سکس نیمه با زن شوهردار و پشیمانی

1400/09/17

با سلام خدمت دوستان شهوانی که به دنبال و فحش و پیش داوری نیستن، میخوام اتفافی که امروز برام افتاد رو تعریف کنم تا شاید دوستانی که در این موقع قرار گرفتن انجامش ندن و پشیمون نشن.
من قبلا دوتا داستان تو این سایت نوشتم و این سومیشه، ماجرا از او اونجایی شروع شد که چند سال پیش تو برنامه کویز با یه خانمی آشنا شدم و شماره همو گرفتیم و شروع کردیم چت کردن و تلفنی حرف زدن این خانم اسمش راحله (مستعار) و اهل جنوب بود، راحله یه خانم 35 ساله با پوست سبزه و صورت گرد و بانمک و یه مقدار تپل که تو کارمند بود و داری شوهر و چندتا بچه بود و 7 سالی از من بزرگتر بود. خلاصه رابطمون گرم شد و بعضی وقتا تو واتساپ تماس تصویری می‌گرفتیم، راحله مثل بقیه جنوبی ها خونگرم و داغ بود همون موقع قرار شد بیاد تهران و همو ببینیم ولی من چون حس عذاب وجدان بودن با یه زن شوهر دار رو داشتم زیاد تحویل نمیگرفتم، چند وقت بعدش که با بچه‌هاش اومد تهران و زنگ زد که بیا همو ببینیم من طفره رفتم و نرفتم دیدنش اونم ناراحت شد و برگشت جنوب. چند وقتی از این جریان گذشت و گه گاهی باهم چت میکردیم تا اینکه امروز یهو زنگ زد و گفت تهرانم و بیا همو ببینیم منم وسوسه شدم و قبول کردم، برام لوکیشن فرستاد و ماشینو روشن کردم و چون محل کارم کار زیادی نداشتم رفتم سمت راحله. وقتی رسیدم به اون جایی که لوکیشن فرستاده بود چند بار زنگ زدم و راحله جواب نداد منم گفتم سرکاریه و اس دادم گفتم فکر نمیکردم سرکارم بذاری، بعد چند دقیقه که به سمت خونه راه افتادم زنگ زد و معذرت خواهی کرد که گوشیم سایلنت بوده و الان کجایی؟ منم گفتم دوباره لوکیشن بفرست و رفتم سمتش، خدا میدونه همون اولش هم قصدم این بود که فقط ببینمش و کاری نکنم. بعد که رسیدم سر قرار منو دید و سوار ماشین شد، راحله یه خانم خوشگل و سبزه با هیکل یه مقدار تپل وقتی نشست تو ماشین خیلی گرم گرفت و شروع کرد قربون صدقم رفتن و دستشو مالید به رونم انگار که منتظر حرکتی از جانب من بود ولی من خودمو مشغول رانندگی کردم بعد گفت ببوسمت و ماسکشو کشید پایین و صورتمو بوسید بعد رفتم یه گوشه تو خیابون توقف کردم، راحله دستمو گرفته بود و می‌مالید و با حرارت همش میگفت عزیزم فدات بشم فامیلمون باهامه و چندلحظه دکش کردم بیام پیشت و بعدش برم، راحله چند بار لبمو بوسید و من حسابی داغ کردم و کیرم راست شده بود لبای شیرینی داشت و بی اختیار دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم اونم خندید و گفت ببخش که حالتو بد کردم منم سینه نرم و کوچیکشو یه کم مالیدم و دستمو برداشتم چون ممکن بود یکی ببینه، بعدش گفت اگه خونتون خالیه بیام پیشت منم گفتم نه متاسفانه خانوادم هستن، بعدش گفت شب بیا سمت خونه فامیلم تا بگردیم باهم، منم الکی گفتم باشه، ملیحه خیلی گرم و شیرین بود ولی از شانس بد شوهر داشت و این برای من قابل توجیح نبود. فامیلشون زنگ زد و گفت من برم بعدش رسوندمش و خداحافظی کردم قبلش چندبار لبمو بوسید و با اکراه رفت. اگه شوهر نداشت تو همون ماشین ترتیبشو میدادم ولی از شانس بد میوه ممنوعه بود برام راحله. موقع رفتن خیلی پشیمون شدم که چرا اومدم سرقرار و این کارو کردم، چند بار تف کردم و دهنمو پاک کردم و به خودم لعنت فرستادم بخاطر اراده ضعیفم، و تصمیم گرفتم دیگه نرم دنبالش چون کار ممکنه به جاهای باریک بکشه، میدونم کار اشتباهی کردم و توصیم به شما دوستان اینه که اگه همچین شرایطی براتون پیش اومد همون اول نرید سمتش چون آدم هرچقدر هم به خودش مطمعا باشه وقتی تو موقعیتش قرار بگیره اختیار خودشو از دست میده. پایان

نوشته: محمد990


👍 5
👎 12
37501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

846856
2021-12-08 01:18:49 +0330 +0330

خدایی من فکر کردم نسل امثال فردین منقرض شده ولی میبینم تو سایت شهوانی هم همچین مردایی هست.
اخه اوسگول میخام بدونم طرف اینقدر لنگ کیره و کیر دورش نیس که از اونوره ایران بکوبه بیاد به تو بده بعدم تو بری تو فازه وجدان درد.

6 ❤️

846859
2021-12-08 01:29:10 +0330 +0330

ملیحه راحله مشخصه دوس دخترات بودن تو کفشون بوده و بهت ندادن اومدی داستان درس کردی برو جقتو بزن کوص نگو

1 ❤️

846860
2021-12-08 01:31:25 +0330 +0330

بابا یوزارسیف،خواب دیدی خیر باشه ولی بازم خوب مقاومت کردی

2 ❤️

846880
2021-12-08 03:38:11 +0330 +0330

دو دیقه تف نکن حالم بهم خورد اه اه مرتیکه تف مالی

0 ❤️

846881
2021-12-08 03:38:35 +0330 +0330

فقط یه گربه حشریمون مونده بود که شکر خدا عابد شد

0 ❤️

846890
2021-12-08 04:53:02 +0330 +0330

حالا وسط اینهمه اخلاق گرایی،ملیحه از کجا سبز شد؟!!!

0 ❤️

846894
2021-12-08 06:07:49 +0330 +0330

ملیجه کی بود این وسط کسمیخ؟!

0 ❤️

846910
2021-12-08 10:13:07 +0330 +0330

کیرم تو داستان نوشتنت ولی پیام خوبی داشت

0 ❤️

846913
2021-12-08 10:32:21 +0330 +0330

.
.
خوب ننوشتی فرزندم
اما از آنجا که داستان شما تا حدودی به داستان واقعی شبیه بود، امام راحل آن را، همی پسندیدندی

0 ❤️

846933
2021-12-08 15:35:34 +0330 +0330

اگه واقعا این کارو کردی من بهت میگم آفرین

0 ❤️

846936
2021-12-08 16:03:35 +0330 +0330

منم توصیه میکنم اگه میخوای بد وبیراه وناسزا نشنوی دیگه داستان یا شعر ننویس .ممنون

0 ❤️

846979
2021-12-09 00:02:27 +0330 +0330

ملیحه از کجا دراومد

0 ❤️

847065
2021-12-09 07:15:56 +0330 +0330

اعوذ به شیطان من الانسان الرجیم

0 ❤️

847152
2021-12-09 16:14:09 +0330 +0330

طرف آمده در اینجا تاپیک زده دوست پسر بالای ۳۵ با ساپورت مالی میخواد آنقدر بی‌شعور هست که به همه توهین میکنه مشخص بود داره فقط زر میزنه چون دی دم تاپیک دیگه ای هم زده که دنبال
دوست پسر خارج از ایران میگرده زیادی دچار تخیلات شده .خخخخخ بعضی ها واقعا توی رویاهایشان زند‌گی می‌کنند و دچار حسرت و بیچارگی هستند اما اینجوری خودشون و آرام میکنند

0 ❤️

847164
2021-12-09 19:07:48 +0330 +0330

اول راحله بود بعد شد ملیحه ؟؟؟

0 ❤️

847195
2021-12-10 00:45:06 +0330 +0330

ملیحه رو دیگه از کجات در اوردی

0 ❤️

847244
2021-12-10 02:13:14 +0330 +0330

عباس شوفر هم اون روز داشت ننتو سخت میگایید ولی خیلی پشیمون هم نیست از ننت کصکش پدر
تو دیگه ننویس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها