سکس گروهی با جاریهای جنده چادری

1396/03/27

سلام من رضا هستم و سی پنج سالمه و شش ساله ازدواج کردم داستان من یک داستان واقعی هست خانواده زنم حدیثه مذهبی هستند و چادری دو تا برادر خانمم هم با دو تا دختر با خانواده مذهبی ازدواج کردند بنام زهرا و زهره که هر کدوم کسی بودند از میان کسها من کیرم همیشه برای این دوتا جنده بلند می‌شد یک روز که اتفاقی افتاد که پدر خانمم اینا مسافرت رفته بودند مشهد خانمم کلید خونه پدر خانمم را داد که برم سر بزنم و آبی هم به گل هاشون بدم منم رفتم دم خونه و کلید انداختم تو و در را باز کردم رفتم تو بعد گلها را آب دادم خواستم در و باز کنم برم بیرون زهره را دیدم جلو در جا خورد گفتم شما اینجا چیکار میکنید حول شد و با تته پته گفت هیچی آمدم سر بزنم نمی‌دونستم شما هم می‌آید همه بچه ها یک کلید داشتن ولی تعجب کردم آخه خونشون دور بود و منطقی نبود بیاد رفتم تو ماشین اونم رفت تو ماشین از تو آیینه دیدم زنگ زد به یکی منم راه افتادم تو راه چشمم به زهرا خورد که دم یک مغازه وایستاده شصتم خبردار شد این دوتا جاری یک سر و سری با هم دارند چی بود نمی‌دونم حس کنجکاوی من گل کرد دور زدم برگشتم دیدم ماشین زهره هنوز انجاست و زهرا هم رسید جلو در و زنگ زد و اینور و اونور را دید در باز شد رفت داخل منم داشتم فکر میکردم این دو تا جنده چه سر و سری با هم دارند چند دقیقه وایستادم دیدم خبری نیست گفتم با خودم میرم یک سرکی می‌کشم و فوقش هم دیدنم میگم فکر کردم درها را درست قفل نکردم رفتم و کلید انداختم در باز کردم جالب که کفشی هم جلو در نبود که این تعجب منو بیشتر کرد درب ورودی را باز کردم آروم و رفتم داخل دیدم سر و صدا میاد آخ و اوف میاد رفتم نزدیک در اتاق از تو سوراخ کلید نگاه کردم دیدم این دو تا جنده لخت لخت رو هم هستند منم با خودم گفتم موقعیت از این بهتر نمیشه دو تا کس لخت و مفت با هم خوب اتوی هم دارم که قشنگ ببرم زیر کیرم جفتشون رو کیرم سیخه سیخ بود سریع پشت در لخت شدم دوربین موبایلم را روی میز جوری گذاشتم که از تو ماجرای اتاق قشنگ فیلم بگیره در را یک هو باز کردم این دو تا جنده تا در باز شد یک جیغی کشیدند که گوشام کر شد زهرا زن حسن داداش بزرگه رو زهره بود و یک دیلدو هم جلوش بسته بود داشت ترتیب زهره را می‌داد تا منو دیدن ملحفه پیچیدن دورشون گفتند آقا رضا شما چرا لختید گفتم به به چشم حسن خان و امیر خان روشن با این زنهای جندشون تا گفتم جنده بهشون بر خورد آقا رضا حرف دهنتون را بفهمید واقعا از شما توقع نداشتم به ما نظر داشته باشید حالا هم تا بدتر نشده برید ما هم این حرکت شما را فراموش میکنیم گفتم زرشک باشه میخواهید لباس بپوشم ولی رفتم سمت لباسهاشون و ورداشتم در این حین گفتم برم زنگ بزنم به شوهرتون شروع کردن به گریه و زاری گفتند پس منم بازی رفتم جلو و ملحفه را از دور زهرا باز کردم دستی به سینش کشیدم و گفتم جنده خانم دیلدو از کجاست و در گوشش گفتم میخواهی دو تایی حال زهره را جا بیاریم رفتم سمت زهره و سینه جنده رو شروع کردم خوردن زهرا هم که دید اینطوریه رفت لا پاهای ظهره با دیلدو شروع کرد به گاییدن کسش منم مشغول لب خوری و سینه خوری با زهره فکر نمی‌کردم این دو تا دختر چادری اینقده جنده باشند و با دستام چوچول زهره را میمالیدم رفتم رو سینه زهره کیرم را گذاشتم تو دهنش و جنده شروع کرد به ساک زدن کیرم بعد رفتم پشت زهرا یک کم کس گوشتیش را خوردم و بعد کیرم تر از پشت کردم تو کس زهرا صدای آه زهرا رفت رو هوا حالا من زهرا رو میکردم و زهرا هم داشت زهره را میگایید جون شما جنده کک یی هستید او نا هم حشری ما کس تو هستیم و ما جنده های شما هستیم منم داشتم تو کس زهرا تلمبه میزدم و با سوراخ کونش هو ور می‌رفتم تا گشادش کنم کیرم که با آب کس زهرا خیس شده بود و گذاشتم رو سوراخ کون زهرا و کیرم را فرو کردم تو کونش زهرا یک جیغی کشید آقا رضا دربیار تر خدا دربیار من گوشم بدهکار این حرفا نبود و شروع کردم به تلمبه زده زهره که دیلدو زهرا توش بود اونم بخاطر فشارهای روی زهرا دردش گرفته بود منم داشتم کونه این جنده را پاره میکردم و با دستام شلاپ شلاپ می‌زدم روی رونای گوشتی زهرا یک ده دقیقه کردم زهرا از تا رفته بود بلندش کردم رفتم رو کار زهره کیرم را کردم تو کس زهره که خیسه خیسه خیس بود و شروع کردم به تلمبه زدن چند دقیقه بعد زهره را هم حالت سگی کردم و کردم تو کسش تو کس زهره و با سوراخ کونش حسابی ور می‌رفتم آخه کونه این جنده را هم می‌خواستم بگام و بعد که حسابی گشاد شد زهره را از تخت بلند کردم و چسبوندمش به دیوار و سر پا کونش گذاشتم و یک چند دقیقه هم تو این حالت گاییدمش و نزدیک بود که بیام زهره را نشوندم جلوم و کیرم رو کردم تو دهنش و همه ابکیرم را ریختم تو حلقش که داشت خفه می‌شد و بعد بلند شدیم تخت مرتب کردیم و اون دوتا هم تندی لباس پوشیدند منم سریع شرتشون را برداشتم گفتم این برای قرار بعدی اون دو تا میدونستند که دیگه کس من شدند گوشی را هم برداشتم گفتم راستی بازیگرای پرنو خوبی هم میشید شروع کردن به التماس گفتم اگه جنده های خوبی باشید این ماجرا بین خودمون میمونه چادرشون را که سر کردم دوباره کیرم شق شد رفتند سمت در که من از پشت زهرا را گرفتم چسبوندمش به در دکمه شلوارش را از جلو باز کردم و چادرش را زدم کنار و دامن مانتوش را دادم بالا و کیرم را در آوردم کردم تو کسش و سرپا پنج دقیقه آنجا گاییدمش فرستادمش بیرون و زهره را هم پنج دقیقه همینطوری با چادرش از کون گاییدمش و فرستادمش بیرون و این سکس های ما ادامه داشت زهرا و زهره خواهراشون را هم برای من جور کردند که خواهم گفت دقسمت بعدی خواهرها را با هم چطوری کردم.

