میومدم بهش گفتم گذاشت لای کسم و بالا پایین میکرد چشمتون روز بد نبینه یه هو کنترول خودشو از دست دادو همه رو گذاشت تو کسم اااااااااااااااخ اگا بدونین چه دردی اومد اما حال داد اهمیت ندادم تا هم من اومدم هم اون.ابشو ریخت رو سینم.ترسیده بودم قول داد تا اخر بام باشه.و خلاصه بعد 3سال با هم ازدواج کردیم و الان 2سال خوشبختیم.دوستای خوبم شرمنده اگر زیاد داستانم سکسی نبود.

نوشته: mary


👍 0
👎 0
55538 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

336355
2012-09-26 21:47:22 +0330 +0330
NA

بنظردروغ نگفتي فقط خيلي بي احساس نوشتي،دقيقأشبيه داستان براي كودكان…به پاي هم پيرشين.

0 ❤️

336356
2012-09-26 22:19:57 +0330 +0330
NA

خیلی به خودت فشار نیار

0 ❤️

336357
2012-09-27 01:00:15 +0330 +0330

رضارضاارضارضاارضارضارضاارضاارضارضاراضاارضاارضاارضاارضاراضارضاارضاارضااارضارضارضاراضاارضارضارضاارضاراضارضا
اگه گفتى چند بار رضا ارضا شد؟ :-D

<ستاد شكست خورده از دشمن فرضى>

0 ❤️

336358
2012-09-27 01:01:57 +0330 +0330
NA

:steve:

0 ❤️

336359
2012-09-27 02:49:42 +0330 +0330
NA

ببخشید اگه زیاد غلط املایی داشتی
یه مسیج نوشتی و اینهمه غلط املایی ؟
سوادت کلاس سوم ابتدایی نهضت رو نشون میده

0 ❤️

336360
2012-09-27 03:09:07 +0330 +0330

آخی
مجبورت کرده بودن حتما یه چیزی بنویسی نه؟

1 ❤️

336361
2012-09-27 06:47:42 +0330 +0330
NA

سلام کسده , , , , , , , , , , ,
به پای هم کیر شین!
ننویس…
داشتانت(!)خیلی کیری بود!
بیسواد دهاتی!
ننویس…

0 ❤️

336362
2012-09-27 13:10:46 +0330 +0330
NA

من اصلا نفمیدم چی نوشته بودی…کیر مغز

0 ❤️

336363
2012-09-27 15:30:14 +0330 +0330
NA

Khub minevisi edame bede azizam kash manam qalame toro dashtam

0 ❤️

336364
2012-09-27 17:39:37 +0330 +0330
NA

یعنی 15سالگی ازدواج کردی یا 17 سالگی!!!باز هم خاطرات نوجون فلسطینی ؛ اخمیه تا بود

0 ❤️

336365
2012-09-27 18:46:07 +0330 +0330
NA

1شب که مادرم جلسه بانکی داشت ???

شب ؟
جلسه؟
بانک؟
کیر؟
تو مغز؟

سپردمت به کلید اصرار

0 ❤️

336369
2012-09-27 22:25:46 +0330 +0330
NA

تخم اسب زورو تو فیاخالدونت اخه کس پهن جی بهت بگم ها با این افکارت
نه شوخی کردم بابا داستانت خیلی خیلی خیلی کیری بود

0 ❤️

336370
2012-09-27 22:39:13 +0330 +0330
NA

ماری بود اسمت دیگه خوب پس میسرایم اههههم
اخه اگه اب کیرم بیاد بگو چی مشه ماری جون
بهترین بچه واسه ی تو میشه ماری جون
ماری جون یه تکون اهههههههه
ماری جون دو تکون اهههههههه
ماری جون کیرمو بگیرو ابشو بچکون
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ماری جون کست چه خیسه ایول
ماری جون کونت چه لیزه ایول
دیگه کاندومم نمیخواد ایول

0 ❤️

336371
2012-09-28 00:25:28 +0330 +0330
NA

ای mary خدا خفت نکنه؟!! خوبه قرار بود در زمینه ی املا وانشا کار کنی ، حتّا واسه کامنت هم این سطح سواد نوشتاری ات ضعیفه چه برسه به داستان نوشتن! ولی هر جور که راحتی؟! به من مربوط نیست ؛ هیچی نمی گم ولی دوستان خودشون پودرت می کنند ؟! البته اگر از فحش خوردن بدت می آد، اگه خوشت می آد هم که خیلی خوب عمل کردی ! خودت را به عنوان آماج(یعنی نشانه، سیبل تیر اندازی ، هدف و…) انواع فحش های چند طبقه قرار دادی !! که مبارک باشه؟!!

0 ❤️

336372
2012-09-28 06:50:29 +0330 +0330

این اشغال بچه ها اینجا چیکار میکنن…کله کیری دیگه ننویس…اول که بهش راه نمیدادی واز قیافش میترسیدی…بعد یهو توکوست /مغز که نداری/تحول ایجاد شد و پرده وچوب پرده رو با هم دادی…اگه دختری با این سوادت خوب یارو رو خر کردی و اگه پسری که برج میلاد تو کونت/بیاد تکاور جون…

0 ❤️

336373
2012-10-02 19:55:37 +0330 +0330
NA

کس میخ بیسواد |(

0 ❤️

957607
2023-11-12 01:54:31 +0330 +0330

چون شزبت توش نبود پس خالیه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها