از بچگی همیشه از سکس با پسرها و مردها میترسیدم. همیشه فکر میکردم مردی که کون بده آبرو و غرورش از بین میره؛ واقعیت جامعه هم همینه. هیچکس به یه گی احترام نمیذاره حتی روشنفکرترینها. خلاصه چند مدتی بود که دیگه نمیتونستم با حشرِ دادنم کنار بیام و یه حس عجیبی تمام افکار من رو به سمت دادن میکشوند. هر موقع که وقت خالی گیرم میومد با سوراخ خودم ور میرفتم؛ به شیر دوش حموم میدادم. البته داخل سوراخ نمیرفت، اما همون هم خیلی بهم لذت میداد چون تو تصوراتم داشتم به یه کیر سفت کون میدادم. همه فکر و ذکرم شده بود این. تا اینکه تصمیم گرفتم دیگه به سکس فکر نکنم. دیگه از پورن خبری نبود و کل روز سرم رو مشغول کارهای دیگه میکردم. تا دوهفته فشار خیلی سختی بهم میومد اما کم کم شعله حشرم خوابید. تا اینکه یه شب که از قضا خیلی هم چت بودم میون زمین و آسمون به فکر دادن افتادم. آتیش شهوت تمام وجودم رو پر کرده بود. گوشیمو ورداشتم و دلم رو زدم به دریا و توی مخاطبینم دنبال کیر گشتم. هر کسی رو به یه بهانهای حذف میکردم. با اینکه حیا رو گذاشته بودم کنار اما وقعا به هیچکس نمیتونستم بدم. تا اینکه به اسم شهرام رسیدم. من و شهرام از دوران راهنمایی باهم دوست بودیم و از قضا در گذشته چندباری باهم سکس هم داشتیم. بهش زنگ زدم و گفتم مشتی پاشو بیا ببینمت؛ اونم نه گذاشت نه برداشت، گفت بیا من باغمونم. شبونه آتیش کردم رفتم باغشون. تو راه داشتم از حشر میمردم. همش به کیر کلفت و سفتش فکر میکردم و تو ذهنم واسه خودم پوزیشهای مختلف متصور میشدم. به باغشون رسیدم و همدیگه رو دیدیم و بغلش کردم و کونش مالوندم، خندش گرفت. خلاصه نشستیم و من بدون هیچ مقدمهای گفتم شهرام جون کیرت در چه حاله؟ هنوز دیر انزالی؟ با همین جملهها کیرشو راست کردم و گفتم که نشونم بده. اووففففف چه کیری! گوشتالو، سبزه و آبدار. کیر شهرام خیلی به بدن سفتش میومد. نتونستم مقاومت کنم، دستم رو بردم سمت کیرش و گفتم میخوام برات بخورم. یه مقدار تعجب کرد ولی با اعتمادبهنفس با حرکت سرش بهم اجازه داد که برم سمت کیرش. دستم رو گذاشتم ته ته کیر کلفتش و دهنم رو آروم آروم نزدیک کلهش کردم. با لبام کیرش رو بوسیدم و سوراخ کیرش رو میک زدم، ولی پیشآب نداشت. کیرش رو کردم تو دهنم… وای چقد داغ و خوشمزه بود. لامصب خیلی کیر خوبی داره. یکم کلهام رو عقب جلو کردم تا کیرش حال کنه. بعد کم کم سعی میکردم بیشتر بخورشم و انقد فرو کردم که خورد به ته حلقم. یک لحظه حالم بد شد و با سرعت سرم رو آووردم بیرون فکر کردم میخوام بالا بیارم. شهرام هم نگران شد اما من دوباره هجوم بردم سمت کیرش و اینبار حرفهایتر خوردم. به حالت دمر دراز کشیدم و دستم رو گذاشتم پشت رونهای مردونه شهرام. کیرش رو با چشمهای نیمهباز تماشا کردم و باز گذاشتمش تو دهنم. حلقم رو باز کردم و کیرش رو قورت دادم. وووووایی عالی بود. حس کیر کلفتش تو حلقم و بند اومدن نفسم شدیدا منو تحریک کرده بود. چندبار تا ته حلقم خوردمش تا اینکه حس کردم داره آبم میاد. اصن به اومدن آب خودم فکر نکرده بودم. از جام بلند شدم تازه وقت کردم که لباسم رو دربیارم. همین پروسه باعث شد آبم نیاد. دوباره کیر شهرام رو خوردم و دست شهرام رو گرفتم ازش خواستم که انگشتم کنه. انگشتاشو با دهنم خیس میکردم و دوباره میذاشتشون تو کونم. داشتم میمردم از حال تا اینکه آبم اومد. خیلی بیانرژی شدم اما نذاشتم حشرم بخوابه. هنوز خیلی کیر میخواستم. به شهرام گفتم بیا کونم بذار تا حال دارم. قنبل کردم و شهرام سر کیرش که گذاشت دم سوراخ، نبض کونم شروع کرد به زدن. کونمو یکم تکون تکون دادم تا یواش یواش بره تو. کیرش خشک بود و به سختی میرفت. یک سانت که رفت دیدم خیلی خشک گفتم بکش بیرون. اولش ناراحت شد اما من نذاشتم احساس بد بکنه سریع رفتم کیرش رو با شدت خوردم. لیسش میزدم تا حسابی خیس بشه. اما مثنکه کافی نبود. ازش خواستم دهنم رو بگاد. دستش رو گذاشت پشت سرم و کیرشو هل داد تو دهنم. شروع کرد به تلنبه زدن. منم دیگه آب دهنم رو قورت نمیدادم همینجور سرازیر میشد. مبل زیرمون خیس از تفهای من شد. دهنم انقد تف ترشح کرده بود که اطراف فکم درد میکرد. بهش گفتم حالا حسابی خیس شده بکن توش. قنبل هم نکردم. خودم نشستم روی حاج آقا. انقد خیس بود که خودش سُر خورد داخل کونم. وقتی که میخواستم درش بیارم، اما چندبار که بالا پایین شدم دردش عالی شد. درد لذتبخش. من دوباره وحشی شدم و داشتم با تمام وجود کیرشو میگاییدم. حرکت کیرش توی کونم فوقالعاده بود. چندتا تلنبه زدم تا اینکه کیرش درومد از کونم. فهمیدم داره آبش میاد همون لحظه کیرشو گذاشتم لای پام، یه فشار شدید دادم تا اینکه خودش هم اعتراف کرد داره میاد. صورتم رو بردم نزدیک کیرش و گفتم بپاچ رو صورتم. صورتم رو خیس آب داغ کرد. بعدش واقعا جفتمون نا نداشتیم. یکم حرف زدیم و همون شب چند مرتبه دیگه هم سکس کردیم.
همهجور تجربه تو زندگیم داشتم. اما این بهترین سکس زندگیم بود. شهرام هم یک سال بعد ازدواج کرد. من هنوز هم به یاد اون شب جق میزنم. یادش به خیر
نوشته: برنارد
گی = همجنسگرا
کونی = همجنسباز!
این دوتا رو با هم قاطی نکنید…
گی = همجنسگرا
کونی = همجنسباز!
این دوتا رو با هم قاطی نکنید…
گی نیستی کونی جون
کونی هستی