سکس ملیکا و عشقش اووووووف

1397/01/27

من اسمم ملیکاست…همه صدام میکنن ملی …23 سالمه و تا الان خودمو اکبند نگه داشتم…عاشق بودم عاشق پسر داییم…با تمام وجودم میپرستیدمش…اونم ب من بی میل نبود …رابطمون اینجوری بود ک هی باهم قهر میکردیم اشتی میکردیم…وقتی همو نمیدیدیم قهر میکردیم وقتی همو میدیدیم اشتی میکردیم…البته همش تقصر من بود ک جنون وار دوسش داشتم…و تحمل نداشتم ک نسبت بهم ی ذره بی خیال باشه…همیشه ب این فک میکردم ک اگ اون نباشه من چجوری نفش بکشم…اون 26 سالشه و وکیله اسمشم سعیده…ی شب برای اولین بهم پی ام داد تو تلگرام اخه همیشه من بهش پی ام میدادم…فهمیدم دوباره حشرش زده بالا…باهاش سکس چ
ت کردم…همیشه میکردم …اما اخرش بم گفت ک ارضا نشده و دلش میخوادتا حالا قبل اون شب بهم نگفته بود ک ازم سکس میخواد …تعجب کردم بهش گفتم واقعا این تویی ک میگی سکس میخوای از من…گف ناراحت شدی گفتم ن تعجب کردم…گفت میاد دنبالم ب بهونه بیرون رفتن .اخه مامانم سعیدو خیلی قبول داشت…اصلا کی بهتر از سعید برای من …همیشه همینو میگفت…اومد و رفتیم بیرون…گفت تو حاضری برام هر کاری کنی…گفتم اره هر کاری…گفت حتی سکس …گفتم عاره…گفت حتی از جلو…گفتم عاره …فقط برای من اینجوری هستی دیه …گفتم عاره فقط برای تو …از سر کوچه دور زد و گفت فردا اماده باش میام دنبالت…نگه داشت و پیاده شدم…

درو برام بازش کرد گفت بفرمایید…ب لحن سردش من عادت داشتم چون عاشقش بودم میمیردم براش…رفتم رو میل نشستم مانتومو دراوردم…یعنی اصن خودم کرم داشتم دوس داشتم باهاش سکس داشته باشم تا بیشتر بهم وابسته شه…اومد نشست کنارم مثه همیشه نگام کرد…لباشو اورد دم گوشم بهم گفت تو فقط برای من باید اینکارو انجام بدی…فقط من …بعد دستاشو قاب کرد و کل صورتمو بودسید…دستمو دور گردنش حلقه کردم و محکم لباشو بوسیدم…اونم بیکار نبود همراهیم میکرد…نشستم روپاهاش رو مبل…در برابرش خانوم کوچولو بودم…بهم مگیفت خانومچه …160 قدم 50 وزنم پایین تنه چاقی داشتم سایز سینه هامم 75بود اما
گرد و صاف…میبوسیدیم همو ک دست کشید…سرشو برد دم گوشم و گفت خانومچه من عاشق بوی تنتم …لباشو گذاشت رو گردنمو میک میزد…مدام دلم میریخت…اما یجوری بود ی جور شیرینی بود …دستاشو گذاشت زیر باسنمو بلند شد منم پاهامو دور کمرش حلقه کردم دستامم دور گردنش چفت بود زیر گوشم قربون صدقم میرفت…اصلا ی چیزیش شده بود…ی سری وقتا ب زور بهم میگفت عزیزم…انداختم رو تخت خودشم روم…تاپمو ک ی بندی قرمز بود دراورد.سوتینمم دراورد…وسط پام بود …بادستش موهامو گرفت کشید بالا .سینه هامو میخورد…میک میزد.:اههههه .:جون اه بکش برای سعید…:سعید سینه هام دارن کنده میشن…:ماله خودم دوست دارم
بکنمشون…خلاصه خرم کرد با حرفش…هنوز حشری نشده بودم خوب…موهام ول کرد…از وسط چاک سینم تا کوسم لیس زد …پاهامو با دستش باز تر کرد…شروع کرد ب خوردن…وحشی میک میزدم و میخورد…من وول میزدمو اه میکشیدم وقتی میگفتم سعید بهم میگفت جون سعید دردت تو سر سعید…باز میخورد.اینقد خورد ک دیگه از خود بی خود شدمو حشرم زد بالا…موهاشو کشیدم اوردم بالا ازش لب گرفتم و برش گردوندم…اونم همراهیم کرد…شلوارشو دراوردم …شرتشم دراوردم…کیرش حدودا 17 سانت بود و نسبتا کلفت…کیرشو تو دستم بالا پایین کردم…ی تف انداختم روش بعد لبامو غنچه کردم رو سر کیرش ارو غنچه البامو باز میکردم دوباره
غنچه کردم …با لبام دندونامو گرفتم و کیرشو تا ته کردم تو دهنمو بالا پایین میکردم …ی ذره گذشت دیه نفسم گرفت درش اوروم…تو دستم بالا پایینش میکردم تخماشو لیس میزدم…:بخور عشق سعید…اوف…دختر عاشقتم…منم براش ساک میزدم…:بخواب:اون اومدروم و من دفتم زیرش پاهامو گذاشت رو شونش…:مطمعنی ملی؟:مطمعمم…ی تف انداخت و کیرشو گذاشت دم کسم …یهو همشو کرد تو منم جیغ کشیدم از ته دلم :اه اهه اه سعید تورو خدا درش بیار…دردم اومد .: زندگیم الان عادت میکنی…اشکم داشت در میومد ی زره کشید بیرون دوباره کرد تو…اروم اروم شروع کرد ب تلمبه زدن…:دردت میاد؟:اه اه عاره سعید دردم میاد:کی د
اره میکنتت؟:تو اهههه…محکم خودشو میکوبید بهم…منم در لذت کامل بودم …دستاشو گرفته بودم فشار میادم…کیرشو دراود…بغلم خوابید گفت پشتتو کن بهم …پشتمو کردم بهش ی پامو دادم بالا …پامو با دستش گرف کیرشو گذاشت دم کسمو کرد تو…دردش کمتر شده بود سرشو گذاشت رو سرم گردنمو میخورد و و لیس میزد… منم قشنگ پامو باز کرده بودم…تندش کردو محکم خودشو بهم فشار داد…ابشو ریخت تو کوسم…ی دونه محکم زد رو باسنم…باسنم نرم بود دوباره زد.محکم میزد رو باسنم.:ای سعید دارم میسوزم…اما گوش نمیکرد و محکم میزد …اومدم بیام بیرون از زیر دستش…انگار منتظر همسن بود:از زیر دست من فرار میکنی حا
لیت میکنم…برم گردوند…وسط پاهام بود محمکم ازم لب میگرفت انگار وحشی شده بود …موهامو میکشید…از روم بلند شد موهام تو دستش گرفت …عاشق سکس خشن بودم…باهاش رفتم خودش وایستاد بهم گفت بخور منم رو زانو شدم براش میخوردم از قسط دندون زدم کیرشو دراورد زد تو صورتم گفت مثه ادم…بخورش…:نمیخورمش …:خودت خواستی…رفت تنابو از زیر تخت دراورد.دستامو بست به گوشه های تختت…فقط دستامو…اوم دم گردنم …زانو هاشو گذاشت بغل گوشم و کیرشو تا خایه کرد تو دهنم من اوق میزدم…اون تو دهنم تلمبه میزد…دهنمو ک خوب گایید کشید بیرون …سرفه کردم …دوباره کرد تو دهنم داشتم خفه میشدم ک بازم کیرشو دندون کشیدم کیرشو دراورد چونمو گرفت گفت جرت میدم همونجور ک روم خم بود گفتم فاک می بیبی…همین کافی بود تا گور خودمو بکنم…دستامو باز کرد پشت کردم بهش…کونمو چرب کرد قشنگ.انگشتشو یکی یکی میکرد توش …گفتم اه سعید گوه خوردم غلط کرم سعید دردم میاد دارم میسوزم سعید التماسش میکردم واقعا داشتم میردم اشکم میومد موهامو پیچید دور اونیکی دستش گفت دردت میاد…:عاره سعید بخدا دردم میاد…با فشار دستش تو کونم پرت شدم ب جولو و جیغ بلند از ته قلبم کشیدم …زار زار گریه میکردم …التماسش میکردم…دستشو دراورد…حالت داگی کردتم …دستام میلرزید از درد کیرشو کرد تو کونم و تلمب
ه میزد…دید هنوز دارم گریه میکنم شروع کرد با کسم ور رفتن حشری شدمو کلا یادم رفت ک هیچ داشتم لذت میبردم اه میکشیدیم براش :اههههه جرم بده…محکم کیرتو بکن توم اهههه… و ارضا شدم موهامم تو دستش بود و تلبمه میزد ی دونه محکم زد تو کونمو کیرشو نگه داشت بعد کشید بیرون از کونم…برگشتم خوابیدم اومد روم سرشو گذاشت رو سینم دستاشو اندخت بغل بدنامون…پاهام دورش فقل کردم …اصن ازش ناراحت نبودم…باهاش لذت برده بودم …هنوزم عاشقش بودم…سعید:همیشه عاشقتم مرسی نفسم…لبخندی زدمو موهاشو بوسیدم…گفتم:دوست دارم سعید

بعد از اون هفته ای ی بار باهم سکس داریم…هنوزم سرده فقط تو سکس حرفای علشقانه میزنه بعدش مدام نازم میکنه …خدا میدونه ک چقد عاشقشم

نوشته: خانومچه


👍 3
👎 9
6051 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

682314
2018-04-16 21:21:16 +0430 +0430

ای دستت میرسد کاری بکن کله این کص
مغذ را یاری بکن

1 ❤️

682315
2018-04-16 21:21:32 +0430 +0430

یه وقتایی به این نتیجه میرسم که دو تا ایران هست یکی این سرزمین کیری گشنه اباد, که من توشم یکی اونی که نویسنده این کستانها توش زندگی میکنن همه قد صدونود سینه هشتادو پنج همه وکیلو دکتر دختراش هم هر کی میخواد زرتی مهمه چی میدن میگما بچه ها سفارت اون یکی ایرانو میدونین کجاست؟؟ میخوام پناهنده شم ?

2 ❤️

682364
2018-04-17 03:31:08 +0430 +0430

توكه از جام شراب مِي ميخوري
كله كير مرا پس كي ميخوري

0 ❤️

682390
2018-04-17 07:58:39 +0430 +0430

ملی بی سواد
خانومچه بهتر بود دو کلاس درس میخوندی
زشته تو 23 سالگی به جای قصد بنویسی قسط
البته معلومه توهمات فیلم سوپرا عقلو از سرت برده
فانتزی خوبی داری ملی
بهت از 100 نمره 42 میدم

1 ❤️

682451
2018-04-17 13:21:21 +0430 +0430

خانومچه اگه کاکتوس اعتمادبنفس توروداشت هلومیداد!!ودیگرهیچ…

0 ❤️

682725
2018-04-18 19:00:28 +0430 +0430

داستانو نخوندم فقط اومدم بگم واقعا نميفهمم چجوري از اين لفظ “اوفففف” استفاده ميكنين خييييلي شخميه خيلي.

0 ❤️