سکسم با مرد رویاهام

1392/07/04

سلام من روشنکم الان 24 سالمه این داستانی که واستون می نویسم خاطره شیرینی بود که حالا به تلخی تبدیل شده خوب من سال 88 دانشجوی دامغان بودم همیشه از بچه گی ارزو داشتم KASE مورد علاقه ام تک پسر باشه پولدار .مهندس عمران اونجا تو خوابگاه بودیم 3 تا دوست بودیم روشنک و پری.مریم پری دوست پسرای فاب داشتند و با 10 نفر دیگم رفیق می شدن ولی من تا اون موقع فقط یکیو دوست داشتم اونم رفت خارج دوست پسری نداشتم اونجوری در حد تلفنی چون خانواده مذهبی داشتم و خیلی پر استرس پر تنش ترم 1 پر احساس پر عشق شروع کردیم به اتو زدن و دوست شدن یکی لاشی بود یکی متاهل و ادمای مختلف 1 ماهی گذشت و من با یه پسره 69 رفیق شدم بچه تهران بود و اسمش شایان قیافش معمولی بود فقط مهندس عمران تازه داشتیم با هم صمیمی می شدیم که انتقالیش جور شد و رفت قزوین بهش وابسته شدم ولی نه زیاد اینم بگم در کنارش با کسای دیگم دوست می شدم جالب اینجا بود همه BF ام بچه های عمران بودن تا اینکه یه روز با پری داشتیم راه می رفتیم یه سی ئلو جلومون نگه داشت ما هم سوار شدیم من جلو پری عقب 2 نفر بودیم اونام 2 نفر با هم رفتیم شام بیرون جالب بود اسم اینم شایان بود. شایان همه معیارامو داشت و64 بود همونی بود که می خواستم 1ماهی گذشت خیلی رابطمون خوب بود یه روز اومد دنبالم اخر خدافظی ازم لب گرفت منم فقط نگاش می کردم گفت پس تو چی منم بلد نبودم منم یکم لباشو خوردم طعم لباشو دست داشتم یه حسه عجیبی که تا به حال نداشتم برام اشنا بود انگار یه عمر می شناختمش از اون شب به بعد همش حرفای سکسی میزد می گفت بریم خونه منم محکم می گفتم نمیام 2 هفته رابطمون و تموم کردیم بعد دوباره برگشت گفت دوست دارم منم که عاشقش شده بودم یه روز اومد خوابگاه دنبالم قرار بود بریم خونه خواهرش حرف بزنیم گفت باهات کاری نمی کنم منم بعد 2 هفته دلم واسه دیدنش یه ذره شده بود اومد دنبالم وقتی سوار ماشین شدم خیلی خوشگل کرده بود به خودش عطر زده بود منم به خودم رسیده بودم رفتیم خونه خواهرش اونا مسافرت بودن رسیدیم خونه اول بوسم کرد ولبای همو مثله وحشیا می خوردیم گفت راحت باش روسری تو لباساتو در بیار اولش برام خیلی سخت بود و گفتم نه بعد در اوردم یه تاپ طوسی قرمز تنم بود با شلوار لی مو هامم فر بود تا کمرم بغلم کرد گذاشتمی رو اپن شروع کرد به لب گرفتن و سینه هامو مالوندن یهو بغلم کرد و برد تو اتاق خواب گفتم نه شایان من نیستم تو قول دادی گفت دیونه کاری نمی کنیم مگه دوسم نداری گفتم چرا گفت من تا اخرش باهاتم خره شروع کرد به خوردن لبام وای ی ی ی حسو حالم داشت عوض می شد دستاشو میکرد تو مو هام با اون دستش سینه هامو می مالوند لبامو می خورد و دو تایی خیس عرق بودیم بعد لباسامو در اورد فقط شرت و سوتین تنم بود گفتم تو نمی خوای لباساتو در بیاری گفت جون ن ن ن تو واسم در بیار چشاش سرخ شده بود حشرش زده بود بالا من تی شرت و شلوارشو در اوردم بعد محکم بغلم کرد لبای هم و می خوریم و خودشو بهم می مالوند نفس نفس می زدیم با تموم عشق لبای همو می خوردیم گردنمو خورد و سینه هامو می مالوند بعد سوتینمو باز کردو سینه هامو تو دهنش گذاشت چشای منم شهلا شده بود اوف ف داشتم دیونه میشدم حسی که تا به حال هیچ وقت نداشتم دستشو کرد تو شرتم گفت تو نمی خوای بگیریش دلش تو رو می خواد منم دستم کردم تو شرتش چقدر بزرگ بود اولین باری بود داشتم کیره واقعی می دیدم یهو مثله دیونه ها شرتمو تو پام پاره کرد شروع کرد به خوردن کسم و با چوچولش بازی می کرد و زبونشو تا ته می کرد تو ناله من و نفسام تندتر می شد اه ه ه ه ه ه ه شایان دوست دارم اونم بلند می گفت عاشقتم واییییییییی سکس اونم با همه عشقو وجودت می خوای تموم نشه نگاهشو با اون چشای سرخش بیشتر دیونم می کرد کسم خیس شده بود بعد شرتشو در اوردم کیرشو تو دستام گرفتمو تا اخرش خوردم اوف ف ف ف دستش تو مو هام بودو میگفت ارومتر باز تو دیونه شدی ی ی ی ی ی ی ی منم با عشق بهش نگاش می کردم بلند شدو کیرشو گذاشت لای پاهامو عقب جلم می کرد اه ه ه ه ه ه ه شایان ن ن ن اونم همش می گفت جون ن ن ن ن ن ن گفت :عشقم می شه یکم از عقب باهم حال کنیم گفتم نمی دونم از لبام بوس کردو یکم کرم اورد سر کیرش مالوندو از عقب سرش کرد تو کونم اخ خ خ خ خ خ خ خ خ جیغم بلند شد خیلی درد داره نمی خوام خودمو کشیدم کنار گفت اولشه عشقم جا باز می کنه گفتم نه بسه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ولی دلم براش سوخت کیرش تو دستش بود دیر ارضا می شد گفتم باسه ه ه اروم کرد تو کونم اخ خ خ خ خ خ خ خ خ خیلی درد م اومد ولی به خاطرش حاظر بودم دردم بکشم تا اخر برد توش من جیغ می کشیدم بعد دردم کمتر شد اه ه ه ه با دو تا دستاش باسنمو گرفت و هی محکم عقب جلو می کرد گفت اخ خ خ روشنک ک ک ک داره ابم می اد بریزم توش گفتم OHOMMMMMMMMMMMگفت جون ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن عاشقتم ابش اومد و گرماشو تو وجودم حس می کردم تنو و بدنم وجودشو تو وجودم گرمای تنشو حس می کرد بعد اومد بغلم کرد تو بغلش خوابیدیم وقتی به خودمون اومدیم صبح شده بود دستشو کرد تو موهامو محکم لبامو خورد گفت نمی خوای عقشتو کفی کنی و بشوریش منم اول خجالت کشیدم که لختمو دیشب اون کارارو کردیم بعد رفتیم تو حموم توی وانو پر اب کردو با همم رفتیم زیر دوش لبامون تو هم من کیرشو تو دستام می مالوندمو اونم دست رو بدنم می کشید و با عشق همو نگاه می کردیم گفتم بوس س س س دیونتمممممم با صابون و همو کف مالی کردیم و به جون هم افتادیم مو های همو شستیم من با لیف تمومه بدنشو کشیدم گفت پس من چی تموم بدنمو با لیف ناز می کردو بوس بوسم کردو اون تو وان نشست و منم رو پاهاش کیرشو پشتم حس می کردم شق کرده بود یهو اروم کیرشو گذاشت تو کونم اخ خ خ خ بعد عقب جلو کردو ابشو ریخت توش زیر دوش همو شستیم و اومدیم بیرون بعد با حوله منو خشک کرد منم اونو بعد من موهاشو خشک کردم اونم مو های منو بعد یه تونیک از کشوی خواهرش برداشتمو پوشیدم گفتم شایان راستی خوابگام گفت بی خیالش اون با من بعد با هم فیلم دیدیم تو بغله هم زیر پتو بعد بعدظهر باهم رفتیم اومد دمه خوابگاه به مسئولمون حرف زدو نمی دونم چی گفت اونام راضی شدن از اون موقع چند بار باهم سکس کردیم بعدها وقتی واقعا فهمید عاشقشم خودشو گوه کرد رفتاراش عوض شد اذیتم می کرد همش گریه می کردم هر چی بهش زنگ می زدم جوابمو نمی داد اخرشم این رابطه انقد کمرنگ و کمرنگ شد و نابود منم چون عاشقش بودم بعد رفتنش هر چی رفتم دم خونشون و بیرون محلم نمی داد اخرین بار که رفتم عکسایی که بهش داده بودم بگیرم گریه کردمو و گفتم بهش تنهام نذار من نمی تونم بدون تو دیونه میشم گفت به من چه مشکله خودته بیا عکسات من کار دارم منم دیگه نتونستم درسمو بخونم پوستم داغون شد از استرس لاغر شدم اخرشم انصراف دادم و اومدم شهر خودمون کرج 1سالی حالم خیلی بد بود بعد شروع کردم به خوندنو معماری کرج قبول شدمو رفتم UNI بعد 6 ماه زنگ زدو گفت کجایی گفتم نیستم انصراف دادم گفت چرا منم عصابم خورد شد و گفتم به خاطر تو ی عوضی.لاشی الان 4.5 ساله از اون قضیه میگذره من بی اعتمادم به همه ادما دارم درسمو می خونم بعدشم میخوام برای همیشه برم خارج…

نوشته: روشنک


👍 0
👎 0
79069 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

400084
2013-09-26 10:32:29 +0330 +0330
NA

بازم مث همیشه داستان گول خوردن دخترهای احساساتی و در اختیار قرار دادن بدنشون برای کسی که واقعا عاشقشن!
اقایون اینو بدونید که دخترها تا عاشق کسی نشند بهش اجازه نمیدن که دست بهشون بزنه و از بدنشون استفاده کنه . یعنی بدنشونو در ازای عشق میدن اما شما اقایون نمیفهمید اینو و راحت زیر پا له شون میکنید!

0 ❤️

400085
2013-09-26 11:21:13 +0330 +0330
NA

براي هميشه ميخام جلق بزنم… :-D

0 ❤️

400086
2013-09-26 13:28:07 +0330 +0330

چقدر " بعد " نوشتی خودت حواست بودو شمردیشون !!؟؟

0 ❤️

400087
2013-09-26 14:05:10 +0330 +0330
NA

منم به زودی داستانمو مینویسم …برای اتفاقی که افتاده برات متاسفم…امیدوارم کسی که لیاقتتو داره سر راهت قرار بگیره روشنک جان

0 ❤️

400088
2013-09-26 17:09:35 +0330 +0330
NA

هرچی شایان هستش قسمت تو میشه. راستی اسم منم شایان… به منم یه حالی بده… نترس من رهات نمی کنم :D :D

0 ❤️

400089
2013-09-26 18:25:35 +0330 +0330
NA

حقت بود آهن پرست لاشی!
تازه خعلی مردونگی کرد که پردتو نزد! :|

0 ❤️

400090
2013-09-26 19:08:12 +0330 +0330
NA

شب های روشن
واقعا درد دلمونو گفتی کامنتتو خوندم اشکام سرازیر شد

0 ❤️

400091
2013-09-26 20:10:07 +0330 +0330

سیما متاهل
شوی جنابالی شک نکرده میای شهوانی؟ خانووم چیو میخوای با این حرفا ثابت کنی؟
اگه اسم ای دی تو صحت داشته باشه و اونی باشی که ای دی تو میگه که جای بحث نداره .تو خودت که…من قبلا محترمانه خواهش کردم و میخوام جنسیتو زیر سوال نبری

0 ❤️

400092
2013-09-26 23:31:25 +0330 +0330
NA

case مورد علاقتون دیگه البته!! تو که دوست داری انگلیسی بنویسی برو درستش رو یاد بگیر اول . شما سفارش دیگه نداشتی احتمالا؟ رشته تحصیلی یارو هم واست مهم بود؟ شماره شناسنامش چی؟ سایز پستون بند مادر بزرگ پدریش مهم نبود برات؟
:D
به خودش عطر زده بود یا ادکلن؟ چون آقایون عطر نمی زنن. حاظر بودی یا حاضر بودی درد بکشی؟؟ از کجا می دونستی دیر ارضا میشه؟ برام سوال پیش اومده.
شما فارسیتو درست بنویس انگلیسی نوشتن پیشکشت شنبلیله خانوم
خارج می خواین تشریف ببرین؟؟؟؟ کجای خارج؟ :D

0 ❤️

400093
2013-09-27 00:59:32 +0330 +0330

به آن kase ! خاصی که رشتش عمران است ت ت ت ت ت ت ت ت
به آن جمیع الجهات که اسمش شایان است ت ت ت ت ت ت ت ت
مده کس خود را به باد بار دگر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر
که آنکه نکرده هنوز، شخص رادان است ت ت ت ت ت ت ت ت ت ت

0 ❤️

400094
2013-09-27 02:00:01 +0330 +0330
NA

hichki o hichi nmitone un 4 5 salo jobran kone
moteasefam
bazi ta mifahman doseshon darim gonde mishan y hoo
ama az haminja bayad bshon goft k saresham nictan :D hohahaa

0 ❤️

400095
2013-09-27 03:04:02 +0330 +0330
NA

سلام من فقط واقعیت زندگی دخترهای جامعه مونو گفتم .
ایا غیر از اینه که اونا بدنشونو با عشق تقدیم پسر ها میکنن اما نارو میبینن؟
البته تقصیر خودشونم هست که مهربونی دیگرانو زود باور میکنن و اعتماد میکنن به پسرها
من قصد توهین به هیشکی رو نداشتم. فقط واقعیتها رو گفتم. بقیه ی کاربرها نظر بدند :
ایا حرف من درست نیس؟

0 ❤️

400096
2013-09-27 04:06:40 +0330 +0330
NA

آدمی که تک پسر بودن و پول و رشته ش واسه تو رویاییش کرده بهتر ازین نمیشه دیگه…نوش جونش…
برو آدم شو…تا آدم نشدی همون بهتر که به خرخونی ادامه بدی

0 ❤️

400097
2013-09-27 04:11:47 +0330 +0330
NA

لطفا الکی برای این روشنک خانم دل نسوزانید! ایراد از خودشه. تا وقتی که معیارهایش برای دوست شدن و انتخاب بی اف اینقدر سطحی و بی پایه باشد لاجرم به تور پسرهایی می خورد که مخ زن و هوس باز هستند. امیدوارم لااقل برای ازدواج معیارهای متعادل تری داشته باشد که آن موقع هم سرش به سنگ نخورد

0 ❤️

400098
2013-09-27 06:45:21 +0330 +0330

زنا فقط به خاطر مسله ی جنسی با مردا در تضاد هستن؟! پس میشه واقعیت پسرای جامعه ی مارو هم بگید شاید خیلی زندگی به کامشونه ولی من بی خبرم.یه روز زن به خدا اعتراض کرد و گفت چرا مرد دو برابر و زن نصف سهم میبره؟. خدا گفت:اگه زن فوت کنه شوهرش نصف از اموالش رو صاحب میشه .ولی اگه مرد بمیره زن تموم اموالش رو تصاحب میکنه!زن خنده کرد و گفت خدایا حکمتت رو شکر.

0 ❤️

400100
2013-09-27 07:07:47 +0330 +0330
NA

سیما جان چرا یه طرفه به قاضی میری ،روشنک تو داستان اشاره کرده که سه تا دوست بودن روشنک،پری،مریم بااینکه bfفاب داشتن ولی با ده نفر دیگه هم دوست میشدن خود روشنک هم اعتراف کرد که با چند نفر بوده در ضمن کدوم ادم عاقلی ظرف دو هفته عاشق سینه سوخته شده که این دومی باشه بهتر فاحشگی بعضی دوستان را به گردن پسرا که اغلبا از خیانت دخترا رنج کشیدن نندازی

0 ❤️

400101
2013-09-27 08:53:15 +0330 +0330
NA

پس تو هم مثل من قصد رفتن به خارج داری اینجا جز نامردی چیزی نیست
من تااخر این ماه میرم کارامو درست کردم تو هم برو ایشالله موفق باشی

0 ❤️

400102
2013-09-27 11:17:39 +0330 +0330
NA

makan nasr جان ! بله حق با شماست. متاسفانه بعضی دخترها خودشون دنبال دردسرند و از عواقب اینکار خبر ندارند . وقتی رفشون پرده شونو زد. میان اه و ناله راه میندازن. به نظر من دختر یا باید به همه ی پسر ها نه بگه و خودشو فقط در اختیار شوهرش قرار بده یا اگه بله گفت پای عواقبشم بایسته !

0 ❤️

400103
2013-09-27 11:20:26 +0330 +0330
NA

4.5 سال میگذره و هنوز بی اعتمادی… این کم چیزی نیست…
همه ی کسایی که میدونستن میگن اروم باش و فکر نکن زمان میگذره و تو فراموش میکنی ولی بعضی چیزا با گذشت زمان هم تغییری نمیکنن. مثل اون زخم هایی که خوب میشن ولی جاشون تا ابد به شکل بدی باقی میمونه…
دردت رو میدونم کسی که حتی نذاشتم یه بار دستم رو بگیره چون اون دختر نوجوون رو صرفا واسه ی رابطه میخواست ولش کرد… وقتی میفهمن دوستشون داری خودشون رو گم میکنن چون فقط دنبال یه سکس بودن نه یه حس پاک
جالبه که بعد پنج سال توی یه شهر دیگه تو رو میبینه و حتی اسمتو هم یادش نیس ولی وقتی جلو میاد ازت میخواد فقط یه شب هم که شده باهاش باشی
کی جواب اون پنج سالی که از همه حتی داداشم هم متنفر بودم رو میده؟… هر وقت میخوای دیدت رو درست کنی میبینی اکثر اونایی که اطرافت هستن فقط هوس بوسیدنت و نوازش موهای لعنتی و تنت رو دارن… و فقط عروسکی و عروسک…
رفتن بهترین راهه… کاش منم میتونستم…
برو و امیدوارم موفق باشی

0 ❤️

400104
2013-09-27 13:23:22 +0330 +0330
NA

بچه ی نا خلف چیزی یادش ندادم :|
گفت داره میره و ارزوی موفقیت کردم
ببین شاید این داستان دروغ باشه شایدم راست باشه ولی چیزی که واضحه و همه هم میدونیم اینه که این اتفاق ها واقعا میفته…
و این که هر دختری بره خارج معنیش این نیست که وقتی بره اونور بکارتش رو به باد میده
اونی که بخواد بکارتش رو از دست بده، میده. ربطی به ایران و خارج از ایران و سن نداره عزیزم

0 ❤️

400105
2013-09-28 11:53:57 +0330 +0330

واسه خودتون چه گردوخاکی را انداختین دلتون خوشه ها...

این نوشته هاکسشعری بیش نیس بیشترش 1مشت اراجیف خلق شده تو ذهن نویسنده مجلوق هست شاید از صدداستان 5تاش راست باشه ولی اون 5تاروهم نویسنده بیش از حد پیاز داغش رو زیاد میکنه...

:D
0 ❤️

400106
2013-09-28 13:15:15 +0330 +0330

Akh jooon dava…

0 ❤️

400107
2013-09-28 13:16:41 +0330 +0330

Akh jon dava…

0 ❤️

400108
2013-09-28 13:19:55 +0330 +0330
NA

بیا! پسرا رو کردن عامل شر و بدی که پاکی و معصومیتو از دخدرا میگیره!
خودشون کسشون میخواره ب بهانه ی عشق میرن سکس بعدش میگن من بخاطر این که عشقمو بهت ثابت کنم این کارو کردم :|

0 ❤️

400109
2013-09-28 13:23:18 +0330 +0330
NA

دعوا جیزه ها تیزی جان،بیا برو خونتون این وسط مسطها له نشی :D

0 ❤️