شوهرخاله هیز

1392/01/13

من یاسمن هستم 19سالمه خاطره ای که براتون میگم مربوط به اوایل مهرماه هست . تازه دانشگاه قبول شده بودم تو شهری که خونه خاله کوچیکم اونجا بود . تازه ثبت نام کرده بودم و قرار بود چندوقت با خاله اینا زندگی کنم تا وقتی که با چندتا از همکلاس ها خونه بگیریم. من دختر خیلی هاتی هستم خیلی نیازم زیاده و عاشق سکس هستم اکثر شبها یه دستی به کس جون میکشم. شوهرخاله من یه مرد جوان 30ساله ست که خیلی هیز هستش. از نگاه هاش میشه شهوت رو حس کرد . اما هیچوقت به سکس باهاش فکر نکرده بودم. تا اون شب که من روی مبل نشسته بودم و آهنگ گوش میدادم خاله هم که فعلا بچه نداره نشسته بود اونورتر کنار شوهرش و ماهواره تماشا میکردن. که شوهر خالم بهم گفت این آهنگ رو برام بلوتوث کن منم براش فرستادم که گفت بذار منم یه آهنگ شاد برات بفرستم. وقتی فایل اومد دیدم یه کلیپ هست با اسم hot نگاهی به شوهر خالم کردم که لبخند شیطونی زد و منم سریع رفتم تو اتاق که بخوابم. هندزفری زدم و کلیپ رو دیدم یه کلیپ لز بود که دوتا دختر کس همو میخوردن و لیس و آه و اوه منم دستمو تو شورتم بردم و حسابی با کسم ور رفتم با ارضا شدم اما من کیر شوهرخاله مو میخواستم بدجور حشری شده بودم و فقط دوس داشتم کیرش تا ته بره تو کسم… خیلی بد خواب شدم.
فرداش وقتی خاله و شوهرش رفتن سرکار قید کلاس مو زدم رفتم حموم خوشگل کردم اومدم بیرون بدجور شهوتی بودم. شورت و سوتین سرمه ای تیره ای پوشیدم و یه پیرهن قرمز بلندمو روش تنم کردم بدون شلوار. روی مبل نشسته بودمو نمیدونستم چطور باید از شوهرخالم بخوام منو بکنه…
میدونستم شوهر خاله بی دلیل اون کلیپو نداده و لابد اونم به من نظری داره همون موقع گوشیم زنگ خورد . شوهرخاله بود با استرس جواب دادم که گفت کجایی؟ گفتم خونه هستم و کلاس نرفتم . خندید گفت خب من میخواستم بیام خونه کار داشتم اما حالا… تو راحت باش دیگه نمیام.
با دستپاچگی گفتم نه راحتم بیا
با لحن خاصی گفت الان میام. خیلی به هدفم نزدیک شده بودم با همون وضع منتظر ورودش موندم وقتی اومد داخل و منو با اون لباس و بدون شلوار دید سوتی زد و گفت چیکار می کنی شیطون؟
خندیدم و با خجالت گفتم ببخشید نمیدونستم به این زودی میای…
سریع رفت توی اتاق خوابشون و گفت راحت باش دنبال یه پرونده میگردم
دیدم طرف انگار داره ناز می کنه و نمیخواد بیاد سمتم. سریع رفتم تو اتاق و گفتم شاید اینجا باشه و عمدا جلوش جوری خم شدم که پیرهنم بره بالا و شورت و کونمو که قلمبه شده بود ببینه… یکم اونجوری موندم که انگار برق سه فاز بم وصل شد . شوهر خاله دستشو رو کونم کشید و گفت جوووووووووون
از پشت بغلم کرد… از شدت هیجان چوچولم داشت میپرید… راست ایستادم خودشو بهم چسبوند دستاشو آورد جلو سینه هامو گرفت و گفت اوووووف… داشتم دیوونه میشدم شوهر خاله تو یه حرکت سریع منو چرخوند حالا رو در روش بودم . به نرمی دکمه های پیرهنمو واکرد و حالا من با یه شورت و سوتین جلوش بودم. خابوندم روی تخت سینه هامو لخت کرد سرشو توشون فرو برد و دیوونه وار سینه مو می مکید و میمالید. کسم داغ شده بود یکم آبش اومده بود و من فقط یه چیز میخواستم اینکه کیرش تا ته بره تو کسم
