شانس یکبار در خونتو میزنه...

1397/12/07

سلام من نیما صفا هستم.
قبلا داستان زیر میز 21 رو براتون گذاشته بودم.
کامنت کمی داشت اما بازدید فراوان. منکه خودم اکانت ندارم اینجا نتونستم جواب کامنتارو بدم. اما برای کسی که همیشه غرورش ب درس خون بودنش بوده افت ده نمره ای معدل دلیل خیلی خوبی برای فرار از خونس.
خب بریم سر خاطره با سحر
سحر یک دختر بود ک من هیچ جوری بش نمیخوردم.
من تهران بودمو مشغول کارگری و پادویی تو رستورانا من 17سالم بودو ایشون 26 من بیسواد بودمو ایشون داشت روی تزش برا گرفتن phdکار میکرد.
منو سحر تو ی گروهی از تلگرام باهم اشنا شدیم
الکی از سر بی حالی رفتم ی گپی بعدش رفتم پیوی این دختر خانم .
همینجوری حرف میزدیم من ب ایشون گفتم 22سالمه الکی گفتم نمیدونستم که اون چن سالشه شروع ب چت کردن کردیمو از هر دری سخن گفتیم.بعد ی هفته طرز چت کردنش تغییر کرده بود استیکر بوسو لب میداد اموجی قلب میدادو اینا.
منم ک از اول هیچ نوع قصدی بجز ی حرف زدن ساده نداشتم زیاد جدی نمیگرفتم و خود دار بودم.
اخر یروز ب شوخی گفت اه تو چقد یوبسی بابا و چرا بی احساسی و اینا. گفتم خب باشه ممنون بابت این گلو بوته و لبو لوچه چیکارت کنم اخه.
بعد ی استیکر داد ک نوشته بود رل زدم. منم نوشتم عه مبارکه باکی؟؟
گفت تو دیگ
منم ک تازه کیرم فرمونو دس گرفته بود و دیگ خودش داشت چت میکرد کلی براش استیکر بوسو لبو لوچه فرستادو یکی دوتا سکسیم اون وسطا جا کرد.
اونم کلی خنده و فلان فرستادو بوسو اینا بعد گفت بیا بغلم و کلی لاو ترکوندیم خیلی حرفای عاشقانه و قشنگی ب هم زدیم . یواش یواش گرم شدم و یخورده حرفارو زیر لباسی تر کردمو اینا و اروم اروم رسیدیم ب سکس چت کردن و اون شب گذشت.
من تا ب اون روز ی عکسم ازش نخواسته بودم من فقط قصدم چت کردن ساده از سر بی حوصلگی بود ن هیچی.
فرداشبش بعد تایم کارم باز ان شدم ک چنتا عکس فرستاده بود از خودش بیرون تو پارکو اینا عکسای عادی. صورتش زیاد جذاب نبود اما ب دل مینشست چشای درشت مشکی داشتو پوست خیلی سفید
قدش یکم کوتا میزد ک بعدا فهمیدم تقریبا بیس سانت از من کوتا تر بود.
باز شرو ب چت کردیم و تا صب دو بار ارضا شد ب گفته خودش.کلی ازم تشکر کرد و این خیلی باعث تعجبم بود. دختری در اون سن ک دانشگا رفته باشه و خوش استایل باشه انقد مثبت(میکفت اولین بارنه ب عنرم ارضا شدم) نمیمونه ک بعد ها فهمیدم پدرش تو همون دانشگا استاد بوده و دانشجوا زیاد طرفش نرفتن اگرم رفتن ب در بسته خوردن ک اینم از ترس باباهه مخالف بوده ولی خودش گف ک خوشم نیومده بود ازشون.
خلاصه دو س روزی ک گذشت. ازش باز عکس خواستم دیدم ک اوووووو هزارتا فرستاد .
منم کلی قربون صدقش رفتمو بازم بده و جووون بخورمت بلیسمت لباتو دستاتو چشاتو و کلی لیسری کردم براش ک اصن کلی کیف کرد.
ما باهم صمیمی ترمیشدیم و بعضی اخرشبا تا نزدیکی صب تلفنی حرف میزدیم. برام ناز میکردو کلی کیف میکردم. اروم میرفتم توالتو خودمو خالی میکردمو میخوابیدم.
یکم دیگ گذشت ازش عکس سینشو خواستم فرستاد سفییید نوک کوچیکو صورتی و بزرگ خودش گفت ک هشتاده سایزش
منم ی عکس ازکیرم دادمش ک کلی گف میترسم و واییی این چیه و ادا تنگارو در اوردن.
منم ک کلی خر کیف شدم اون موقه هم ک موقه فعلو انفعالات هورمونا و تغیر کردنه و کیر مث آهنه در همه مواقع. برا من حکم حوری بهشتو داشت همچین دختری.تو ارزوامم فک نمیکردم همچین کیس سن بالایی بم پا بده اصن باهام حرفم بزنه خیلی خفن بود اصن ماشین خونه همه چی داشت. ولی بدیش این بود ک خونشون ساری بودو من تهران سر کار و ب عمرم اونجاها نرفته بودم.
تقریبا دوماهی گذشته بودو من جایی از بدنشنمونده بود ک نبینم کون گنده سوارخ قهوه ای روشن کس تقریبا سفید ک یکم از سفیدی پوستش تیره تردیده میشد. همه جاش اوکی بود بدجووورم سیخ کنبودو منم کمر برام نمونده بود انقد با صداشو فیلما و عکساش میزدم. اونم بدتر از من شبی دو بارحدقل داشت. ولی الانشم باورم نشد ک تا قبل من هیچ تجربه ای نداشته. خودش ک اینطورمیگفت
من ک انقد کمرمو خالی کرده بودم حسم هی بش کمتر میشد ینی دوس داشتم بکنمش ولی چون از اولشم من تو فکر پیشنهاد دادن نبودم .زیاد تو نخ چیزای احساسی باش نبودم. من همه چی زندگیمو بش گفته بودم ک کارم چیه و چرا اینجوری شدم اما سن واقعیمو بش نگفتم . قیافم بزرگ تر نشون میده چون سیگاریم. قدو تیپمم ک ی تیپ تقریبا رسمی حساب میادم بی تاثیر نبود. شلوار پارچه ای طوسی و پیرن ابی کمرنگو کفش ورنی خو همروجاافتاده نشون میده و شکی نیست.
خیلی بم وابسته شده بود جوری ک وسط کارم بم زنگ میزد ج نمیدادم صدامو بشنوه کلی گریه میکرد. ب طور باورنکردنی من عشق اول این دخترخانم محترمو خوش قیافه و هیکل شده بودم. بی اراده .بی اینکه بخوام بگم من الم و بلم و تخمام چ رنگیه و کیرم برو داره و حرفام میسوزونه و پروفایلم مخ هر دختریو بکار میگیره. کاملا تقدیر بود.
خلاصه اینمور پیش رفتو گفت باید بیای دیدنم. منم گفتم ن ماشین دارم ن وقتشو کلی بهونه ک رابطه وارد فازجدیدی نشه. خیلی دلم میخواست اما واقعا ب هم نمیخوردیم واقعا دختر شاه پریون پولدار همه چی تموم باسوادو چه ب من اسوپاسو دروغگو اصن اختلاف سنی رو چکار میکردم؟ کلی گریه کردوگفت باشه هرجور تو بخوای نمبخوام کارت از دستت بره
گذشتو تعطیلات نوروز از دهنم دررفت گفتم میخوام برگردم شهرمون ی چن روز استراحت کنم. گفت ینی چی پس من؟منم حرفی برام نموند واقعا چون بعد کلی بهونه اوردن همین مرخصی ندادنه بود ک لو رفت در ضمن رابطمون شیش ماهه شده بودو منم خب وابسته بودم بش ب صداش ب عکساش ب ناز کردنش به همه چیش و واقعا دوست داشتم اگر دیدمش فقط دو سالت تو بغلم باشه بوسش کنم بوش کنم صورتشو موهاشو نازکنم. آغوش پر از احساسی ک واقعا نیاز داشتم اونجا بود خب من تو این شیش ماه هجده سالم شده بود تقریبا از نظرقانونی توانایی چن کاریو پیدا کرده بودم ک یکیشون اقامت تو هتل بود. و خب چون خودمم بهش خیلی نیاز
داشتم بهونه نیاوردمو قبول کردم ک برم ساریو هتل بمونو قرار بزاریم بیرون هموببینیم.
ی هفته بعدش تایم مرخصیم شروع شد. راه افتادمو رفتم اونجا شب را افتادم نصفه شب رسیدمک هیچجارو بلد نبودم بش زنگ زدم ک اوم ترمینال با ماشینش دنبالمو سوار شدم ی 206البالویی بودش . رفتیم یجای خلوت 5:30دیقه صب بود. یخورده همو بوسیدیمدست همو گرفته بودیمو کلی حرف زدیم حتی گریه کردیم باهم . سالت هشت شده بود اصن حواسمون به ساعت و وقت نبود. من خیلی خستهبودم بش گفتم منو برسون ی هتل استراحت کنم ک کلی قسم خوردو گفت نمیشه تو مهمون منی و اینا منو برد تو ویلای خودش ک باباهه بش هدیه داده بود. کلیدشو دادو من جلو رفتم درو وا کردمو رفتیم تو اتاقمو بم نشون دادو ی لب خوب از هم گرفت
یم ک نزدیک بود خفه شیم از کم اوردن نفس. اون رفت دانشگا و گفت بخواب همه چیم تو یخچال برات گزاشتم.ناهارم چیزی درس نکن تا خودم بیام ساعت یکو نیم. منم گفتم باشه وخدافظی کردرفت .
از ویلا بگم ک خیلی دیزاین بروزی داشت دوبلکس بود با سقف شیروانی وپله های مارپیچ ک اتاق من طبقه بالا بود ی تخت دو نفره بزرگم توش بودو کلیم تزیین شده بود همه چی مرتبو خوشبو وتمیز.
همونجوری ک تو فکر نوع ساختمون متراژو قشنگیش بودم روتخت دراز کشیدمو خوابم برد…
-نیما نیماااا
-هن
بیدارشو
-ولم کن بزا بخوابم دیگ مامان
نیماااااااااا چپلق یچی خورد تو صورتم
چشارو وا کردم دیدم عشقمه ک شیش ماه تو کفش بودمو از کفش ب ته احساسمم رسیده بودم. اما خب همونجورک میدونید با شکم خالی ک نباید عاشق شد و عشقو بروزداد.
گفتم که عزیزم دلت میاد؟ اخه اینجوری عشقتو ازخواب بیدار میکنی؟
-خودتو لوس نکن پاشو دو ساعته بالا سرتم منتظرم ک بیدار شی ی لقمه غذا بزنیم.
-باشه گلم ولی یکی طلب من
-ه ه مثلا چیکارمیتونی بکنی!؟
-بماااند…
رفتیم پایین تو اشپز خونه که دیدم خانوم دو تا پیتزا گرفته گنده ک ده نفرم نمیتونن بخورن.
گرم کرد تو مایکروویو کلی باهم خوردیمو بعدشم یکم شراب سفید اوردو باهم یکی دو پیک سبک زدیمو رفتیم تو اتاق خواب.
من بغلش کردمو انداختمش رو تخت وخودمم کنارش دراز کشیدم چشامو تو چشاش قفل کرده بودم.دماغمو میزدم به دماغشو میخندیدیم.
بعدش اروم اروم لبشو بوسیدمو محکم بغلش کردمو ب خودم فشارش دادم. ریه هام پر کردم از عطر تنش.
گریمون گرفت از اوج احساس. لباشو با طعم اشکاش میمکیدم اروم اروم لب بالایی و لب پایینیشو بوس میکردم. و همچنان محکم تنشو ب تن خودم فشار میدادم.
هردوی ما با لباسای بیرونمون بودیم من اروم اروم دکمه های مانتوشو باز کردمو دستمو کردم زیر تاپشو شکمشو حس کردم وای چقد گرم بود.
خودش بلند شدو رو زانو نشستو مانتو تاپو سوتینو دونه دونه دراورد و بالاتنه ش عریان مثل شیر سپیدو مثل پر نرم ب نظرمیرسید که من خواستم بازبغلش کنم بلند شد ایستادو ساپورتوشرتشو باهم دراورد .منم ک رو زانو نشسته بودم چشم افتاد ب کس نیم کیلوییش کفم برید کیرم یهو اونجا تکون خوردو کاملا شق داشت جینو جر میداد.
همونجوری تن قشنگشو نگا میکردم ک دستشو گزاشت روسرمو موهامو نوازش کردو یکم کشیدو ب سمت کسش هدایت کرد.که من بی اراده دهنمو بازکردموکوصشو هورت کشیدم تو دهنمو زبون گرمو خیسمو گزاشتم لاش و اروم اروم از پایین اوردم بالا رو چچولش که سست شدو افتاد روتختو من باز رفتم رو و کسشو با دستام باز کردمو زبونمو گزاشتم رو چچول ریزه میزشو تندتند ویبره میدادموبا دستامم سینه هاشو گرفته بودمو فشار میدادم.
مث بمب صداش بلند شده بود سرمو ب کسش فشار میدادو ب خودش میپیچید ک یهو لرزید و ارضا شد اما ابی ندیدم کسشو قشنگ میک زدم اما باز ابی نبود.
من هنو لباسام در نیومده بود یکم ک بخودش اومد دربیار اونارو من کیر میخوام عزیزم. ک گفتم خود درشون بیار برام کیرمم قشنگ بخور.
بلند شدو تیشرتمو شلوار جینمو همرو دراورد. شرتمم ک کیرم از پاچش بیرون بودو در اوردو کیرم از زیر فشار ازاد شدو مستقیم تو چشاش نگا کردو گفت بخورم. اونم شرو کرد به زبون کشیدن رو سر کیرمو اروم میک زدنش ک من سرشو گرفتمو کم کم هول میدادم تو دهنش که دیدم خودش شروع کرد ب عقب جلو کردنو از توام با زبونش سرشو ناز میکرد بعد یکی دو دیقه قشنگ تا ته و خیلی خوب میخورد و دارکوبی سریع میزد .داشت میومد ک نزاشتم و گفتم بسه الان کدو سوراختو بکنم؟
گفت ک هیچکدوم گفتم ینی منو از تهران کشوندی اینجا برا هیچکدوم؟ ی ساک فقط؟
گف اخه میگن از پشت بدجور درد داره کیر توام که بزرگه و اذیت میشم
گفتم نترس بلدم یجوری کونت بزارم ک مشتری شی.به لطف کون اشپزی ک کرده بودم یاد گرفته بودم قوانین کون گزاشتنو.
با کلی اما و اگر قبول کرد اما خب یکم وقفه افتادو کیرم از اون حالت تحریک کامل در اومدو ی خورده بی حس شد. گفتم که قمبل کنو اگ کرم داری بگو برم بیارم گفت تو کیفمه پایین گفتم انگشتتو خیس کن تا من میام خودتو انگشت کن.رفتمو کرمو اوردم دیدم توکیفشلیدوکایین داره عشق نداده ما. و دیدم دوتا انگشتشم تو کونشه تو اون حالت باز کیرم راستراست شد و تقریبا حدس زدم ک نداده نیستش شاید کن داده باشه اما ندادا نیست رفتم پشتشو دستشو از تو کونش در اوردمو یهو سر کیرمو ک لیز لیزش کرده بودم هل دادم تو کونش که دادش درومد. البته کیر خودمم داشت له میشد درش اوردمو مطمئن شدم ک ن واقعا ندا
ده. گفت نامرد نزار اولین خاطرم بد بشه .گفتم چشم نفسم ببخشید هول شدم. و اروم اروم انگشت اشاره هردو دستمو کردم تو سوراخ تنگشو تا ته کردم و در جهت مخالف حرکت میدادم تا یکم باز شدو باز کیرمو اوردم جلو درش و اروم اروم گزاشتم درش این دفه سر کیرم راحت تر رفت تو یکم بی حرکت موندمو از پشت موهاو پشتشو ناز میکردم و دست بردم سینشو بگیرم یهو زانوم لیز خوردو افتادم روش کیرم تا ته رفت تو هیکلمم کامل روش بود . ی جیغ زدو گفت پاشو منم گفتم تازه پیش اومده اروم باش خودتو شل بگیر که دردش کم شه . اروم لاله گوششومیخوردم ک گفت خوبه . منم شروع کردم تلنبه زدن تو کون تنگش اوف این پوز
یشن لاکپشتی چ باحاله.
داشتم تلنبه میزدم تو کونشو حالشو میبردم ک گفت پاشو از روم گفتم باشه درش اوردمو پاشدم ک برگشتو پاشو بالا داد گفت اینجوری بکن ک چشم تو چشات باشه نفسم.همه چیم برای توه.
منم کردم تو کونش ک دیدم ن اینجوری خیلی خوب رفت تو تا ته رفت ی میلیمترشم بیرون نبود منم افتادم روشو سینه هاو لبشو خوردمو هی کیرمو بیشتر ب سوراخ کونش فشار میدادم ک ا
هی اخ اخ میکرد بجا تلنبه زدن فقط داشتم فشار میدادم توشو از بدنش فیض میبردم . باز شروع کردم تلنبه زدن و ابم داشت میومد چو قبلا گفته بود دوس دارم بریزی رو سینم زود درش اوردمو همرو رو سینش خالی کردم. اوووف چ خوب بود.
سکسمون از چهار تا تقریبا چهارو چهل دیقه طول کشید و عالی بود خیلی. یجوری ک از اونی ک تو چتا میگفتیم کامل تر بود.
اون ی دوش گرفتو سریع رفت خونهو گفت صب میبینمت بجا دانشگا میام اینجا باز. جایی نریا تو اون تایم. گفتم باشه اون رفتو منم ی دوش گرفتمو پیتزاهه رو خوردمو ی قهوه زدم و پنج شش نخ سیگار کشیدمو خوابیدم تا دوازده شبو شب باز بیدار شدم ی موز خوردمو خوابیدم باز تا صب.
صب ساعت هشت اومد تو خونه کنارم دراز کشید گفت راستی گوشیتو چرا جواب نداد گفتم تو کوله پشتیمه بیارش. رفتو با گوشیو شناسنامم برگشتو من بدبخت شدم. شناسناممو دیدو کلی فش بارونم کردو منو از خونه بیرون کرد منم ب گشتم تهرانو سینگلو از دست این عاشق دل خسته راحت شدموخودمم ی حالی بردم. کلا بدشون میاد سن پایین درشون بزاره چرا؟خو ی ثانیم قبلش شک نکرده بود ک من سنم پایینه. عجیبه ها.
بگذریم دوستان این کسشعرا همش واقعی بود وگرن ذهن مریض من بخواد داستان بنویسه یجوری قانع کننده و پرفکت مینویسه ک ب راحتی باورت بشه.پس فش ندید راستی کاندومم داشتیم. ولی استفاده نکردیم برا عمو کاندمی میگم ک بسوزه.
ولی لطفا بعد اینک فوشاتون تموم شد راهنمایی کنید چجوری تو ساین ثبت نام کنم؟

نوشته: نیماصفا


👍 3
👎 12
37148 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

750796
2019-02-26 21:32:00 +0330 +0330

تو هم معلومه دوس داری فحش بخوری
داستانت که چرت محض بود
فحش هم نمی دم

4 ❤️

750804
2019-02-26 21:46:17 +0330 +0330

باباش ویلا بهش هدیه داده بود؟ حقوق استاد دانشگاه مگه چقدره که هدیه اش ویلا باشه؟؟ تو از خونه فرار کردی پس قاعدتا پدر مادرت گم شدنتو گزارش دادن پس وقتی شناسنامت رو می دادی به هتل اسمتو میزدن تو کامپیوتر بلافاصله پلیس میومد سراغت پس اینجاشم زر مفت بود.
درضمن تو دوروز تو ویلا بودی هنوز گوشیتو از کوله ات در نیاورده بودی؟؟ میشه همچین چیزی؟؟ ذهن مریضت جوری پرفکت!!! مینویسه که همه باورمون بشه؟؟ یعنی بچه های اینجا اینقدر خرن که یه ظرف شور پشت کوهی بیسواد که دیپلمم نداره برای غذا و جای خواب مجبوره به سر اشپز و صاحب رستوران کون بده بتونه همشونو بزاره سرکار؟؟ خاکستری هفت جدته کوچولو!!!

8 ❤️

750807
2019-02-26 21:49:38 +0330 +0330

مادر جان کمررررررم

0 ❤️

750823
2019-02-26 22:05:06 +0330 +0330

عزیزم گفتی کاندوم استفاده نکردی که کون عمو کاندومی بسوزه؟؟؟!!!
باید بگم به کیر عمو کاندومی.برای اون چه فرقی داره تو کاندوم بزنی یا نه.
ولی در کل کاندوم برای آدم ها لازمه.شما بحثت از آدم ها جداس

2 ❤️

750824
2019-02-26 22:08:38 +0330 +0330

تو تعطیلات عید دختره رفت دانشگاه
کس مغز

2 ❤️

750830
2019-02-26 22:16:30 +0330 +0330

تا همون جا خوندم که گفتی 17 سالته
دیگه فهمیدم بقیه اش کس شعر هست
نخوندم که نظر بدم

3 ❤️

750864
2019-02-27 03:17:54 +0330 +0330

جلق نزن اینقدر واقعا در آینده گایده میشی

0 ❤️

750876
2019-02-27 06:07:35 +0330 +0330

بیا خصوصی شماره دختره رو بده من اگه میگی واقعی هست

0 ❤️

750911
2019-02-27 10:36:19 +0330 +0330

ول کن این حرفا رو بیا تا خودم سوراخ تنگتو باز کنم رفیق

0 ❤️

750952
2019-02-27 17:56:03 +0330 +0330

کیرم تو اون مغز نداشتت بچه کونی اوبی

0 ❤️

750953
2019-02-27 18:00:12 +0330 +0330

بچه کون اومدی ساری کونت گذاشتن الان میای داستان کسشر مینویسی دفعه ی بعدی اینجا اومدی مواظب مامانتم باش نکن کسمغز

0 ❤️

750954
2019-02-27 18:13:19 +0330 +0330

همون اولش که توی گروه چت میکردین و تو وارد پروایت چتش شدی اساسی حالتو گرفته و بلاکت کرده و تو مجبور شدی این تخیلاتو بهم ببافی

0 ❤️

750966
2019-02-27 19:22:58 +0330 +0330

قانع و پرفکت?
به تخم چپ عمو کاندومی که کاندوم نزاشتی
تو ثبت نام نکنی بهتره
کیر تمامی اساتید دانشگاه ساری تو کونت☺

0 ❤️

750967
2019-02-27 19:25:57 +0330 +0330

قیافت بزرگ نشون میده چون سیگاری ای؟؟؟؟!!!
تو از اون بچه هایی هستی که فک میکنن سیگار کشیدن آدم رو بزرگ و مرد میکنه خخخخ

1 ❤️

751066
2019-02-27 23:32:13 +0330 +0330

لایک سوم و بهت دادم چون دروغ توی متن خاطره ندیدم
فقط اگه کون گشادی نویسنده و ویرایش نکردن و غلط های تایپی را ندید بگیریم
باور اینکه اینو یه کارگر یا پادوی کم سواد رستوران تایپ کرده باشه سخته.

0 ❤️

751171
2019-02-28 15:07:06 +0330 +0330

یک کلام نیما کوچولونمی خواد ثبت نام کنی اینجا جای بچه ها نیست .توهمون جغ ت بزن بسته باشه گلم .وبعدش دیس لایک.

0 ❤️