سینا و دوس دختر چادری

1395/03/26

سلام. سینا هستم 22 ساله 171 قد 62 وزن و ظاهر تقریبا فشن. این داستان مال چند ماهه پیشه. بعد از ظهر بود حوصله نداشتم و کلافه بودم. زنگ زدم به دوتا از دوستام گفتم بیایین بریم بالاشهر چندتا پاساژ و مرکز خرید کوس چرخ بزنیم و چندتا داف ببینیم روحیمون عوض شه. بعد از نیم ساعتی یکی از بچه ها پراید باباشو آورد سوار شدیم رفتیم. وارد یکی از مرکز خریدا که شدیم دیدم یه پدر و مادر و یه دختر چادری و یه پسر حدودا 14-15 ساله کنار هم دارن میرن. به دوستم گفتم من این دختره رو میخوام این مال منه. اونم گفت آره مثل همون دخترایی که تو دانشگاه میرنن به هیکلت. اعصابم خورد شد ولی از اون جایی که اون زورش بیشتره هیچی بهش نگفتم. پشت سرشون بودیم که همشون رفتن داخل یه مغازه به دوستم گفتم برو شماره منو بهش بده اونم گفت نمیرم راستش خیلی میترسیدم از اینکه پشم کوسشم حسابم نکنه توی دانشگاه دیگه از بس به دخترا درخواست دوستی داده بودم حسابی کیرم کرده بودن و من از ضایع شدن ترس عجیبی داشتم هرکاری کردم نرفت شمارمو بهش بده. مجبور شدم رفتم از یه مغازه کارتشو گرفتم و شمارمو رو نوشتم با اسمم که بدم بهش. رفیقم گفت مطمن باش اگ پا هم بده بفهمه تو میخواستیشو منو فرستادی جلو منصرف میشه بعدش. خلاصه تو همین حین بود که اومدن بیرون داشتن کوس چرخ میزدن باز دوباره پدر مادرش رفتن تو ی مغازه دیگه و خودشم داشت پشت ویترینای مغازه ها رو میدید. رفتم جلو و از روبروش چند دفعه رفتم و اومدم تا منو ببینه صورتم هم سفید شده بود با مچ تری و یکم جذاب. قبل اینکه بخواد مامان و باباش و دادش کیریش از مغازه بزنن بیرون رفتم جلوش و گفتم ببخششید خانم میشه یه لحطه وقتتونو بگیرم اونم گفت بفرمایید. گفتم راستش میخوام باهاتون دوس بشم چند دفعه دیدمتون و عاشقتون شدم!! عاشق من؟ آره عاشق شما. شما کی هستین؟ سینا هستم خواهش میکنم شماره منو بگیرید و اگه نظرتون مثبت بود بهم بگید اکه نه هم که زنگ نزنید!! بعد یکم مکث کارت رو گرفت منم خداحافظی کردمو برگشتم پیش دوستان. معلوم بود خودشم دلش دوس پسر میخواست وگرنه محال بود نرینه بهم!!
حدودا بعد یه هفته بهم زنگید گفتم بله ببخشید گوشی اقا مهران؟ نه من سینا هستم. بخشید پس اشتباه گرفتم!! خواهش میکنم. یه روز بعدش دوباره زنگید گوشیو برداشتم گفتم بله من با آقا سینا کار دارم خودم هستم بفرمایید طیبه هستم نمیشناسم! همون که اون روز بهم شمارتو دادی سلام و عذر خواهی کردمو گفتم ببخشید نشناختم. به روشم نیاورد که دیروز زنگ زده بود! تابلو بود میخواست منو امتحان کنه ببینه بهش زنگ میزنم یا نه! با هم قرار گذاشتیم تو ی کافی شاپ ببینمش رفتم به دیدنش خیلی شده بود آرایش ملایم کرده و حسابی ناز شده بود نسبت به اولین دیدار. با هم بستنی خوردیمو یکم حرف زدیمو اومدیم تو خیباببون یکم پیاده روی کردیم یکی دوتا مامور از جلومون داشتن می اومدن که من دستشو گرفتم و چون طیبه چادری بود فک کردن نامزدیم و از کنارمون رفتن. یه روز با هم داشتیم تو خیابون قدم میزدیم نزدیگ ظهر ک شد گفتم پیتزا مهمون من اونم اول قبول نمیکرد و میگفت بابام گیر میده اگ دیر برم خونه خو یه بهونه ای جور کن اونم به یکی از دوستاش زنگ زد هماهنگ کرد باهاش که مثلا رفته خونه دوستش رفتیم تو خونه ( پدر مادرم که رفته بودن مسافرت کوچیک برا دکتر داداشمم که با تیپا زدم تو کونش گفتم برو خونه خاله و شب برگرد من اینجا میخوام با دوستام درس بخونم فردا میدترم دارم. همه چی جور شد و طیبه رو اوردم خونه خالی ناهار خوردیمو بعدشم از عمد امریکن پای رو گذاشتم تا ببینیم. قسم آخرشو گذاشتم که دیگه همه پسرا مخ دخترا رو زده بودن میخواستن ترتیب دخیا رو بدن. ططیبه تا صحنه ی سکسی دید قرمز شد و خجالت زده شد گفتم مگ تا حالا اینجورفیلمایی ندیدی؟ قبلا دیدم ولی الان یجوری شدم. داشتیم میدیم یواش یواش دستمو گذاشتم رو پاهاش اونم هیچ کاری نمیکرد و کم کم دستمو بردم رو کوسش. یکم مالوندمش و اونم داشت گیج میزد بعدش لباساشو در اوردمو بهش گفتم تو هم لباسای منو در بیارهمین کار رو کرد معلوم بود از اولشم یه دوس پسرمیخواست بدبخت بخاطر خونوادش خودشو نگه داشته بوده. شرتشو کشیدم پایین وای چه کونی خیلی خشگل بود سوراخ کونش محشر بود. از بس خشگل بود 5 دیقه سوراخ کوشو لیس زدم اونم دیگه کم کم داشت اه اه میکرد و یه لحظه نوک زبونمو یکم فرستادم تو سوراخش که یه اخ از ته دل گفت که منو حسابی حشری کرد از ژلی که به سرم میزدم یکم ریختم رو دسم و کونشو حسابی چرب کردم که دردش نگیره کیرمو با ارومی فرستادم تو کونش و وقتی تا ته رفت تو یه اخ همراه با درد گفت منم دیگه حسابی حشری شده بودمو و شروع کردم تلمبه زدن بعد چن دقیقه آبم داشت می اومد همیشه دوس داشتم ابمو بریزم دهنش کیرمو در اوردم گفتم برگرد میخوام بریزم تو دهنت امتناع کرد ولی الکی گفتم خوشمزه هست پشیمون نمیشی دهنشو باز کرد منم همشو ریختم تو دهنش و گفتم همشو بخور اونم همشو فرستاد تو معدش. خیلی لذت بخش بود بعد اینهمه که کیر شده بودم بوسیله دخترا الان داشتم دختر میکردم خیلی خوشحال بودم و اعتماد بنفس داشتم. بعد از اینکه کردمش یه نیم ساعتی با هم بودیمو و ادامه امریکن پای رو دیدیم و بعدشم بدرقش کردم. امیدوارم لذت برده باشید
نوشته: سینا


👍 1
👎 7
40036 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

544927
2016-06-15 11:10:09 +0430 +0430

بد بخت اينقدر دخترا بهت ر ي د ن هر لحظه منتظر قهوه اي شدني.حتي نميشه تصور کرد قيا فه ات چقدر ک ي ر ي ه که هيچکي محل س گ بهت نميذاره.
داستان نويسي هم بلد نيستي.اون شربت قبل س ک س رو نخورديد.قد و وزن دختره رو ننوشتي.تعميرکار لپ تاپ هم که نيستي حداقل وسط داستان ديش ماهواره رو تنظيم ميکردي بعد ميرفتي رو کار يا حداقل يه ماساژ ميدادي بعد…
يه فيلم گذاشتي بعد دستتو بردي ک س ش و ماليدي بعدشم کرديش؟اينجوري اصن نميتونم بخونم.

3 ❤️

544930
2016-06-15 11:14:28 +0430 +0430

به همین سادگی ؟ دختر چادری اونم… ببخشید اما باورش سخته

0 ❤️

544942
2016-06-15 11:53:17 +0430 +0430

چرت و پرت تا چه حد,
, کون واسه خودش دنیاییه,

0 ❤️

544963
2016-06-15 13:12:03 +0430 +0430

مردم اعتماد به نفسن!! یارو قهوه ایش میکنن میاد به عنوان خاطره واسه بقیه تعریف میکنه!!! دیگه ننویس گلم حتا اگه اصرارم کردن بهت به هیچ عنوان قبول نکن!!!

0 ❤️

544967
2016-06-15 13:32:43 +0430 +0430

متنو که ولش. خدایی حتی یک کلمه شو نخوندم.
عنوان، مشخصا تراوش یه مغز مجلوقه. از خوندن کامنتا شکم رفع شد!

0 ❤️

544985
2016-06-15 16:41:10 +0430 +0430

کل کیرهای مردم اکراین و روسیه، تو کونت.

0 ❤️

545014
2016-06-16 01:10:43 +0430 +0430
NA

دختر چادری؟اولین بارش بود بعد گذاشتی تو کونش؟
اینا به کنار…با ژلی که میزدی به سرت کونشو چرب کردی؟ینی بعدش به هم نچسبیدین!؟آخه ژل …؟
اینم به کنار…امتناع کرد؟بعدش گفتی خوشمزس گفت باشه؟بچه گول میزنی؟

0 ❤️

545113
2016-06-17 04:53:45 +0430 +0430

تا اونجاش که اون دختر چادریو دیدی راست بود ، اونم شیرت کرده بود اومدی یه سسشری واسه ما نوشتی بگی شیر نشدی ولی بدبخت اونم شییرت کرد 🙄

0 ❤️