سکس چهار نفری ما

1391/08/21

من یک دوست دارم به نام کامیار که از کلاس سوم دبستان تا حالا که 26 سالمونه باهم رفیقیم سربازی باهم بودیم توی ایران شهر زاهدان خلاصه واقعا رفیق ودوست هم هستیم که برای هم جان میدیم تقریبا سه ماه پیش موقعی که توی ماشین داشتیم برای خودمون میگشتیم دودختر خوش تیپ توجه مارو به خودشون جلب کردن بعدازیک دور کنارشون ایستادیم وسوار شدن خوشکل بودن وخوشتیپ باهم بستنی خوردیم سیگار کشیدیم…که ازشون درخواست کردیم فردابریم باغ آنها هم قبول کردن فردا همان جای که سوارشون کرده بودیم سرقرار اومدن ماهم حسابی تدارک دیده بودیم مشروب سیگار جوجه کباب …
خلاصه توی باغ بساط راه انداختیم وکلی خنده وشوخی وبعد مشروب خوردیم دخترها مست مست شده بودند رفتیم توی ساختمون هرکدوممون یکی ازدخترهارو بغل کردیم وشروع به بوسیدن انها …واقعیتش من وکامیار تا حالا جلوی هم شورتمونو در نیاورده بودیم وکلا جلوی هم سکس نداشتیم ولی اینبار وضعیت فرق داشت دخترها مست وسکسی بودن وما تشنه انها خلاصه هرکدوممون بایکی ازدخترها که اسم داف من مرسده ومال کامیار فرناز بود عشق بازی میکردیم مرسده نسبتا چاق بود سینه های بزرگ وباسن خیلی برجسته داشت بدنش که بهم میخورد لذتی حس میکردم که تا حالا درک نکرده بودم مرسده خودش تاپ کوتاهشو دراورد سینه هاش فوقالعاده بودن شروع کردم به مکیدن سینه هاش واونم حسابی حال میکرد به‎ ‎کامیار که نگاه کردم اونم بافرناز درگیر بود ولی ازنگاهش متوجه شدم هیکل سفید وپستانهای درشت مرسده نظراوراگرفته دلم نیومد تنهایی بایک همچین دافی حال کنم یواش یواش خودم رو در حالی که مرسده رو می لیسیدم به کامیار نزدیک کردم فرناز برخلاف صورت زیباش هیکل جالبی نداشت وسینه هاش خیلی کوچیک بود ولی مرسده یک هیکل فوق العاده سکسی داشت هرچهارتامون فقط شورت پامون بود به مرسده گفتم جلوت بازه یاازپشت بکنمت باعشوه گفت مگه من املم اره هردوتامون بازیم باورم نمی شد شورتشو پایین کشیدم اره معلوم بود حسابی داده رفتم پایین وشروع کردم به خوردن کسش واقعا تمیز بود وکیف کردم کامیار که دیگه حالا کنارمابود ومشغول خوردن کس فرناز دستش رو برد به سمت سینه های درشت مرسده …یک دفعهمرسده گفت بیاید چهارنفری حال کنیم …چیزی که آرزوشو داشتیم مرسده وفرناز برعکس روی هم خوابیدن وکس همدیگرو لیس زدن فهمیدیم اینها این کاره هستن منو‎ ‎کامیار هم کیرمون رو کردیم توی کس آنها واقعا عالی بود مرسده خیلی حشریتر بود شروع کرد به خوردن کیرمن این اولین سکس من نبود ولی چیزی بود که واقعا حال کردم من وکامیار کنارهم ایستادیم کیرمن توی دهن مرسده بود و کیر کامیار توی دستش وهرلحظه جای‎ ‎آنها راعوض میکرد فرناز هم ازپایین کس مرسده رو میلیسید…بعد هردوتاشون رو روی زمین خواباندیم وکیرهامون رو توی کسهای ُآنها کردیم معرکه بود پستانهای مرسده حرکت بسیار شهوانی داشت دلم میخواست پارهاش بکنم کیرم را از توی کسش‎ ‎توی کون بزرگش کردم هردوشان سرو صدامیکردند صداهایی بسیار شهوانی که مارابیشتر تحریک میکرد …ازمرسده جداشدم رفتم سمت فرناز کسش تنگتر بود باتمام قدرتم کیرم را توی کسش میکردم و‎ ‎او هم میگفت محکمتر کامیار هم داشت کیرش راتوی کس مرسده می کرد مرسده‎ ‎هم باکسش بازی میکرد تابیشتر شهوانی بشود خلاصه حدود یک ساعت هردویشان را ازکون وکس کردیم من روی زمین خوابیدم مرسده روی کیرم نشست وکامیار هم کیرش را تویکون مرسده کرد فرنازهم کسش راروی دهن من گذاشت شروع به‎ ‎بوسیدن مرسده کرد خلاصه مثل فیلمها ی پرنو حسابی حال کردیم…
من وکامیار ارضا شدیم وآبمان را روی پستانهای مرسده ریختیم فرناز هم ارضا شده بود ولی مرسده هنوز ازضا نشده بود وبشدت حشری شده بود هرسه ما کسش رو با انگشت مالیدیم میلیسیدیم ولی ارضا نمی شد خسته شده بودیم ولی نامردی بود مرسده رو به حال خودش بگذاریم فرناز به ماگفت باسینه های مرسده بازی کنیم وخودش دستش رو چرب کرد وبه آرامی کرد توی کس مرسده وشروع کرد به فشاردادن دستش رامثل کیر توی کس مرسده بیرون وتو میکرد ماهم سینه های مرسده رو میخوردیم مرسده باناله گفت حرفهای سکسی بزنید شروع کردیم گفتیم چه کسی داری کیرم تو دهنت تو کست وفرناز بادستش کس مرسده رو میکرد حدود ده دقیقه طول کشید تامرسده ارضا شد زمانی که میخواست ارضا بشه فریاد میکشید کسم کسمو پاره کن کیرتو بکن تو دهنم…هرچهارنفرمان لخت وپتی توی بغل هم کیف میکردیم نزدیکای شب بود که انها رو برگردوندیم به زور به هرکدومشون 50 هزارتومن دادیم انها پولی نبودن برای دل خودشون سکس میکردن به همین خاطر شدن دوست دخترهای‎ ‎سکسی ما معمولا هفته ای یک بارمیبریمشون باغ چهار تایی حسابی‎ ‎حال میکنیم …ولی روز اول چنان حالی کردم که خاطرش هیچ وقت ازذهن من پاک نمی شه

نوشته: احسان


👍 0
👎 1
80116 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

342915
2012-11-11 22:34:49 +0330 +0330
NA

تو گه خوردی که میگی 26 سالته.از نوشتنت معلومه که 16 سال بیشتر نداری.ازون بستنی خوردن و سیگار کشیدنتون معلومه .یادت رفت بگی بعد از سیگار آدامس هم جویدیم…
آش ولاش اگه به اینا میگی تدارکات پس با این حساب جیبای من انبار تدارکات هستن …

0 ❤️

342916
2012-11-11 23:29:20 +0330 +0330

تكراري بود از همين سايت كش رفته بودي

0 ❤️

342917
2012-11-11 23:43:22 +0330 +0330
NA

میشه اینجا رو توضیح بدی منطورت چی بود؟

(((((((((((.واقعیتش من وکامیار تا حالا جلوی هم شورتمونو در نیاورده بودیم ))))))))))))))))
مگه قرار بود در بیارین؟ :O !!!
بعدش به هر کدوم نفری 50 تومن دادین؟به اون دخترای در و داف؟؟؟؟!!! :O بعد اونا الان دوست دخترتون شدن؟؟؟؟!!!
شما یا معنی فاحشه رو نمیدونی یا معنی دوست دختر؟ رو بهت توصیه میکنم تراوشات ذهن بیمارت رو به قلم نیاری چون مشمئز کننده است.

0 ❤️

342918
2012-11-12 00:27:51 +0330 +0330
NA

خوشمان نیامد.
برای نظام وظیفه هم جان دادی که با هم سربازی یه جا بودین؟خیلی خری از کامیار هم خرتری الاغ جان.

0 ❤️

342919
2012-11-12 00:50:09 +0330 +0330
NA

در راه رضاى خدا جندگى ميكردن
نگفتن كه ريا نشه

0 ❤️

342920
2012-11-12 01:04:30 +0330 +0330

گریه کردم، چرا که زن بودم
عقل و حس نه، فقط بدن بودم *
همه‌ی فتنه‌ها نوشته شدند
گردن من، چرا که زن بودم
مرد دنیایی از نجابت و من
در عوض سـکسی و خفن بودم
مردها آدم‌اند و من حوا!
مرد گلزار و من لجن بودم
علت فتنه بودم و غوغا
باعث شک و سوءظن بودم
بابت این که مرد کج نرود
همه‌ی عمر در کفن بودم
توی آغوش گرم مام وطن
زن بی‌نام و بی‌وطن بودم
یا سیاهی‌لشگری ناچیز
در سکانس بـ/ـزن بزن بودم
زن چه تنهاست بین این همه مرد
مرد تنها نبود، من… بودم

  • زن نبودم اگرچه مرد نبود

مرد بودی اگرچه زن بودم

دلم گرفته از این همه نامردی و ظلم و ستمی که در حق زنان میشه

چی بگم آشغالا این شعر رو بخونید شاید فرجی شد و شما هم آدم شدید
هرچند که مطمئن نیستم
ای خداااااااا

0 ❤️

342922
2012-11-12 02:04:32 +0330 +0330
NA

با کامنت بعدی موافقم

0 ❤️

342923
2012-11-12 02:21:33 +0330 +0330

شیر جوان؟

فدات شم داداش نظر لطفته

شما همیشه من رو مورد لطف و تفقد خود قرار دادین

ای کاش احترام متقابل به زنان در فرهنگ مزخرف ما جا بیفته

ای کاش مقام و منزلت زن و جایگاه زن برای همگی ثابت بشه

هی شیر جوان به قول دوست گلم پروازی جان که خیلی واسم عزیز هست یه حرف خوبی زد و بهم گفت

