سلام. من اسمم متین و 25 سالمه. بی مقدمه شرو میکنم. من خودم ترکیه زندگی میکنم و خونوادم تقریبا میشه گفت مزهبین اما نه از اون سخت گیراش. من 3تا خاله دارم که ایران زندگی میکنن. یه روز یکی از خاله هام با 3تا دختر خالم اومدن پیش ما.یه دخترخالم 1سال ازم بزرگتره که اسمش شهلا و واقعا هیکل توپی داره و قدش 175 . بعدش رفتیم خونه دایم که اونم (انکارا) زندگی میکنه. این و نگفتم که ما استانبل هستیم و ده سالی هست که اومدیم اینجا. خلاصه رفتیم اونجا و شب موندنی شدیم و منم 6.7سالی میشد که خاله اینا رو ندیده بودم. به خاطر همینم صحبت انچنانی باهاشون نداشتم و نمیشد اصلا از این چیزا حرف زد. اما تو این مدت متوجه نگاههای یکی از دخترخاله هام شده بودم که یه جوری بود اما زیاد واسم مهم نبود چون قرار بود زود برگردن. همینجوری شوخیهای الکی و بی مورد و شروع کرد و منم دیگه یه خورده باهاش راحت بودم. خلاصه شب شد و دیگه وقت خواب بود و چون فقط من پسر بودم تو خونه جام و تو پذیرایی انداختن و منم رفتم اونجا و سرگرم بازی با گوشیم بودم که 2تا دختر خالم اومدن و گفتن ما خوابمون نمیاد. منم گفتم خوب منم همینطور بشینین اینجا . بعد یه یاعت یکی از دخترخاله هام خوابش میومد رفت بخوابه اما شهلا نرفت. گفت من هنوز خوابم نمیاد تو که خوابت نمیاد؟ منم گفتم نه. اینم بگم من اصلا هیچ فکری از اون لحاظ نداشتم چون همه اطاق بغلی بودن و معلوم نبود کی خوابه کی بیدار. همین جوری حرف میزدیم و گفت حتما اینجا دوست دختر زیاد داری نه؟ منم گفتم نه بابا دختر چی دوست چی. گفتم تو چی؟ ایران هنوز گیر میدن؟ گفت اره اما ما که توجه نمیکنیم! بعد گفت توجه نمیکنن! گفتم با کسی دوستی؟ گفت نه. با یکی دوست بودم که میدونستم بابام من و بهش نمیده جدا شدیم و منم دیگه حوصله این چیزارو نداشتم. گفتم رابطتون چطور بود؟ گفت مگه رابطه ها چطورن؟ گفتم پاک بود؟ گفت به خدا فقط در حد بوس و بغل کردن. منم یکم ابراز همدردی کردم و بعدش باهاش راحتتر بودم. واسش یه داستان که واقعی بود تعریف کردم که نیمه سکسی بود و درباره عروس و دوماد که طولانیه بگم خسته میشین. تو هین تعریف کردن داستان اومد پتو من و برد رو مبل دراز کشید و انداخت رو خودش. منم گفتم من از بوس بیشتر از هر چیزی خوشم میاد. گفت اااااا مگه فقط تو خوشت میاد. گفتم توام خوشت میاد؟ گفت نه فقط من همه خوششون میاد. دیدم موقشه گفتم اگه الان ازت یه بوس بخوام چی میگی؟ چیزی نگفت. دوباره پرسیدم بازم چیزی نگفت. روشنایی اطاق جوری بود که معلوم نبود در چه حالیه. رفتم جلو دیدم پتو و کشیده رو خودش و با ستاش محکم پتو و گرفته زیر چونه اش. و چشاشم محکم داره به هم فشار میده. گفتم بزنم؟ باز چیزی نگفت یه کم میلرزید. منم دیگه جرات تمام پیدا کرده بودم و لبم و گذاشتم رو لبش اول بسته نگه داشته بود اما بعد باز کرد و همکاری کرد منم اروم پتو و از روش کشیدم و روش دراز کشیدم. مبل جوری بود که به زورمیشد روش دراز بکشی هم از لحاظ درازی هم پهنی واسه همین همه جامون خوب باهم تماس داشت. بعد یه کم لب بازی دیگه معلوم بود حشرش زده بالا و دستم و بردم رو سینش دیدم چیزی نمیگه و شروع کردم مالیدن. این و نگفته بودم که بخاطر مهمونی همینجوری الکی لباس (کردی) پوشیده بود و به راحتی نمیشد به لختی رسید. هنوز به جاحای حساس نرسیده بودم که صدا نفساش در اومد. لباسش و دادم بالا و سوتینشو برداشتم. واقعا سینه هاش رو فورم بودن . اناری و یه خورده بزرگ. شروع کردم به خوردن سینش و اونم دیگه قشنگ همکاری میکرد. دستم و بردم طرف کسش و اول گفت نکن اونجارو دست نزن اما انقد حشری شده بود که دیگه چیزی نگفت و میمالیدمش اما رو شلوار. دستم و بردم زیر شلوار رو شرتش احساس کردم خیسه. بردم زیر شرتش و انگشتم و کردم تو کسش و همش 1دقیقه نشد که ارضا شد. اما بازم میخواست. منم کیرم و دراوردم و بردم پیش صورتش که گفت نمیتونم و لب نزد اما با دست خوب مالیدش و منم بلندش کردم رو زمین و همون با دست یه بار ابم و اورد و گفتم دیگه بسه و برو هنوز کسی نیومده گفت باشه و ساعت و نگاه کردم دیدم ساعت 1 شبه. میخواست بره که گفت (نه) و ایندفه اون من و خوابوند و روم دراز کشید. اینفه جوری لبم و گاز میگرفت که خیلی دردم میومد. برش گردوندم و شلوارش و کشیدم پاین و گفتم اوپنی؟ گفت نهههههههههههههه. گذاشتم لاپاش و گفت بیچارم نکنی. گفتم نه هواسم هست. لاپایی یه بار دیگه ابم اومد و باز دیدم اونم ارضا شد. دراز کشیدم کنارش و بعد 10 دقیقه گفت برم؟ گفتم نمیدونم! میری؟ چیزی نگفت. خودم و قلت دادم روش و گفت دیگه جون ندارم. گفتم جون میگیری. شروع کردیم باز لب گیری و ایندفه گفتم باید بزارم توش. گفت بخدا سالمم. گفتم از عقب. گفت نه بخدا خیلی تنگم. گفتم اگه دردت اومد نمیزارم. به اصرار زیاد چرخید و همین که سر کیرم رفت توش داد کشید و اول گفتم دیگه همه میان اما کسی ننشنیده بود. دیگه ترسیدم بزارم و باز از جولو شروع کردم ایندفه تا ابم اومد پدرم درومد اما اون زودتر ار من ارضا شد و ابم و ریختم رو کسش و ساعت و نگا کردیم دیدم 3.30 شده. گفت واای و خودش و جمع کرد و رفت جلو در و برگشت یه لب دیگه گرفت و گفت واقعا حال دادی . صبحش ساعت 10 که از خواب بیدار شدم رفتم بیرون دیدم دارن صبونه میخورن و یکی از دختر خاله هام گفت وااای چی شده؟ گفتم چی چی شده؟ گفت برو جلو اینه. رفتم دیدم گردنم همش کبود شده و برگشتم دیدم همه یه جوری نگام میکنن و دیگه همه فهمیده بودن اما کسی چیزی از دختر خالم نگفت و فقط میگفتن دیشب کجا بووودیییی؟؟؟ تا چند روز کبودیش رو گردنم موند و بعد اون روز 4.5باری همینجوری باهاش سکس داشتم اما همیشه عجله ای و سرپایی.
دیگه هر نظری میدین به خودتون بستگی داره اما وژدانن حقیقت بود و میدونم غلط املایی زیاد داشتم چون خیلی وقته ازایران اومدم و فقط 3کلاس اونجا درس خوندم.
نوشته: matin
کیر ابرام تاتلیس با هرچی ترک استانبولی توکونت بچه کونی.جای توبودم میرفتم استادادبیات دانشگاه صنعتی شریف میشدم.آقای مزهبی.خداتا غلط املایی داشتی بچه ترکیه ای.
خدمت جونور اقامیرزابروسلی برسونم بااحترام فراوان اینجاجای الواطی نیست یه تاپیک بزنید هرکی اینجابساط لحب ولعب درسته کنه وشاپورتی بازی دربیاره بامن طرفه.من پراید ندارم مثل امیرزا تااخرنظرات برم باید پیاده برم خسته میشم
نخیر چی دعوتتون کردم نه بابا شاوغش نکنید کتک
]<img src="/sites/default/files/u390498/large_535886_324914884286753_1011890386_n.jpg"ولنتاین همه مبارک width=“180” height=“180” alt=“large_535886_324914884286753_1011890386_n.jpg” />[/quote]
نخــــــــــیر.
هرکی بیاد دیگه پای چشم و بادمجان و ازجورحرفها
جناب جونور واقامیرزا نمیان چون من گفتم بهتره شمام بری پیش اونها.
.
.
.
.دبرودیگه تانصفت نکردم
اهای امیرزاسلام. اینجا بساط میکنید خوب یکی بخواد نظر بده باید 10فرسق رابره خوب ادم خسته میشه توپراید داری ماکه نداریم چیکارکنیم
همون که اسمتونمیتونم بخونم مثل اینکه حوس کتک کردی .بیاین اینجا سربزنید خوشهال میشم.
http://shahvani.com/content/پیام-های-ولنتاین
پس معلمای انشای ترکیم خوب نیست…
یادت ندادن خوب انشا بنویسی!
هه . . .
وای خدا…این دیگه کیه؟ تو دو سه خط میدونی چند تا غلط املایی داری؟
بچه من فهمیدم که امثال اینا میخوان زبان مارو از بین ببرن،مثل عربها که اومدن و خط پهلوی رو از ما گرفتن و الفبای عرب رو به خورد ما دادن و الانم میخوان با از بین بردن اصل زبان ماها هم مثل ترکیه و… بی هویت بشیم.تو یکی از کامنت ها هم اینو گفتم قبلا:
گفت دیدی با زبان پاک ما
کینه توزی های آن تازی چه کرد؟
…
…
بچه نذارید یه بار دیگه تاریخ تکرار شه و شعری بیاد که بگه،کینه توزی های غربی ها چه کرد…
متاسفانه این فاجعه به پیامک های مردم(حتی قشر تحصیل کرده) سرایت کرده و همه به دو دلیل میگن پیامک انگلیسی میدیم:
1.کلاس داره
2.کم سوادیم
ماها کسایی هستیم که پیامبر سعادت مارو پیش بینی کرده:هم از نظر علمی و هم ایمان
چرا اونا نباید فارس بشن؟؟حتی دکتر حسابی هم گفته:زبان فارسی می تونه یه زبان بین المللی بشه
پس بیایید و قبل از نوشتن ویراستاری کنید و کلماتی که به طرز نوشتنش شک دارید،رو با تحقیق ویرایش کیند
موفق باشید:شری جون
از من و تو روى ساحل تنها يك رد پا مونده
رفتى اما رنگ چشمات تو نگاه دريا مونده
از من و تو توى جنگل بين شاه بلوط هاى پير
هنوزم عكس دوتا قلب رو تن درخت ها مونده
از تو تنها يادى مونده پشت اين پنجره سرد
ياد اون چشماى نازت كه منو ديوونه ميكرد
ياد اون ساعت سنگين لحظه وداع آخر
كه بهت با گريه گفتم يه روزى دوباره برگرد
شب ويرونى آينه شب سوختن ستاره
شبى كه با خنده گفتى ديگه فايده اى نداره
حالا من موندم و ياد عشقى كه شكست و فرسود
ياد آغوشى كه يك روز تكيه گاه بغض من بود
هنوزم وقتى غروبا دريا رنگ غم ميگيره
وقتى تو دستاى صخره موجى آهسته ميميره
من به ياد تو ميافتم نازنين رفته از دست
ولى افسوس ديگه انگار واسه گريه خيلى ديره
علم روانشناسى به اين نوع برخورد شما ميگه فرا فكنى حاد!!!
هيچ وقت مقصودتون رو بر عكس بيان نكنيد!!!
.
.
.
.
.
تنم ميخاريد الانه كه بيافتيد به جونم! چند شب كل كل نبود حال نميداد آخيش
صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز كم كن كه در اين باغ بسى چون تو شكفت
گل بخنديد كه از راست نرنجيم ولى
هيچ عاشق سخن تلخ به معشوق نگفت
آقا آقا كسى ميدونه معجزه حضرت هود چى بوده؟
.
.
.
.
.
.
.
مكش قوى، بى صدا.
من رفتم دوستان . شام دعوتم . اگر رمقى بود ١٢ به بعد مييام!!!
موجود پریشان نحیفی هستم
پیش تو تمنای ضعیفی هستم
تو سطل زبالهای پر از خوشبختی
من گربهٔ ولگرد کثیفی هستم !
پدر به دختر :
دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی ؟؟
دختر : دارم ماهو میبینم بابایی !
پدر : پس بی زحمت به ماهت بگو ماشینشو خاموش کنه ، صداش نمیذاره بخوابیم!
ميرزا جونم، با اجازه ات آدم مجرد هميشه چترش يه جا پهنه!!
من ناهار كه اصلا خونه نيستم ، براى شام هم سعى ميكنم يه جا رو پيدا كنم به ٢ دليل:
يكى انكه خسته و كوفته حال غذا درست كردن ندارم
و دوم اينكه تنهايى غذا به آدم نميچسبه.
دلتم بسوزه خبر دارم تايلندى(اوووووففففف!) درجه يكه!
منم لاپایی دادم. خیلیییییی حال میده/ یه جوریییی میششششه آدم / جوووووووووووووووووون
بابا شما بس ناجوانمردید
من باید کلی بگردم بی معرفتا؟
چرا نمیگید بساط شامورتی بازی کجاست ها؟
آغا امروز نهار برنج پاکستانی هوار هوار خوردم بعدشم با رفیقم رفتیم ماشین سواری داداش بچه مایه داری امروز رو به شب رسوندیم
در ضمن تو روح اونی که منو نظر کرده بود امروز گوشیم افتاد به 3 قسمت باطری و پشت بند و شاسی تبدیل شد
حالا من از کجا برم گوشی بگیرم :’’( :’’( :’’( :’’(
داداش اون n8 که گفتم پارسال داشتم همون بلای خلا رو تجربه کرد و بعد با یک شستشو بعد تعمیر به پسر داییم قالب گشت :D
آقا امروز تو ماشین دوست داشتم برای اون لحظه عرفانی که هم سوار پراید بودم هم تو شکمم برنج بود هم مرغ اینو به صورت ضبط شده رو گوشی مهیا کردم و براتون مینویسم
منم خوش بخت عالم این دم که بر پراید سوارم
شکم سیر از آن عشق خواجه که باشد همه از او هوارم
هوار و داد و فغان از او که برنج را به کامم تلخ کرده
دانم که او مرا دعایی تلسمی بس سخت کرده
گوشی برفت به فاک عظما به کیرش
گویی تو من کی رها شوم ز نفرینش
شکم سیر و سوار بر ابر پولی به نام پراید
حال برای ادامه روم خانه سراغ یخچال ساید بای ساید
خورم از آن برنج و مرغ و کوفت و زهرمار
الهی بلای گوشی من بر سر خواجه هم بیار
نه بابا من پارسال هنوز لبتاب نداشتم واسه بیرون رفتن و استفاده از نت اونو خریدم وگرنه ما کجا بچه مایه دار کجا
میبینی که یه برنج و مرغ خوردیم از طریق این تریبون همه رو خبردار کردیم از خوشحالی
درضمن گلکسی 3 خواستی یکی دارم دست دو هستش ولی خب حداقل یه سال برای تو کار میکنه :D
وژدانن فیلم نجیب خان خیلی روت تأثیرگذاشته اونم مثل تو مزهبیه !!!:-D
نه داداش خدا شاهده 650 دلار نقد پول دادم برام از دبی آوردن
خواستی کنارش عکس بگیری بگو آدرس بدم :D
درضمن تو زمان دلار 3850 تومنی من 650 دلار دادم دیگه محاسبه با خودت داداش :D
درود بر اساتید بزرگوار… ازانجا که در بهبوهه ی جشن ولنتاین هستیم… بگفتم اندکی از داستان های اینجا در تنهایی و سوگ خود بنوازم… بلکه مارا اندکی حالکی بود در این سوگو اندکی کیر راستدکی… که براستی چقدرکس شعر بگفتی چنپرتکی… و حالا بسرایدم من برای تو سرودکی بلکه در تخلیط اعضا فتد…
گفتن دنبال عشق نرو… عمرت خیلی زود تموم میشه…
هر چقدر هم زید بزنی … قسمت اینو اون میشه…
*** ***
اگه که چاک چاکه دستام اگه عشقی ندارم… جاش نشتمو تو شهوانی مشتی اراجیف تف دادم…
اگه که نمی خونم این داستان نارو از بس که کش شعره که کیر…
همش هی شلو ومیوفته پایین از داستانا حالی نبرده ام…
*** ***
دیگه جون نداره دستام… به اخره خطا رسیدم… اگر پی عشق نروم من… تا صبح غوغایی دارم…
رفتم به پارتی ای ولی… گفتن که عشق تو کجاست؟ گفتم که اوووووون دافی الااااااااااااان قسمت دیگروووون میشه… قسمت دیگرون میشه…
سیخی جون چون تعداد ناظران داستان کم شده دیگه حسش نیست عزیزم وگرنه در خدمت هستم عزیزدل برادر
عزیزان بنده بلاخره از اسپم به بیرون بیامدی اما… از درد خود بسی اندوه چه گویم که کلی وقت گذارده بودم و بسی حکایت نبشته بودمو مهر و موم شده بنهادی در اقاصیص اما ارور 404 بیامدندی و من انیشیدمی که ان بنشته شده اینجا چون هنر ان است که همیشه اینگونه بود… اما این سری اینگونه نبوی و حکایت اپلود نشدندی و زحمت بر باد برفتی و چون من نیز سواد بشستم ان هجو مندرس گشت و از صفحه تاریخ تارو مبهوت… اما گر یاری دهد ذهن به قلمو خون خود نویسم کز این اندوه حکایت ها…
آمیرزا که دفتر مشاوره زده
بروس که نمیدونم کجا غیبش زده مدتیکه اطلاعاتی نما
لیدی که مریضه
تو هم که داری اینوسط با خودت حرف میزنی
منم که دارم مشکل ایمیلم رو به ادمین میگم
پس کی هست واسه شامورتی بازی؟
داداش گوشی ما رو سوژه نکنید ما روش غیرت داریم ها گفته باشم :D
آقایون منو با فلانی میونم ردیف شده ببینید اسمم رو هم به فارسی تغییر داد :D
باران هنگامه می کند بسی نرمنرمک
مرا یاد تو اندازد اندک…
که روزی روزگاری در کف خویش…
بود کف یار گل خویش … اما اینک…
بود سما و بی خوابی …
بود درد ها و بی تابی…
اگر کز عشق بگویم من … مرا رین حال انداخته…
بگویند تو را اینک… شکم سیری رپ انداخته…
نمی دانند نداریم ما ز خانه مرغو نونو و قلیونی…
نمیدانند بود برنج فورشش دون دونی…
نمی دانند چه ها از دردت کشیدم…
در بارگه عشق… نهین من تو را بوسیدم…
نمی دانن کز ره عشق ولنتاین در سرما پوسیدم…
کارگری… بسی عملگی کردم… با پوتین لگد زدند به پوستینم…
که توانستم خرم کادویی بهر لاو و هاتی…
که امروز می گویند من حق ام هست در دنیای الواتی…
بشینم من به یاد ان روزها… کشیم اری من بکس بکس…
سیگار اسی بلک اری برم کز دود ان سرخ…
اگر باز نیز بگویم من… نیوفتد در تخلیط چونکه…
چنین کویند مریض عشق خرست … اگر کند کس مفته…
ندهد تف اراجیفو نزند جرقی نیم خفته…
تف دهد کز کس زینهار گویند بود زندگی اندر او خفته…
داداش گلکسی هنوز سالمه
به همون خدا که میگن عالمه
امروز xperia از دستم افتاد
واسه همین الان این حالمه
دوستان من گوشیبازی کارمه
فردا میدمش تعمیر ،دوروز دیگه پولش کنارمه
خجالتم خوب چيزيه، يه مريض دارين نشستين شامورتى بازى ميكنيد؟
ليدى جان سوپ چى دوست دارى برات درست كنم بيارم؟
آقا به خدا برنجش تايلندى نبود ايرانى بود(اه اه)
چلو كباب نبود ته چين بود با فسنجون
از شانس بد منم با پرايد نرفتيم سراتو بود، شكلك يه آدم مغموم!!!
لیدی مریضه دوستان بیاید با هم دعا کنیم یا زودتر بمیره که زجر نکشه و انقدر تو این دنیای کثیف رنج نبره و پرایدش مال ما بشه یا اینکه دعا کنید خوب بشه و هی با اون پراید خیلی میلیونیش برای ما فخر فروشی کنه
عاقا موضوع اون پراید رو روشن کنید ببینیم ورثه کیه ما امیوار باشیم یانه :D ~X(
تو بيا من برنج تازه ميپزم برات.
نا مردا به همين سادگى طرف رو كشتين ارثشم تقسيم كردين؟!!!
آمیرزا اون موضوع پراید رو روشن کن من براش کلی برنامه ریزی کردم جون داداش :B
عاقا چرا میزنی؟
خب برای تو ولی کلک با کی قرار داری؟ها؟
:D
X( salam dostane aziz
شراره یه متنی داده بود که من باید حتما جواب میدادم
من عربم … تو اهواز زندگی میکنم … من نه میخوام بگم زبان عربی چنان است نه زبان فارسی
هرکسی میدونه کاملترین زبان زبان عربیه
ولی یکم مراقب گفتارمون باید باشیم شراره تو پیشرفت رو بین عرب ها میبینی یا فارس ها ؟ اینو کار نداشته باش هرکسی مراقب خودش و اعمالش باشه کافیه …
دوستان منم خونه قلب مسین دعوت کنید بابا میخوام رکورد دو بار برنج خوردن تو یه هفته رو تو دفتر افتخاراتم بنویسم :D
عاقا من آزاد شدم بالاخره آخیـــــــــــــــــــــــــــــش
در ضمن حق با بروس لیه :D
azizam enghadar az ab koset va koset baraye en khozavalat maye nazar .vaghean hif koset nist
عاقا آمیرزا برو بزن این سیستم جمع و تفریق رو تبدیل کن به محاسبات 20 مجهولی من که آزادم خودتم که هواتو دارم بزار این بروس نتونه خوابهاش رو بگه مرتیکه مامورنما :D
بروس من که بلد نیستم معادله حل کنم :D
میخوای ازون بجنوردیه بپرس 100%بلده :D
به به داستانها دارن تو قسمت نظرات به صفحه 4 هم میرسن ها :))
ببین میرزا هواستو جمع کن من کنگ فو بلد نیستم ولی میگم بروس بیاد دوتا فن روت بزنه تا دیگه واسما معادله طرح نکنی
دوستان من دارم کلیپ آپ میکنم نمیرسم زیاد بگم و بنویسم شما چرا حناق گرفتید ها؟ :D
بچه ها برید شروع کنید به حل کردن من میام ورقه ها رو جمع کنم :D
اوهوی بروس مامور نما تقلب نکن :D
مروا سرت رو برگه خودت باشه بچه :D
جونور من که تقلب نکردم :’’(
همش تقصیره میرزاست حواس منو پرت میکنه :D
باشه تصور میکنم با چشم دل عجیجم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
دوستان همتون فردا اسپم هستید تا دو روز ادمین خودش به من گفت :D
اول تو رو اسپم میکنم بروس مامور نمای بیتربیت بوگندوی تهمت زننده شائولینیان پور #:S
اه چه فامیلی دورودرازی داری پسر نفسم بند اومد
بوگو منو اسپم نکنه ها من تازه آزاد شدم (عادمی در حال التماس)
میرزا رو اسپم کنه یکم بخندیم بهش :D
عاقا بساط لهو لعب تعطیل برید کپه مرگتون رو بزارید دیگه اَه
باید بیام بزور بندازمتون بیرون برید بخوابید فردا کارو زندگی دارید بدبختا برید دیگه ~X(
اه اه توام که همش امتحان داری
باشه من این مسئولیت خطیر رو به عهده میگیرم
شما ها ميخواين بخوابين هى اعلام ميكنيد ، من گوشى تو دست عينك به چشم خوابم برد الان بيدار شدم ،
ليدى جان من اگه انگيزه داشته باشم، آشپزى ميكنم در حد پرايد!
ظاهرا بچه ها امروز خودشون رو خونه ما دعوت كردن شما هم بيا ببين چه غذايي بپذم، تازه آش رو با جاش ميدم ببرين!!!
امروز ازبروس علی گرفته تالیدی امیرزاجونور قلب نمیدونم چی چی سخ کاکتوس ماتو .هرکدومتونوببنم تیکه بزرگتون گوشتونه فقط امدید جرات داشتید پیام خصوصی بدید سریع بیام .
هــــــمـــــتـــــــونــــــومـــــــیــــــــکــــــشـم…
دوستان من رفتم سر افسانه رو کردم زیر آب بیاید و هر چی دوست دارید انجام بدید ولی تو رو خدا وسط این لهو لعب تخمه نخورید که اینجا کثیف بشه
با تشکر :جونور
عاقا نشد که ما تا لنگ ظهر بخوابیم
تا پیدا شدن خودجوش مکان بعدی ،بساط شامورتی بازی در همین مکان ادامه خواهد داشت
ايول بروس على اومد ديگه خيالمون راحت شد هركى اذيتمون كنه با بروس طرفه!
برسلی دست منه وباید 60شنای بی دست رودماغت بری تاتنبیح بشی .
بهت بدم
به به انگار وجود نازنین منو کم دیدید که به اون بروس مامور نما رو میندازید برای محافظت از خودتون
عاقا اعلام میکنم من درجه یک چاقو کش محل خودمون هستم :D
مرد میخوام بیاد جلو
ااااااااااااااای نفـــــــــــــــــس کِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــــــــــــش
همتون :SS اینجوری کنید تا ببینم کی ترسیده
معلوم نیست بااین امیرزا
چه برنج. تایلندی اوفففف میخورید که شبها بیدارید.بخاطر همین مجازات میشید که بابزرگتر خودتون که حد اقل99999سال بزرگتره نگردید. وبدونید یکی میاد نظر میده باید چهرصفحه پیاده بیاد چون پراید نداره میمون فضایی نداره پیادم بیاد قیمت یه جفت کفش مساویه با10قاشق برنج تایلندی.