روم خوابید و با ولع لبهای همو میخوردیم. سفتی کیرشو روم حس میکردم با کمک خودش پیرهن و شلوارشو در آوردن دستمو روی کمرش کشیدم و آروم زیر شورتش کونش رو لمس کردن آهی کشید و گردنمو می مکید. بلند شد و گفت یاسی میخوری؟ گفتم وایسا سر پا . رفتیم پاین از تخت ایستاد سرپا جلوش زانو زدم . کیرش داشت شورتو پاره میکرد دستمو توش بردم و گرفتمش وااااای خیلی کلفت و سفت بود . شورتش رو درآوردم حالا یه کیر حدود ۲۰سانتی و کلفت و شق جلوی صورتم بود شوهرخاله سرمو فشار داد و گفت بخور
کنار کیرشو لیس زدم با دست مالیدمش تخماشو مالیدم و لیس زدم از صدای نفس هاش معلوم بود داره لذت میبره کیرشو گرفتم و کله شو گذاشتم لای لبام. یکم با لبام با کله ش بازی کردم و لیسشم زدم بعد تو دهنم فرو کردم و براش ساک زدم عمدا جوری لب هامو میکشیدم که حس کنه کیرش داره توی یه کس داغ میره . داشت دیوونه میشد بلندم کرد یکم با سینه هام ور رفت و یهو شورتمو کشید پایین و از پشت کونمو گرفت.و باز کرد و بعد انگشتشو تو کونم فرو کرد که یکم دردم و گرفت خودمو بهش مالیدم و جوری تکون میخوردم که کسم به کیرش میمالید و آه و اوه هردو مون در اومده بود. شوهرخاله منو روی تخت خابوند و اومد طرف کس جونم که حسابی دهنش آب افتاده بود و چوچوله ام باد کرده بود. اول یکم نگاش کرد بعد شروع کرد به مالیدن کسم دستشو کامل میمالید و انگشتشو وسط چوچولم میمالید گاهی ام با دوتا انگشت چوچولمو می کشید و بدجوری آه می کشیدم پاهامو قفل کردم که دستشو کامل لای کسم حس کنم. دستشو بیرون کشید و سرشو گذاشت رو کسم اول بالا شو یه لیس زد بعد کنارهاشو لیس زد تند تند نوک زبونشو روی چوچولم می کشید و بهش ضربه میزد آب کسم داشت میومد چوچوله مو مکید و زبونشو از پیش سوراخه کون تا وسط کس کشید که یهو کمرم از زمین بلند شد و آبم اومد که یکمشو خورد . گفت جووون کستو بکنم اوووف
با اینکه آبم اومده بود باز کس جون کیر میخواست . آهی کشیدم و گفتم کسرتو بذار رو کسم. شوهر خاله لبی از کسم گرفت و گفت چشممم
کیر کلفتشو روی کسم گذاشت آخ داشتم میمردم براش… کله شو با دست خودم گرفتم و روی چوچولم فشار دادم که خودش وارد بود یه جور کله کیرشو که یکم خیس شده بود وسط کسم میمالید که از سهوت جیغ می کشیدم و میگفتم فشار بده. که گفت یاسی جون خیلی کست داغ و خیسه میترسم پردتو بزنم یا همینجوری ارضا شم… کله کیرشو رو سوراخه کونم گذاشت و یکم فشار داد جیغی کشیدم و گفتم اینجوری نه وایسیم سر پا
بلند شدیم گفتم بیا پشتم وایسا ایستاد یکم خم شدم که با چندتا فشار و جیغ های من کیر کلفتشو تو کونم داد… اوووف کمرمو راست کردم و گفتم دستتو بیار جلو کسمو بمالم
همونجوری که تو کونم تلمبه میزد و درد داشتم دستشو لای کسم برد و یجور خاصی با نرمی چوچولمو میمالید که نفسم داشت بند میومد… دستشو رو کسم فشار داد و آبش یه جا توی چندتا پمپ زدن خالی شد تو کووونم اوف خیلی داغ بود.

نوشته: یاسمن


👍 3
👎 1
175992 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

371716
2013-04-02 09:46:35 +0430 +0430
NA

ببین عزیزم … این همه دروغ چرا میگید …
بزارید کسی که راستی تجربه کرده یابراش اتفاق افتاده بگه
حتما نباید که همه قضایا به سکس ختم بشه
دروغ نگید خواهشا …
مگه توهم حد و مرز نداره

0 ❤️

371718
2013-04-02 10:08:47 +0430 +0430
NA

زیبا بود
شعر أق نادرو گفتم نه داستانو !

0 ❤️

371719
2013-04-02 10:25:15 +0430 +0430
NA

خوب بود ما از این بهتراشو روی دخترا انجام میدیم

0 ❤️

371720
2013-04-02 12:30:05 +0430 +0430
NA

کس گفتی کس گفتی

0 ❤️

371722
2013-04-02 12:46:12 +0430 +0430

خوب مینویسی

تخیل خوبی داری

0 ❤️

371723
2013-04-02 16:21:55 +0430 +0430
NA

خیلی خوب نوشتی دروغ یا راست حشریم کردی خوب بود وخلاصه بدون پرگویی

0 ❤️

371724
2013-04-02 17:06:42 +0430 +0430
NA

یادش بخیر
چه داستانایی داشتیم تو این سایت
الان هرکی میخواد جلق بزنه میاد داستان مینویسه و چنتا فحش میخوره میره
دیگه جذابیتی نداره
هههیییییییییییییییییییییی

0 ❤️

371725
2013-04-02 17:09:23 +0430 +0430
NA

با سلام و عرض …
جای انتقاد نداشت همش خالی بندی بود.
من تا جایی خوندم که شوهر خالهه اومد خونه…
دوراه داری یا دیگه ننویسی و یا دیگه ننویسی.
انتخابتو بکن

0 ❤️

371726
2013-04-02 19:55:11 +0430 +0430
NA

دختر از زاهدان؟؟؟؟؟؟پیام خ بده…
اها داستان؟؟؟؟کس شعر بود ولش

0 ❤️

371727
2013-04-03 04:00:42 +0430 +0430
NA

khoob neveshti man ke ehsas kardam shohar khalatam

0 ❤️

371728
2013-04-03 05:42:52 +0430 +0430

آقا پسر تخیلت خوبه فقط بگو وقتی به آخرداستان رسیدیو تخلیه و پمپ مینوشتی پا شدی بری دستاتو بشوری جلقو؟

0 ❤️

371729
2013-04-03 06:12:25 +0430 +0430
NA

نخوندم هنوز،شب نظر ميدم

0 ❤️

371731
2013-04-03 17:41:53 +0430 +0430
NA

خوندم.قسنگ بود بازم بنویس

0 ❤️

371732
2013-04-03 17:43:21 +0430 +0430
NA

خوندم.قسنگ بود بازم بنویس #o #o

0 ❤️

371733
2013-04-10 09:55:34 +0430 +0430
NA

/:) شوهر خالت هیزه یا تو میخاری؟؟؟
L) همچین کسایی چرا گیر ما نمیاد 8>

0 ❤️

371737
2013-04-16 08:53:57 +0430 +0430
NA

کیرم از بغل تو خودتو داستانت
X(

0 ❤️

371738
2013-04-18 05:18:10 +0430 +0430
NA

والا ما که عمرمون تو این کارها تلف شد ولی یبار ندیدیم که به دختره بگیم بیا تو مکان انم سریع قبول کنه در کل زر زدی کس شعر بود

0 ❤️

371739
2013-04-29 11:52:33 +0430 +0430
NA

مثل همه داستانها.
حتی عیب و نقصاشونم یکیه.
دیگه چیزی نمیشه گفت.
کم کم دارم فکر میکنم همه داستانهارو یک نفر نوشته!والا…

0 ❤️

533295
2016-03-13 22:31:51 +0330 +0330

فقط کس شعر میگن تخیلات فکری کیرم تو شقیقت توف تو روحت شاشیدم به داستانت خالی بند عقب افتاده

0 ❤️