سلام من دانشجوی یکی از رشتههای مهندسی هستم از طریق یکی از دوست دخترام به نام نگار یک شاگرد سال آخر دبیرستان برای تدریس ریاضی بهم معرفی شد فقط بهم گفت زیاد بهش رو ندی از این دخترهای پر رو و شیطونه . خلاصه منم که از خدا خواسته روز و ساعت کلاس رو هماهنگ کردم تو آموزشگاه بودم که دیدم یک خانم سی و چند ساله و آرایش کرده هیکل سکسی با کفشهای پاشنه بلند قرمز و شلوار خیلی کوتاه با ساقهای سفید و وارد آموزشگاه شد و خودش رو مادر غزل معرفی کرد من حسابی جا خورده بودم محو تماشای مامان بودم چند دقیقه بعد دختر شیطونش هم وارد شد کپی مادره فقط لاغرتر و جوانتر جوری که هیچ کس فکرشم نمیکرد اینها بیشتر از چند سال باهم اختلاف سن داشته باشند . خودمو جمع و جور کردم و وارد یک کلاس شدیم مامان غزل هم تو سالن آموزشگاه منتظر موند البته چشم من هم پشت باسن زیباش . گوشی غزل مدام زنگ میخورد و اسم پسرها رو گوشیش میافتاد .عصبانی شدم و گوشیش رو خاموش کردم تا درس رو شروع کنیم نیم ساعتی گذشت دیدم مسئول آموزشگاه اومد و گفت یکاری کن این خانومه از اینجا بره برامون درد سر میشه منم از مامان غزل خواهش کردم به اتاق درس بیاد دیگه تمرکز نداشتم چون از طرفی زیبایی مادرش دیونم کرده بود و از طرفی آدامس جویدن مادرش و خیره شدن تو چشمام کیرمو راست کرده بود غزل رو به بهونه آوردن کاغذ فرستادم بیرون و به مادرش گفتم بهتره من به تو یاد بدم تو هم به غزل که با لوندی خواصی گفت من درسمو بلدم از بد شانسی غزل خیلی زود برگشت و نتونستم مخمادرشو بزنم و گذاشتم برای جلسه بعد خلاصه فردا غزل بدون مادرش اومد و منم کلافه که چطور به مادرش برسم حال مادرشو پرسیدم اونم با بی تفاوتی گفت خوبه و مدام در حال چت کردن با پسرها بود با کلافگی گفتم چکار میکنی گفت داریم آماده میشیم برای پارتی و مهمونی که گفتم خوش بحالتون من تو سن شما ساعت نه شب میخوابیدم غزلم با خنده گفت خوب شما هم با نگار بیایید منم گفتم زیاد با نگار حال نمیکنم و … بعدش گفت پس با هم میریم منم به امید اومدن مامانش قبول کردم شب تیپ دختر کشی زدم و ماشین عموم رو قرض گرفتم رفتم دنبال غزل که دیدم غزل تنهاست فکرشم نمی کردم با دختر کم سنی مثل این برم مهمونی اصلا چشمم غزل رو نمیدید اونم بخاطر تیپ و ماشینم کفش بریده بود و تا اونجا با دوستاش بخاطر من پوز میداد و به همه گفته بود که مخ استاد رو زدم . مهمونی تو باغ بود ولی همه خیلی خون گرم و کم سن و سال یک جورایی فکر میکردم با بچه دبیرستانی ها اومدم اردو . وقت رقص و عرق خوری کمی از نقرس بودن خارج شدم و داشت بهم خوش میگذشت که احساس کردم غزل خیلی بهم میچسبه و بیشتر از حد گرمای بدنشو احساس میکنم چند باری هم دستم به ممه هاش خورد اونم بدجور بهم میچسبید تو وسط رقص که چراغها خاموش بود از روی لباس کیرمو چسبوندم بهش که اونم خیلی حال کرد پیش خودم گفتم کیر من اندازه مچ دستشه بزارم لای پاهاش استخوانش میشکنه که بهم گفت بریم از تو ماشین براش لباس بیارم منم خیلی مست بودم و درست راه نمیرفتم دم ماشین از غزل لبو گرفتم دستم رفت به سمت ممهاش باورم نمیشد دختر به این لاغری همچین ممه های داشته. باشه در ماشین رو باز کردم دستشو گذاشت رو کیرمو از تعجب چشاش باز موند گفت با این کیرت نفت در میاد من گفتم بخورش . کله کیرم تو دهنش نمیرفت گفت بزارش تو کسم گفتم غزل مگه گفت آره مامانم میدونه من آروم سر کیرمو کشیدم رو کسش که دیدم خیلی راحت تموم کیرمو غیب کرد کس صورتی و کوچیکی که باورم نمیشد اینقدر گشاد باشه چند بار تا ته زدم رفت که دیدم غزل ارضاع شد خودمو زود رو سینه اش خالی کردم و رفتیم به مهمونی برسیم دقیقا همه متوجه کارمون شده بودن و خیلی راحت در بارش شوخی میکردن بعد شام شروع کردن به بازی البته از نوع سکسی همه پسرها کلید ماشینها رو تو ظرفی ریختن و دخترها شانسی یک کلید رو بر میداشتن و با صاحب ماشین میرفتن تو ماشین غزل کلید رو برداشت و خیلی راحت از بغل من رفت سمت یک پسره و رفتن تو ماشین نمیدونم چرا یکم بهم برخورد و تصمیم گرفتم برم ببینم تا کجا پیش میره که دیدم پسره و غزل دارن تو ماشین آهنگ گوش میدن رفتم بسمت ماشینم که دیدم شیدا یکی از دخترهای مهمونی و دوست غزل اومده و داره بهم میخنده که خودمو زدم به بیخبری و گفتم غزل کجا رفته که گفت در رو باز کن که تو مهمونی دیونه کیرت شدم غزل گفته چقدر بزرگه شیدا رو بردم تو ماشین و نیم ساعتی از کون و جلو کردم چند باری هم دوست پسرش اومد و نگاهمون کرد آخر کار هم هر کسی که کارش تموم شد با دوستش میرفتن منم غزل رو صصدا کردم دیدم داره سیگار میکشه گفتم من میخوام برم اونم با همه خداحافظی کرد و اومد نمیدونم یک جورایی از این همه بی بند و باری خوشم اومده بود من دوازده سال از غزل بزرگتر بودم ولی واقعا احساس کردم این دهه هشتادی ها گرگهایی هستن که نمیشه شناختشون
نوشته: رضا
یعنی تمام پورنهای دنیا رو باور کنیم این کستان تورو باور نمیکنیم!! خدا میدونه کدوم پیرمرد مهربونی به بهانه درس خصوصی دادن به نوه اش کشوندتت به باغش!
این چیزا اصلا به سن و سال تولد ربط نداره .یا تو توی یه خانواده کاملا مذهبی دیده به جهان گشودی یا اون یارو دختره تو یه خانواده اوپن بدنیا اومد
نزدیک ۳۰ سالمه تاحالا خواب همچین مهمونی رو هم ندیدم :|
فااااااک
یه دوستی داشتم تو سربازی اینجور مواقع که مغزش میگوزید این چرتو پرتارو میخوند با خودش:
چرا اسب؟چون اسب نجیب است
چرا گاوه درو بست؟چرا گوشت کوب قلمبس؟چرا آب تو تلمبس…😂
داستانت که کسشره ولی همچین مهمونیایی متاسفانه واقعا هست و بهش میگن سوییچ پارتی.
جوری که اخرش همه سوییچا رو میریزن توی یه ظرف و هرکی شانسی یه سوییج برمیداره و اخر شب با ماشین و پارتنرِ صاحبماشین میره خونه!
دیگه فرقی نداره زنِ طرف باشه یا دوست دخترش.
رضا جون واقعا دانشجویی بیخی بابا مشتی از پارتی ی چیزهایی شنیدی ولی بد گرخیدی
حالا استاد کی کس داد
ناموسا فکر کردی ملت کیر روی سرشونه بخوان این کُستانو باور کنن؟؟ توی ماشین سکس کردین اونم از جلو با یه دهه هشتادی بعد پاچیدی روی سینه ش لباسشم ضدِ منی بوده حتما؟؟ بعدشم رفتین ادامه ی پارتی؟؟ والا من پارتی زیاد رفتم ندیدم همچین چیزی! این چیزای که تو تعریف کردی توی دیسکوهای تایلندم قفله!
ایندفه با نظر شاه ایکس موافقم 👌🏻
شاید خیلیا بگن اینطور نیست ولی خیلی هاشون هستن. بایکیشون دوست بودم خیلی راحت تو جرات حقیقت ساک میزدن و …
قضیه ازین قراره که جوردی یه زن سکسی با ممه های95وکون گنده میبینه و بعد از دو دقیقه میکنتش
من فقط موندم که این آقا مهندس چرا انقدر غلط املایی های آشکار داشت 😁
یه مهمونی رفتی خودتو گاییدن یا تو همه رو کردی؟!
میخواستی بکنی تو کصش گفت اره مامانم میدونه ؟:|
اگه استاد ریاضی هستی بزار منم به زبون ریاضی فشت بدم . استاد ۲۰۶
نوش جونت منم عاشق سکس با دختی دهه هشتادی هستم خودم بیست دو سالمه دوس دختر شانزده ساله چهار بار گاییدم لذت داره
جالب بوذ
واقعا بعضي ها اينجوري شدن خانوادگي
و براي همه قابل درك ني
باز شاه ایکس شروع کرد به کص گویی. مجبوری زیر همه تاپیک ها نظر بدی؟ نکنه فکر کردی نظر ندی میگیم لال هستی؟!
والا در خود فیلم های پورن استاری هم همچین فیلمی ندیده بودم، دیگه بطری بازی اینارو دیده بودیم سوییچ ماشین! هرگز… خخخخخخخخخخخخ
الان منتظر کسشعر شاه ایکسشم که بگه مهمونی مجوز میخاد و از ای کسشعرا. کلا تو همه چی فک میکنه استاده و دهنش بازه برای کسشعر تفت دادن