سکس یا عشق - ۶

1389/07/12

سکس یا عشق - ۵

با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم . نمی دونستم کجاست . گیج شده بودم از جام بلند شدم همه جام درد می کرد موهام هنوز خیس بود . صدای زنگ قطع شد و بعد از 1 دقیقه بازم شروع کرد به سروصدا کردن پاشدم از کیفم شروع کردم به گشتن فهمیدم تو آشپزخونه است دویدم سمت گوشیم .
جانم ؟
خانومی بیدارت کردم ؟
سلام .
سلام خوبی؟
نه تموم بدنم درد می کنه کجایی فرید . بیاخونه لازمت دارم .
صداش نگران شد : چی شده دلنارم ؟
چیز مهمی نیست . چون لخت بودم و خیس سردم شده . دلم برات تنگ شده .
نمی تونم مرخصی بگیرم کارا خیلی زیاده بخصوص که تو نیستی اما سعی می کنم زودتر بیام
باشه عزیزم
بوس بده
بووووووووووووووووووووووووس
آی قربون اون لبای قشنگت

ارتباط که قطع شد ساعت گوشیمو نگاه کردم 10 صبح نشون می داد . ای خدا الان من چیکار کنم تا ساعت 1 بیاد .
خودمو نگاه کردم خنده ام گرفت . لخت مادر زاد تو آشپزخونه تکیه زده بودم به میز ناهارخوری . یاد مادر شوهرم افتادم اگه بفهمه این جوری تو آشپزخونه اش ایستادم پوست سرمو می کنه . باخنده رفتم تو اتاق و از لباسام یه بلوز و شلوار انتخاب کردم تا بلکه گرمم بشه و یه کم حالم سرجاش بیاد . بقیه لباسامو با لباس چرک های فرید گذاشتم تو لباسشویی و مشغول خشک کردن موهام شدم . بد حالت گرفته بود . اتاق رو مرتب کردم و جارو برقی کشیدم و خلاصه کدبانویی هامو به خرج گذاشتم . گوشیمو برداشتمو شماره فرید رو گرفتم و بهش گفتم که از بیرون پیتزا بگیره ناهار چیزی تو خونه نداریم .
رفتم پای ماهواره و چندتا کانال پایین و بالا کردم تا فرید برگشت . دروکه باز کرد از تو حیاط دادش بلند شد دلنار جون . زن خودم ؟ دویدم درو براش باز کردم داشت از پله ها می اومد بالا پریدم تو بغلشو یه لب اساسی ازهم گرفتیم . نایلون پیتزا رو از دستش گرفتم و با اون یکی دستم دستشو گرفتم کشیدم دنبال خودم . سرووضعم خیلی نامرتب بود و خودم خجالت می کشیدم . فرید با یه عشق خاصی داشت نگام می کرد و محبت تو چشاش وجودمو گرم می کرد . گفت بیا تو بغلم بشین . رفتم رو زانوهاش نشستم و دستمو حلقه کردم دور گردنش . لباسمو زد بالا سوتین که تنم نبود سینه ام نوک زده بود . یه قاچ از پیتزا رو برداشت و کشید رو سینه ام . گرمای پیتزا یه حس خوبی بهم داد . تو چشام نگاه می کرد و می کشید رو سینه ام . گفتم دیونه شدی ؟ گفت اره دیونه ام دیونه این سینه های تو که همیشه نوکش سیخه . گفتم تو رو که می بینم سیخ می شه .
پیتزا رو گذاشت رو میز و سینه امو گرفت تو دهنش . منم شروع کردم به نوازش موهای سرش . و با دستم اون یکی سینه امو می مالیدم . دستمو زد کنار و خودش مالیدن رو به عهده گرفت . کسم رو پاهای داغش بود و خیس کرده بودم . سینه امو از تو دهنش در آوردو گفت به به تا حالا سینه پیتزا نخورده بودم . قاچ پیتزا رو گرفت جلو دهنم یه گاز ازش گرفتم و بقیه اشو خودش خورد . هردومون صبحونه نخورده بودیم و گرسنه بودیم همه اشو خوردیم .
همزمان با ناهار خوردن و سینه مالوندن من یه حالی هم کردیم . خواستم میز رو جمع کنم که دستمو کشید و گفت بزار برای بعد خیلی خسته بیا بریم بخوابیم . گفتم تو برو منم الان میام . وقتی رفتم تو اتاق طاق باز خوابیده بود و ساعد دستشو گذاشته بود رو چشاش . باهاشو جمع کرده بود کیرش خواب خواب بود . رفتم کنارش . دستمو کشیدم رو کیرش و گونه اشو بوسیدم . خوابش برده بود . دستشو از رو چشاش برداشت و با چشای نیمه باز و مست خواب نگام کرد .
