سیامک لاشی

1392/04/12

سلام این اتفاقی که افتاد واقعی دوست دارم باور کنید
من 20 سالمه اسمم سمیرا اتفاقی که افتاد مال 2سال پیش ترم اول دانشجو نرم افزار بودم یه زمانی خیلی چت میکردم با یه پسری اشنا شدم اسمش سیامک و شمالی بود 28 سالش بود در ضمن من مشهدی م باهم اشنا شدیم و شماره مو گرفت باهم اس بازی میکردیم بعد از 2 یا3 ماه گفت واسه کاری میخوام بیام مشهد از طرف کارش یه سویت داده بودن بش صبح میرسید مشهد که باهم قرار گذاشتیم بعد از کلاسم برم پیشش خیلی استرس داشتم تاحالا باکسی دوست نشده بودم دفعه اولم بود ساعت 12 بود که رفتم پیشش ببینیم همو رسیدم بش دست دادم رفتیم کنار خیابون تاکسی گرفت که بریم نمیدونستم داریم میریم سویتش یکم حرف زدیم که رسیدیم گفتم کجا میریم گفت سویت منم گفتم نمیام گفت میریم یکم میشینم ناهار میخوریم برگرد گفتم باشه رفت ناهار از بیرون گرفت خوردیم.رو مبل نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم راجع به کارش دستشو انداخت دور گردنم بعد یدفعی اومد رو به روم ازم لب گرفتن محکم فقط لبامو میخورد من اصلا اون موقع حسی نداشتم همش ترسیده بود هرچی هلش میدادم صورتشو میگرفتم نمیتونستم جلوشو بگیرم بعدش ولم کرد بغض کرده بودم خیلی ناراحت شدم ازم عذرخواهی کرد ولی من فقط میخواستم برم خونمون خیلی اصرار کرد گفت دیگه کاری ندارم یکم اروم شدم گفت مانتو تر بیار راحت باش خیلی اصرار کرد مانتو مقنعه مو در اوردم گفت بریم تو اتاق یکم دراز بکشیم رفتیم تو اتاق دراز کشیدم اونم کنارم خوابید دستشو گذاشت زیر گردنم دستشم انداخت دورم بغلم کرد نفس اش به صورتم میخورد اومد بغلم کرد رو خودش اوردم پشتم بش بو د که گفتم سیامک اگه شروع کنی میرم گفت باشه اومدم این طرفش خوابیدم پشتم بش بود از پشت بغلم کرد پاشو انداخت دورم هی به خودش فشارم میداد من که با شلوار بودم هیچی حس نکردم ولی اون بی نصیب نموند گوشمو یکم خورد قلقلکم میومد حشری شده بود هی اومد گردنمو خورد لیس میزد داغ شده بودم منم بدم نمیومد ولی کنترل داشتم رو شهوتم میخواس بلوزمو در بیاره نذاشتم خیلی اصرار کرد نذاشتم اومد یکم بدنمو ماساژ داد خوابید منو اورد رو خودش پشتم بهش بود فک کنم منو به خودش فشار میداد و بالا پایینم میکرد خوشم نیومد میخواستم بلند شم نذاشت سینه هامو با 2 تا دستاش گرفت محکم فشار میداد جیغ کشیدم خیلی دردم گرفته بود واقعا درد داشت فک کنم داشت ارضا میشد گریم گرفته بود رفت بیرون داشتم گریه میکرد با یه لیوان اب اومد تو به دستش زدم میخواستم برم فقط برم از اونجا نمیذاشت بالاخره اومدم بیرون هرچی بهم زنگ زد ج ندادم کلی عذرخواهی کرد روز اخری بود که مشهد بود بهم گفت حداقل بیا خداحافظی کن منه خر هم رفتم گفتم سویت نمیام گفت دیگه کاری ندارم و اینا باز من خر رفتم اولش که هیچی حرف زدیم اینا باز دوباره شروع شد لب بازی دیگه ناراحت نبودم چون تحریک شده بودم همش لب همو میخوردیم زبونمو کرده بود تو دهنش میک میزد منو اورد روی خودش به شکم روش بودم پاهاشم باز کرده بود ولی بازم با لباس نذاشتم در بیاره لب پاینمو خورد خیلی محکم میک میزد منو رو خودش بالا پایین میکرد اون حال میکرد ولی من فقط شهوتی شده بودم لبام تو دهنش بود و من و بالا پایین میکرد دستشو کرد تو شلوارم باسنامو گرفت عقب جلوم کرد منو خوابوند خودش اومد روم انگار لبام همینجور تو دهنش بود نمیدونم ارضا شد یا نه که بلند شد رفت دستشویی دوباره همون اتفاقی افتاد که نمیخواستم لبام باد کرده بود وحشتناک زدم از خونه بیرون عذاب وجدان وحشتناکی گرفته بودم کلی گریه کردم دیگه جوابشو ندادم لبام تا 3تا4 روز کبود شده بود خیلی ناراحت بودم دلم میخواس از عذاب وجدان بمیرم.داستان سکسی نبود اما واقعیت بود.اینکار تو زندگی ادم خیلی نتیجه منفی میذاره همون عذاب وجدان از همه بدتره داغون میکنه ادمو منکه داغون شدم.خودتونو درگیر سکس نکنین اینجوری همش میشه لذت جنسی از زندگیتون لذت ببرین اگه بش عادت کنین خیلی بده مخصوصا واسه مجردا

نوشته:‌ سمیرا


👍 0
👎 0
27860 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

389169
2013-07-03 05:44:57 +0430 +0430
NA

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی? ??

0 ❤️

389170
2013-07-03 05:46:08 +0430 +0430
NA

منم باهات موافقم سمیرا جاااان
اما همه نمیتونن پاک باشن بالاخره نیازه دیگه

0 ❤️

389173
2013-07-03 05:53:25 +0430 +0430

چي بگم والا

0 ❤️

389174
2013-07-03 05:54:44 +0430 +0430

ینی تو نمیدونی یه دختر واسه دادن میره خونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

389175
2013-07-03 06:00:23 +0430 +0430
NA

آزموده را آزمودن خطاست/
سميراخانوم خودت ميگي بار اول كه رفتي اون رفتارو باهات كرد درستــــــــــــــــــــــه؟ اگه درسته پس چرا دوباره رفتي؟ ازش ميپرسيدي ببيني ازت لب گرفت حامله نشي يه آبرو ريزي بشه…؟! هــــــــــــــــــــــــان؟؟؟ احمق چرا چرا چرا؟؟؟

0 ❤️

389176
2013-07-03 06:01:50 +0430 +0430
NA

آزموده را آزمودن خطاست/
سميراخانوم خودت ميگي بار اول كه رفتي اون رفتارو باهات كرد درستــــــــــــــــــــــه؟ اگه درسته پس چرا دوباره رفتي؟ ازش ميپرسيدي ببيني ازت لب گرفت حامله نشي يه آبرو ريزي بشه…؟! هــــــــــــــــــــــــان؟؟؟ احمق چرا چرا چرا؟؟؟

0 ❤️

389177
2013-07-03 06:36:52 +0430 +0430
NA

اووشکول:&
لازم نکرده تو مارو نصیحت کنی عوضی… دیدت نسبت ب زندگی خیلی احمقانست
توازونایی ک ب شوهره خودتم نمیدی…
اخه عین نجاست اگ عذاب وجدان داری اینجا چیکار میکنی اومدی مارو ب راهه راست هدایت کنی؟سیفونو بکش:-&

0 ❤️

389178
2013-07-03 11:31:17 +0430 +0430
NA

واقعا از جوابتون لذت بردم دختره فکر کرده اگه الان تعریف کنه همه بهش جایزه میدن و میگن به به چه دختر پاکی

0 ❤️

389180
2013-07-03 15:12:56 +0430 +0430
NA

[quote=دوست دختر لاشیِ سیامک لاشی]هرچی بهم زنگ زد ج ندادم کلی عذرخواهی کرد[/quote]
فقط یکی اینو برای من معنی کنه!!! بقیه اش پیشکش! به احتمال زیاد از راه تله پاتی و سایر راه های ارتباط ذهن با ذهن عذر خواهی کرده؟ ! نه؟ تو که جواب ندادی اسگل کمیاب!
توصیه های ایمنی !که دوست عزیزم استاد " Derrick Mirza" برات نوشتند را جدّی بگیر و بهشون عمل کن!

0 ❤️

389181
2013-07-03 16:01:57 +0430 +0430
NA

[quote= mmania ]سمیراااااا خانوم عزیز بقیه دوستان زحمت کشیدن به حد کافی با نظراتی که ارائه فرمودن سرکار علیه (بچه ها علیه رو درست نوشتم؟؟؟؟) آبادت کردن ، معهذا اینجانب همانطور که خودتان نیز اشاره نمودین ، فقط به یک نکته اشاره میکنم که حقیقتا حمار ( یا همون خر خودمون) تشریف دارید. مضافا اینکه راههای رسیدن به خدا بیشمارند. بقیه موارد رو هم که دوستان عنایت فرمودن تذکر دادن. لیکن نصیحت برادر Derrick رو هم حتما آویزه گوش درازتان بفرمایید. عرضی ندارم. (بچه ها قشنگ گفتم یا چرت و پرتی بیش نبود؟؟؟؟)[/quote]
احسنت , شما دارید پیشرفت می کنید . اگه ببینم که یکی دو تا از دوستان اینجوری نوشتنو درست یاد گرفتند من بازنشسته می شم و میدان را برای جوانتر ها خالی می کنم!!البته به این سادگی ها هم نیست و کلّی دود چراغ باید خورد تا یاد گرفت.
در ضمن اون کلمه “عِلّیه” است ( ellieh ) یا به قول قدیمی ها وقتی که هنوز آوانگاری اختراع نشده بود :به کسر عین ، تشدید لام ،سکون یا و ها باید خوانده شود. و در ضمن یک “را” مفعولی را فراموش کرده بودید. یعنی عبارت کامل اینطوری است:
“…ارائه فرمودن سرکار علیه را (بچه ها علیه رو درست نوشتم؟؟؟؟) آبادت کردن …”
راستی اون واژه های ی ( حقیقتا و مضافا) که فرمودید هم یا باید به صورت عربی “حقیقتاً"و “مضافاً” مرقوم می فرمودید یا به صورت فارسی “حقیقتن” و"مضافن”.
زیاده جسارت است…

0 ❤️

389184
2013-07-03 20:29:45 +0430 +0430
NA

بخواب بابا لحاف یخ کرد.
به قول قدیمی ها " گوساله بعد هفت کره ، ادعای بکارت می کنه". واسه اونایی که معنیشو نمی دونن توصیه می کنم یه سری به امثال و حکم اثر مرحوم دهخدا بزنن.
زنیکه ادای تنگا رو در نیار واسه ما.

0 ❤️

389185
2013-07-04 02:25:31 +0430 +0430

alan soali ke matrahe ine ke chera azab vojdan gerefti?
khob age mikhasti bahash bashi ke rafti ye lab dadi umadi
age na am ke khob go khordi rafti
azab wojdan nadare dige
badam yaroo lashi naboode kooni bude ke to lebas tanet bude erza mishode

0 ❤️

389186
2013-07-04 04:13:17 +0430 +0430
NA

اولن تو خودت دلت ميخاسته بدي كه رفتي خونش
دومن من مشهديم و تنها چرا تو بايد با يه شمالي باشي

0 ❤️

389187
2013-07-06 02:46:33 +0430 +0430

لاشی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . .
به نظرم باید اسم داستانت رو میذاشتی سمیرا لاشی. توصیه‌های ایمنی درک میرزا رو هم از یاد نبر.
دیگه نیا و ننویس. دفعه بعدی سیامک کونت میذاره و پرده تخمیت رو جر میده و یک جنده کامل میشی ولی در عوض دیگه وجدانت آسوده میشه. جنده خانم دیگه ننویس.

0 ❤️