شب، سکس، خونه خالی

1396/10/11

قرار بود شب جمعه با بچه ها بریم خونه خالی دوستم من بودم و حامد و میلاد و دو تا دختر… روز چهارشنبه بود که صبح رفتم مغازه گوشی فروشیم … مغازه مال خودمه و شریکم حامده که باهم مغازه رو اداره میکنیم … وقتی رسیدم حامد زودتر مغازه رو باز کرده بود رفتم به حامد سلام کردم…
حامد یه پسر هیکلی با اندام سیکس پک و بدن کاملا سکسیه بر خلاف من که بدن لاغر و نرم دارم،
بعد دو سه ساعت چند تا مشتری رو رواج دادیم و دوتا دختر نوجون اومدن داخل آشنا بود یکیشون که نرگس دوس دختر حامده که یه جنده به تمام معناست …یکی دیگشم نسرین یه دختر بود که یک سال بود تو کفش بودم ولی حتی یه بارم نشد باهاش حرف بزنم اون کاملا با دوس دختر حامد فرق داشت و یه دختر معصوم و پاک بود… واقعا برام عجیبه که چرا نسرین دوستش اون جندست … وقتی وارد شدن نرگس و حامد یه سلام گرم کردن و نرگس گوشی خرابشو داد که درس کنن یه note4 بود … گفتیم بشینید چن دیقه طول میکشه بعد نرگس به حامد گفت : حامد میشه اینم باهامون بیاد خونه خالی
نسرین:من که نمیخوام بیام!.. چی میگی!
حامد: اره اگه میخوای بیا خوش میگزره …
حروم زاده ،حامده یه جوری باهاش حرف میزد انگار خواهرشه…خیلی دق کردم یه سال تو کف دختره بودم یه کلمه هم باهاش حرف نزدم اون وقت این به همین زودی میگفت بیا خونه خالی…منم که فک میکردم الان نسرین گول اون هیکل سکسیه حامدو میخوره پت پت کنان و با صدای لرزان به نسرین گفتم : به زور بهش نگین بیا شاید دلش نخواد
حامد و نرگس یه خنده کوچیک مسخره امیزی زدند و بعد یه مدت گوشی نرگس درس شد و بهش دادیمش…دو روز گذشت و رفتیم وسایل خونه خالی رو خریدیم و همون ظهر تو خونه میلاد گزاشتیم همیشه اول غذا ها رو میخوردیم و بعدش عشق و حال بود …خونواده میلاد رفته بودن مشهد … تا شب من حامد و میلاد تو خونه نشستیم از بدن بچه ها معلوم بود که حسابی به خودشون رسیدن و یه تار مو هم تو بدنشون نبوده که نزننش ولی من این کارو نکردم چون شب ،شب من نبود دوس دخترای اونا قرار بود بیان و با من کاری نداشتن… شب شده بود و ساعت 7 بود که دخترا اومدن رفتم درو باز کنم که دیدم نسرین هم اومده شکه شده بودم … سلام
کردیم و رفتیم بالا دخترا رو فرستادم بالا و خودم سریع از خونه میلاد رفتم …
رفتم خونه خودمون تو حموم … و موزنو برداشتم و کل بدنو کردم زیر تیغ … بعد با عجله دوباره رفتم خونه میلاد و در زدم وقتی رسیدم میلاد درو باز کرد و گفت: کجایی یه ساعته
-: یه کاری داشتم … نسرین هنوز اینجاس؟
-:اره همه تو اتاقت برو زود
رفتم دیدم که دارن چیپس میخورن و میخندن … منم اضافه شدم به جمع و صاف جلویه نسرین رویه بالش نشستم…بهش گفتم : دبیرستانی هستی
-:آره … سال آخرمه پیش دانشگاهیم …
من:… دوران خوبیه دبیرستان … منم قبلا رشتم ریاضی بود تو دبیرستان
حامد گفت: چی میگی … کس شعر تلاوت میکنی…
من:تو چته ده…
دخترا خندیدن و یه ساعت دیگه هم اونجا نشستیم و خوردیم و گپ زدیم …
نمیتونسم درست با نسرین حرف بزنم همش جدیو رسمی بود…
میلاد بلند شد و گفت : خب بریم اتاق ، نسرین تو با کی میمونی؟
نسرین:چی…!
نرگس بهش گفت: هیچی بابا ما میریم تو اتاق تو هم با یوسف(من) بمون
میلاد و دوس دخترش با نرگش و حامد هر کدوم رفتم تو یه اتاق واسه عشق و حال من و نسرین هم که تو همون حال پذیرایی موندیم …
من:…
نسرین:…
تا چن دیقه با هم حرف نزدیم و اتاق ساکت ساکت بود تا این که صدای جیغ و آهو ناله ها شروع شد
من خندیدم و گفتم : انگار داره داره بهشون خوش میگزه
نسرین: اوه ههه آره
من: … شما که کلا نمیکنین این کارو
نسرین: چی … نه نکردم…
من: … یعنی بنظرتون کار بدیه؟
نسرین: خب نه… ولی ضرر هایی هم داره
من: … نه زیاد هم ضرری نداره … ولی فک کنم شما از اون دختر حاجی ها باشین
نسرین:…نه اصلا زیاد با مذهب موافق نیستم … ولی میگم این کارا ضرر خاص خودشو هم داره
من: … بیخیال نصف آدمای دنیا تو عمرشون یه سکس و داشتن
نسرین : خخخ اره میدونم … درباره منم اینطوری فک نکن یه اتش های تو دلم هست
من:اوه … واقعا …
بعد چن دیقه که روش کار کردم بالاخره پیشنهادو دادم
من: خیلی دق دلیه که اونا هی حال کنن ما اینجا باشیم اونوقت
نسرین:خخ … خب میخوای چیکار کنیم
انگاز زیادم بدش نمیومد که باهاش یه رابطه داشته باشم… منم رفتم جلو و لباشو یه بوس کردم و با دستم یه طرفشو بغل کردم اونم هیچی نمیگفت و تو لب گرفتن همکاری هم میکرد…
من : میشه اماده بشین تا من برم به میلاد بگم این درو ما میبندیم
نسرین: … اره ،،باشه
رفتم گفتم و یه کاندوم هم گرفتموقتی برگشتم داشت شلوارشو در میاورد و روسریو مانتوشو قبلا دراورده بود فقط یه چیز سفید اون دور میدیدم که کمرشو برای دراوردن شلوارش خم کرده رفتم جلو منم شلوارمو اول دراوردم بعد نسرین نشست و جوراباشو دراورد تو همین حین پستوناشو هم دیدم وای چه صحنه ای بود هیچ وقت فک نمیکردم نسرین به اون خوشگلی یه روزی جلوم لخت باشه بعد که جوراباشو دراورد من کاملا لخت شدم و نسرین با صورت کاملا جدی و خشک بلند شد … بغلش کردم و دوباره لباشو بوسیدم برخورد پستونش تو بغل کردنش با بدنم یه لرزشی تو بدنم میساخت … تو همون حین رو بالش نشوندمش و همین جور لباشو میخوردم نفسم بند اومده بود ولی ادامه میدادیم نسرین پاهای لختشو این ور او ور میکرد از بس نفسش بند اومده بود بعد تمومش کردیم و یه نفس عمیق کشیدیم
من با خنده گفتم: حس خوبی بود مگه نه
نسرین: آره واقعا… خب حالا چی!
من: میشه بخوابی رو زمین
نسرین: روبه جلو یا رو به عقب
من: هر کدوم دوس داری
بعد رو به جلو رو زمین خوابید و من کاندومو بستم رفتم رون های پاشو گرفتم و از هم باز کردم و تو دو پاش نشستم بعد پامو زیر پاهاش دراز کردم و کیرمو با دست گرفتم که کنم توش یه ذره کرم تو کسش که دیدم خیلی تنگه اونم اهش بلند شد دیدم نمیشه بیشتر کرد تو خیلی تنگه اوردم بیرون کیرمو بهش گفتم خیلی تنگه … حتما چون بار اولته اینجوریه
نسرین: اره حتما…
بعد شرتمو کردم و رفتم پیش میلاد اینو گفتم یه کرم بهم داد گف بمال به کسش تا نرم بشه
منم رفتم پیش نسرین و دوبارو تو پاهاش نشستم کرمو زرد رنگو زدم رو کسش بعد با دست روش مالوندم بالا و پایین و چپ و راست کسش مالوندم، بعد کیرمو گرفتم و کردم سرشو تو کسش سرش که راحت رفت ولی بعدش دوباره به سختی کردم تو کامل کامل کیرمو کردم توش و آروم دراوردم نسرین هم که اه و اوه میکرد و تکون خوردن پستونای خوشگلش داشت دیونم میکرد … بهش گفتم هروقت خیلی دردت اومد بگو تا بس کنم سرشو بالا اورد در حالی که دراز بود و چیزی نگفت بعد دوباره اروم اروم هی میکردم و یکم تند ترش کردم اونم تند تر و سریع تر اه میکشید تا جایی که میخواستم دستمو به یه جایی بگیرم که بتونم سریع تر بکنم دو تا پستونشو با دستم گرفتم و سریع تر بیرون و داخل میاوردم بهش گفتم وارونه بشه تا بهتر بکنم ولی از بس خسته بود هیچی نگفت منم خودم بدنشو گرفتم و وارونش کردم دو تا بالش گزاشتم زیر شکمش تا کونش بیاد بالا بعد زیر کونش نشستم و کیرمو کردم تو کس دستمو گزاشتم رو پشتش و تند تند میکردم … اونم که میگفت : واه واههه واای…بعد بیس دیقه آبم اومد ولی با اون بدنی که جلوی من بود تا چهل بار دیگه هم آبم میومد باز جون داشتم که بکنمش اما بعد این که کیرمو از کسش دراوردم خودش گفت که بسه خسته شدم منم تمومش کردم و کاندومو دراوردم و پیشش نشستم گفتم : عجب حالی داد
هبچی نگفت بالشو از زیر شکمش در آوردم و گفتم دراز بکش خستگیت دربره اونم همینجور دراز کشیده بود و کون لختش زیر نگاهم بود…
بعد حامد سرحال اومد تو اتاق در حالی که
سکس خودشون تموم شده بود و لباس تنشون بود و ما لخت بودیم
بهش گفتم که بره بیرون ولی اومد جلو و گفت پس نسرینم کونی شد…اوففف عجب کونی بعد یه سیلی محکم زد تو کون نسرین … نسرینم یه آه بلد کشید
منم با عصبانیت به حامد گفتم : هوششش چی کار میکنی…
حامد: خب بابا تو هم …
بعد پاشدم و لباسامو پوشیدم و به نسرینم گفتم که پاشه بعد بلند شد و لباساشو کرد …
بعد اون خونه خالی تا امروز دو بار دیگه هم با نسرین سکس کردم…امید وارم از داستان لذت برده باشین واقعا اینجا یه فرستیه که همه میتونن داستان ها شون رو بنویسن و من جای دیگه ای رو مثل اینجا سراغ ندارم …

نوشته: یوسف5011


👍 1
👎 11
9521 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

667625
2018-01-01 22:00:42 +0330 +0330

دختری که بار اولش بود سریع راضی شد از کس داد پرده هم که مال قدیما بود الان کارخونشو بستن!!

پینوشت : در این که رفیقات بردنت خونه خالی شکی نیست اما شک دارم دختری هم در کار بوده باشه!!!

3 ❤️

667638
2018-01-01 23:03:19 +0330 +0330
NA

بار اولش بود و تا رفتی واومدی داشت شلوارشا میکند
فکر کنم من چند قرن خواب بودم یا این حقی خوابش میاد

2 ❤️

667653
2018-01-02 00:55:52 +0330 +0330

اینجا شده مستراب عمومی ،هر کونی که میخواد برینه میاد داستان ریدنشو اینجا میگه،اما غافل از اینکه ما هم برای ریدن به ریش امثال تو اینجا حضور داریم

1 ❤️

667656
2018-01-02 01:36:23 +0330 +0330

پشمام ریخت سگ توله
این چه گهی بود خوردی
چه کسشعری بود نوشتی اخه تخمه حروم
ینی میخوای بگی نمیدونی پرده چییه؟
یا فکر میکنی ما خریم نمیدونیم پرده چیه
ریدم سر در قبرت بی پدر با این داستان کسشعرت

0 ❤️

667658
2018-01-02 02:19:26 +0330 +0330

همين كه يه تار مو تو تنتون نبود يعني كوني تشريف دارين وگرنه من تاحالا مرد نديدم قبل از سكس شِيو كنه !
تا وسطش خوندم حالم بهم خورد

0 ❤️

667659
2018-01-02 03:27:38 +0330 +0330

برای کردن کسش با کاندوم کرم زدی؟ اخرشم کونی شد! میدونی به این نوشته چی میگن! میگن کس نوشته یا همن کسشعر

1 ❤️

667667
2018-01-02 07:19:32 +0330 +0330

یوسف جان نبی که میگن تونی!؟طرف هم همون زلیخا کس پاره بوده.اولش نمی داد بعدا کلا همش رو داد اونم بی پرده و بی ریا.نصیحت بهت بکنم برو خواستگاریش.قبلا همه امتحانش کردن گفتن خوبه .ماهم میگیم خوبه…برو یوزارسیف جان…

2 ❤️

667683
2018-01-02 11:09:34 +0330 +0330

فرستیه؟؟
قبلنا فرصت بود

خونه خایلیو گائیدی
خوشم میاد فقط از سکس یه جیزائی دیدیو شنیدی
اومدی اینجا یه کسشری نوشتی

1 ❤️

667706
2018-01-02 20:50:11 +0330 +0330
NA

داستانت جالب بود ولی اخه دختری که پرده داشته باشه اونم تو ایران اونم دبیرستانی به این راحتیا کس نمیده برادر من

1 ❤️

667782
2018-01-03 10:39:42 +0330 +0330

نه بابا، اینجا اینقدر خوبه؟ لااقل بیشتر تو داستانها، عکسها و ویدیوهای اینجا دقت کن که بفهمی سکس چیه،اونوقت دیگه شِر تحویل ملت نمیدی.

0 ❤️

667798
2018-01-03 16:11:33 +0330 +0330
NA

کس دختر کردی پرده ام نداشت‌
فک کنم تو خیالاتت‌ یه حقم زدی

0 ❤️

668310
2018-01-07 12:26:24 +0330 +0330
NA

داداش کسخول گیرت آورد جنده بوده دفه اولش بود پرده نداشت؟

0 ❤️

671252
2018-01-28 09:14:20 +0330 +0330

بهترین داستان سکسی بود که به عمرم خوندم واقعا به جزعیات سکس هم توجه شده بود و داستان رو شهوتی تر کرده بود
واقعا من موندم شما ها چزا اینقد کم رای دادید بهش … روزی که این داستان منتشر شد روز خوبی نبود فقط چن تا ادم بی شعور اومدن نظر دادن

0 ❤️