سلام.من امیر هستم و 22 سالمه. راستش من توی تمام این مدتی که از زندگیم می گذشت هیچ وقت با هیچ زن و دختری سکس نداشتم و همیشه حسرت یه سکس خوب رو تو دلم داشتم ولی موقعیتش پیش نمی اومد.
اطرافم هم دختر زیاد بود و اولین و نزدیک ترین دختر بهم،خواهر بزرگم شیدا بود.خب من دو تا خواهر دارم ولی اونقدری که به شیدا احساس نزدیکی می کردم نسبت به شراره این احساس رو نداشتم.گرچه نمی دونستم که سرنوشت چیز دیگه ای رو برام رقم میزنه و اتفاقات طور دیگه ای می افته.شیدا خواهر بزرگم یه سال ازم بزرگتر بود و شراره هم دو سال از من کوچیک تر بود و تقریبا من و شراره خیلی با هم درگیر بودیم.در واقع بعد از اینکه پدرم بعد از به دنیا اومدن شراره از دنیا رفت مادرم به تنهایی ما رو بزرگ کرد و این درگیری من و شراره خیلی باعث زحمتش می شد.مادرم هم جوون بود و هم خوشکل و خوش هیکل و آرزوی هر مردی بود ولی خودش دوست داشت مجرد بمونه.حتی من هم دلم میخواست باهاش باشم.
داستان من از اونجایی شروع شد که شراره کنکور داد و توی یکی از دانشگاه های تهران قبول شد و همه خوشحال بودن از اینکه شهرستان قبول نشده و البته من ناراحت بودم چون فکر میکردم بالاخره یه نفس راحتی می کشم ولی اینطور نشد.
شراره شروع کرد به رفتن دانشگاه و کم کم یه تغییراتی توش دیده شد.تیپ و لباسش خیلی باز تر شد و آرایش هاش هم 180 درجه فرق کرد در واقع اصلا شراره ی قبلی نبود.یواش یواش شب دیر اومدن ها هم شروع شد و به بهونه ی رفتن به خونه ی دوستاش حتی بعضی شب ها هم خونه نمی اومد.مامانم با این قضیه مشکلی نداشت و خیلی توی این مسائل باز فکر میکرد و حتی دوست پسر شیدا بعضی شب ها پیش شیدا تو اتاقش میخوابید و منم مشکلی نداشتم ولی شراره دیگه خیلی داشت مشکوک میزد.این شد که تصمیم گرفتم سر از کارش در بیارم.هر کاری کردم نتونستم تا اینکه اون اتفاقی که میخواستم بیفته خود به خود افتاد.یکی از روزهای پاییز سال 87به یه مهمونی حوالی صادقیه دعوت شدم.اونطوری که دوستم تعریف می کرد قرار بود آخرش سکس پارتی داشته باشیم و خودش چند تا جنده هم ظاهرا دعوت کرده بود در کنار مهمونا.منم که تجربه ای تو سکس نداشتم اول رد کرد ولی بعدا به اصرار دوستم قرار شد من آخر سر نمونم و جنده ها که کارشون رو شروع کردن من دیگه برم.اینطوری شد که رفتم.توی مهمونی جمعیت زیاد بود و شاید 50-60 نفر بودیم که پسرا حدودا 20-25 نفر بودن و بقیه دختر بودن.تا ساعت 12 شب مهمونی ادامه داشت تا اینکه رفیقم اومد بهم گفت:«امیر اگه میخوای بری همین الان برو.اگه بمونی هم که منو خوشحال میکنی.میخوایم شروع کنیم». چشمکی زدم و گفتم که دیگه می رم. کتم رو برداشتم و از درب خونه بیرون رفتم و بعد رفتم به سمت در حیاط و وارد کوچه شدم.
ماشینم دقیقا جلوی درب پارک بود.به سمت درب ماشین رفتم که صدای 5-6 تا دختر شنیدم.کنجکاو شدم و برگشتم و صحنه ای رو دیدم که از تعجب شاخ در آوردم.شراره به همراه 5 تا دختر دیگه با تیپ های وحشتناک سکسی و آرایش غلیظ از یه پاترول پیاده شدن و به سمت درب حیاط رفتن.خودم رو سریع پشت ماشین قایم کردم تا اونا وارد خونه بشن.سریع به دوستم زنگ زدم و گفتم:«جنده هات همینا بودن که اومدن تو؟»رفیقم خندید و گفت:«اره.چطور؟میخوای تو هم بیای تو؟»منم گفتم آره.رفیقم هم در رو زد و رفتم تو.هنوز باورم نمیشد که شراره اومده اینجا تا جنده گی کنه.به آرومی رفتم بالا و وارد شدم.توی سالن پذیرایی دنبال شراره گشتم.یه گوشه روی مبل نشسته بودو یکی دیگه از رفقا کنارش بود و دستش رو روی پاهاش گذاشته بود.منم یه جایی که دیده نشم پشت چند نفر نشستم و مشغول نگاه کردن شدم.مهمونی داشت یواش یواش وارد فاز سکسی میشد و دختر و پسرا رفته بودن تو فاز لب بازی و دست مالی همدیگه.تو همین لحظه یه دختر هم به سمت من اومد و گفت:«چرا تنهایی جیگر»روم رو بهش کردم و گفتم:«برو یکی دیگه رو پیدا کن.من دارم میرم»طرف هم یه ایییش کرد و با اکراه رفت.رفیقم داشت یواش یواش رکابی شراره رو در میاورد که یهو هم رکابی و هم سوتین صورتیش رو با هم در آورد و سینه های شراره که سفت شده بود رو هوا موند.خیلی دوست داشتم از این صحنه فیلم بگیرم ولی به خاطر ازدحام جمعیت نمیشد.باید جلو تر میرفتم.خیلی آروم از پشت مبل ها رفتم و وارد آشپزخونه شدم.حالا شراره و سعید پشتشون به من بود و هر دوشون هم به شدت مست بودن. یواش گوشیم رو در اوردم و از پشت گلدون مشغول فیلم گرفتنم از اون دوتا شدم. جو مهمونی اونقدر بالا بود که کسی متوجه من نشد. سعید کم کم رفت سراغ شلوار و چند لحظه بعد شراره رو لخت لخت روی مبل خوابونده بود و داشت کسش رو میخورد. من هم دیگه تو حال خودم نبودم و از دیدن بدن سکسی خواهرم حشری شده بودم.
سعید یواش یواش بلند شد و از توی جیبش یه کاندوم در آورد و روی کیرش گذاشت.پیش خودم فکر کردم یعنی میخواد شراره رو از کس بکنه؟و این سوال رو با خودم مدام مرور میکردم که این اتفاق افتاد.سعید کیرش رو دم کس خیس خواهرم گذاشت و با یه فشار ساده کیرش تا ته توی کس گشاد خواهرم جا شد و مشغول تلمبه زدن شد.دیگه تو حال خودم نبودم و بد جوری فاز سکسی گرفته بودم.تقریبا 10 دقیقه فیلم ضبط کرده بودم و از کس دادن شراره هم گرفته بود ولی خودم هم میخواستم وارد کار بشم.گوشیم رو خاموش کردم و توی آشپزخونه تمام لباس هام رو در آوردم و یه دابل شات برای خودم ریختم و خوردم.یه کم صبر کردم و بعد خیلی آروم به سمت سعید و شراره رفتم.حالا سعید روی مبل خوابیده بود و شراره روش نشسته بود و داشت تلمبه می زد.شراره پشتش به من بود ولی سعید منو دید.یه چشمک به سعید زدم و اونم متوجه شد.دستش رو آورد رو کمر شراره و اونو روی خودش خم کرد طوری که سوراخ کون خواهرم سمت من قرار بگیره.من هم از پشت به شراره نزدیک شدم و کیرم رو به کیر سعید که توی کشس شراره بود مالیدم تا خیش بشه.یه کم با انگشتم به سوراخ کون شراره ور رفتم و شراره هم چیزی نمی گفت و کاملا توی فاز عشق و حال بود.من هم کیر کلفتم رو که حتی کل کیر سعید رو میخوابوند رو روی سوراخ کون شراره گذاشتم که یهو شراره با یه صدای حشری کننده گفت:«آخ جون.من عاشق کون دادنم.کونم رو جر بده.زود باش»و حواس مهمونی به ما پرت شد.این حرفش من رو حشری تر کرد و من کیرم رو فشار دادم داخل که یهو شراره جیغ کشید و کل مهمونی دوباره یه لحظه به ما سه نفر نگاه کردن.
شراره ساکت شد و من کیرم رو دیدم که خیلی راحت تا ته توی کون شراره فرو رفت و طبق تجربه هایی که بعد ها به دست آوردم فهمیدم شراره خانوم کونی حرفه بودن اون موقع.کیرم که جا شد شروع کردم به عقب و جلو کردن.سعید چون نشسته بود کیرش تا ته توی کس شراره بود و نمی تونست تلمبه بزنه.شراره هم ثابت بود و فقط اه و اوه میکرد و منم با شدت تلمبه میزدم.منی که موقع جلق زدن خیلی سریع آبم میومد این بار انگار کمرم خشک شده بود و هر لحظه وحشیانه تر کیرم رو توی کون خواهرم فرو میکردم.حدود دو سه دقیقه به کارم ادامه دادم تا اینکه حس کردم آبم داره میاد و آبم رو با فشار توی کون شراره خالی کردم.چند لحظه همونطور ایستادم وسکوت کردم.شراره داشت آه میکشید.کیرم رو آروم در آوردم و عقب رفتم.به محض اینکه کیرم رو بیرون آوردم شراره ی حشری شروع کرد روی کیر سعید تلمبه زدن و آه و اوه جفتشون بلند شد.برگشتم آشپزخونه تا لباس هام رو بپوشم.توی حال خودم نبودم و همش به سکس گروهی که با خواهرم داشتم فکر میکردم.لباس هام رو تنم کردم و از صاحب مهمونی خدافزی کردم و سوار ماشین شدم و رفتم.
مدام به کاری که کرده بودم و فیلم ده دقیقه ای که گرفته بودم فکر میکردم.کیفیت فیلم بالا بود و شراره کاملا توش معلوم بود و نمیدونستم با فیلمی که از سکس خواهرم گرفتم چیکار کنم.فقط پیش خودم مونده بودم بعد از این چیکار کنم چون شراره واقعا خوشکل ترین دختری بود که دیده بودم و میخواستم یه دفه واقعا با هم سکس داشته باشیم.بعد از اون روز کنجکاو شدم که شراره چطور این کاره شده و یه سری تحقیقات انجام دادم تا بالاخره یکی از دوستای دانشگاهیش بهم گفت دلیلش بی جنبه بودن شراره توی عرق خوردن بود و بهم گفت شراره اولین بار که سکس کرد خیلی عرق خورده بود و تو حال خودش نبود و وسط مهمونی کاملا لخت شده بوده و اه و اوه می کشیده و همونجا همزمان با چند نفر سکس کرده و پردش رو هم همونجا از دست داده بوده. بالاخره اولین سکس من هم قرار بود اینطوری باشه.
بعد از اون من چندبار دیگه هم با نزدیکام سکس کردم و بالاخره با شیدای دوست داشتنیم هم سکس کردم و خب شیدا بعد از اینکه با دوست پسرش به هم زد رسما هر شب نصفه شب میاد اتاق من.در نهایت هم تونستم یه نیمه سکس با مامانم داشته باشم که این آخری مربوط به هفته ی گذشته هست و هنوز تو کفشم چون بهترین اتفاق عمرم بود و داستان جریان خیلی خیلی جالبی پیش اومد تا این اتفاق افتاد و داستانش رو به زودی براتون می نویسم.ولی در کل هنوز که هنوزه نتونستم شراره رو بکنم و نکته ی جالب قضیه همینه. وضع مالی ما به لطف ارث و میراثی که از پدرم مونده خوبه و هیچ کمبودی نداریم ولی شراره یه مدت بعد گفت که میخواد توی یه شرکت مهندسی کار کنه و بعد مامانم هم قبول کرد و همه فکر میکردیم که داره خوب کار میکنه چون پول خوبی داشت و دیگه نه تنها از مامانم پول تو جیبی نمیگرفت بلکه یه دفه در کمال ناباوری 10میلیون تومن برای خرید ماشین به مامانم کمک کرد و همه مونده بودن ولی من میدونستم خواهرم در حقیقت کارش چی بود. هیچ شرکت مهندسی وجود نداشت بلکه خواهرم به خاطر چهره و اندامش و حرفه ای بودنش یکی از گرون ترین جنده های تهران بود و ظاهرا اون طوری که آمارش رو در آورده بودم شبی بین 50 تا 100 تومن میگیره.با این وجود مادرم یه دفه میخواست شوهرش بده که شراره تهدید کرد و این اتفاق نیفتاد و خانوم هنوز از پول در آوردن سیر نشده.یکی از دوستام هم میگه شراره اینقدر در آورده که یه خونه برای کارش توی میدون رسالت خریده.فکر همه چیز رو میکردم جز اینکه یه دانشگاه رفتن، از خواهرم یه جنده ی حرفه ای بسازه. . . . .
اگر اين داستان واقعي باشه واقعا تاسف نمي خوري از داشتن همچين خواهري پسر؟
اینجور جاها تنها نرو مارو هم ببر که ما هم بکنیمش دیگه بیمعرفت
بابا شما خانوادتن کونی هستی
شرط میبندم خودت هم کونی هستی
کیرم توکون خانوادت
من آبجیمو بیهوشش کردم و با دوستم یه کون سیر ازش کردیم. همین کارو با زن دوستم کردیم…
الان میگه 22 سالشه خواهرش ازش دوسال کوچیکتره پس میشه 20 سال سال 87 میشه سه سال پیش یعنی شراره 17 سالش بوده تازه این اتفاقات هم حد اقل یک سال بعد از دانشگاه رفتنش اتفاق افتاده یعنی خواهر شما 16 سالگی رفته دانشگاه؟؟؟؟؟ خوش به حالش بابا ما توی 16 سالگی به زور داشتیم دبیرستانمون رو میگذروندیم. باید تبریک بگم خواهرت یه بدکاره نابغه هست که تونسته توی این سن بره دانشگاه هورااااااااااااااااااااااااااااا افرین پینوکیو
خانوادگي جنده تشريف دارين ديگه
بابا اونور دنيا هم كه سك جزو زندگيه آدماسن برادرا روي خواهرشون و كسي كه باهاش سكس ميكنه يا دوست پسرش حساسن
تو كه ديگه آخر قرمساقي
برو بابا 50 تا 100 شد پول؟ 100 تومن قیمت یکیه که فقط لازم نباشه گونی بکشی سرش… خواهرت راه پله ایه بابا جو نده به قضیه…
از دوستان عزيز شاعر مي خوام كه در هنگام كس شعر گفتن،
وزن و قافيه رو بيشتر رعايت كنن…
با تشكرات الكي
کلاهت را بالاتر بذار.خودت بشو جاکش خواهرت تا درامدتون بالاتر بره!!!
میشه بگی دقیقا چه غلطی میکردی چرا ولش کردی توی خیابون مگه تو دادشش نبودی اصلا احساسی برای خواهرت داری به جز سکس واقعا که نا امید شدم
کک؟سید؟شیشه؟اسید؟یا…
چی زدی داداش؟هر چی هست لامصب کس خواهر توهمه!