لباشو بوسیدم و چرخید طرفم تا جا برای منم بازشه . دستمو گذاشتم رو بازوشو با اون یکی دستم سینه اشو می مالیدم . تا خوابش برد و منم خوابیدم .
فرید خیلی خوابش سبکه . شوهر خواهرم صداش کرده بود و بیدار شده بود وقتی از بلند شد و از رو من رد شد تا از تخت بره پایین بیدار شدم گفتم کجا داری می ری ؟ هنوز که زوده . گفت داداشم صدام زده ببینم چی کارم داره . رفت پشت پنجره و باهم حرف زدن . منم دمرو خوابیده بودم رو تخت وقتی فرید از پشت پنجره اومد کنار . اومد کنارمو رو تخت نشستو یه دستشو گذاشت رو پشتم . خیلی خوشم اومد و بهش گفتم که برام بماله . اونم خوشش اومده بود تا رفتنش 1 ساعت وقت داشتیم . اومد رو کونم نشست کیرشو تنظیم کرد بین کونم و دستاشو گذاشت رو پشتم و ماساژ می داد . محکم و گرم . یه کم که از رو لباس مالید . بلوزم رو زد بالا از گردنم در آورد . دستشو دایره ای می کشید رو پشتم خیلی نرم و اروم پوستمو لمس می کرد . شونه هامو می مالید و وقتی می رسید به پهلوم دستشو می زد به سینه هام که از زیر بغلم پریده بودن بیرون . بعد خم شد روم شروع کرد به بوسیدن پشتم از پشت گردنم می رفت تا نزدیک کمرم . دستاشم گذاشت بود زیر سینه هام . خیلی خوب این کارو می کرد و آب کسم سرازیر شده بود و همه تنم داغ شده بود با صدایی که خفه شده بود گفتم فرید جون ادامه بده . دوستت دارم . کیرش کم کم داشت وسط کونم راست می شد . شرت شلوارمو تا زانوم کشید پایین و منم چشامو بستم می دونستم می خواد منو بکنه با اون کیر بزرگ و کلفتش . شرت و شلوار خودشو که درآورد گرمای تنشو بیشتر حس کردم . یه کم پاهام رو از هم باز کرد و کیرش رو گذاشت دم کسم با سر کیرش یه کم کشید وسط لبای کسم و با آب کس خیسش می کرد . گفتم فرید زود باش دیرت می شه ها . گفت صبرکن خودت که بهم لب ندادی دارم با کیرم از لب کست لب می گیرم .
اینو با خنده گفت و منم همراش خندیدم که یهو سرکیرش رفت تو کسم و خنده ام به جیغ تبدیل شد . با پاهاش پامو بست و خوابید روم کامل . سرشو گذاشت رو سرم طوری که گونه اش رو گونه ام بود . خیلی درد داشتم اما شهوتم بیشتر بود گفتم فرید تکون نخور . گفت می دونم درد داری اما اینجوری واسه من خیلی حال می ده .
گفتم همه تنم برات همه چیزم فدات . اروم شروع کرد به کمر زدن . چون تو این حالت کسم تنگ تر شده بود و دستشو گذاشته بود زیر سینه ام خیلی زودتر از همیشه ارضا شد . نفساش تند وتندتر می شد و داغی ابش ریخت تو کسم . منم همراش آه آه می کردم . دیگه کمر نزد و کیرشو تو کسم نگه داشت . و بی حرکت خوابید روم . گفت خانومی باید برم .
گفتم دلم می خواد روم بخوابی . یه کم دیگه خوابید روم و چون رئیس شرکت برادرشه . دیر رفتن و اومدنش مهم نبود . یه کم دیرتر از همیشه رفت و منو لخت تو خونه اش تنها گذاشت .
دوستان اگه عجله ای می نویسم برای اینه که عجله ای این کارا رو می کردیم و خاطره ام همین جوری که می گم بود .

سکس یا عشق - ۷


👍 0
👎 1
27392 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

267518
2010-10-05 01:45:39 +0330 +0330
NA

یه سکس معمولی بود نشانی از حشریت توش نبود

4 ❤️

267519
2010-10-05 14:00:30 +0330 +0330
NA

hamin khoobe,ke eshgho alaghe tooshe,chie in mozakhrafati ke minevisan,ahah

4 ❤️

267520
2010-10-07 09:09:55 +0330 +0330
NA

منم سکس با عشق رو دوست دارم و بخاطر همین مورد داستانتو دنبال میکنم
موفق باشی

5 ❤️

267521
2011-01-24 10:25:04 +0330 +0330
NA

Man aashegh inam ke baa naamzadam avalesh esh baazi ba’d sex.aaffarin

0 ❤️