سیگار کشیدن

1398/01/12

سلام.این خاطره واسه سال ۸۳ هستش.اون موقع من دوم هنرستان بودم و مکانیک خودرو میخوندم.چون محیط مدرسه کارگاهی بود و بزرگ نمیتونستن زیاد مراقب بچه ها باشن.از شش روز هفته که مدرسه میرفتیم ،چهار روز کارگاه عملی بود و دو روزم تئوری که درسای عمومی میخوندیم.تازه اون موقع شروع کرده بودم مشروب خوردن که بعد از مشروبم یه نخ سیگار میکشیدیم.یواش یواش مشروبه که وقتش نبود بجاش سیگار میکشیدیم.یه روز که جغرافی استان داشتیم معلممون نیومده بود و مام تنها بودیم که یهو یکی از بچه ها گفت یه نخ سیگار بکشیم.تا روشن کرد بکشیم یهو معلم وارد کلاس شد و متوجه ما شد.مارو انداخت بیرونو گفت تا پدرتون نیاد از کلاس خبری نیس.منم مونده بودم چیکار کنم که یهو یه فکری زد به سرم.
از یه سال قبل ازین اتفاق من‌ با دخترداییم دوست شده بودم و راحت میرفتم خونشون.مادرشم باهامون کنار اومده بود و خیلیم دوست داشت من دخترشو بگیرم.میرفتم‌خونشون زنداییم به بهونه حموم یا خرید مارو تنها میذاشت و مام میرفتیم تو‌اتاق با هم صحبت کردن و لب بازی.ولی هیچ وقت جرات نکردم دخترداییم رو بکنم.خلاصه که باهاشون راحت بودم.
اون روزم که سیگار کشیدیم سر کلاس این فکر به ذهنم‌ رسید که به زنداییم بگم بیاد مدرسه تا منو سر کلاس راه بدن.
با دخترداییم صحبت کردم و بهش گفتم شیرین با مادرت کار دارم و اونم‌ زیاد پیگیر نشد که چیکارش داری.فقط بهم گفت بابام فردا شب ساعت هشت میاد.قبل ازون بیا و باهاش صحبت کن.منم گفتم‌ باشه و به شیرین نگفتم که زودتر میرم تا تو هم نباشی.زنداییم هم خبر داشت که قراره برم پیشش. خلاصه رفتم دم‌خونشون و زنگ زدم.اونم در رو زد و رفتم‌بالا.خیلی معمولی بودیم.گفت خیر باشه اتفاقی افتاده منم گفتم اره.ولی روم‌ نمیشه بگم.اونم خیلی سعی کرد بفهمه چی شده ولی بروز نمیدادم.ته دلم میترسیدم بگم.یه خرده که دید حرف نمیزنم شاکی شد و گفت بگو دیگه چی شده.بازم حرف نزدم و اونم داغ کرد.یهو گفت ببین تو‌ توی بغل من‌بزرگ شدی.اگه‌گذاشتم با دخترم راحت باشی و یا میذارم تنها باشی. دلیل‌نمیشه که ما خرابیم و الانم واسه من راست کردی.من یهو برق از کله‌م پرید و اصن هیچی دیگه نفهمیدم.داشت دیگه خیلی داغ میکرد که پرتم کنه بیرون.دلمو زدم به دریا و بهش گفتم فقط دو تا لب بده و برم.گفت گمشو تا داد نزدم و آبروریزی نکردم.رفتم کنارش و گفتم دیگه تحمل ندارم و به زور افتادم روش.به زور دو تا لب گرفتم.گفت پاشو برو.دیگم سمت دخترم نیا.منم دیگه راست کرده بودمو هیچی حالیم نبود.برش گردوندم گفتم تا نکنم آروم‌نمیشم.سریع شورت و شلوارشو کشیدم پایین و بدون‌معطلی گذاشتم دم کوسش.تا اشاره کردم رفت توش.کلا سی ثانیه هم‌نشد که آبم اومد.اخه بار اولم بود.تموم که شد بدون اینکه به من‌نگاه کنه دوید رفت تو‌دستشویی و چن مین بعد اومد و گفت زنداییت رو گاییدی بیشعور.منم‌گفتم‌ببخشید یهویی شد و گفت به کسی چیزی نگی آبرومون بره.گفتم خیالت تخت.بلند شد و یع خرده چهار مغز آورد و گفت بخور .منم خوردم و تشکر کردم و یه بوسم کردمو اومدم سمت خونه.بازم هفته بعد شد و خواستم برم سر کلاس که رام نداد و موندم چیکار کنم.این دفعه دیگه بیخبر رفتم جلو خونشون.شیرینم میدونم مدرسه بود.زنگ زدم تا گفت کیه منم گفتم سلام زندایی.درو باز کرد و رفتم داخل.این دفعه گفت بازم اومدی بگایی.گفتم کلاس رام نمیدن و نمیتونمم خونه برم.یه قلیون‌چاقید کشیدیم و سر حرف از همه‌جا بود و بهش گفتم بازم میخام که گفت پر رو نشو .از وقتی به زور منو کردی فقط سیگار میکشم تا آروم شم.منم‌ پررو شده بودم و گفتم همین یه بار.بخدا تا حالا به شیرین دست نزدم.گفت خبردارم.اون همه چیو باید بهم بگه .وگرنه نمیذارم باهات تنها باشه.رفتم‌ چسبیدم بهشو دستمو انداختم دور گردنش و بوسش کردم
گفت بریم‌ اتاق خواب تا صدامونو کسی نشنوه.رفتیم و شروع کردم لباشو خوردن.تو کل عمرم این بار دومم‌بود که سکس میکردم.اونقد خوردم که کلافه شد و گفت بسه.بدنم خیس عرق بود لباسامونو در آوردم .یه کرست بنفش براق داشت.دلمو برده بود.بازش کردم و سینه هاش نود بود.با ولع تموم میخوردم.نوکش قهوه ای پر رنگ‌ بود.بالای نوک سینه هاش‌کبود شد.گفت خدا لعنتت کنه جواب داییت رو چی بدم حالا.گفتم برگرد بکنم تا همه جات‌کبود نشده.دمر خوابید کونشو داد بالا.بو کردمش.دیگه‌‌تحمل نداشتم از پشت یه ضرب گذاشتم‌تو کوسش که گفت مادرتو گاییدم.خیسش میکردی.تا کردم توش سریع خودش خیس شد و شروع کردم تلمبه زدن.دو دقیقه زدم تا آبم اومد و با فشار زیاد پاشیده شد و کمرش.اونم‌بلند شد و همونجوری رفت حموم از گردن به پایین یه دوش گرفت و اومد.گفت دیگه نیا بکنی.هر وقت همه بودن بیا.وگرنه دیگه در رو باز نمیکنم.منم گفتم‌چشم و نیم ساعت بعد بلند شدم و رفتم.
کلاس جغرافی هم تا آخر سال رام نداد و با پونزده تومن منو با نمره ده قبول کرد.این داستان من با زنداییم تا چن سال ادامه داشت.
میدونم خوب تعریف نکردم و خیلی شهوتی ننوشتم.چون نویسنده خوبی نیستم.ولی عین واقعیت بود که واستون گفتم.نیازی نیس که بگید بد نوشتی خودم میدونم.ولی اگه لایک خورد.حتما ادامه‌ماجرا رو هم مینویسم

نوشته: مجید۲۲


👍 7
👎 17
43930 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

757895
2019-04-01 21:25:00 +0430 +0430

تا اونجا كه من يادمه سال ٨٣ با ١٥ تومن همون مال داييتو بهت ميدادن فقط نه نمره …

1 ❤️

757917
2019-04-01 21:56:35 +0430 +0430

میلگرد 18 تو کونت !
پاکت سیگار از پهنا تو کونت !
اف اف خونه ی زنداییت با سیم میماش تو کونت !
تک تک دستگاه های کارگاه هنرستانتون با اپراتوراش دولا پهنا تو کونت !

4 ❤️

757928
2019-04-01 22:16:34 +0430 +0430

کوس کش بچه های شهوانی رو چی فرض کردی خرخودتو هفت جدوآبادته اینجا ملت دودستن یا پروفسورایه کردن دارن یا پروفسورایه جق که هر دو گروه خطرناکن،اینی که تعریف کردی زنداییت نبوده جنده هزارشکم دونقوز آباده

1 ❤️

757932
2019-04-01 22:19:46 +0430 +0430
NA

اسم داستان با خود داستان و هشتک داستان اصلا ب هم نمیان این ماجرای داستان اینکه رفتی ب اون زندایی جنده ت بگی بیاد مدرسه بعد گرفتی کردیش هم ب هم نمیخوره اصن راه نداره تا باور کنیم خلاصه داداچ کسی تفنگ نذاشته زیر گلوت ک بیای داستان بنویسی …ننویس

1 ❤️

757941
2019-04-01 22:50:45 +0430 +0430

زنداییت رو کردی رفت واست چهار مغز آورد گفت بخور.پدر صلواتی جغی.

1 ❤️

757951
2019-04-01 23:53:11 +0430 +0430

گوتوش خان
چزان چوزان ننویسید

1 ❤️

757956
2019-04-02 00:45:10 +0430 +0430

اتفاقا خوب نوشته بودی. قابل باور بود

0 ❤️

757979
2019-04-02 07:09:06 +0430 +0430

چی شد کلن ؟؟؟؟؟؟؟؟

1 ❤️

757984
2019-04-02 08:49:33 +0430 +0430

موندم چی بهت بگم که به شعورسایرین بر نخوره!
فک کردی همه مثل خودتن نه فقط خودت شش دونگ خری.

1 ❤️

757985
2019-04-02 08:50:51 +0430 +0430
NA

چون بچه بودی و آموزش سکس ندیده بودی از روش سکس کیری ات نمیگم ولی کسکش دیگه ننویس کیرم خوابید تخمی نوشتی فقط اونجا که بهش تجاوز کردی رفت برات چهار مغز آورد اخه مغزتو گاییدم ننویس مگه مجبورت کردن

1 ❤️

758007
2019-04-02 11:53:05 +0430 +0430
NA

خخخخخخ دمت گرم کسشر باحالی بود خیلی خندیدم

1 ❤️

758023
2019-04-02 16:07:15 +0430 +0430
NA

جق چه بلاهایی که به سر جوونا نیاورده (dash)

1 ❤️

758038
2019-04-02 18:50:23 +0430 +0430

رفتی زن دایی تو جای مثلا مادرت ببری مدرسه برای ضمانت درست…
ولی چرا گاییدیش؟

ابله

1 ❤️

758131
2019-04-02 22:07:46 +0430 +0430

گیربکس چلنجر تو کونت

0 ❤️

758411
2019-04-04 04:36:59 +0430 +0430

طنز بود ؟

0 ❤️

758425
2019-04-04 06:03:47 +0430 +0430

واقعیت اینه که دهنت

0 ❤️