مهدیه زن دوستم

1401/02/30

با سلام
من سعید قدم ۱۸۵ وزنم ۷۵ کیرمم کلفته و متوسط
با ی نفر ب اسم رضا رفیق شدم که گاهی رفاقتونه کاراشو انجام میدم ی روز ی شماره ی غریبه بهم زنگ زد و گفت مهدیه هستم زن رضا و میخوام سورپرایزش کنم برای تولدش گفت نزار تا غروب بیاد خونه منم ظهر بردمش قهوه خونه و رفتیم گردش با ماشین تا بهش پیام دادم ساعت ۶ شد چکار کنم بعد چند دقیقه پیام داد گفت همه چی اوکی شد بزار بیاد مرسی .
رفتم بزارمش در خونه که مهدیه زنگ زد و گفت کجایی ، رضا گفت با سعید نزدیک خونم گفت به سعید تعارف کن بیاد چایی بخوره بعد بره .
رضا قطع کرد رسیدیم در خونه گفت بیا بریم بالا ی چایی بخور بعد برو منم میدونستم تولدشه قبول کردم رفتیم خونشون و در زد که مهدیه سعید هم هست بعد در رو باز کرد و با کیک اومد جلومون دفعه ی دوم بود میدیدمش با ی لباس تقریبا مجلسی با روسری بود که به رضا گفت تولدت مبارک عزیزم
رضا هم شوکه شده بود و رفتیم داخل و کیک و چایی خوردیم ، مهدیه کادوی رضا رو بهش داد و رفت دوباره چایی بریزه ، رضا بهم گفت خبر داشتی ، گفتم ن چطور گفت اخه انگار هماهنگ شده بود ، گفتم ن من نقشی نداشتم.
چایی دوم رو خوردم و خدافظی کردم و رفتم .
چند روز بعد مهدیه پیام داد مرسی بابت اینکه کمکم کردی ، گفتم خواهش میکنم کاری نکردم ، گفت ایشالا برات جبران کنم ، منم خودمو زدم ب پررویی گفتم ایشالا برگشت گفت زن که نداری چون رضا بهم گفته ، دوست دختر هم نداری ، گفتم ن چطور ، گفت تو سن تو سخته کسی رو نداشته باشی ، گفتم تنها باشم بهتره تا با هر کسی باشم ، گفت افرین ادم زیپشو برای هر کسی باز نمیکنه ، منم شوکه شدم و جوابشو ندادم .
چند روز گذشت و زنگ زدم ب رضا کارش داشتم گوشیو مهدیه برداشت گفتم سلام رضا هست کارش دارم گفت حمامه گفتم بگو بهم زنگ بزنه
بعد از ی ربع زنگ زد و گفت چکارم داشتی ، گفتم میخواستم بریم قهوه خونه
گفت بیا اینجا قلیون بکشیم گفتم باشه رفتم خونشون رضا رفت ذغال بزاره و تنباکو بچینه که مهدیه با ی تیشزت و شلوار راحتی بدون روسری اومد نشست رو مبل و سلام کردیم و لبخند ملیح زد و رضا اومد قلیون کشیدیم و رفتم .
فردا شبش مهدیه پیام داد گفت سلام خوبی ، گفتم سلام مرسی تو خوبی
گفت مرسی ، گفتم کاری داشتی ، گفت میخوام یکیو بهت معرفی کنم ، گفتم بابت چی، گفت با هم دوست بشید
گفتم کی هست ، گفت رفیقمه ، گفتم عکسش رو بفرست
گفت این شماره واتساپت هست، گفتم اره
گفت میفرستم
فرداش شد و نفرستاد منم تا شب صبر کردم و شب بهش پیام دادم سلام چیشد
تو واتس اپ پیام داد گفت سلام الان عکسشو میفرستم ببین خوشت میاد
یک ساعت گذشت پیام دادم چیشد پس
گفت فرستادم دیگه
گفتم چیزی برای من نیومده گفت دوباره میفرستم ببین اگه خوشت اومد بگو دوستم همه جوره پایست
گفتم از چ نظر
گفت از همه نظر حتی …
گفتم حتی چی
گفت حتی جنسی
نیم ساعت گذشت پیام نداد
منم بخاطر غرورم بهش پیام ندادم فردا صبح پیام داد سلام پسندیدی
گفتم سلام چیزی برای من نیومد
گفت دیدیش ک
گفتم نفرستادی چیو دیدم
گفت همون شب ک خونمون اومدی برای قلیون کشیدن
فهمیدم خودشو میگه
گفتم منظورت خودتی
گفت اره
مائده ی زن ۲۴ ساله با پوست گندمی بود و سینه های نسبتا بزرگ ولی فکر میکردم سوتین اسفنجی میپوشه ک سینشو بزرگ نشون بده قد حدود ۱۶۹
وزنشم حدود ۶۰ میخورد باشه فکر کردم رضا گفته امتحانم کنه
گفتم نمیشه ک تو زن رفیقمی
گفت خب زن تو هم میشم ، میخوام امتحان کنم
گفتم ولم کن اوسگولم کردی
گفت ن بخدا جدی میگم میتونی امتحانم کنی
گفتم خب عکس سینتو بفرست
بعد پنج دقیقه فرستاد و سریع پاک گرد
شوکه شده بودم سینه های ۸۵ رو کجا قایم کرده بود ک من ندیدم
گفتم از من چی میخوایی
گفت با هم باشیم
گفتم محد چی
گفت کاری ب اون نداریم
گفتم خب از با من بودن چی میخوایی
گفت همه چی
گفتم مثلا
گفت همه چی حتی سکس
گفتم مطمئنی
گفت اره
منم ک دیدم خودش پا میده
گفتم باشه فردا بیا خونمون
قرار گذاشتیم و فردا شد صبر نداشتم میخواستم ببینم چه اتفاقی میفته
پیام داد سلام ادرسو بفرست میخوام راه بیفتم
براش فرستادم گفت ده دقیقه دیگه میرسم
منم میدونستم میده سریع رفتم داروخانه کاندوم خریدم و داشتم برمیگشتم
زنگ زد گفت من رسیدم درو باز کن گفتم وایسا نزدیکم دارم میام چند دقیقه بعد رسیدم و دیدم کوچه خلوته سریع درو باز کردم گفتم بیا تو سریع
اومد و رفتیم تو خونه
درو قفل کردم و گفتم بفرما من در خدمتم
گفت من اومدم ببینم چند مرده حلاجی خودت همه کار کن
گفتم اجازه هست
گفت اره
سریع رفتم بغلش کردم و لباشو شروع کردم ب خوردن اونم همراهیم کرد چادر و مانتوش رو در اوردم تیشرتی ک تنش بود رو هم در اوردم موند سوتینش شرو کردم خوردن و لیسسدن گردنش و داشتم میرفتم سمت سینه هاش گفت سیاهم نکنی رضا ببینه ی وقت ب فاک برم
گفتم ن حرفه ای هستم
سوتینشو دادم بالا و سینه هاشو داشتم میخوردم انقدر خوردم صداش در اومد بسه پاشو منم میخوام
گفتم باشه
نشست جلوم سریع شلوار و شورتمو در اوردم و کیرمو کردم تو دهنش
بلد نبود ساک بزنه خودم دستاشو گرفتم بالا و تو دهنش تلمبه میزدم ک چند بار اوق زد و گفت بسه خفه شدم میخوام جرم بدی با کیر کلفتت
گفتم چشم بلندش کردم و شلوار و شورتشو در اوردم
گفتم من بدم میاد کستو بخورم
گفت من میخوام
گفتم جور دیگه هاتت میکنم
انگشت سوممو بردم ست کسش شرو کردم ور رفتن با چوچولش بعد انگشتمو کم کم کردم تو و یواش تکون میدادم بعد انگشتم رو تا ته کردم تو کسش ، اه و ناله هاش شدیدتر شد و گفت کیرتو بکن تو کسم کیرتو میخوام ، گفتم زوده بهش برسی
انگشتمو سرعتشو بیشتر کردم ک جیغ زد و گفت تورو خدا بکن تو کسم کیرتو میخوام جرم بده
انگشتمو در اوردم و ب کیرم تف زدم و مالیدم سر کسش و نمیکردم تو
گفت جان من بکن منو پارم کن
گفتم دوست داری جرت بدم
گفت اره
گفتم پس بگو جنده ی کی هستی
گفت جنده ی سعید
تا گفت حسم بیشتر شد و وحشیانه تا ته کردم تو کسش
جیغ زد کیرت چقدر کلفته پاره شدم
گفتم حقته جنده مگه کیر نمیخواستی
شروع کردم تلمبه زدن
گفتم عادی دوست داری یا وحشیانه
گفت هر طور دوست داری فقط بکن منو
منم وحشیانه شروع کردم تلمبه زدن
پنج دقیقه مثل سگ کردمش و اون اه و ناله میکرد و قربون صدقم میرفت
کشیدم بیرون و دراز کشیدم و گفتم بشین روش اومد با کس نشست روش و صورتش ب سمت من بود بالا پایین میپرید و میگفت جوووون من از این به بعد جندتم و بهت کس میدم هر وقت خواستی ابش اومد و دراز شد روم گفتم پاشو نوبت منه کون میخوام ، گفت کون ن فعلا اینبار بکن تو کسم تا بعد منم رفتم پشتش و کردم تو کسش و تلمبه زدم وحشیانه اونم جیغ میزد ابم داشت میومد گفتم کجا بریزم گفت بریز رو سوراخ کونم دراوردم کیرمو و ابمو ریختم رو سوراخ کونش چند دقیقه بی حال افتاده بودیم پاشدم دستمال اوردم بهش دادم خودمم تمیز کردم اونم کرد لای چاک باسنش و دور باسنشو تمیز کرد و گفت خیلی کیف کردم تو بهترین بکن دنیایی
منم گفتم تو هم بهترین جنده ی دنیایی و دفعه بعد باید از کونتم فیض ببرم گفت باشه مال خودته ولی مثل کسم یهو نکنی پاره بشه گفتم ن ادابشو بلدم گفت باشه پاشد بوسم کرد و لباساشو پوشیدو گفت رازمونو ب کسی نگی گفتم بگم که خودم به فاک رفتم و خدافظی کرد و رفت
این اولین سکسمون بود و شروع رابطه ی پنهانی من و مهدیه

نوشته: سعید


👍 10
👎 46
101501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

874979
2022-05-20 01:14:54 +0430 +0430

چرا کوس شعر میگی تو با عکس برگردون هم جق میزنی بعد ازش هی پرسیدی چی میخوای ازم ادمین این داستانا رو چرا تایید میکنین

2 ❤️

874980
2022-05-20 01:15:15 +0430 +0430

یهو زنگ زد گفت من مهدیه ام؟

1 ❤️

874986
2022-05-20 01:27:37 +0430 +0430

خیانت و نامردی جز دیسلاک نمیخوره اصلا هم نمیخونم
ننویس خیانت ننویس کونی خیانت رواج نده هیچی ندار 😑

7 ❤️

874990
2022-05-20 01:39:06 +0430 +0430

توهم ای راز رو به هیچ کس نگفتی آفرین به این دهن قرس نه ببخشید قرث ای بابا غرث اهان این درسته.
دهن غرث کی بودی تو 😂

2 ❤️

875001
2022-05-20 02:39:44 +0430 +0430

اگه واقعی ای بود خیلی دیوثی که به ناموس رفیقت چش داشتی

3 ❤️

875025
2022-05-20 05:11:50 +0430 +0430

اول داستان گفتی رضا
وسط داستان گفتی محمد
بعد دوباره شد رضا؟🧐
خودتم که سعید بودی.
پس محمد کیه این وسط؟🤨🤔

2 ❤️

875029
2022-05-20 05:23:20 +0430 +0430

کسکش اول میگی مهدیه بعد میگی مائده با خودت چند چندی مجلوق

2 ❤️

875032
2022-05-20 05:58:51 +0430 +0430

اخه کصکشا چرا دروغ میگین
اخه کدوم اوسکولی داره ارضا میشه سوال میدرسه کجا بریزم ؟ هرکی اینو میگه معلومه رنگ کوصو ندیده

1 ❤️

875050
2022-05-20 09:55:57 +0430 +0430

بابا حرفه ای
دیس

0 ❤️

875053
2022-05-20 10:08:55 +0430 +0430

کس مغز جقی

0 ❤️

875068
2022-05-20 12:27:30 +0430 +0430

مهدیه شد یهو مائده. هی میگیم موقع جق زدن داستان ننویسید همین میشه دیگه. کس مغز روان مخدوش شاش پیکر. شومبول صورت

0 ❤️

875071
2022-05-20 13:15:21 +0430 +0430

چقدر داستانت طولانی شد

آخه وسطش مهدیه شد مائده
رضا وسطش شد محمد(محمد)

ببین بعضی از داستان ها زاییده تخیل نویسندس اما جالبه چون قشنگ ،درست ،نگارش عالی و… نوشته شده

0 ❤️

875073
2022-05-20 13:52:25 +0430 +0430

نقش کاندوم چی شد شربت کو 😎

0 ❤️

875076
2022-05-20 13:59:24 +0430 +0430

اگه به مال رفیقت چشم داری مشکل از لقمته ولی اگه به ناموسش چشم داری مشکل از نطفته…هر چند جقی با سوتیات معلومه کس شعر گفتی ولی چیزی از حرومزادگیت کم نمیکنه

1 ❤️

875080
2022-05-20 14:10:47 +0430 +0430
0 ❤️

875083
2022-05-20 14:32:29 +0430 +0430

کونی خان کاری با اصل محتوا ک خیانت باشه ندارم
ولی ناموسا زنا چرا همش میگن بیا منو بکن

0 ❤️

875087
2022-05-20 15:21:30 +0430 +0430

عجب…

0 ❤️

875099
2022-05-20 18:11:43 +0430 +0430

با حمایت شما و تشویق کاربرها و تشکر از معلمم که خیلی برام زحمت کشید من تونستم به موفقیت برسم و کاربر مورد اعتماد سایت بشم که اکانتم VIPشد.😂

0 ❤️

875100
2022-05-20 18:15:56 +0430 +0430

با حمایت شما و تشویق کاربرها و تشکر از معلمم که خیلی برام زحمت کشید من تونستم به موفقیت برسم و کاربر مورد اعتماد سایت بشم که اکانتم VIPشد.😂

0 ❤️

875101
2022-05-20 18:21:51 +0430 +0430

کلا همه جقیا عاشق سینه 85 هستن.
بعد دقت کردید اینجا همه مردا کیر کلفتن و دیر ارضا و خوشتیپ و همه زنا هم جنده و سایز سینه 85 و کون گنده
خخخخ

1 ❤️

875115
2022-05-20 20:34:55 +0430 +0430

یعنی ادم نمیدونه چی بگه
کلا دو جلسه دیدی زنه بهت پیام داد که تو بکنیش . مجبورت کردن چرت وپرت داخل مغزتو تف کنی بیرون

0 ❤️

875119
2022-05-20 22:43:05 +0430 +0430

دیوث رفتی کاندوم خریدی که به عنوان بادکنک تولد ازش استفاده کنی؟

1 ❤️

875126
2022-05-21 00:51:02 +0430 +0430

کُس&شعر

0 ❤️

875173
2022-05-21 03:02:04 +0430 +0430

گفت مرسی ، گفتم کاری داشتی ، گفت میخوام یکیو بهت معرفی کنم ، گفتم بابت چی، گفت با هم دوست بشید
گفتم کی هست ، گفت رفیقمه ، گفتم عکسش رو بفرست
گفت این شماره واتساپت هست، گفتم اره

گفتم گفت گفتم گفت آخه کصکش خودت میفهمی چی نوشتی بنجل مغز جقی

0 ❤️

875241
2022-05-21 12:24:37 +0430 +0430

خوب حسی داشتم اما وقتی نوشتی به کیرم تف زدم فهمیدم کلا دروغه.
ضمنا مهدیه یا مائده؟؟

0 ❤️

875242
2022-05-21 12:33:57 +0430 +0430

همه این کسشرایی که تفت دادی و دوستان اشاره کردن بهش به کنار
کجای دنیا به دختر 24 ساله میگن میلف؟؟؟

0 ❤️

875293
2022-05-21 20:13:03 +0430 +0430

این داستانها و نوشتن اسم اشتباهی مثل مهدیه و مائده انگار عمدی یا سازماندهی شده‌است.
نصف داستانا اینجوریه
مگه میشه این همه آدم توی یه داستان کوتاه این شخصیت اصلی یادشون بره.

0 ❤️

875442
2022-05-22 17:11:45 +0430 +0430

ادم کیری

0 ❤️

876608
2022-05-29 07:53:28 +0430 +0430

مثلا رازت تونو به کسی نگفتی 😂😂😂

0 ❤️

879232
2022-06-13 12:15:36 +0430 +0430

محمد اون ویط بکن زنت بود؟!!!

1 ❤️

886351
2022-07-22 01:37:50 +0430 +0430

مائده محمد سعید
رضا دیر ارضاع دیگه مهدیه کفتر باز سر کوچه اسم همه که
گفتی

0 ❤️

929682
2023-05-24 20:31:57 +0330 +0330

من داستان رو اینجوری فهمیدم مهدیه مخ سعید رو زد مائده باهاش قلیون کشید سعید می‌ترسید محمد بفهمه مهدیه به رضا خیانت کرد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها