شراره و حسن

1391/10/23

یک دوستی داشتم اسمش حسن بود وکیر خوبی هم داشت هم دراز بود هم کلفت بود طوری بود که همه دوست دارند براش هم بخورند هم از کوسشون حال کنند باراولی که باهاش سکس کردم فکر نمیکردم پابندش بشوم ولی شدم وضع مالی من خوبه هر دومون جداشدیم از همسرانمون و من الان هرکار میکنم که علاقه اونو به خودم جلب کنم و حاضرم همه ای داروندارم رو به پاش بریزم که فقط هم فکرش و هم جسم وروحش از آن من بشه نمیشه و اون انگار نفس میکشه که یکروز زنش دوباره بهش بله بده وبره با اون زندگی کنه نمیدونم چطور شده ولی میگفت که شک کرده بود که اون مفعول شده باشه وقتی این حرف رو شنیدم ازش و کردنش رو دیدم و شهوت مردونگیش و نوع وغیرت مردونه اش رو باور نمودم اگر مردی کامل تو دنیا که نه به ظاهر نه به مال و منال کسی چشم داشته باشه فقط همین حسن هست مفعول که نه اون فاعلی هست که یا زنش مشکلی که ازخودش داشته یا دلش به کسی دیگری بسته بوده وگرنه کسی که اینطور حس گرما وداغ سکسی رو داشته باشه و برای کس کردن جان بده مگر میتونه مفعول بشه . باراول که شروع کردیم بعد از لب و خوردن زیر گردن و با نوک زبونش نوک سینه هامو میخورد ناخدا و ناگهانی چشمانش اشک پر شد و اما هیچکدام برویمان نیاوردیم براش ساک زدم و اونم کاندوم کشید رو کیرش و سرشو ژل روان کننده مالید و روکسم بازی داد و از بالا و پایین کسم تکون داد و بعد روی سوراخ کم کم فشار داد و یادم که می افته هوس کردم دوباره آرام داخل شد و به من نگاهی کرد و لبانشو به لبانم نزدیک کرد و مشغول تلمبه زدن تو کسم شد میکرد و من از حال با کیرش که وجودمو زنده میکرد داشتم حسابی لذت میبردم و دوست داشتم این سکسمون تا آخر ادامه داشته باشه و هر مدلی که دوست داشت انجام میداد و من نه نمیگفتم و اونم همه رقمه داشت حال میداد و من دوبار به ارگاسم رسیدم و موقع آمدن آبش خواستم بریزه روی شکم و بدنم وای چه داغ بود وای کاش مال خودم بود وکاش میتونستم هرموقع میخوام بیاد و دوباره ودوباره بکنه و از اینجا به همجنسانم که به بختشون لگد میزنند و این جور مردانی رو روهوا میگذارند باید بگم مردی که مثل حسن باشه که چشم به مال همسر نداشته باشه و مردونگیشو بارها دیده باشم اگر مال من بود حتی از کون هم بهش میدادم هرچند کیرش کلفت و هرچند تاحالا ندادم و هرچند آدم باید گاهی فداکاری کنه تا مردشو راضی کنه .

          اگر بد بود ببخشید من بار اولم هست که داستان مینویسم .


            پایان

نوشته: شراره


👍 0
👎 0
25437 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

352430
2013-01-13 01:16:45 +0330 +0330

یعنی الآن باید نظر هم بدیم؟!
آدمین! این داستان رو یه جایه دیگه توی تاپیک مخصوص داستانهای سکسی مینیمال میزاشتی، بهتر نبود!؟

0 ❤️

352431
2013-01-13 01:30:52 +0330 +0330
NA

الان این چی بود ؟؟؟؟ حسن خوب است حسن مرد است حسن کرد حسن میکند حسن کونی بوده است یه حسی میگه نویسنده خود حسن اقاست کمتر جلق بزن حسن جلق زیاد خطر داره حسن

0 ❤️

352432
2013-01-13 02:43:18 +0330 +0330
NA

بابا فداکار

0 ❤️

352433
2013-01-13 05:40:22 +0330 +0330

Vay hasan, na, khatarnake hasan!!!

0 ❤️

352434
2013-01-13 06:21:17 +0330 +0330
NA

توی دنیا عاشقا چه بی کسن // عاشقا عاقبتش خار و خسن

اینا رو گفتم برات تا بدونی // عاشقی خیلی خطرناکه حسن
شاش خالی نوشتی ؟؟؟ خوب یه دو خط بیشتر مینوشتی

0 ❤️

352435
2013-01-13 07:53:27 +0330 +0330

حسن مرد نبود. دیو بود.

0 ❤️

352436
2013-01-13 14:10:33 +0330 +0330
NA

man migam ino khode hasani neveshte.
ey dokhtar hamishe sexasho ba ehsas tarif mikone ! ama in dastan faqat hasan kard khili goh bod omid varam dostan az khejalatet dar biyan va hesabi fosh bokhori hasan kachale jeleghi>:)

0 ❤️

352437
2013-01-13 14:16:34 +0330 +0330
NA

من که حالیم نشد چی به چی بود ؟؟ راستی نقش اساسی موضوع "مال و منال " چی بود شراره خانم؟؟ مال و منال زیاد ربطی به خوب سکس کردن نداره ها؟!! در ضمن انقدر تبلیغ حسن را کردی ممکنه مردم مشتری بشن از دستت درش بیارن؟! حواست باشه خطرناکه!!

0 ❤️

352438
2013-01-13 15:00:34 +0330 +0330
NA

کیری بود.

0 ❤️

352440
2013-01-13 18:26:03 +0330 +0330

سلام نوشتت معنی و مفهوم نداشت معلوم چی هست داستانه حاطرست یا …
به نظرم اگه کمی بیشتر روش کار می کردی بهتر میشد
مرسی

0 ❤️