نظرم رو زیر نوشتم
http://shahvani.com/topics/اولین-تاپیک-علمی-تاریخی-سایت
ادرس بدم خانوادگی بیاین جنوب درخدمتتون باشیم.منم باتعریفی که ازمامان جونت کردی حاضرم واسه یه شب یک میلیون واسه ماشین خریدنش کمکش کنم یااصلا خودم سه چرخه پشمی بهش میدم.شماباخانواده جنده تون تشریف بیاریدجنوب ماازخجالتتون درمیایم
کاملا چرت و پرت بود.وضع مالیت خوبه و اولین با خواهرت سکس داشتی…؟مگه داریم.کس شعر محض بود.جقی کسخل
حوصله ندارم زیاد تایپ کنم وگرنه تو ان غرقت میکردم کون گلابیه جقی .کیر توت ننویس اوجلوق
kho0p dg shoma kolaan jende tashriif dariiiiiiiiiiid
واقعی به نظر نمیرسید ولی هرکسی هرچیزیو که دوست داره مینویسه. داستان واقعی نبود ولی تو واقعا بی غیرتی، دیوثی
اقابیارخانواده تورابادوستان بکنیم توهم فیلم بگیرهرنفری۲۰۰میدیم قیمت بره بالابرای مادردیک ماشین خوب هم میخریم کس کش گلم باشه
محارم آخه؟
فرضاً که داستانت واقعی
خوشحالی که کسی که یه عمر باهاش زندگی کردی جندس؟!
انسانی پسر؟
اینجور مواقعه که… میگم کاش کرهٔ مریخ زندگی میکردم تا چشمم به جانورانی مثل تو نیافته،همینجا از تمام جانوران عزیز و با شرف!عذرخواهی میکنم چرا که روی سخنم با شما نیست،خداوند عالم موقع خلقت انسان باید براتون یه کتگوریِ جداگانه خلق میکرد،اسمشم میزاشت شبه انسانهای بیمار!چون حتی فکرشم بیماریه،متاسفانه معمولا رفاه اقتصادی باعث فساد میشه…دیدم،زیاد،چیزایی دیدم که ایکاش نمیدیدم…آقا جون محارم ننویس،خواهر محارم ننویس
جالب بود شراره جونو بده ماهم بکنیم مگه مال من خار داره عزیزم.تو دست به کردنت خوبه وهم شراره…هم شیدا…هم یه نصف سکس با ننت داشتی همینجور پیش بره ملتو میگا …تا ماروهم نکردی بریم…واژه حرومزاده برازندیه تو هست واقعا میگم حروووووممممزاددددددده ه ه ه ه ه ه (wanking) > (wanking) > (wanking) > (wanking) (erection) > (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (erection) (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) (wanking) > ?
شیدا شد شراره بعد شد مامانت ، ادامه داستانتم مینوشتی خب
بعدم یه شب یه ده تا نیمه سکسی با بابام داشتم که بعد از اون ماجرا حامله شدم الانم ده ساله با بابام ازدواج کردم اونم هر شب با دوستاش میکنتم !!
من نمیدونم اینا که میدونن اگه داستانشونو دیگران بخونن چیدی جز فحش نثارشون نمیکنن چرا بازم افکار کثیفشونو که معلومه توهمات مغز بیمارشونه میریزن رو کیبورد؟بابا تو رو به ناموس نداشتتون ننویسین این مزخرفاتو . تنها کسی که با اینجور مهملات حال میکنه خودتون هستین دیگه لازم نیس همه جا جار بزنبن از افتخاراتتون
چرا من نباس خواهر داشته باشم? منم خواهر میخوام,خواهر مجازی نیست…??
جا کش شبی 50 تااااا100 میگیره و بعد یکی از گرون ترین جند ه های تهران؟
نتیجه=
1:تو معلوم نیست ازکدوم دهی هستی
2:گوه خوردی که وضعتون خوبه بعد100تومن خیلی هست برات
3:کی رم دهن خودت و ننت و ابجیات
4اینو واسه فانتزی بعدیت میگم، جن ده 50یا 100 تومانی، دیگه وقت توبه ش هست خخخ
شبی ۵۰ تا ۱۰۰ تومن؟؟
شما یا از قیمت خبر نداری یا از اصحاب کهفین
داستان جالبی بود.منم همیشه توی کف خواهرم بودم .ولی خوب هممون میدنیم که این شدنی نیست.
jooooonnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnn