سکس یا عشق (۴)

1389/06/16

بخش اول
بخش دوم
بخش سوم

دیگه داشتم اتیش می گرفتم وای چقدر کیرشو دوس داشتم دلم می خواست بزاره تو وجودمو حسش کنم . می خواستم دختربودنمو بهش تقدیم کنم . تو چشمای هم نگاه می کردیمو نفسامون تندتر شده بود . چیزی مابین عشق و شهوت تو چشماش موج می زد که تپش قلبمو بیشتر هم می کرد . دستشو برد زیر کونم و یکم جابجا شدم دستشو کرد تو شلوار توریم و انگشتشو از سوارخ کونم می کشید تا وسط کسم . انگشتش رو با آب کسم لیز می کرد و می مالید رو سوراخ کونم . با این کارش حس می کردم یه چیز داغی تو کونم می ره . بعد از کمی شرتمو زد کنارو سر کیرشو گرفته بود و از سوارخ وسط شلوارم می مالید به سوراخ کسم . کاملاً سرشو حس می کردم . چون قبل از عقد رفته بودیم پیش دکتر و نوع پرده مو می دونستیم حلقوی ارتجاعی بود یعنی بعد از هر بار پاره شدن می اومد سرجاش اصلاً پاره شدنی در کار نبود . سرکیرشو اروم اروم می کشید رو کسم و از آب کسم خیسش کرد . حالا دیگه حسابی سوراخم باز شده بود . داغی کیرشو حس می کردم اینقد اینکارو تکرار کرد که دیگه اهم در اومد . گفتم فرید زود باش . گفت عجله ای نیست خانومم می خوام درد نداشته باشی . حسابی واژنتو باز کنم . زل زده بودم تو چشاش اما چیزی نمی دیدم تو فکر این بودم چطور و کجا دارم زن می شم . زن تنها عشق زندگیم . یه لحظه شاید کمتر طول نکشید که یه دردی تو وجودم پیچید حس می کردم یکی داره پاهامو محکم از هم باز می کنه و دارم جر می خورم . از ته دل جیغ زدم . که فرید لبمو گرفت تو دهنش . گفت اروم باش نازکم . فقط سرشو گذاشتم توش بعد اروم اروم بیشترش کرد و تا نصفه رفت توش . خیلی درد داشتم . اشکم دراومده بود . یه اخی گفتو کیرشو دراورد . سرمو گذاشتم رو شونه اشو زدم زیر گریه . همه شهوتم یادم رفت و فقط دلم می خواست گریه کنم . شروع کرد به نوازش موهام . گفت دیدی گفتم درد داره دلم نمی آد دردت بدم . بعد دستمو گذاشت رو کیرشو با دستم شروع کرد به مالوندن کیرش اون یکی دستشم گذاشت رو سینه امو زبونشو کرد تو دهنم . هنوز اشک تو چشام بود که حرکت اب کیرشو حس کردم و نفس نفس زدناش شروع شد و ابش ریخت رو شکمش .
بعدش بلندم کرد و رفتیم رو تخت دراز کشیدیم . رفت پایین که کسمو معاینه کنه . گفت خانومم تکون نخورده . گفتم خوبیش به همینه دیگه .گفت قربون این خوبی هات .
بعدش کنارم اومد و یه دستشو گذاشت زیر سرمو و با اون یکی دستش صورتمو نوازش می کرد . گفتم فرید فک نمی کردم اینقدر درد داشته باشه . نکنه کیر تو زیادی گنده اس . خندید و گفت نخیر کس جنابعالی زیادی تنگه . و بعد سرشو چسبوند به پیشونیمو وگفت زن شدنت مبارک و کمی بعد خوابش برد . اما من از درد و سوزش نمی تونستم اروم بگیرم حتی خون هم نداشتم . دستمو کشیدم تو موهاشو لمسش کردم . هیچ وقت فکر نمی کردم به این روز با این فاصله کم برسم . نمی دونم کی ساعت 4 شد که صداش کردم فرید پاشو دیرت شد . مثه آدمای مست چشماشو بازکردو لبمو بوسید و گفت قربونت دلنارم . بعدش بلند شد و یه دوش گرفت و رفت شرکت با یه بوسه از هم جدا شدیم . وقتی رفت خیلی احساس تنهایی کردم . یه دوشی گرفتمو رفتم پایین پیش گلنار . امیدوار بودم از دستم ناراحت نشده باشه . که با خوشرویی اومد به استقبالم . مثه همیشه که همه حرفامونو برا هم می گفتیم همه چیزو براش تعریف کردم و کمی از تجربه هاشو در اختیارم گذاشت . خب هرچی باشه دو تا برادرند و علایقشون مثله همه . گرم حرف زدن بودیم که دیدم شب شده و نزدیکه فرید برگرده . شوهر خواهرم که برگشته بود و گلنار گفت واسه شام که کاری نکردی بیاین پایین شامو باهم می خوریم . گفتم باشه . نشستم تو آشپزخونه و سالادو من درست کردم . صدای در اومد . فرید بود که داد می زد دلنارم . خانومم …
خونه شون یه جوری بود که طبقه پایین خونه دری به حیاط می خورد . رفتم جلو در . داشت از پله ها می رفت بالا . گفتم فرید شام نداریم مهمون گلناریم بیا پایین . چرخی خورد و اومد پایین وایسادم تا رسید بهم . سلام کردم و سلامم رو با یه لب محکم جواب داد . بعدش گفت سلام خانومی حالت چه طوره ؟ گفتم بد نیستم و دستمو دور کمرش حلقه کردم و باهم رفتیم تو . رو مبل ها نشستیم و فرید و داداشش کمی در مورد کارشون حرف زدن که من پاشدم برم کمک گلنار . تا آشپزخونه رفتم و با کمک هم میز شامو چیدیم . سوزش کسم نشستنو برام سخت کرده بود . موقع شام کنار گوشم گفت : شامتو خوردی میریم می شینی تکون نمی خوری از جات . گفتم چرا؟لحنش خیلی تند بود و جاخورده بودم . گفت همینکه گفتم . بغض کرده بودم یکی دو ساعت بعد رفتیم بالا باهاش قهر کرده بودم . از پله ها داشتیم می رفتیم بالا دست انداخت زیر پامو بلندم کرد رو دستاش غافلگیر شده بودم و یه جیغ بلند کشیدم . گفتم نکن . چرا اون حرفو زدی . گفت اخه وقتی راه می رفتی از راه رفتنت قشنگ معلوم بود که کیر خوردی دوس نداشتم داداشم بفهمه چی کارت کردم .
همینکه گفت کیر خوردی یه جوری شدم . بی اختیار برگشتم و دستمو حلقه کردم دور گردنش . سرشو برد عقب و زیر چشمی مثله همیشه نگام کرد . لباشو آورد جلو شروع کردم خوردنش . وقتی داشتم لبشو می خوردم دماغ من با دماغش برخورد می کرد یا دندونام به دندونش م یخورد و دردم می اومد . خندید و گفت خودم یادت می دم .
رفتیم تو اتاق بلوز دامنمو در اوردم با شرت و سوتین . جلو اینه موهامو شونه می کردم که اومدو از پشت سینه هامو گرفت . تو اینه نگاش کردم . کیرشو وسط کونم حس می کردم . گفت خانومم بازم کیر می خوای ؟ گفتم چطور مگه ؟ گفت اخه من کس می خوام کس تنگ و دست نخورده تو رو . چیزی نگفتم . که گفت اها فهمیدم ترسیدی؟ گفتم اوهوم . گفت روشمون واسه اولین بار بد بود . قول می دم اینبار درد نداشته باشی . گفتم قول می دی . گفت اره . بعد دستشو کرد تو شورتم خیس بود یه چشمکی زد گفت توم که خیس کردی . می خواستی و چیزی به من نگفتی . بعد اروم لبمو گرفت تو دهنشو همزمان با لب گرفتنش دستشو رو کسم تکون می داد و می مالوند . وای چه حس داغی . بعد یه انگشتشو کرد تو کسم و اورد بیرون گذاشت تو دهنش . وقتی داشت انگشتشو می مکید نگام می کرد . با لذت میک می زد مثه شب اول . گفت عاشق این ابتم می خوام امشب حسابی انگشتت کنم . بعد بکنمت . گفتم ماله توم هرکاری می خوای باهاش بکنی بکن .
بغلم کرد خوابوندم رو تخت . موهام رو بالشش پخش شد . از پیشونیم شروع کرد به بوسیدن و رفت تا به خط سینه ام رسید روم خم شده بود طوری که یه پاش وسط پام بود و شکمش رو شکمم . سوتینمو از پشت باز کرد و درش اورد . با دستاش بازومو گرفتو کشید با اینکارش سینه هام یه کم ازاد تر شد و شهوتم رفت بالا . یه زبون کشید رو سینه ام که نوکش سیخ و سفت شد . بعد هردوتاشو بوسید و سینه سمت راستمو گذاشت تو دهنشو چپی رو با دست می مالوند . کاملاً شهوتی شده بودم . خودم و پیچ و تاب می دادم و اه و ناله می کردم اینقد دستمو محکم گرفته بود که می خواستم ازادش کنم اما نمی تونستم . بعدش بلند شد . کمربندشو باز کرد . نفسام تند شده بود ترسیدم گفتم م یخوای کتکم بزنی خندید و با سر اشاره کرد که نه . دستامو با کمربندش بست به میله های بالای تخت . بعدش اومد روم کیرشو از رو شلوار می کشید رو کسم . منم خودمو باهاش هماهنگ کرده بودم و تو چشای هم خیره نگاه می کردیم . گفتم فرید امشب می خوام تا ته بکنی تو کسم . واقعاً جرم بدی . چقدر عاشقتم واااااااااااااااااااااااااای . اخ اه
گفت جونم . منم عاشقتم و رفت پایین شرتمو کشید پایین . وقتی شرتمو از کسم جدا کرد گرمای تنشو حس کرد لباساشو در اورد و کیرشو که سیخ شده بود وسرش ورم کرده بود با دست گرفت و روم خوابید . حالا هردوتامون لخت مادر زاد بودیم وقتی تنش بهم خورد احساس کردم بیشتر عاشقش شدم . تو تاریکی هردومون از سفیدی برق می زدیم .
چراغ کنار تخت رو خاموش کرد و آباژوری رو که لامپ قرمزداشت روشن کرد . رنگ قرمز تو سکس شهوت رو بیشتر می کنه . چشماش برق می زد برق قرمز .
کنارم خوابید چون تختش یک نفره است جامون خیلی تنگ می شد و چسبیده بودیم به هم . کون من چسبیده بود به دیوار . سرشو تکیه زد به دستش روی آرنجش خوابیده بود . نگام می کرد و دستشو اروم از روی سینه ام می برد پایین تر به حالت دایره ای سر انگشتاشو می کشید رو پوستم . نمی تونستم یه لحظه پلک بزنم . بوی عطرش مستم کرده بود . دستاش گرماش یه حسی بهم می داد . اون موقع ها که هنوز نداشتمش تو شرکت وقتی نزدیکش می رفتم هاله ی گرماشو حس می کردم . الان داشتم تو اتیشش می سوختم . چقدر قشنگ بود یکی شدنمون .
همین طور پایین رفت تا کف دستش رفت رو استخوان کسم . انگشتاشم رفت جلو سوراخم . انگشت وسطش و کشید بین لبای کسم و از هم بازشون کرد . بعد اروم اروم شروع به دایره کشیدن رو کسم کرد وقتی دایره می کشید مچ دستش چوچوله امو می مالید . حسابی خیس کرده بودم . انگشتشو کرد تو کسم و اون تو یه کم چرخوند . انگار می خواد یه چیزی رو پیدا کنه خیلی وسواسی و حساس انگشتشو می چرخوند . بعد انگشت اشاره اشم اضافه کرد و به کسم فشار اورد . گفتم اخ و چشامو بستم . دیگه نمی خواستم چیزی ببینم . حرکت انگشتاش تو کسم بیشتر کرد و مالیدن مچش رو چوچوله ام هم بیشتر شده بود دیگه داشتم ارضا می شدم . از تند شدن نفسام فهمید . صدای اه اه هم در اومده بود . که اومد روم خوابید . کیرش رفت لای کسم سر کیرشو می مالید به کسم و تحریکم می کرد . به نفس زدن افتاده بودم و دیگه طاقتم تموم شده بود . هنوز درد ظهر تو کسم بود اما اینقد شهوت داشتم دلم می خواست منو بکنه با اون کیر داغ و کلفتش .
دستمو که بسته بود لبمو بردم جلو یه کم سرم بلند شد تا بتونم ببوسمش . زبونشو کشید رو لبمو سرشو اورد جلو من افتادم رو تخت . همینکه زبونشو کرد تو دهنم کیرشم رفت تو کسم . یه اهی کشیدم که تو دهنش خفه شد . سر کیرشو حس می کردم فشارشو بیشتر کرد اما نمی رفت تو . دستشو آورد رو سینه هامو می مالوندو تند تند زبونشو تو دهنم می چرخوند . خودشم نفساش تند شده بود . گفت پاهات یکم بیشتر باز کن . بازم داشت بهم فشار می اومد . سعی کردم به بزرگی و داغی کیرش تو کسم فکر کنم . به گرمای بدنش . به این لحظه ی یکی شدن تا شهوتم بیشتر شه . کیرش رو بی حرکت تو کسم نگه داشته بود و لبمو می مکید خودمو رها کردم و منم لب پایین اونو مکیدم . کم کم کیرش رفت تو و بیشتر جا خوش کرد . لبشو از لبم جدا کرد . سرشو برد لای گوشم و نجوا کنان تو گوشم حرف می زد . حرفای قشنگ از همونایی که هر زنی عاشق شنیدنش از زبون شوهرشه . عاشقتم وای چقدر کست تنگه . دارم منفجر می شم . دلنار من می خوام تا ابد با تو باشم تو بغل تو اروم بگیرم . ارضات کنم و بکنمت تا اونجایی که جر بخوری …
منم همه اش اه اوه می کردم و سرم و به سرش فشار می دادم . گردنش رو سینه هام بود و نفس کشیدنم سینه ام بهش می خورد . هر لحظه بیشتر کیرشو می کرد تو کسم . درد داشتم اما لذت داشت . دوست داشتم به خاطرش درد بکشم و جیغ بزنم .
وقتی سرکیرش به انتهای کسم خورد . حسش کردم و یهو داغ شدم و جیغ بلند زدم که فرید تو گوشم گفت جونم و یه گاز از روشونه ام گرفت . درد تو کسم یادم رفت و بعد تو دهنش شروع کرد به لیس زدن سر شونه ام . شروع کرد به کمر زدن . پاهامو دور ساق پاش قفل کرده بودم و با هر کمر زدنش جیغ می زدم . نمی دونم چقدر اما زیاد طول نکشید که یه حسی بهم دست داد . مثه برق گرفتن یه رعشه ای به تنم افتاد . همه وجودم می لرزید تو یه لحظه شایدم کمتر محکم گرفتم تو بغلش و داغی آبش رو تو وجودم حس کردم . باهم ارضا شدیم . وقتی درش اورد تو کسم خالی شد و یهو بغض کردم . گفتم فرید کیرتو بزار تو کسم . گفت آی قربونت برم چشم حالا چرا دلخوری .
دستمو باز کرد هنوز نفس نفس می زد . دستمو دورش حلقه کردم و کیرش که هنوزشل نشده بود گذاشت تو کسم بازم سخت رفت اما دیگه این سوزش رو دوست داشتم . کاملاً چسبیدیم به هم و دستمو گذاشتم رو بازوش .
یه کم حرف زدیم و در مورد مسائل جنسی صحبت کردیم . گفتم بریم دوش بگیریم باهم .
که خستگی رو بهانه کردو گفت باید می خوابیم فردا صبح زود پاشیم می ریم حموم یه صبحونه مفصل می دی بهم و می رم شرکت . گفتم باشه . غافل از اینکه صبحونه مفصل دادن منظورش کس دادن بود . تو همون حالت با صدای اروم و گرمای نفساش خوابم برد .

ادامه…

فرستنده:‌ دلنار


👍 1
👎 1
40378 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

266588
2010-09-07 22:58:25 +0430 +0430
NA

زنده باشی مبارکت باشه خوب بالاخره به ارزوت رسیدی و باز شدی و حال کردی عزیزم این عشقه و چاشنی عشق سکسه اونهم از همین نوع داغش که شما دارید . از وجود هم لذت ببرید که عمر کوتاهه.

11 ❤️

266589
2010-09-08 11:44:08 +0430 +0430
NA

واقعا لذت بردم توي اين چند هفته كه عضو سايت شدم بيشترين لذت رو از اين داستان بردم

11 ❤️