پسر غیرتی اینچنین مسائلی با روحیات شما سازگار نیست

گل گفتی پروازی جان حق با شماست من طاقت دیدن این همه ظلم و نامردی رو در حق زنان ندارم

چقد تحقیر ،چقد توهین ،چقد عقده خالی کردن ،چقدر به شرف و نجابت زن اینجا توهین میشه ،چقدر غرور زنها اینجا خطشه دار میشه

چقدر بیغیرتی اینجا موج میزنه

اه تف به روزگار

0 ❤️

342924
2012-11-12 02:24:40 +0330 +0330
NA

اسکل شدم رفت

0 ❤️

342925
2012-11-12 04:01:06 +0330 +0330
NA

سکس حرمت داره.با این چرتو پرتات حتی سگ هم نمیزنه بهت
اه
علیرضا با شعرت بعضیا رو به خودشون آوردی

0 ❤️

342926
2012-11-12 04:33:57 +0330 +0330

مرسی رومینای عزیز

شما نظر لطفته

حقایق باید گفته بشه عزیز چه با زبان شعر و چه همینجوری

0 ❤️

342927
2012-11-12 07:11:41 +0330 +0330

با 3 تا کامنت بعد خودم موافقم
(جان مادرت فحش نده)

0 ❤️

342928
2012-11-12 07:32:01 +0330 +0330
NA

والا دیگه حالم بهم میخوره از کس شعرای که مینویسن اگه بخاطر دادا عبدل و داداهای دیگه شیر غیرتی و…ابجی ها نبود اینجا نبودم اخه دیگه خسته شدم…فقط یه چیز دیگه اقای به حساب راست گو معلومه کسشعر و دروغ گفتی اخه کی به محل خدمتش میگه ایران شهر زاهدان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟معلومه تا حالا تو خوابم سیستان نبودی !!!اخه کونی چرا دروغ

0 ❤️

342929
2012-11-12 09:18:22 +0330 +0330
NA

اره تکراري بود،،خوشم از فحش دادن نمياد و نميخوام جلو بقيه کوچيکت کنم فقط ميگم کمتر جلق بزن شايد ادم شدي.

0 ❤️

342930
2012-11-12 10:31:42 +0330 +0330
NA

علیرضا جان شعرت عالی بود.پروازی خانم که همیشه حرفاش به دل میشینه فقط باید ادم بودتااینارو درک کرد .خدازن روافرید برای ارامش روح وجسم مرد…البته مرد نه یه مشت نامرد روانی.

0 ❤️

342931
2012-11-12 10:46:39 +0330 +0330
NA

داش عبدول خیلی ها خاطرت رو میخوان حیفه دل صافته بااین حرفا ناراحتش کنی من به شخصه پشتتم داداش. برااولین بارفحش میدم هرکی بخواد داداش عبدول رو ناراحت کنه خودم کس وکونش رو جر میدم که هیچ جراحی نتونه سوچورش کنه.میفهمین یانه؟

0 ❤️

342932
2012-11-12 11:07:38 +0330 +0330
NA

سلام دادا عبدول خوشحالم که تنهاییم بادوستای خوبی مثل شما قراره پر بشه بزار بدخواهانت اینارو بخونن بفهمن عبدول تابه تا خیلی عزیزه.اسپم هم گرفتیم به تخم چپت.به قول لره ایدز که نگرفتیم خوب میشیم.حالا بخند تا دوستات هم شاد بشن داداش

0 ❤️

342933
2012-11-12 14:43:28 +0330 +0330
NA

با کامنت سارا عسل خیلی حال کردم . (شیر جوان مخلصیم) .
مرتیکه دیوث با جنده دوست شدی بعد هر هفته میبری میکنیش ؟؟؟ نه کوچولو اون داف نبوده ، ابکش بوده که هفته ای یک بار به تو مرامی میده . برو مرتیکه برو برای عمت اینا رو تعریف کن نه برا بچه های اینجا که روزی 100 بار به کونِ خارکسده هایی مثل تو میزارن . برو عقده ای …

0 ❤️

342934
2012-11-12 15:29:55 +0330 +0330
NA

دیگه کس شعر ننویس وگرنه مجبورم درست نوشتنو تو یه دوره فشرده بکنم تو کونت

0 ❤️

342935
2012-11-12 18:12:54 +0330 +0330
NA

که به دختره پول دادی نگرفت! تنها میتونم بهت بگم شاف نفت

0 ❤️

342936
2012-11-13 02:17:10 +0330 +0330
NA

خوب بود مرسى.فقط خيلى کتابى نوشتى.
.
.
.
آخه کسکش،کونى،لاشى،زن کسه،زن جنده،عمه کسه،گاد فادر کسکش اين داستان بود آخه.کيرم خاموش شد.

0 ❤️

342937
2012-11-13 03:02:48 +0330 +0330
NA

کیرهایمان را کردیم توی کسهای (آنها)!!!
اونوقت یعنی چی???
ریدم تو ادبیاتت .کلاس چندمی زیقی?
فیلم تاریخی داری تعریف میکنی .کیر میمی سابو تو دماغت .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها