سکس من و دختر عموم تو خونش

1393/10/20

سلام من سامانم 20 سالمه یه دختر عمو هم به اسم راحله دارم که همسن منه و ازدواج کرده . ما از بچگی هم بازی بویم .همو خیلی دوست داشتیم .اما تو 17 سالگی راحله ازدواج کرد. شوهر راحله 34 سالشه . و حدود 14 سال از دختر عموم بزرگتره واسه همون اصلا با هم تفاهم ندارن و چون راحله داداش نداره تمام مشکلاتشونو همیشه با من در میون میذاره. چند بار رفتم دعوتم کرد خونش خیلی عادی با هم برخورد کردیم و فقط با هم حرف میزدیم . لباساشم خیلی عادی بود معمولا با تی شرت و شلوار بود ولی واقعا هیچوقت به سکس و مسائل مرتبط با اون هیچکدوممون فکز نکردیم… بگذریم یه روز که من خونش بودم فوری و بدون اطلاع قبلی شوهرش اومد و ما دوتارو دید .اونم فکر کرد ما داریم با هم سکس میکنیم چون لباسای فاطمه هم پوشیده نبود . خلاصه ی بحث خیلی خیلی زیادی بوجود اومد .همه خانواده تقریبا درگیر بودن…چند ماهی هم بخاطر همین قضیه با هم مشکل داشتن و کارشون تقریبا به طلاق کشیده شده بود (البته به شوهر راحله واقعا حق میدم) …خلاصه بعد مدتی به راحله زنگ زدم با ماشین رفتم دنبالش که باهاش حرف بزنم … بردمش خونه خودمون بغلش کردم بهش گفتم ابجی واقعا ببخشید که این اتفاقا افتاد.یه کم بوسیدمش. و طی حرف زدن دستش خورد به کیرم.بدون هیچ اراده ای تو بغلم یه کوچولو فشارش دادم و لبامو به لباش نزیدک کردم و بعد چن لحظه دستمو لای پاش گذاشتم . این کارا حدود نیم ساعت طول کشید که اولین پیشنهاد سکس رو بهش دادم مثه همیشه سرش پایین بود و هیچی نگفت .منم شروع کردم به در اوردن لباسای خودم .بعدش مانتوشو در اوردم زیرش یک تاپ قهوه ای داشت. یه کم با سینه های کوچولوش بازی کردم و اونم همینطور ساکت بود …بعد چندلحظه شلوارش و شرتشو در اوردم . سعی میکردم که از با هم بودن لذت ببریم واسه همون حدود ده دقیقه کسشو خوردم بعدش یه کم رو کیرم تف زدم و یواش گذاشتم روی کسش .یه کم گ فشار دادم با دستاش پاهامو فشار میداد و هیچی نمیگفت…ادامه دادم تا وقتی ابم اومد و رو شکمش ریختم . بعدش ناراحت شدم از کارم ولی خب اون زمان شاید کار دیگه نمیشد بکنم. بعدشم بردمش در خونشون گذاشتمش.

نوشته: سامان


👍 1
👎 5
170098 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

450040
2015-01-10 05:39:23 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت ملجوق.

0 ❤️

450041
2015-01-10 05:54:00 +0330 +0330
NA

Jallaghe A’zam

1 ❤️

450042
2015-01-10 07:20:47 +0330 +0330
NA

من نمی دونم اگه اسم داستان (سکس منو دختر عموم تو خونش هست )
تو بردیش خونه خودتون اخه چی بگم
کیررررررر تو جمله ساختنت

0 ❤️

450044
2015-01-10 09:45:46 +0330 +0330

دوستان اینسری مچتو نگرتن، من یاری میکنم:
اخه حرومزاده ی پفیوزه تو کف! دختر عموت که راحله بود، فاطمه دیگه کی بود اون وسط؟ خواهر خودت بود؟ کیرم تو کس و کون خوار و مادرت!؟

2 ❤️

450045
2015-01-10 11:09:09 +0330 +0330

با اکثر دوستان موافقم بجز دودول طلا/
آخه من که ندیدم نوشته باشه “فاطمه” !

0 ❤️

450046
2015-01-10 13:23:02 +0330 +0330
NA

م فوری و بدون اطلاع قبلی شوهرش اومد و ما دوتارو دید .اونم فکر کرد ما داریم با هم سکس میکنیم چون لباسای فاطمه هم پوشیده نبود . خلاصه ی بحث خیلی خیلی زیادی بوجود اومد .همه خانواده تقریبا درگیر بودن…چند ماهی هم بخاطر همین قضیه با هم مشکل داشتن و کارشون تقریبا به طلاق کشیده شده بود (البته به شوهر راحله واقعا حق میدم) …
diablo

0 ❤️

450048
2015-01-10 15:16:40 +0330 +0330
NA

که چی… آخر آبجیتو کردی یا دختر عموتو تو خونش یا خونتون…

0 ❤️

450049
2015-01-10 18:45:30 +0330 +0330
NA

سگ تو روحت ننویس ریدی به خودت بسه

0 ❤️

450050
2015-01-10 23:28:10 +0330 +0330

داشاق به کونت بخوره ایشالا

0 ❤️

450051
2015-01-10 23:34:16 +0330 +0330

کس عمت نمودم همچو خالت
تو کس گفتی و می گویی به غایت
اگر گایش مثل این سرد و کیریست
نخواستم کس، برین توش، کیر تو آلت

0 ❤️

450052
2015-01-11 00:30:11 +0330 +0330

دمت گرم… زن شوهردار رو کردن خیلی باحاله… مخصوصا تو فامیل که دیگه محشره… یه کس و کون همیشه براهه… خدا نصیب ما هم بکنه

0 ❤️

450053
2015-01-11 02:20:02 +0330 +0330

ریدی
انگار داشتی جلق میزدی موقع نوشتن و سریع آبت اومد
مزخرف

0 ❤️

450054
2015-01-11 06:05:19 +0330 +0330
NA

کونی بیسوادبیشترمطالعه کن کمتربنویس

0 ❤️

450055
2015-01-11 07:20:38 +0330 +0330
NA

کونی بیسواد اون 7 1سالشه شوهرش 34 سال اونوقت 14 سال از اون بزرگتره بی سواد کونی جلقی تو کونت را به زور میدی اونوقت ار کس حرف میزنی جلقی بیسواد

0 ❤️

450056
2015-01-11 10:52:53 +0330 +0330
NA

چه خوش گفتند بعضی از دوستان …
(( باز هم جلق داستان افرید ))
ولی این داستان نبود .
کسشر بود به معنای واقعی کلمه…

0 ❤️

450057
2015-01-11 10:55:28 +0330 +0330
NA

اینقدر جلق نزن تا ببینی ROFL

0 ❤️

450058
2015-01-11 14:44:46 +0330 +0330
NA

دخترعموت راحله بود یا فاطمه

0 ❤️

450059
2015-01-11 16:50:29 +0330 +0330
NA

نزن بدبخت
مغذتو از دست دادی dirol

0 ❤️

450060
2015-01-12 04:28:26 +0330 +0330
NA

جلق کمتر داستان بهتر :D

0 ❤️

696867
2018-06-24 12:53:50 +0430 +0430
NA

احیانا بعدش از خواب بیدار نشدی

0 ❤️

862354
2022-03-05 20:36:44 +0330 +0330

حشری بوده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها