سکس ناخواسته با خواهر زن مومنه

1392/05/25

سکس ناخواسته با خواهر زن مومنه ام
سلام من بهشاد هستم و10 ساله که ازدواج کردم و 2 تا بچه دارم
من یه خواهر خانوم بزرگتر از خودم دارم که خیلی مومن هست و اون بود که زنمو بهم معرفی کرد.خیلی مومن و با حجابه همینطور شوهرش که دیگه خیلی باخداست.البته باید بگم که از این خواهر زنم خیلی خوشم نمیاد.هیکلش از زن من یه هوا درشت تره اما از نظر قیافه خیلی بهم شبیهن ینی اگه یه خورده صورتش لاغرتر بود کپ خانومم میشد
1 ماه پیش برای جشن عروسی یکی از بستگان خانومم به اتفاق همین باجناغم و خانوادش به مازندران رفته بودیم .اونجا هم رفتیم خونه باجناق کوچیکه .5 شنبه غروب بود و همه فامیلای زنم اونجا بودن. شب آماده شدیم و رفتیم هتل و شام … ساعت 12 شب بود و من دوست داشتم برم باغ برای جشن و رقص . خانواده پدر زنه که همه شون از اون خشکه مقدسا هستن و معمولا اینجور جاها نمیان منم روم نمیشد که بگم دوست دارم که برم به هرحال با باجناق کوچیکه که اونم مث خودم بود هماهنگ کردم که ما با خانومامون بریم و اونم ردیف کرد که بریم و باجناق بزرگه و زنش رو بردیم خونه باجناق کوچیکه گذاشتیم و مادرزن و بقیه هم رفتن خونه یکی دیگه از فامیلاشون ما هم بخاطر اینکه مزاحم نداشته باشیم پسر کوچیکمو که 2 سالشه رو گذاشتیم پیش خواهر زنه و رفتیم باغ. به هر حال ساعت 2 بود که برگشتیم خونه . باجناق بزرگه تو هال خواب بود من و کریم (کوچیکه) هم همونجا دراز کشیدیم و خوابیدیم. دیگه نفهمیدم کی کجا خوابید. یه ساعت که گذشت یهو از خواب پریدم وخواب آلود رفتم دستشویی. ناخوداگاه از جلوی در یکی از اتاق خوابها رد شدم پسرمو دیدم که تو اتاقه و خوابیده من که شیطون هم هستم یه سری کشیدم تو اتاق و دیدم که زنم هم تو همون اتاقه و پشتش به بچه و من بود و یه تاپ سکسی خوشگل هم که تابحال من ندیده بودم تنشه و پتو رو تا روی کمرش کشیده روش و دیگه کسی نیست پیش خودم گفتم خوب من کسخولم که تو حال خوابیدم منم بیام پیش زنم بخوابم دیگه رفتم از تو هال بالشمو برداشتم و اومدم تو اتاق و در رو هم بستم و کنار زنم دراز کشیدم.بازم میگم که منگ خواب بودم به هر حال شب عروسی بودیم روز هم تو راه. دراز کشیدم و اول که بچه رو بغل زدم و فاصله داشتم بعد که برگشتم به سمت خانومم که پشتش به من بود پیش خودم گفتم این تاپ خوشگل قرمز رو کی خریده که من ندیده بودم؟؟؟ تو همین فکرا بودم که حالم یه جوری شد و فکر سکس زد به سرم. همه خواب بودن و منم تو اتاق در رو هم بسته بودم و تاپ سکسی زنم هم بهم چشمک میزن بلند شدم نشستم روس سرش .خواب بود و زل زده بودم به سینه هاش که چقده خوشکل از تو تاپ جدیدش نمایان میکرد برای اینکه دوباره کار نشم لباسامو در آوردم و با مایو شدم دوباره دراز کشیدم و رفتم زیر پتوی زنم و خودمو چسبوندو به پشتش و دستمو انداختم دور سینه هاش و سینه هاشو لمس میکردم طوری که اون بیدار شه . و همین طور هم شد اما به سمت من برنگشت و همینطور که سینه هاشو میمالیدم دستمو گرفت و محکم به سینه هاش فشار میداد منم بعد اینکه یه کمی مالیدمش و مطمئن شدم که بیدار شد دستمو بردم از زیر تاپ و بعد از باز کردن بند سوتینش شروع به نوازش نوک سینه هاش کردم احساس میکردم که سینه هاش بزرگتر شده اما به روی خودم نیاوردم کاملا خودمو از پشت چسبونده بودم بهش و با کیرم چاک کونشو حس میکردم محکم خودمو بهش فشار میدادم کم کم دستمو سر دادم و شروع به نوازش بدنش و دستمو بردم پایین و پایین و پایینتر که رسید روی استرژ و بعد یه کمی مالش رونهاش و کونش دستمو بردم زیر استرچ و شرت و کسش که کم کم آب افتاده بود و شروع به بازی باهاش کردم آمپرش زد بالا بعدش برگردوندمش سمت خودم یهو چشمون که به هم افتاد یهو دوتامون پریدیم به عقب خواب از چشام پرید آره آسیه خواهر زن مومن من بود که با اون تاپ اونجا خوابیده بود و … هر دوتامون شوکه شده بودیم و زل زده بودیم به هم تو لحظه ی اول میخواست جیغ بزنه اما خودش جلوی دهنشو گرفت بعد از گذشت چند ثانیه کیر شق کرده من هم عین خودم شوکه شده بود داشت سست میشد بهم گفت تو تو تویی بهشاد من فک کردم رضاست منم گفتم منم فک کردم مهشیدی … دو تامون در حالی که از خجالت داشتیم آب میشدیم خندمون گرفته بود پیش خودم فکر میکردم که چه ضد حالی شد چقده ضایع شد این خواهر زنه که مومن و باتقوا و اهل کتاب و دعا و روضه … وای چی شد اما دیدم پتویی رو که کشیده بود روی تنش که سینه هاشو بپوشونه ول کرد و اومد سمت من و گفت من و تو که بیشتر راه رو رفتیم بقیش رو هم بریم و بغلم کرد و شروع کرد به بوسیدنم البته احساس میکردم که با خجالت این کار رو میکنه منم فقط مونده بودم که چیکار کنم چند بار گفتم آسیه خانوم ، آسیه خانوم … اما چسبیدمنو. جانم آسیه خانوم تو بغل من تن داده به من . منم بی معرفتی نکردم خودمو زدم به پر رویی شروع کردم به خوردن لبش و زیر گردنش و لاله گوشش. رفتاراش مث مهشید بود اما طعمش متفاوت بود.حسابی که خوردم تاپ قشنگشو در آوردم و شروع کردم به خوردن سینهاش که یکی دو سایز از خواهرش بزرگتر بود داشت دیوونه میشد استرژ و شورتشو که نصفه م نیمه پایین بود رو در آورد و منم رفتم تو کار کسش حالا نخور کی بخور ینی فقط روانی داشت میشد بعد 5 دقیقه منو عقب زد و شرتمو دراورد و شروع کرد به دست کشیدن کیر و تخمام اما لب نزد منم روم نمیشد که بگم بخور واسه همین سریع درازش کردم روی توشک و جفت پاهاشو دادم بالا و دستامو انداختم زیر باسنش و کیرمو دادم دهن کسش و آروم دادم تو یه آه ه ه ه ه قشنگی کشید که آمدن آبمو کلی جلو انداخت تا ته فرو کردم و شروع کردم به تلمبه زدن اول که خودمو خیلی کنترل کردم و سنگین تلمبه میزدم اما لذتی که اون میبرد منو وحشی و وحشی تر میکرد متاسفانه امکانات اونجا خیلی کم بود و بعد 25 یا 30بار عقب و جلو کردن آبم اومد و ریختم توش چون میدونستم که لوله های رحمش تعطیله. بعدش بیحال 10 دقیقه روش دراز کشیدم و اونم محکم منو بغل زده بود. حالمون که بهتر شد سریع لباسامونو پوشیدیم و منم رفتم تو هال گرفتم خوابیدم اما مگه خوابم میبرد. تا خود صبح به سکس با آسیه خواهر زنم فک میکردم.
فرداش که یه خلوتی گیر آوردیم شروع کردیم به صحبت. اون میگفت تابحال رضا کوسشو بو هم نکرده چه برسه به این که اینجوری بخورش واسه همین خیلی حال کرده بود. بهش گفتم مشخص بود چون تو هم اصلن کیرمو تحویل نگرفتی. باورم نمیشد که یه روزی آسیه رو اینجوری بکنم. اونم چی اینقده خوشش آمد که دو سه روز بعد اس ام اسی پیشنهاد داد که بازم با هم سکس داشته باشیم. اما هنوز موقعیتش پیش نیومده.

نوشته:‌ بهشاد


👍 13
👎 3
577777 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

395798
2013-08-16 07:33:31 +0430 +0430
NA

حالا مواظب باش باجناقت زن تو رو اشتباه نگرفته باشه!!! از هر دست بدي از همون دست ميگيري

0 ❤️

395799
2013-08-16 08:05:47 +0430 +0430
NA

بعد اون پسرتم کر بوده دیگه کس مغز

3 ❤️

395800
2013-08-16 08:14:30 +0430 +0430
NA

عتيقه کچل

0 ❤️

395801
2013-08-16 08:45:57 +0430 +0430
NA

بهشاد باجناق بزرگه رو کاري ندارم، ولي حتما مراقب کريم يا همون باجناق کوچيکت باش. يه وقت ديدي کار زنتو ساخت

2 ❤️

395802
2013-08-16 08:58:43 +0430 +0430
NA

ناقلا معلومه خیلی تو کف خواهر زنتی. درسته میگن خواهر زن نونه زیر کبابه لی اگه از این قرصای چاق کننده بدی زنت میشه شکل همون تو هم از تو کف در میای دیگه اینجا واسه ما داستان سر هم نمیکنی.
دهن سرویس دروغ گو لوله اگزوز ماشین داغ داغ تو کنونت که دیگه دروغ نگی

0 ❤️

395803
2013-08-16 10:36:03 +0430 +0430
NA

ابت خوشك شده بود تازه شانس اورديم اهش باعث شده ابت زود تر بياد والا حالا حالاهاداشتي تلمبه ميزدي ولي جالبه اسيه زن زضا شده ومهشيد هم زن تو(بهشاد) عجيبا غريبا

0 ❤️

395804
2013-08-16 10:42:51 +0430 +0430

میخواستم فحشت ندم…یعنی مثل خودت خودمو بزنم به خریت و بگم:خوب اشتباه پیش میاد…کیرش اشتباه رفته و طرف هم اشتباه و به اجبار کوسی داده…ولی آخرش ریدی و گفتی میخوای دوباره تکرارش کنی…کونی خیانت کار/اینا فحشه تعارف نیست/انتر خودت میگی هیکلش انه و چاقه و مومنه و وازش خوشت نمیادو این گوههای اضافه که خودت بدون شراکت خورده بودی…بعد حالا میگی که بازم میخوای تکرارش کنی…یعنی سگ پریود بشاشه به روحت…خوک کیر کثیف از عقب باهات طرف بشه که غیرتش از تو بیشتره…یعنی گاو از سر تا پاتو با تاپاله قهوه ای کنه…پشگل گوسفند تو دهنت…دوستان بیان کمک که هنوز دلم رضا نداده…بیان دهن این حیف نون رو با ماتحتش یکی کنین…

0 ❤️

395805
2013-08-16 11:12:13 +0430 +0430
NA

کیر خر تو کونتو آبشم تو مخت
چرا دروغ میگی خوووووو

0 ❤️

395806
2013-08-16 14:54:13 +0430 +0430

شبي كه باجناقم خفتم كرد…
سلام من هوشنگ هستم قد ١٩٠ هيكل توپ و خلاصه حسابي همه تو كف منن
يه بار با خانواده زنم رفته بوديم مهموني تو يكي از شهرهاي جنوب
يه شب من و دوتا باجناقم و زنامون رفتيم بيرون و آخرشب اومديم هركدوم يه گوشه كپيديم
نصفه شب من رفتم دسشويي و اومدم
ازجلو اتاق كه رد شدم ديدم توله سگم خوابيده زنم هم تو اتاق خوابه
منم به خودم گفتم ااااا هوشنگ كسخل برو پيش زنت بخواب
منم دروقفل كردم و رفتم پيش زنم خوابيدم
هوا گرم بود و زنم فقط يه ملحفه روش بود
يه دفعه ديدم زنم چه زير پوشي تنشه و چقدر توش سكسي شده
بعد ديدم يه شلوار كردي خيلي سكسي هم پاشه
منم از پشت چسبيدم بهش و دستمو گذاشتم رو شكمش بعد سينشو لمس كردم كه ديدم اي داد بي داد سينه زنم آب شده
منم توجه نكردم دستمو بردم تو شلوار كرديشو كردم تو شورتش كه ديدم چوچولش خيلي بزرگ شده، تقريبا ٢ برابر كير من
يه دفعه زنم برگشت و من از ترس پريدم عقب
آخه ديدم سيبيل هم داره زنم
بعد بهم گفت كسكش بيا اينجا ببينم
منم رفتم پيشش، آخه اتاق خيلي تاريك بود و من زنمو نميديدم
بعد منو خوابوند و شلواركرديمو در آورد و شلوار و شورت خودشم در آورد همچين چوچولشو كرد تو كون من كه از درد بالشو گاز ميگرفتم منم بهش گفتم بتول يواشتر كه گفت كسكش كسمغز هنوز نفهميدي من كاظم باجناقتم؟؟؟؟
من تازه تو تاريكي فهميدم كه اي داد بيداد اينكه بتول نيست
خلاصه اونشب كاظم باجناق عزيزم يه كوني از ما پاره كرد كه هنوزم يادش مي افتم از سوراخ كونم تا پيچ سوم روده كوچيكم درد ميگيره
اين بود خاطره سكسي من…

3 ❤️

395807
2013-08-16 15:09:20 +0430 +0430
NA

استرژ؟؟؟؟؟؟ استرچ.
مایو؟ منظورت شورته دیگه؟
دوستان فحش ندین . من خودم به چشم خودم دیدم که این اشتباه پیش اومد برای یکی از اقوام. اونا سن و سالی هم داشتن . همه شمال بودیم و چون عده زیاد بود ، مسن تر ها تو سالن ویلا رختخواب انداختن که بخوابن و اتاق ها رو دادن به زوج های جوان تر و بچه دار. خلاصه یکی از خانوم هایی که نوه هم داشت و حدود 55 سالش می شد زود تر رفت خوابید و شوهرش بیرون داشت سیگار می کشید. قبل از این که این آقا بره برای سیگار کشیدن قرار گذاشته شده بود که کی رو کدوم رختخواب بخوابه با زنش ولی بعد اینکه ایشون می ره سیگار بکشه خانوم ها تصمیم می گیرن که جا ها رو عوض کنن. خلاصه یه شوهر دیگه هم رفته بود دستشویی. از دستشویی میاد بیرون ، چراغ ها هم خاموش می ره تو جایی که قبلا قرار بود بخوابه می خوابه. اون یکی هم سیگارش که تموم می شه به خیال خودش میره پیش زن خودش و دراز می کشه تا بقیه خوابشون ببره و یقه زنشو بگیره. بعد که دستشو می بره سمت زنه و یه کم می مالونه حس می کنه که اندام با اندام زنش فرق داره ، زنه رو بر میگردونه و می بینه بلهههههههههههه . خانوم عوض شده. زنه جیغ می کشید آقاهه شوکه شده بود زبونش بند اومده بود ،‌ما هام دل و رودمون از خنده پیچیده شده بود تو هم.

1 ❤️

395808
2013-08-16 15:20:34 +0430 +0430
NA

امير را عشق است

0 ❤️

395809
2013-08-16 15:32:31 +0430 +0430
NA

معلومه ک تو عمر نکبتیت از کنار ی خانوم هم رد نشدی.
سینه ی زنت 3 سایز ازسینه ی خواهرش کوچیکتر بود دس زدی ولی به روی خودت نیاوردی.
زنت اسمش مهشید خواهرش آسیه عایا !!!

1 ❤️

395810
2013-08-16 16:46:24 +0430 +0430

wanted 7 دهت سرویس تا نیم ساعت از خنده ریسه میرفتم

0 ❤️

395811
2013-08-16 18:34:20 +0430 +0430

Ghashang bod

0 ❤️

395812
2013-08-16 18:35:02 +0430 +0430

داستان برای مجلوقان خوب بود فقط که بزنند…

0 ❤️

395813
2013-08-16 23:18:42 +0430 +0430

اذیتش نکنین
داستان خوبی بود دیگه باحال بود
خصوصا «ولع» هم نداشت
مرسی

0 ❤️

395814
2013-08-17 01:46:13 +0430 +0430
NA

آخی چقدر این پسرا فوشت دادن دلم سوخت
ولی اخر خنده بود
متاسفانه بعضی از مردا خودشون باعث میشن که زنشون بهشون خیانت کنه
بعدشم دوستان عزیزم
آدم که اوج شهوتشه هیچی حالیش نیست فقط میخواد ارضا شه قدرت تصمیم گیری نداره که اینقدر این بنده خدارو فحش میدین که چرا با فامیل
خوبه خوده زنه خواسته
مقصر زنه بوده

0 ❤️

395815
2013-08-17 08:19:22 +0430 +0430
NA

آره همون كه بجه ها كفتندمراقب مهشيدجانت باش كه جرش ندندهرجندبعيدميدونم تاحالا

0 ❤️

395816
2013-08-17 15:16:22 +0430 +0430
NA

Ajab tavahomi dari pesar

0 ❤️

395817
2013-08-17 16:32:30 +0430 +0430

انشالله قسمت خودتم بشه خانم معلم
آمین

0 ❤️

395818
2013-08-17 20:05:19 +0430 +0430
NA

بعله ديگه…
اين نيز بگذرد.
مهشيد و ماسيه
آسيه و آهشيد
آسيه و مهسيد
توهم بهشاد وکريم و رضااااا
عايا?!!

0 ❤️

395822
2014-11-03 17:08:12 +0330 +0330
NA

فقط گوه بود خاک تو سرت.
جقی کور شدی از بس جق زدی.
نکبت تو که نوشتی من و کریم با زنامون رفتیم عروسی بعد وقتی برگشتین توقع داشتی زنت مثل خر بیهوش شده باشه اونم کنار بچه از خودت خر تر و کور تر؟ خو الاغ کونی توی سرت به جای مخ گوه ریختن که فکر کردی یه شبه سینه های زنت بزرگتر شده؟ مطمئنا میدونستی زنت جنده هست چون فهمیدی سینه هاش بزرگ شده و باز هیچی نگفتی.
و در آخر میگم دیووووووووووووووث گوه سگ تو دهنت اگه یه بار دیگه بنویسی.

0 ❤️

395823
2015-01-19 23:44:16 +0330 +0330

خدا خفه ات نکنه
اینقدر خندیدم اشکم دراومد

0 ❤️

395824
2015-03-27 12:23:42 +0430 +0430
NA

همين جوري عشقي دوس دارم بگم كيرم تو گوش باجناق كوچيكه (كريم) biggrin

0 ❤️

395825
2015-04-19 07:49:58 +0430 +0430
NA

بابا جون عزیزتون اینقد به این داستانا فحش ندین شما میخاین بخونین حال کنین دیگه چکار دارین راسته یا دروغه

0 ❤️

534062
2016-03-23 00:09:30 +0430 +0430

کردن خواهر زن واس خودش عالمی داره

0 ❤️

547565
2016-07-04 18:57:22 +0430 +0430

کیرم دهنت با داستانت :(

0 ❤️

550328
2016-07-26 08:42:49 +0430 +0430

تو ی جغی هستی
اسیه خانم اسیه خانم
کیری
اگه حس خیانت داشتی نمیکردیش دیوث

0 ❤️

557312
2016-09-20 22:59:04 +0430 +0430

wanted 7 kheili khandidam to roooohet ? 🙄 🙄 🙄 🙄

0 ❤️

672616
2018-02-07 09:37:55 +0330 +0330

با داستانهای تخمی دروغ حالم بهم میخوره

0 ❤️

695499
2018-06-18 14:57:17 +0430 +0430
NA

نوش

0 ❤️

731502
2018-11-21 12:30:51 +0330 +0330

لااقل خواهر زن کوچیکه رو مینوشتی که لذت داشته باشه تا ته داستان رو بخونین نه اون خرس چاق پیر رو …

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها