سلام من یه عمه ی از کار افتاده دارم که الان 15 ساله با شوهرش همخواب نشده و با مامانم خیلی صمیمی هستن
داستان برمیگرده به 8 یا 9 سال پیش که شب خونشون بودیم و خونشون دو طبقه بود و من مامانم بالا خوابیدم.من تو هال بالا چون خنک بود و مامانم هم تو یکی از اتاقاش و شوهر عمم هم تو اتاق خودشون.
عمم هم پایین تو اتاق خوابیده بود.ساعت تازه از 12 گذشته بود که دیدم در اتاق شوهر عمم باز کمی باز شد و معلوم بود داره تلویزیون میبینه یه 15 دقیقه که گدشت مارم رفت در و باز کرد و رفت داخل اتاق و در رو بستن و منم بعدش خوابم برئ تا صبح و این قضیه رو فراموش کرده بودم تا 2 سال پیش که عمم اینا خونشون رو عوض کرده بودن و اومده بودن یه محله دیگه
یه خونه شیک و با کلاس که از هالش دو سه پله میخورد و یه هالچه داشت و 2ت اتاق که روبروی هم بودن یکیش واسه شوهر عمم و یکیش هم برا مهمونا و عمم هم کلا تختشو آورده بودن تو هال میخوابید
یه شب که ما اونجا بودیم مامانم به عمم گفت لباس یادش رفته اینجا لباس سایز اون دارین که شوهر عمم گفت اتاق مهمونا همه چی هست و ما شب بخیر گفتیم و مامانم زود تر که لباسشو عوض کنه و منم 5 دقیقه بعدش رفتم که دیدم همه چیو در آورده و فقط لباسه تنشه و کلی تنگ بود و به بدنش چسپیده بود و گه گاهی لای چاک کونش میرفت
همه چراغا که خاموش شد حدود 30 ساعت بعدش مامانم آروم پاشد و رفت سمت اتاق شوهر عمم که انگار از قبل هماهنگ بودن و سریع در باز شد و رفت داخل و در قفل شد منم سریع پریدم پشت در وآروم سرمو رو در گذاشتم و که بیبنم چی گین
1 مامانم
2شوهر عمم
…
2-بهه بهتم که میاد
1-آره اما تنگه همه رو زیرش در آوردم و فقط همین تنمه
2معلومه
1-فقط زود باش شاید بیدار شه و شک کنه
2-نگران نباش ، مثه جنده ها یا معمولی
1-من امشب جندتم و باید به قولت عمل کن
2-چش جنده ی من
1-اوییییییی آروم یواش
2-بیا ببین چه کردم برات
1-جووووووووووووننننننننننننن چه کیری
2-بیا بخور ببینم جنده خانوم
2بسه بیا بخواب ببینم چی داری برام
1-چشم عزیزم
2-بخورم یا بکنمت جنده
1-فقط بکن
2چشم لبه بشین تا بکنمت و جر خورده بفرستمت خونه
1-بیا زود باش فقط دارم میمرم از بی کیری
1آیییییییی آیییی آهههههه
2جون چه گشاده
2-جنده ی من
2-قدر کوستو نمیدوه که شوهرت
2-من بجاش استفاده میکنم
جون
صدای کردنش آروم میومد و مامانم هم فقط قربون صدقه ی کیرش میرفت
بعد 10 دقیه که جرش داد آبشم تا ته خالی کرد تو کسش
نوشته: cap98
گمون میکنم تو کار ملک و املاکید. آدرس ملکم میدادید حضورا میدیدیم بهتر بود.
چراغها که خاموش شد, حدود30 ساعت بعد مامان پاشد و …!!!
پسر خوب! 30ساعت میشه 1 شبانه روز کامل +6ساعت اضافه !!! آخه وقتی میخوای یک متن رو بعنوان داستان بفرستی به سایت ( اونم شهوانی )! لااقل قبل از ارسال یک مرتبه میخوندیش تا اینجور ضایع کاری نمیکردی ! حالا بقیه غلط های املاییت هم بماند!ما دیگه برامون عادی شده غلط نوشتن های ایرانی ها در سایتهایی که توش مطلب یا نظر می نویسن. فکر نکنم کشوری بالاتر از ایران وجود داشته باشه در دنیا در این زمینه. (جالبه که میگن 98% از کل مردم ایران باسواد هستند )!!! قول میدم برای نصف این 98% مثلا باسواد ایران فعلی, اگه یک املا از کتاب فارسی سوم دبستان براشون بگی تا بنویسن و بعدشم مثل معلمهامون در مدرسه ها بشینی و این املاها رو اصلاح بکنی, بلااستثنا همه شون مردود خرداد ماه میشن!!!
اگه به خاطره چرتوپرتات بهت بگم مادرجن ده یا مادرک سو که فقط حقایقو گفتم فوشت ندادم فعلا همین حقایقو داشته باش تا فوشه مناسبو که لایقته واست پیدا کنم
من بعضی وقتها فکرمیکنم تمام جزییات خاطراتمو یادمه اما با رفقا مرور که میکنیم میبینم که نصفشم یادم نبوده حالا ایشون ریز به ریز جزییات اتفاقی که میتونه روحیه یک نفر رو کامل ازبین ببره درحد خودکشی یادشونه…به به به به
این چه مدل داستانیه دیگه؟؟
مدله نوشتنت بسیار تخماتیک
غلط املایی افتضاح
توضیح بیخودی توش فراون بود اصن به تخمم که خونتون چه شکلی و هالچه داره یا نه
خب دیگه خودت اقرار کردی مامانت چکارهس . حاصل یه همچین مامانی یه همچین گهی میشه که بیاد یه همچین کسشرایی اینجا بنویسه و اینهمه بد و بیراه به جون بخره .
خودمونیم مامانت علاوه بر کسو بودن چه صبر جمیلی داشتە! … ٣٠ ساعت !!! جل الخالق به صنع جلق!
خودتم از یکی دیگه نیاورده باشه ننت صلوات