شماهادارید مانداریم چیکارکنیم
حی ماتو بروس که هیچ پد پسر شجاع باتمام حیوانات جنگل سبز بیان گربه نره باروباه مکارهم بیاد استاد معبد هم بیاد گوشتوول نمیکنم
بروس انقدر شکمتون پربود که همگی خوابتون برد صبح زود امدم کرکره بکشم بالا دیدم پشت درافتاده برش داشتم به این نشون که روی دسته اش یه دایره دوتا خط قوس توش هست روی دسته ی سمت چپش …
بروس لی جان فعلا میبینیم مورد حمله ای و دستت خالی برای انجام هرگونه دفاع شخصی و غیرشخصی حالا چطور میخوای از بقیه دفاع کنی؟
اژدها وارد نمیشود
مارمولک کراتین خورده وارد میشود و اژدهاپنداری میکند =))
بروس جون نانچیکو رو من دم صبحی داشتم اینجا رو تمیز میکردم با آشغالا گذاشتم دم در حتما بچه ها ورداشتن بردن
عاقا لطفا شبا اینجا رو کثیف نکنید صبحی 2 ساعت نظافت کردم ها
در ضمن شارژ این هفته رو ندادین هی دارید میاید زیرداستانی کامنت میزارید :D
شمشیر تو میرزا.
عاقا ماجادوکی خوندکی جونورکی مارویین تن بودنکی.خخخخ
بوروسععلی بروتاپیک پیام های ولن تاین برشدار تانشکستمش.
راستی اقایون یه سربیاین اونجا یه چیز مختص شماها نوشتم
بابا جریان اسگل جون فرق داره بزنید به رگ کامنت رو من خودم میدونم اون چرا حذف میشه
من از خود ادمین پرسیدم جریان داره
دم شما گرم جونور، شب بود سيبيلاتو نديديم، بروس با جونور همكارى كن تا اين ١٢+٧ رو شكست بدين، اينو اينجورى نبين شريك شيطونه، نصفشم زير زمينه!!
چقدرامدید تاپیک پیام های ولن تاین .خجالت زدم کردید.امشب دورهم جمع شید بخورید زنگ میزنم ادمین بیاد ببرتتون بلاک اب خونک بخورید.
جونورشمادرجریان باش
هوی بروس مامور نمای نانچیکو گم کرده پاچه خوار خواب نما شده باسن گشاد میمون دوست 5800 یان پور
چرا از خودت مایه نمیزاری
مردک مامو رنما :D
ادمين اگه با كسى مشكل داشته باشه خودش گوشش رو ميپيچونه با حرف پاچه خوارا كارى نداره
پريشب من مشكل داشتم يه پيام بهش دادم دمش گرم يك ساعت نگذشت رديفش كرد
افسانه 19 شرمنده من کلا آدم فروش نیستم برای چی در جریان باشم؟
ولی اگه منظورت بروس و آمیرزا و ماتو و قلب مسین و لیدی باشه راحت در حد یه کیلو خیار حراج میکنم :D
فقط کافی لب تر کنی :D
عموجونور اینانباید یه جاپاتوق کنن اونم سرکوچه خوب ناموس مردم میخواد بیاد رد بشه روش نمیشه . یه تاپیک بیاید الواتی کنید…
.
قلب مسی من شیطونم دستت دردنکنه.
.امیرزا سلام
دنبال یک خانوم واسه سکس تل میگردم اگه کسی هست پیام بده لطفا
بد نبود،خوبم نبود
راستی چرا باهاش ازدواج نکردی