نوشته: رضا


👍 10
👎 36
159314 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

626846
2017-06-17 21:27:20 +0430 +0430
NA

ﻳﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻛﺴﻲ ﺟﻖ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟
ﺧﻮ ﻣﺮﺗﻴﻜﻪ ﺟﻖ ﺑﺰﻥ ﭼﺮﺍ ﻛﺼﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻣﻴﺒﺎﻓﻲ

1 ❤️

626861
2017-06-17 21:32:43 +0430 +0430
NA

اونقدر جق زدی که بجای آب کیر از کیرت آب مغز میاد بیرون
کون گشاد کم بزن همیشه بزن
اولین دیسلایک تو کونت

1 ❤️

626876
2017-06-17 21:40:57 +0430 +0430

دوستائ در جریانن،من بیشتر رو عنوان نظر میدم و نمیخونم معمولا.
سوال من اینجاس، الان با این عنوانت،خواستی بگی اونا خرابن و تو سالم؟ :(

1 ❤️

626921
2017-06-17 21:59:47 +0430 +0430

داستانت اصلا جالب نبود و میزارم واسه نوادگانت ببینن چ کص مغزی بودی

1 ❤️

626961
2017-06-17 22:17:56 +0430 +0430

حس فضوولیم گل کرد و افتخار دادمو خوندمش.
بچه ها وقت نزارید الکی، من خلاصشو مینویسم.
رفتم تو، جفتشونو گائیدم.
داشتن میرفتن،جلوی در باز جفتشونو گائیدم.
همسایه صداشونو شنید،اومد ببینه چه خبره،اونم گائیدم.
دختر همسایه صدای مادرشو شنید،اومد ببینه چه خبره،اونم گائیدم.
بقیه همسایه ها دیدن خیلی سر و صدا میاد،همشون اومدن ببینن چه خبره، اونارم گائیدم.
کل محل دیدم ساختمون شلوغ شده، اومدن ببینن چه خبره، اونارم گائیدم.
یکی این وسط ز زد به پلیس،اونو که گائیدم هیچ، بیسیم زد کل کلانتری بیان که شاید زورشون برسه،اونارم که گائیدم هیچ، ز زدن نیرو انتظامی کل،اونام ز زدن به ارتشو سپاه و بسیج و اونام از لبنان و فلسطین و خارج ، همه ی نیروهاشونو فرستادن،اما من، اونارم گائیدم :|
خلاصه من از داستانه بیشتر شد. اما همینو بخونید بهتره.خیلی واقعی تر و قابل قبول تر از داستانه :/


626996
2017-06-17 22:47:10 +0430 +0430

اول خخخخخخخخ تخیلی بود
کم بزن همیشه بزن

1 ❤️

627061
2017-06-18 00:56:21 +0430 +0430

بعضی داستان های سایت خیلی ضایعه واقعا
یه سیاستی هم هست که اکثرا میخوان بگن چادری ها جنده ان
تو داستانا یا معلم دینی بچه هارو میکنه
یا دختر چادری لزه
هی هم تو داستان تاکیید میشه که چادریه
میخواستم بگم که خر فرض نکنین

2 ❤️

627141
2017-06-18 03:21:04 +0430 +0430

فقط یه مغز جقی میتونه این کوس شعرارو از خودش بیرون بده

0 ❤️

627171
2017-06-18 04:22:58 +0430 +0430

:-|…دیسلایک

0 ❤️

627176
2017-06-18 04:25:29 +0430 +0430

اولا که زهره نه ظهره.
دوما مگه میشه مگه داریم از کوس دربیاری و یدفعه بکنی تو کون؟
سوما از تو کون در میاری میکنی تو کوس بازم؟ همونطوری کثیف؟ اگه هم بخای طرف خودش نمیذاره.
بابا پ چتونه این هنه جفنگیات

2 ❤️

627201
2017-06-18 04:53:59 +0430 +0430

فک کنم تازه کلمه جنده رو یاد گرفتی.که انقد ذوق داری هی استفادش کنی

0 ❤️

627211
2017-06-18 05:15:14 +0430 +0430

فکر کنم مواد جدیدی اومده تو بازار ؟! (hypnotized)
آخه کونی جقی تمام عیار این چی بود آخه ، کلا مغزت رد داده ها ،
به قول دوستان هم کیرم از پهنا تو کونت ?

0 ❤️

627261
2017-06-18 06:18:28 +0430 +0430

واقعا تو چه جامعه‌ای زندگی میکنیم، اگه این داستانها راست باشه همه جنده و کونی هستن، اگه دروغ باشه همه جقی هستن،،، خدا به دادمون برسه…

0 ❤️

627271
2017-06-18 06:48:06 +0430 +0430

من کلا داستانارو ول کردم فقط چسبیدم به کامنتا
لامصب مطالب طنز اینقدر منو نمیخندونه

1 ❤️

627281
2017-06-18 07:03:01 +0430 +0430

لامصب وقتی جرق میزنی داستان ننویس تخیلات یه مغز جقی بود اینا

0 ❤️

627401
2017-06-18 10:48:26 +0430 +0430

فحش‌ها را که دوستان دادن،
تا اونجایی خوندم که زهره به تپه پته افتاد و رفت نشست تو ماشینش و تو هم دیدی که داره با موبایلش زنگ میزنه به یکی و جنابجقی هم با سلوکی که در کائنات و علم غیبی که داشتی فهمیدی داره زنگ میزنه به جاری خودش!!
حالا علم غیب حاصل از جقت به کنار،مگه خونه خودشون چه عیبی داشت که اونجا را ول کردن و بقول خودت از راه دور اومدن خونه پدر زنت؟!!
هییییی داد با دود.

0 ❤️

627406
2017-06-18 10:55:05 +0430 +0430

گمونم زنت هم اون موقع زیر کیر شوهر خواهرت بود???

1 ❤️

627486
2017-06-18 11:52:31 +0430 +0430

پراید مدل 86 فروشی … :/

0 ❤️

627571
2017-06-18 14:11:31 +0430 +0430
NA

من نظر دادم ولی نتم پرید ارسال نشد و متنشم پرید و دیگه حوصله ندارم بنویسمش
فقط یه سوال اینجا ذهن منو درگیر کرده اگه همه‌ی بچه‌ها یدونه کلید خونه پدریشونو دارن چطور زن تو بچه‌ی همون خونه بوده کلید نداشته که قبل از رفتن مسافرت کلید دادن دست توئه کون گلابی ولی عروسای خانواده کلید داشتن که تو تونستی بکنیشون؟

1 ❤️

627591
2017-06-18 14:38:47 +0430 +0430

دادش خداوکیلی چ میزنی!؟همه جور خلافی کردم ولی این حجم از توهم برام جالب بود!

0 ❤️

627631
2017-06-18 16:23:52 +0430 +0430

توکه راست میگی ولی کیرتو کون ادم دروغگو ?

0 ❤️

627666
2017-06-18 19:00:58 +0430 +0430

‏‎:-x‎

0 ❤️

627691
2017-06-18 19:48:03 +0430 +0430

Koni mage angoshtam to konete injori mitapi

0 ❤️

627836
2017-06-18 20:36:31 +0430 +0430

گیرم که داستانت راست باشه وخواهرهای زنتوگائیده باشی دیگه این جنده گفتنات چه مرضی اه ازخودت خجالت نمیکشی مثلا"میخو اهی داستانتوخیلی سکسی کنی؟

0 ❤️

627866
2017-06-18 20:42:31 +0430 +0430

گیرم که داستانت راست باشه وزنهای برادران زنتوگائیده باشی دیگه این جنده گفتنات چه مرضیه؟ ازخودت خجالت نمیکشی مثلا"میخو اهی داستانتوخیلی سکسی کنی؟
ازخودت هم خیلی متشکری؟

0 ❤️

628006
2017-06-18 21:33:32 +0430 +0430

این داستان تخیلی بود،جدی نگیرید.

0 ❤️

628081
2017-06-18 22:37:21 +0430 +0430
NA

مغزت اندازه یک فندقه

0 ❤️

628171
2017-06-19 01:00:51 +0430 +0430

رضا دو قلو بزا ?
نافم تو پیشونیت 🙄

0 ❤️

628176
2017-06-19 01:01:40 +0430 +0430

دوست عزیز کیر ماموت تو کون دروغگو

0 ❤️

628231
2017-06-19 03:41:20 +0430 +0430

داداچ باچی می زنی لدفن صابونتو عوض کن و همیشه قبل داستان نوشتنت سه وعده جق بزن :قبل از فک کردن به نوشتن در هنگام درست کردن داستان در مخ و قبل از نوشتن تا شاید داستان از مغزت بپره

1 ❤️

628536
2017-06-19 12:01:50 +0430 +0430

ارررره منم هر وقت میزنم نصف ادم معروفا با نصف دخترای اشنا و نصف ادمای غریبه رو میکنم
ظهره ناموسا دیگه اعلام ظهر بودن هست نه اسم:/
شایدم بودن زهره و ظهره و زهرا و ظهرا :D

0 ❤️

628546
2017-06-19 12:12:42 +0430 +0430

حالا مارو نکنی بچه خوشگل :|

0 ❤️

629256
2017-06-20 03:38:10 +0430 +0430

تروبه دوستان ميسپارم

0 ❤️

630876
2017-06-21 21:55:51 +0430 +0430

فکر کنم بعد از تعطیل شدن کارخانه داروگر و تولید نشدن گلنار فشار زیادی به بروبچ جلقی اومده که این کس شعرها رو می نویسند. خدا آخر عاقبت همه جلقی هارو ختم به خیر کنه

0 ❤️

660852
2017-11-04 01:29:11 +0330 +0330

دوتا چیز داری که فکر کنم هیچ کسی نداشته باشه یکی قوه تخیل خخخخیییییییلللللللیییییییی بالا ویکی کمر خخخخییییییلللللییییییی سفتی داری موفق باشی
به نظرم اگروارد عرصه فیلم سازی هند بشی اسکار میگیری (dash)

0 ❤️

669062
2018-01-11 16:18:53 +0330 +0330

بدبخت جقی کمتر بزن همیشهوبزن ملنگ کونی ، آخه جقی تو خودت کونده ای

0 ❤️

771221
2019-06-03 07:38:03 +0430 +0430

کسی هست برای سکس سه نفره؟؟؟
دوجنسه های کیر بلند بیان پیام بدن
زوجهایی که علاقه به ضربدری یا موازی دارن پیام بدن

0 ❤️

977364
2024-03-30 00:17:02 +0330 +0330

😕

0 ❤️