سکسی همراه با کلی اضطراب

1393/03/31

داستان از جایی شروع شد که من کار اداری داشتم و برای انجامش رفتم به آن اداره که بخاطر مشکلات اخیر کمی ناراحت بودم و هیچ توجه هی به اطرافیانم نداشتم,کارمندی که پیشش رفتم.تا کارا رو واسم اانجام بده درخواست فرم کردم وقتی پر کردم دستش دادم و همه را با دقت میدید و همون لحظه پرسید شماره ی خودتونه؟
-بله مشکلی هی.
-خیر خواستم.مطمئن بشم.
اومدم بیرون و تقریبا یه هفته ای از ماجرا میگرفت که زنگ زد من آقای …( امیدوارم) اسم مستعارش هستش .هستم که گفتم بله شناختم بفرمایید گفت که کارهاتون با موفقیت انجام شد.تشکر کردم و بای دادیم.شب همون روز یه اس عاشقانه از همون شماره اومد اولش فک کردم شاید اشتباه شده ولی خیر انگار درست اومده بود.دیگه خلاصه بگم کلی بحثمون شد و اینکه شکایت میتونم بکنم به حراست اداره ولی گوشش بدهکار نبود,خلاصه از اون اصرار از ما انکار.
تا اینکه بعد از یه ماهی قبول به دوستی ساده کردم باهاش تا اینکه بله را دادم,من 21 سالمه و 62 کیلو و قدم 1,62 هستش کلا" بلوندم و همه که میگن خوشگلی و تو دل برو البته خودمم می‌پسندم خودمو.
الان تقریبا یه سال از اون ماجرا گذشته و ما با هم رابطه ی خیلی خوبی داریم اون30 سالشه قدش بلنده.و همونطوری که اول گفتم خیلی خوشگله و جذاب ,حداقل واسه من.
دو هفته پیش که خیلی خونمون شلوغ بود و مهمون داشتیم بهم اس داد که میخوام ببینمت اولش مخالفت کردم که اصن حرفم نزن. چون نمیتونم قبل از این هیچوقت باهم بیرون نرفته بودیم و دیدن ما خیلی بود من جلو بالکن اون کوچه,همین.و وقتی اینطوری گفت شوکه شدم و قبول نکردم ولی بخاطر پافشاری زیادش واسه فردا قول دادم که حتما همو میبینیم,فرداش اومد و همونطوری که قرار بود همه رفتن و من مریضی را بهانه کردم و نرفتم که جواب داد نقشم,بعد از نیم ساعت مطمئن شدن که.کسی نیست و همه از شهر خارج شدن حاضر شدمو بهش زنگ زدم که بیاد دنبالم ,ساعت نزدیک 10 شب بود وقتی اومد خیلی استرس داشتم.ولی با دیدنش کنارم همه ی ترسام ریخت,و از اینکه عشقمو کنارم حس میکردم لذت میبردم و دستم تو دستش بود اون خیلی مهربونه و یه عاشق واقعیه بهش ایمان دارم که خیلی دوسم داره,رفتیم جلو یه خونه ای وایساد,پرسیدم اینجا اومدیم چیکار قرار نبود فقط تو ماشین باشیم اونم گفت که بخاطر موقعیت شغلیش نمیتونه بیرون باشه چون ماشالله گشت ارشاد همه جا هس,منم ترسیده بودم وحشت. کرده بودم که با حرفاش ارومم کرد از ماشین پیاده نمیشدم ولی رفت در خونه را باز کرد و اشاره کرد که بیام پایین منم پاهام قفل کرده بودن ,خودش اومد درو باز کرد و دستم را گرفت که برم پایین,خیابون بود دیگه داشت تابلو میشد رفتم پایین خونه ی خیلی خوشگلی بود و باکلاس خونه ی داداشش بود که مسافرت بودن و کلیدهاشو داده به اون که هراز گاهی به خونه سر بزنه ,سزد بود هوا منم به سرما خیلی حساسم رفتم پیش شوفاژ و دستم را گرم کنم که سه دفعه خودمو تو بغل اون حس کردم. باهاش خیلی راحت بودم انگار ده ساله زن و شوهریم منم برگشتم تا اسمش را آوردم لبشو رو لبم گذاشت از ترس اینکه مامانم اینا بیان هم آروم و قرار نداشتم میگفتم برمیگردیم ولی سرتا پا هوس بود گوشش چیزی را نمیشنید پالتو زا از تنم کند سینه هام را با دستش بازی میداد از رو لباس بوسش میکرد البته فقط یه سوتین اسپرت که با شرتم ست بود را پوشیده بودم,بعد سینه هام را از سوتین بیرون آورد و یکی را ماساژ و یکی هم نصفه تو دهنش بود طوری بود که منم کم کم داشتم حشری میشدم ولی بخاطر اومدن خانوادم هم میترسیدم تا اینکه به شلوارم دست میزد و.کوسم را ماساژ میداد خیلی از اینکار خوشم میومد.ولی ترس همه ی.وجودم را گرفته بود,تا اینکه میخواست زیپ شلوار را بکشه بلندش کردم و.لباش زا تا ته خوردم دکمه های لباسش را باز کردم سینه و گردنش را میخوردم خیلی حس خوبی بود با عشقی مه یه ساله دارم از دور میبینمش حالا تو بغل منه,دراز کشیدم روش شلوارش را درآوردم و از رو شرت کیرش که مثل تنه ی درخت سفت شده بود را میخوردم داشت حال میکرد و صدای آه ش دراومد و بعد که شرتش زا درآوردم ووووووای یه کیر کلفت روبه روم بود بیشتر شیفته اش شدم و تا جایی که میتونستم تو حلقم بردم و بعدش خواست که شلوارمو دربیارم بلافاصه بعد گفتنش خودش اومد و درآورد و باسنم که خیلی تپله و اصن به قیافه ام نمیخوره زا برداشت و 69 شدیم اوووووووووووووف وقتی گرمای دهنش داخل کوسم میشد خیلی حال میداد نیم ساعتی واسه هم خوردیم و اینم بگم که من خیلی دیر ارضا هستم و خانومایی که اینجا نوشتن چند باری ارضا میشن را خیلی تعجب میکنم من که میم ساعت بعد خوردن هم ارضا نشدم و عشقم ازم خواست که حالت داگی بگیرم ,اولش که با زبونش سوراخ کونم زا باز کرد و بعد با کرمی که دم دست بود مون منو با کرم مالید وقتی رفت خیلی درد داشت ولی بعد از اینکه جا باز کرد و تلمبه زد خیلی حال کردم و عشقم از پشت گردنم را میبوسید لاله ی.گوشم را میخورد که سکس را واسم چند برابر لذت بخش تر میکرد بعد که کم کم داشت آبش میومد کیرش را بیرون کشید و همه را ریخت رو کمرم گرمای آبش داشت دیونم میکرد چون هنوز تو اوج بودم.و هنوز ارضا نشده بودم بعد با دستمال کاغذی تمیز کرد پشتم را فهمید هنوز ارضا نشدم که برگشتم و کسم را لیس میزد و میخورد5. دیقه بعدش منم آبم اومد و ارضا شدم و از روی تغییر حالتم اینو خیلی راحت میشد فهمید,من هیچ توانی نداشتم از جام بلند شم و اونم اومد پیشم دراز کشید و سرتاپا بوسم کرد,بعدش لباسامو تنم کرد و.منو رسوند خونه که هنوز کسی نیومده بود .این اولین داستان یا بهتر بگم بهترین خاطره ی عمرمه میدونم خوب ننوشتم ولی ازتون خواهش میکنم فحش ندید.ممنون که خوندید

نوشته: بیتا


👍 0
👎 0
43347 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

423549
2014-06-21 07:39:03 +0430 +0430

نگران نباش! چنبار دیگه میکنندت و بعد در کونت لگد میزنه و میگه هررری! این رو مطمئن باش! پسرا خودشون هر غلطی که میخوان رو انجام میدن، ولی دوست دارن دختر مورد علاقه شون پاک پاک باشه! لااقل دفعه اول کمی ناز میکردی و میزاشتی به زور باهات سکس کنه که پیش خودش فکر نکنه قبلا سکس داشتی! اینکه همون دفعه اول تا ته حلقت کیرش رو فرو کردی، مطمئن باش تصور خرابی از خودت رو تو ذهنش به وجود آوردی و به زودی به هزار بهانه ازت جدا میشه… شک نکن و خودت رو اماده اون لحظه کن…

یه مردی در نخ تو در اداره … تو هم دیدی که کونت هی میخاره
برفتی کیر در کونت نمودی … که کونت گشته اکنون پاره پاره

0 ❤️

423550
2014-06-21 08:00:31 +0430 +0430

بد نبود ولی یه کم با عجله نوشته بودی . از سکسای بعدت هم بنویس

0 ❤️

423551
2014-06-21 08:38:10 +0430 +0430
NA

بايد مي گفتي اول صيغه محرميت بخون بعد به من دست بزن كه فك نكنه تو ناپاكي

0 ❤️

423552
2014-06-21 09:06:13 +0430 +0430
NA

بد بود خیلی مصنوعی نوشته بودی
بهتر بنویس بیتا خانوم

0 ❤️

423553
2014-06-21 15:48:01 +0430 +0430
NA

افتضاح…با rama موافقم…کسشعری بیش نبوووود.خوب که سکس اولت بود کیر ندیده.وقتی پارت کرد و زد تو کونت گفت گمشو حالیت میشه…اخی عشق در نگاه اول:-D

0 ❤️

423554
2014-06-21 16:00:56 +0430 +0430
NA

خیلی بد بود دیگه ننویس

0 ❤️

423555
2014-06-21 17:35:01 +0430 +0430
NA

اجی به نظر من خوب بود مرسی

0 ❤️

423557
2014-06-21 18:55:28 +0430 +0430
NA

دیلدوتو عوض کن lol

0 ❤️

423558
2014-06-21 19:59:43 +0430 +0430
NA

کیرم تو دهنت ننویس

0 ❤️

423560
2014-06-22 00:48:02 +0430 +0430

تو که راست گفتی…کیر تو دهن دروغگو

0 ❤️

423561
2014-06-22 01:32:54 +0430 +0430
NA

بد نبود…موفق باشید

0 ❤️

423562
2014-06-22 02:25:17 +0430 +0430
NA

من هیچی نفهمیدم قاطی بود اول داستان فکر کردم شما پسری بعد دختر شدی افتضاح بود بچه ها دوباره بخونید

0 ❤️

423564
2014-06-22 04:38:13 +0430 +0430
NA

0 ❤️

423565
2014-06-22 06:10:00 +0430 +0430
NA

عاقبت دوستی ساده…

0 ❤️

423566
2014-06-22 06:36:44 +0430 +0430
NA

چقد زود کردت

0 ❤️

423567
2014-06-22 06:56:07 +0430 +0430
NA

aggressive
dash1
cray2

0 ❤️

423568
2014-07-27 08:25:46 +0430 +0430
NA

هرزه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها