سکس من و عمه ام

1390/09/10

من و عمه ام از کودکی باهم بزرگ شدیم چون زیاد اختلاف سنی نداشتیم هرچند که عمه ام دو سال از من بزرگتره.ما از بچگی هی یه جورایی با هم راحت بودیم هرزمان که ما میرفتیم خونه پدربزرگ یا اونا میومدن خونه ما شبا تو بغل همدیگه میخوابیدیم،بعضی وقتا تو عالم بچگی دودول بازی میکردیم خلاصه گذشت وما یواش یواش بزرگ شدیم عمه ام شد یه تیکه ماه، قد بلند کمر باریک سینه های متوسط و ران و پاهای کشیده و خوش تراش.با این حال که دیگه هیچکدوممون بچه نبودیم ولی بازهم شبایی که خونه همدیگه بودیم تو بغل هم میخوابیدیم. یادمه اولین شبی که واقعا کیرم هوس کون عممو کرد هرچند که نتونستم بکنمش ولی بعد از اینکه زیر پتو تو بغلم خوابید با هزار ترس و لرز اول باسناشو مالوندم مطمئن شم خوابه بعدش شلوارشو خیلی آروم کشیدم پایین و بعدش نوبت شورتش رسید وای چه کونی، سفید و نرم و خوش تراش.اون شب تا صبح سه بار در مالیش کردم و إرضا شدم.نمیدونم فهمید یا نه.بعد از اون شب کار من شده بود شبا در مالی عمه ام.تابستون شده بود فصل تعطیلات و مسافرت.به جز من و بابام همه خانواده مون رفته بودن مسافرت.یه شب که با بابام نشسته بودیم و فیلم نگاه میکردیم از خوش شانسی من عمه ام اومد خونه ما.ب4ود ساعت چهار صبح بره شهرستان کار مهمی داشت که میبایست صبح زود اوفجا باشه.منم که منتظر همچین موقعیتی بودم که هرجور شده دیگه امشب عمه رو بکنم،بهش گفتم بگیر بخواب وقتی بابا رفت بیدارت میکنم کارت دارم اونم که فکر کنم از نقشه شوم من بو برده بود با کمی مکث گفت باشه،من که دل تو دلم نبود نخوابیدم تا بابام بره،خلاصه پدره رفت و من موندم و عمه،رفتم بالا سرش و بیدارش کردم چراغ اتاقم خاموش بود،مونده بود من چکارش دارم،نشستم روی زمین و بهش و دستشو گرفتم و کشوندم تو بغلم،اونم که هنوز تو شوک بود نشست رو کیرم.شروع کردم خوردن لباش.عمم که حشری شده بود شروع کرد به همراهی بامن و خوردن لبام.یواش یواش پیرهنشو در آوردم و سینه هاشو از زیر سوتینش میخوردم وگاز میگرفتم.نوبت به شورت و شلوارش رسید اونارو هم در آوردم،عمه ام که از شوک در اومده بود لباسای منو در اورد و شروع کردم خوردن بدنش وای چه اندامی داشت،سینه های انارییشو خوردم تا بیحال شد تمام بدنشو لیس زدم عمم که دیگه نای تکون خوردن نداشت.کیرم داشت منفجر میشد. رو شکم خوابوندمش و کونشو تف زدم و سر کیرمو به آرومی فشار دادم داخل سوراخش.او که تجربه اولین سکسش بود زمینو گاز میگرفت.کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم و اونم بیشتر جیغ میزد،من که به آرزوم رسیده بودم اصلا تو حال خودم نبودم فقط تلمبه میزدم فکر کنم بیش از نیم ساعت طول کشید تا ارضا بشم عمه بیچاره که کونش حسابی گشاد شده بود دیگه توان بلند شدن از جاشو نداشت،همونجوری لخت تا صبح تو بغل هم خوابیدیم، سکس اون شب ما بهونه که ما تا چند سال بعد باهم سکس داشته باشیم.

نوشته: آرش


👍 2
👎 0
165540 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

305917
2011-12-01 23:48:39 +0330 +0330

خودتو عمت کونی هستید بچه جلقو

0 ❤️

305918
2011-12-02 00:53:10 +0330 +0330
NA

بگو بیام هم خودت هم عمه جنده ات رو بکنم

1 ❤️

305920
2011-12-02 08:31:44 +0330 +0330
NA

““نشستم روی زمین و بهش و دستشو گرفتم و کشوندم تو بغلم،اونم که هنوز تو شوک بود نشست رو کیرم…””
این کس وشعر ها رو از کجات در میاری؟بابا جلق زدن هم اندازه ای داره.اینقدر نشستی زدی مغزت بگا رفته…

0 ❤️

305922
2011-12-02 16:04:22 +0330 +0330
NA

ببين نظري ندارم اگه داستان در مورد مادر زن چاق بنويسي خيلي بهتره

0 ❤️

305923
2011-12-05 04:49:28 +0330 +0330
NA

خوبه ولی داستانت بیششتر واسه خوابوندن کیر و کون تشنه بکار میاد تا راست کردنشون.
سعی کن اگه خیالیم هست یه کم هیجان سکسی بیشتری بش بده…

0 ❤️

305924
2011-12-07 14:52:24 +0330 +0330
NA

کیرم تو کون تو و اون عمه کونی تر از خودت اصلا بنظرم تو عمه نداری بهتره بری مامانتو بکنی که یه وقت بابات نیست احساس کمبود سکس نکنه کیر بعهده جق

0 ❤️

305925
2011-12-07 17:14:07 +0330 +0330
NA

آخه گوزو من چی بهت بگم کسخل مالیاتی خر نفهم برو جلقتو بزن و کس و کون عمتو تو نظرت بیار خواستی امشب بیا خونه ما کس عمتو ببین البته کونت رو مثل همیشه باید بدی عوضی!!!

0 ❤️

305926
2011-12-26 00:27:07 +0330 +0330
NA

khili tokhmi bod

0 ❤️

305927
2012-01-13 20:10:58 +0330 +0330
NA

lol عجب که توی داستانش خبری از درست کردن کامپیوتر عمه،یا تنظیم ماهواره و بعد سکس از روی کانالهای پورن نبود،این بیچاره فکر کنم زود ارضاء می شه به همین خاطر زیاد طولش نداد
من و عمه ام از کودکی باهم بزرگ شدیم چون زیاد اختلاف سنی نداشتیم هرچند که عمه ام دو سال از من بزرگتره.ما از بچگی هی یه جورایی با هم راحت بودیم هرزمان که ما میرفتیم خونه پدربزرگ یا اونا میومدن خونه ما شبا تو بغل همدیگه میخوابیدیم =)) =))
مگه چند سالته ؟؟:)))
راست هنوزم تو یه گهواره با هم می خوابن :))

0 ❤️

305928
2012-02-16 19:31:21 +0330 +0330
NA

ای بابا یه داستان تخمی دیگه.
یه جک هست که میگه:ترکه موز میبنه میگه :ای وای بازم باید بیفتم.حکایت ما هم همین شده. همینکه آدم چند خط اولشو میخونه فورا میفهمه که بازم با یه عقده یی دیگه طرفه… ای بابا یکی دوتا هم نیستند . امان از این سردرد های کیری به خاطر این گوزپاشی ها

0 ❤️

305929
2012-04-01 07:34:37 +0430 +0430
NA

خلاصه داستانت اينه:
من و عمه ام از کودکی باهم بزرگ شدیم
شبا تو بغل همدیگه میخوابیدیم
منم دستشو گرفتم و کشوندم تو بغلم،اونم که هنوز تو شوک بود نشست رو کیرم
کونشو تف زدم و سر کیرمو به آرومی فشار دادم داخل سوراخش
اونم زمینو گاز میگرفت
نیم ساعت طول کشید تا ارضا بشم عمه بیچاره که کونش حسابی گشاد شده بود دیگه توان بلند شدن از جاشو نداشت…
پس مشخص شد ننت جندست و خودتم كونی و عقده ای خار كسه لاشی…

0 ❤️

305931
2012-09-27 13:56:47 +0330 +0330
NA

تو داستان خوندن مارو به گوه خوردن نندازید

0 ❤️