سلام اسمم حمید هستش اولین باره داستان مینویسم اگه بد بود یا غلط املایی داشت منو ببخشید
من خیلی داغم اکثرنم خود ارضایی میکنم 19 سالمه ولی این داستانی که میخوام براتون بگم برمیگرده به 5 سال پیش وقتی که 14 سالم بود ما چن سال بود خونمون رو عوض کرده بودیم رفته بودیم به شهرکی که هنوز خیابون هاشون خاکی بود و فقط یه همسایه داشتیم بغلمون یه پیرمرد پیرزن بعد چن سال یه همسایه جدید اومد خونه ساخت که یه پسری همسن من داشت تو کوچه باهم دوست شدیمو خیلی باهم فاب شدیم من سفید قدم ازش کوتاه لاغر ولی اون والیبال میرفت قد بلند هیکلی من خونشون خیلی رفت امد میکردم خانواده راحتی داشتن مامانش مژگان خیلی زن سکسی خوشگل تو پتپلی بود هیکی بود ولی چاق اصلا قد بلند خوش
لباس قیافش کمی شبیه الکسیس بود خیلی خوشگل مودب واای من به یادش چه جق هایی که نزدم اخه پیش من خیلی راحت میگشت منو پسرش امیر گیم بازی میکردیم اونم هر از گاهی میومد پیش ما بازی میکرد فرصتی بود تا من دیدش بزنم
داستان ما از اونجایی شروع میشد که این کسخل امیر از سکس با دختر خالش که از خودش چن سال بزرگتره میگفت ولی من میدونم کس میگه همش چرته کم کم رومون به هم باز شد تا وقتی که براش سوپر میبرده و تو خونشون میدیدیم و وقتی حشری میشد میگفت در بیار برات بخورم اوایل خیلی ناشی بود ولی حال میداد کم کم اونم مثل من معتاد جق شده بود میومد دم خونه التماس میکرد که یه سی دی سوپر بهش بدم اوایل بهش نمیدادم بعد یه بار همینطوری گفتم باید لباس زیر مامانتو بیاری برام برای امانت اونم سریع قبول کرد اورد وااای چقد جق زدم چشام داشت سیاهی میرفت!!!
دیگه عادی شده بود خودم انتخاب میکردم که کدوم شرت یا کدوم سوتین رو برام بیاره…!
اون زمون هنوز فضای مجازی اینا نبود گوشی سیمبین داشتیم تو اون از مامانش عکس میگرفت میداد به من و خودش مشغول ساک زدن میشد من میدیدم یه بار پیشنهاد دادم بیا کونت بزارم قبول کرد وقتی گذاشتم دادش رفت هوا نشد بعد گفت برگرد من کونت بزارم تاحالا تجربشو نداشتم امتحان کردم
تا ته رفت تو کونم ولی من چیزی حس نکردم برگشتم دیدم چشاش داره از کاسه در میاد و خیلی حال میکنه و تو کونم خالی کرد ابشو سری رفتم خودمو شستم رفتم خونمون

این خاطره اولین اخرین بار کون دادن منه کم کم دیگه رابطه مون کم شد
شرمنده اگه حال نکردید
نوشته: حمید