شبنم

1389/08/05

این خاطره که تعریف میکنم تاریخش خیلی به روزه 2/8/89

از دو سه روز مونده به همه دخترایی که میشناختم آمار دادم که یکشنبه خونه تنهام تا دوشنبه ، اخه زنمو فرستادم مسافرت 2 روزی …
خلاصه من فکرامو کرده بودم که یکی از صبح بیاد تا ظهر ، یکیم شب بیاد پیشم ، حالا اگرم شد یکیو عصر ببینم … اما همش خوا ب و خیال بود هر کدوم به یه دلیلی پیچوندن
یکی کار داشت یکی دانشگاه ، یکی پریود شد … موند فقط شبنم !
گفت میام ! منم گفتم از هیچی که بهتره …
ظهر شنبه بود که زنگ زد بهونه آوردن و این چیزا که نمیشه و کار پیش اومد و دوستم فلانه …
شب بهش زنگ زدم گفتم باشه اصلا نیا … منم دیگه نمیخوام هیچوقت بیای !
5 دقیقه بعد اس ام اس داد که میاد …
بیخیال
عصر یکشنبه قرار گذاشتیم و رفتم دنبالش آوردمش خونه …
زنگ زدم پیتزایی سر خیابون برامون شام اورد و مشغول خوردن شدیم … بعد شامم یه فیلمی گذاشتم که با هم ببینیم ، اصلا عجله نداشتم مثل همیشه که 2 ساعت و 3 ساعت باید با استرس میکردمو جمع میکردم …
شبنم لباس راحتی پوشید اومد تو بقلم نشست جلوی تلویزیون …
یه تاپ نازک سفید با یه دامن کوتاه که تقریبا همه جاشو انداخته بود بیرون …
مثل همیشه خیلی سکسی بود … منم کم کم تحملم داشت تموم میشد !
هنوز 20 دقیقه از فیلمه نگذشته بود که دستم داشت زیر کونه شبنم میچرخید … واسش آروم میمالیدم کس و کونشو … گاهی دست میکردم از لای شرتش … اونم آه ه ه میکشید …
یه چند دقیقه ای اینجوری گذشت تا شبنم دست به کار شد … شروع کرد از روی شلوار کیرمو مالیدن … کیرم بد جوری راست کرده بود میدونستم که حالا حالا ها تا صبح وقت هست پس عجله ای نداشتم …
دیگه فیلم نگاه نمیکردیم من دستم لای کس شبنم بود و چوچولشو میمالیدم … اونم افتاده بود کیرم و تا ته کرده بود تو حلقش ، از همیشه بهتر ساک میزد … اونم میدونست وقت زیاده … عین آبنبات مکشید زبونشو به نوکه کیرم … منم تو آسمون بودم …
یه 5-6 دقیقه ای همین بود ماجرا تا اینکه شبنم گفت دیگه طاقت نداره … بلند شد شرتشو در آورد و یه ضرب نشست رو کیرم … شروع کردیم لب گرفتن … کیرمیم تا دسته تو کسش بود … آروم صدا میداد که همسایه ها نفهمن چیزی …
آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
همچین سر میخورد تو کسش که انگار به هیچکس تاحالا نداده باشه …
همین هفته پیش بود بهم گفت به یه پسره کس داده کیرش 2 برابر ماله من بوده ! … اما ماشالا علاقش خیلی زیاد بود به این جور چیزا …

شبنم بالا پایین میرفت منم رو مبل ولو شده بودم … چشمامو بسته بودم فقط داشتم لذت میبردم …
خیلی وقت بود با یه دختر نمیشد وقت زیاد بگذرونم … مگه تو ویلای شمال که اونجام همش مواظب سرایدارو این حرفا هستم که نفهمه به گام بده !

تو این فکرا بودم که دیدم بد جوری لرزید … آروم از رو کیرم بلند شد ، رفت رو مبل ینفره با زانو ، قمبل کرد کس و کون و سمت من … تکیشم داده بود به تکیه گاه مبل …
بلند شدم … همونجوری از پشت کیرمو چپوندم تو کسش … دیگه منم وحشی شده بودم … یه چندتا حسابی با دست زدم رو قمبل کونش که حسابی قرمز شد … تند تند تلمبه میزدم … شبنمم فقط میگفت جونننننننننن
بکن این کسو
ماله تو همش … تا صبح کیرتو از کسم در نیار …
با این حرفاش منم حشریتر مشدم و محکم تر تلمبه میزدم … که یدفعه دیدم داره آبم میاد … 2-3 تا تلمبه خفن زدم
یه آه ه ه بلند
و تا آخرین قطرشو تو کس شبنم خالی کردم …
… شبنمم مگفت واییی سوختم … دیگه نا نداشتم … یکم روش موندم همونجوری و بعد بلند شدم دراز کشیدم رو مبل …
داشتم فکر میکردم به این که … تا صبح هیچی ازم نمیمونه … کاشکی الان میرفت خونشون … میخوابیدم …
اما دیگه دیر بود واسه این فکرا … شبنم خودشو تمیز کرد … از تو کیفش قرص برداشت خورد که حامله نشه …
یه ملفه دور خودش پیچید و اومد رو مبلی که من ولو بودم …
یه ذره این کانال اون کانال کرد … منم چشمامو بسته بودم … خوبم میومد یکم … یه یه ربع گذشت … دیدم اوند دوباره رو کیره خوابیده من نشست … چشمامو باز کردم با اون حال دیدیم داره کسشو میمله رو کیرم ،
فکر نیمکردم به این زودیا دوباره قد علم کنه … شبنم آه آه ه میکرد میگفت گوش کن ببین چه صدایی میده … خودشو بیشتر میمالید به کیرم … که یه دفعه خون دوباره جریان پیدا کرد … شروع شد به بزرگ شدن …
شبنم خوشحال پرید کرد تا ته تو دهنش ساک زدن …
منمانگشتمو کردم تو سوراخ کونش … یه ذره نوچ و اینا کرد … بعد هیچی نگفت … منم شروع کردم به گشاد کرد سوراخ کونش که واسه کیرم جا باز کنه …
وای که چه حالی بود … کونه به این باحالی خواب از سرم پریده بود … کیرمیم مثل فولاد شده بود …
بهش گفتم بریم تو تخت … بعدم ازش خواستم مثل حالت سجده برام قنبل کنه …
صحنه رو که میدیدم طاقت نیاوردم … یدفعه تا دسته کردم تو کونش … اونم یه هوار حسابی زد … بعدم شروع کرد به فحش دادن … یه ذره همونجوری نگرش داشتم که جا باز کنه … دستمم جلو دهنش بود که هیچی نگه …
بعد آروم آروم شروع کردم تلمبه زدن … وای که چه کون تنگی … زنم معمولا بهم کون نیمده … اما این شبنم همیشه ناز میکنخ ولی جور اونو میکشه …
یه 10 دقیقه ای تلبه میزدم که دیگه دهنش سرویس شده بود … با التماس چرخید دراز کشد گفت تو حالا آبت نیمیاد … دوباره بکن تو کسم …
منم قبول کردم … افتادم روشو تلمبه زدن … شبنمم فقط قربون صدقه کیرم میرفت … می گفت تا حالا کسی مثل تو منو نکرده …
خلاصه …
20 دقیقه مدلای مختف کسشو گاییدم … بعد کیرمو در اوردم کردم تو دهنش … گفتم بخور تا آبم بیاد …
شبنم شروع کرد ساک زدن حرفه ای …
ابم با فشار اومد کلشو تو دهنش خالی کردم … داشت حالش بهم میخورد … از بقلای لبش زده بود بیرون …
دوتایی رفتیم تر تمیز کردیمو … اومدیم رو تخت که بخوابیم…
چه شبی بود اما …
نصفه شب یه بار دیگه از خواب بیدارش کردم کردمش … صبح هم … تا بیدار شدیم … یه نیم ساعتی تلمبه میزدم …
بعدم با هم دوش گرفتیمو صبحانه خوردیم … زدیم بیرون … که شبنم بره خونه منم برم سره کارم …
تا شب شبنم 10 تا اس ام اس زد تشکر کرد بابت یکی شدن کس و کونش در شب قبل …
امروزم گفتم تا داغه براتون تعریف کنم … شاید خوشتون بیاد !؟

نوشته:‌ امیر


👍 0
👎 1
36705 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

268574
2010-10-28 17:48:14 +0330 +0330

سلام

قشنگ بود و حال کردم عزیز !! بازم بنویس باحال بود ;)

7 ❤️

268575
2010-10-29 04:38:43 +0330 +0330
NA

خوب بود. /:)
ولی چقدر امیر زیاد شده تو داستانا. #o

5 ❤️

268576
2010-10-29 09:32:10 +0330 +0330
NA

كيرم تو به روز بودنت

4 ❤️

268577
2010-11-01 16:25:15 +0330 +0330
NA

دمت گرم
بابا اپدیت

3 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها