شوهر عقده ای من

1393/01/27

سلام.چند وقته با خودم در گیرم که بنویسم یا نه.میدونم مثل من کم نیستند کسایی که از سکس شوهراشون رنج میبرن.حالا…چند سالی هست که ازدواج کردم علی یه مرد خیلی متعصبه.اوایل که ازش خجالت میکشیدم تا راجع به سکس با هاش حرف بزنم کمی که گذشت جرات نداشتم میدونید چرا؟یه بار اومدم باهاش حرف بزنم بهم گفت مثل اینکه خیلی با تجربه ای.حالا شما بگین این تجربه میخواد که سکست همیشه یه طرفه باشه؟فقط اون از سکس لذت ببره؟ خوب اینا رو گفتم که شما یه تصور کوچیک از علی راجع به سکس داشته باشین.مدتی بود دیگه از اشتیاق افتاده بودم.کمبودی رو احساس میکردم که میدونستم مربوط به روابط جنسیم با علیه ولی نمیخواستم قبول کنم.همش میگفتم من حتما دپرس شدم.یه وقت به خودم اومدم که دیدم که چشمام روی مردها میمونند.اونایی رو که ظاهرشون رو می پسندیدم تو خیال خودم از نظر سکس بررسیشون میکردم.حالا جالب اینجا بود که چرا کسی خیلی به من توجهی نمیکرد؟چون من بدک نیستم و خوش لباسم.دیدم اخه وقتی من تو ذهنم بقیه رو حلاجی میکنم اونا از کجا باید بفهمن؟اولین لبخند رو به مردی زدم که همیشه میدیدمش ولی فقط میدیدمش.سریع گرفت.از اون موقع به بعد با نگاهاش منو میخورد.دنبالم میومد ولی من هر کاری کردم دیدم وجدانم قبول نمیکنه .من شوهر داشتم اونم زن داشت.برای همین نگاهش هم نکردم.اینهمه زن که هر کاری میکنند حالا من باید عذاب وجدان بگیرم؟ پس خودم چی؟احساسم؟کمبودم؟ تا اینکه …از صبحش سعی کردم به خودم انرژی مثبت بدم.صبحانه خوبی به علی دادم و وقت رفتنش بوسیدمش.بی توجه بود پرو پرو به خودم گفتم دیدی عاشقانه نگاهت کرد؟ وقتی رفت موزیک مورد علاقمو گذاشتمو شروع کردم به پختن غذای مورد علاقه علی.خونه رو طوری که دوست داشت چیدم.حالا نوبت خودم بود.رفتم حموم وحسابی به خودم رسیدم.ارایش قشنگی کردم و یه لباس متفاوت پوشیدم.عادت داشتم همیشه لباس باز و کوتاه بپوشم که از برکت سفیدی تنم خیلی هم بهم میومد ولی ایندفعه گفتم زیادی دیده چشمشو زده. دیگه همه چی اماده بود.صدای کلید رو که شنیدم قلبم شروع کرد تند تر زدن .سلام.زیر لب جوابمو داد.جا نزدم.خسته نباشی. چیزی میخوری؟… اره .یه چایی.با لوندی خاصی که داشتم و همه هم به من میگفتن براش چایی رو بردم.اینبار نگاه کرد.نه اونطوری ولی بازم بدنبود.روبروش نشستم پای راستمو رو پای چپم انداختم و سعی کردم عاشقانه نگاهش کنم…شامو میاری؟تو ذوقم خورد ولی گفتم بله عزیزم چرا که نه؟شام تو محیط ارومی سرو شد.بعد از شام به بهونه شستن ظرفها که کم هم نبودند رفتم تو اشپزخونه که اونم یه کم استراحت کنه. ولی پیش خودم فقط غر میزدم که این مرد یه ذره احساسم نداره؟یعنی متوجه هیچ چی نشد؟چرا بلد نیست قشنگ نگاه کنه؟ بعدش به خودم میگفتم قرار نیست همه مثل توی داستانها باشند .علی من این مدلیه.من زن این ادم شدم.توی همین درگیریای فکریم یهو دیدم داغ شدم.علی بود که بدون هیچ حرفی منو از پشت بغل کرده بود.موهاموزد کنارو گردنمو بوسید.برنگشتم.میخواستم کمی طولانیتر بشه.لباش داشت زیر گوشم بازی میکرد دستاش هم روبدنم.منم داغتر و داغتر.سینه هام شکمم .وقتی رفت پایین تر دیگه نتونستم.برگشتم طرفش صورتشو با دستام گرفتم وزل زدم تو چشماش.نگام رو لبهاش موند چقدر من این لبها رو دوست داشتم.بوسیدیم اونقدر که دیگه داشتم ضعف میکردم.رفتیم روی تخت.دیدم داره مثل همیشه میشه.شروع کردم به شیطنت.ادا در اوردم.رقصیدم.دیدم بیشتر حشری شد.میدونستم تا بره سراغ اصل کاری همه چی زود تموم میشه.نمیخاستم فقط من براش ساک بزنم یواش یواش چرخیدم تا حالت69 شدیم.دیدم نه بلده اونم چجور.فقط رو نمیکنه.اونشب بهترین سکس زندگیمو داشتم.ولی بازم یه چیز کم بود .اینکه بعد از سکس سریع خوابید .بدون هیچ ناز و نوازشی.اما راضی بودم به نظر خودم پیشرفت کرده بودم.با خودم گفتم بقیشم راهشو پیدا میکنم.

نوشته: تنها


👍 1
👎 0
251397 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

416670
2014-04-16 14:35:02 +0430 +0430
NA

تو حرف نداري سالار حتما بيدا ميكني دمت كرم
دم مادرت كرم شير باك خورده اي
اميدوارم هر روز بهتر از اين بشه بهترينها رو برات ارزو ميكنم
اميدوارم بهترين شوهر دنيا بشه برات هم اخلاقي هم سكسي حالشو ببري تا اخر عمر وفادار بموني
هميشه بايد به هم فرصت بديد

0 ❤️

416672
2014-04-16 15:57:36 +0430 +0430

بنظرم خیلی واقعی بود. این روزا داستان نویس های جلقی خیلی زیاد شدن و این داستان خوب بود و نکته مهمش این بود که آدمای زندگیتون به راحتی از دست ندید.

0 ❤️

416673
2014-04-16 16:13:23 +0430 +0430
NA

اميدوارم با تغييرات مثبت در زندگيت با شوهرت سكسهاي عالي داشته باشين

0 ❤️

416674
2014-04-16 16:34:25 +0430 +0430
NA

منم خوشم اومد از این داستان خصوصن اخرش که گفت ولی یه چیز کم بود. خیلی دردناکه که طرفت بعد سکس دیگه انگار نه انگار که دوست داره و گفتن این، داستانو واقعی میکرد.چون همیشه یه جای کار میلنگه

0 ❤️

416675
2014-04-16 18:24:36 +0430 +0430
NA

ازدواج ترکمون میزنه تو روابط زن و مرد، حالا ممکنه نپذیرین ولی واقعیته
اقا خانوم مجبور نیستی ازدواج کنی . مجبور نیستی هر کسی هر گهی خورد تو هم بخوری و بعد برای خودت برهان بیاری که گه خوشمزه است من بلد نبودم بخورم!

0 ❤️

416676
2014-04-16 19:41:01 +0430 +0430
NA

كاش داستان نويسا اينجور داستانا بنويسن
معلومه كه اين نوشته ماله داستان نويس نيست ولي اين حقيقت قشنك وفاداري توش باعث زيبايي ميشه
باعث ميشه بغير از سكس ادم به جيزاي خوب زندكي فكر كنه و براي بهتر شدن نبايد ها رو انجام نده
اميدوارم داستان نويسا جنين سوزه هايي برا لذت تصوير سكس بيدا كنن كه ارزشها رو هم نشون بده

0 ❤️

416678
2014-04-20 16:16:00 +0430 +0430
NA

خوب بود که تونستی جلوی خودتو بگری و تسلیم وسوسه ها نشی و به شوهرت وفادار باشی ، خوشم اومد همه از خیانت متنفرند

0 ❤️

416679
2014-04-22 13:33:03 +0430 +0430
NA

خوشم اومد عزیزم . به کاره خودت ادامه بده مطمعن باش اونم تورو کم داره سعی کن به بهترین نحو به شوهرت پابدی تادیگران واینکه شوهرت عقده ای نیست شاید اونم توشرایطی قرار گرفته که این اتفاق افتاده

موفق میشی. هیچ وقت عشقتو به مرده دیگه عرضه نکن …

حیف که نیستی پیشم والا یه ماچه گنده میکردمت . منم ازاونایی که شوهرت بهت داد میخوام

0 ❤️

416680
2014-04-23 16:07:59 +0430 +0430
NA

چه عجب!! یه داستان اینجا خوندیم که نکته ی مثبت داشته باشه!

0 ❤️

416681
2014-05-07 16:55:01 +0430 +0430
NA

منم یه شوهری هستم مثل علی تو
آدم سکسی نیستم اما اینو یادت باشه که خیانت میکردی شاید یکی دوبار لذت سکس رو میچشیدی اما بعدا. پشیمون میشدی میدونی ادمای مثل شوهرت رو نباید از سکس سیرشون کنی همیشه گشنه نگهش دار زیاد بهش نچسب نزار هر وقت که خواست باهات سکس کنه البته همه اینارو با مهربونی و ناز و ادا. نه با کم لطفی و بیمحلی. خوبه حالا تو میدونی چیکار باید بکنی اما…بعضی از زنها بجای اینکه ضعفهای جسمی یا روحی سکسی شون رو. درمان کنن فقط از شوهر هاشون ایراد میگیرن

موفق باشی

0 ❤️

416682
2014-05-13 13:38:29 +0430 +0430
NA

تو بیا 4 تا ماچ به من بده :* :*
دمت گرم. حال کردم با سیاستت.دست و پنجه پدر و مادرت درد نکنه با این دختر تربیت کردنشون.ای ول.

0 ❤️

416687
2014-06-08 05:32:39 +0430 +0430

خیلی از داستانت٬ داستان که نه درس زندگیت حال کردم٬ ایشاله زندگیتون هر روز شیرین تر و پایدارتر بشه…
انصافا همچین خانومایی کم پیدا میشن…

0 ❤️

416689
2014-06-15 04:45:24 +0430 +0430
NA

eshala hamishe behet khosh begzare va lezat bebari az zendegit Man Ke khosh hal shodam Moafagh bashi

0 ❤️

416691
2014-06-17 16:40:42 +0430 +0430
NA

چی بگم …

0 ❤️

416692
2014-06-22 18:26:49 +0430 +0430
NA

افرین خوب بود از همه داستانهایی که اینجا خوندم خوبتر

0 ❤️

416693
2014-06-30 02:17:23 +0430 +0430

فرناز عزیز مردا شبا دیگه کل باطریشون تموم میشه.همینکه بازم گاهی اوقات سکس میکنن خودش خیلیه.دیگه برای ناز و نوازش حالی نمیموونه یکم درک کنید بابا

0 ❤️

416694
2014-07-04 02:07:24 +0430 +0430
NA

مردای متاهل بعد از خوندن این یه مرور به رابطه خود و زنشون بکنند

0 ❤️

416695
2014-07-10 09:41:46 +0430 +0430
NA

اخه نمیدونی تنها چیزی که بعد از یه سکس توب حال میده فقط خوابه

0 ❤️

416697
2014-07-27 10:21:11 +0430 +0430
NA

وواقعا که شیر زنیییییییییی
ومن یکی میتونم تصدیق کنم که ای داستان نیست واقعیته
عزیزم به اینم نگاه کن که شوهرت تو چه خونواده ای بزرگ شده این واقعا تو رفتار یه نفر تاثیر میزاره بعدشم تو این اوضاع وانفسای angel اقتصادی طرفت وقتی میاد واقعا مخش پکیده وجسمش ترکیده عذاب خیانت خیلی سنگین تر از عذاب نداشتن یه سکس خوب از طرف مقابلته ما زنا بعد از سکسی یه چیزی شبیه ادرنالین تو بدنمون ترشح میشه که بیشتر باعث هوشیاریمون میشه ولی مردا چون کالری از دست میدن یه هورمنی تو بدنشون ترشح میکنه که باعث ارامش زیادشون وخواب میشه
به نجابتت ادامه بده
وای خدا خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم گریم گرفت

0 ❤️

416698
2015-03-15 01:53:40 +0330 +0330
NA

عالی بود…رابطه پاک…و احساسی

0 ❤️

416699
2015-04-11 12:28:16 +0430 +0430

درود بر تو give_rose
چه عجب یه داستانی دیدیم که توش از جنده بازی خبری نبود!!! scratch_one-s_head

0 ❤️

678708
2018-03-24 03:09:43 +0430 +0430

نشون میده شوهرت ذاتن گاگول نیست و فقط تربیت محیط اینحوری بارش آورده.
و نشون دادی میتونی تاحدودی ترتیبش رو بدی و فرم رفتارش بدی.سعی کن
تا زندگیت رو لذت بخشتر کنی.
موفق باشی

0 ❤️

911560
2023-01-20 20:42:53 +0330 +0330

خوب بود آفرین 👏👏👏

0 ❤️