شوهرم بدجوری حاملم کرد

1397/10/27

سلام من نازیم 20سالمه یه دختر خیلی خوشکل و ناز بودم با اندام سکسی من خواستگار زیاد داشتم ولی قبول نمی‌کردم اخه چشمم رئیس شرکتو گرفته بود آخه خیلی خوشکل بود و همسن من بود اسمش شاهین بود اونم خیلی به من نگاه میکرد و منو دوس داشت آخه من منشیش بودم یه بار آخرشب بود همه رفته بودن خواستم برم تو اتاقش خداحافظی کنم یه پیرهن چهارخونه پوشیده بودم و دکمه بالاشو باز گذاشتم جوری ک خط سینه های توپولم معلوم بود نگاه خودم کردم گفتم بخدا این منوجرمیده الان رفتم تو اتاقش و برنامه فردا رو توضبح دادم ولی اون محوتن من شده بود تا خواستم خداحافظی کن مدبلند شد اومد سمتم از پشت بغلم کردو گردنمو میبوسید احساس خاصی داشتم دوس داشتم اون لحظه تمام نمیشد بعد برگشتم و لبامو محکم میبوسید و مک میزدگفتم دیرموقعس من برم گف یکم بمون گفتم چشم اونم خندید و لیامو بوسید منو بغل کرد برد رو مبل منم داشتم واسش نازمیکردم اونم فقط میگف چشم و ناز منو میخریدهمش داشت پستونامو نگاه میکردگفتم چیو نگاه میکنی اونم میخواست باقی دکمه هامو باز کنه ک موفقم شد و سوتین مشکیمو بازکرد و شروع کرد پستونامو خوردن و نوک پستونامو گازمیگرف با اون دستشم کوسمو میمالوند بعدگفتم کافیه بزار برم گف بایدیکنمت و شلوارمودراورد و کوسمومیلیسید واااااای چشمامو بسته بودم فقط داشتم حال میکردم بعداونم لخت شدکامل کیرشودیدم گفتم قربونت این خیلی بزرگه جر میخورماگف ازجلو میکنم گفتم نهههههه موهامو گرفت کیرشو کردتودهنم گف افرین دخترحرف گوش کن الانم پردتو میزنم منم درسته بار اولم بود ولی مث دیووونه ها واسش ساک زدم بعدیلند شدگف مرسی عشقم تو بهترینی اومدپاهاموگذاشت روشونه هاش وکیرشوتادسته کردتوکوسم جییغغغغ بلندی کشیدم دستشوگذاشت جلودهنم وفقط تلمبه میزدبعددپدقیقه لای پام پرخون بودگف جووووووون زندگیم چ کسی داری باید جرت بودم گفتم خفه شو بی شعورخندیدگف نفس من کیه؟گفتم ولم کن گف بگو خو گفتم من چی بگم گف نفس من توییی عشقم عمرم جووونم کس طلا بعد دردش کم شدو لذت جاشو گرفت منم دادمیزدم بکن منو قریونت کوسمو جربده عشقم بعد یلند شد خوابید رو مبل منم ساک زدم واسش دو دقیقه و نشستم روکیرش وبالاپاایین میپریدم اونم پستونامومیگرفت انگارتوفضابودکلی حال کرداخرسرگف داگی شومنم شدم وموهامومیگرفتوکیرشومیکردته کسم به پنج دقیقه ابشوخالی کردتوکوسم منم هنوزارضانشده بودم گف توارضا شدی؟گفتم نه نشست اینقدکوسموخوردتاابم اومدبی حال بودم گفتم خاک توسرم آلان بابام میکشم بایدبرم اونم منو رسوند هر روز یا منومیبرد خونش میکرد یا وقتی شرکت خالی بودمنو میگایید ابشم میریخت تو کوسم بعددوماه فهمیدم حاملم رفتم شرکت داشتم گریه میکردم گفت چته زندگیم چی شده؟جریانو توضبح دادم بلندخندیدگفتم مرض بیشعوربغلم کردگف شماره باباتو بده هر چه زودترقراره بشیدخانومم گفتم واقعا؟گف اخه کی بهتر از تو هم خوشکل سکسی مهربون عشقم من تازه ازهمه مهمتر اینه ک کوچولمم تو شکمته خندیدم و لباشوبوسیدم اونم اومدخواستگاری وازدواج کردیم الانم دخترمون شیش ماهشه اونم دیووونه منودخترشه هیچ چیزم واسم کم نذاشته مردزندگیم الانم میگه کون میخوام ولی میگم دردداره واونم میگه دردت به جونم آخه این کونونکنم میمیرم ک به زورراضیم کردوکونمم گذاشت یعنی اگه هرروزمنونکنه خوابش نمیبره منم جرخوردم

نوشته: نازی


👍 12
👎 64
153747 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

742035
2019-01-17 21:48:13 +0330 +0330

ارواح کوس عمت

5 ❤️

742038
2019-01-17 21:51:53 +0330 +0330

تو 20 سالته ، رئیس شرکت همسن تو بود ؟
رئیس شرکتتون 20 سالشه ؟
کس کش جقی

6 ❤️

742043
2019-01-17 21:58:28 +0330 +0330

ما هیچ؛ما نگاه :(

1 ❤️

742051
2019-01-17 22:08:52 +0330 +0330

شاشیدم تو افکاره مذخرفت. پلشت نادون.

3 ❤️

742064
2019-01-17 22:23:34 +0330 +0330

یعنی خاک بر سرت با این داستانت

1 ❤️

742066
2019-01-17 22:30:45 +0330 +0330

آخه چرا کپی میکنی از روی فیلم پورن؟ آخه چرا انقدر تخیل داری طرف مث جنده ها باهات رفتار کرده حالا بیاد بگیرتت؟ آخه چرا واسه کیر خونی شده اش ساک زدی؟ آخه چرا کوس خونیت رو دوباره لیسید؟ آخه چرا انقدر توهم میزنی؟ آخه چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟؟؟؟؟ (dash)


742069
2019-01-17 22:37:09 +0330 +0330
NA

یه دکمه روی کیبورد هست که برای انداختن فاصله بین حروفه.هروقت با اون اشنا شدی بیا داستان بنویس

2 ❤️

742072
2019-01-17 22:45:09 +0330 +0330
NA

از قرص انتی جقت گذشته این کسشعرارو میبافی

3 ❤️

742074
2019-01-17 22:46:45 +0330 +0330

جانه همون بچه ۶ ماهت با همون عشقه کیریت که مث خون آشناما کس و خونی تو خورده دیگه داستان ننویس
تو ۵ ثانیه همه کار کرد مگه میگ میگه اخه

3 ❤️

742080
2019-01-17 23:02:10 +0330 +0330

تو که راست میگی اما باورکن کستانتو گاییدم

2 ❤️

742084
2019-01-17 23:08:49 +0330 +0330

یعنی فثط باید بگم کیرم تو کوس مادر و خواهر کسی که اولین بار اساس شرکت گلنار رو تاسیس کرد .والسلام

2 ❤️

742095
2019-01-17 23:34:01 +0330 +0330

خداوکیلی من فقط کامنت دوستان میخونم فقط و میخندم وگرنه کلا همه داستانا در حد جق مجلوق ذهن کس پریشونی بیش نیست بچها دمتون گرم (clap)

2 ❤️

742096
2019-01-17 23:37:18 +0330 +0330

پرده ات رو زد لای پات پر خون بود کیرش رو درآورد و تو خونی ساک زدی
؟
کمتر چرت و پرت بگید

0 ❤️

742097
2019-01-17 23:42:59 +0330 +0330

نازی با کوسشرات میتازی؟جقی بیش نیستی…

0 ❤️

742110
2019-01-18 00:13:55 +0330 +0330

دعا میکنم هرکی خوند بگه امین
بار الهی این نویسنده و امثالشو شفا نده تا بخندیم

طوری گف آخه منشیشم دلم غش رفت یعنی ، بابا کلااااس ، پرستیژ
صاب شرکت مادر خواهر نداره که بیاد منشی شو بگیره نه ؟
صاب شرکت منشیشو میزنه زمین نمیگه بزار و واس خاطر پول لنگ هوا میکنه میاد میگیره دگ آره ؟

تو انقد جوکی
تو انقد خنگی
تو انقد یااابو تشریف داری

نمیگی عاشقت میشم ؟؟
کُسْخُلِمَنْ

1 ❤️

742116
2019-01-18 01:59:07 +0330 +0330

یعنی دیگه خاک به سر شدیم رف پچه هامون رئیس شرکت شدن???کسشعری بیش نبود

0 ❤️

742126
2019-01-18 02:40:35 +0330 +0330

کسشر نگو.فیلم سوپرم کمتر نگاه کن.

0 ❤️

742129
2019-01-18 02:50:31 +0330 +0330

این داستان ومپایر جقی (dash)

0 ❤️

742134
2019-01-18 03:43:23 +0330 +0330

بعد ننه اقات نگفتن بچه ات چرا 5 ماه بعد ازدواج بدنیا اومد؟
بعد کیر خونیش رو ساک زدی؟ :|

1 ❤️

742144
2019-01-18 04:27:50 +0330 +0330

وقتی داستانو میخونی هرچی جلوتر میره هم سرعت تایپش بالاتر بوده و هم غلط تایپیش بیشتر شده. قشنگ معلومه همزمان با تایپ با یه دست، با دست دیگه‌ش جق زده. دمت گرم کلی خندیدم. دوستان سخت نگیرید؛ بالاخره جقیون هم دل دارن.

0 ❤️

742149
2019-01-18 04:39:22 +0330 +0330

چه کم توقع اخییی. پردتو زد با کیر خونی براش ساکم زدی

0 ❤️

742156
2019-01-18 06:03:21 +0330 +0330

ریدم تو اون دستایی که اینو نوشته

0 ❤️

742159
2019-01-18 06:16:21 +0330 +0330

برگرفته ار کتاب دلفین ها پرواز میکنند

1 ❤️

742162
2019-01-18 06:52:47 +0330 +0330

مگه تو خواب وخیالت همچین مردی رو تواین مملکت خرابشده گیربیاری بهت شبهه تجاوز کنه حامله کنه بعد تازه بیاد خاستگاریت چقد ابلهی خداییش هنوز وارد اجتماع نشدی .اگه پسری بفهمه حامله شدی احتمالا میبردتت سقط کنی درکل، کل داستان توهم خوش خیالی ناشی ازشهوت زیادتت

0 ❤️

742163
2019-01-18 07:49:01 +0330 +0330

نازی خانم کاری با داستانت ندارم …
اما پرده زدن خیلی درد اوره واسه دختر
شما چه راحت پردتونو دادین وچه راحت همون روز نشستی رو کیر رئیس شرکت و بالا و پایین کردی .یعنی اصلا دردنداشت ؟؟؟؟؟
چی بگم.والا !!
. :(

0 ❤️

742167
2019-01-18 08:28:29 +0330 +0330

ای کس کش جقی با رئیس خون اشامت

0 ❤️

742169
2019-01-18 08:30:32 +0330 +0330

ای کس کش جقی با رئیس خون اشامت اشغال فکر کردی مردم چی هستن مثل تو کونی

0 ❤️

742176
2019-01-18 10:06:06 +0330 +0330

رییس شرکت 20 ساله…لابد بعدشم شرکتو به اسمت زد… دروغگو رو هم خر گایید

0 ❤️

742191
2019-01-18 11:44:41 +0330 +0330

راستش بگو موقعی که اینو می نوشتی چی زده بودی
فازت چی بود

0 ❤️

742193
2019-01-18 12:20:08 +0330 +0330
NA

یکم تخیلاتت قویه ، انقدم از خودت تعریف کردی که حالم بهم خورد اه اه

0 ❤️

742199
2019-01-18 12:52:34 +0330 +0330

آخه پسر جان یه بار خودت بخوان این کسشعر را
این چه چرت و پرتی است نوشتی
کیرشو کرد توکوست خون اومد. بعد واسش ساک زدی؟
خون آشامی؟
خو تابلوئه که این کستان را یه پسر نوشته.

1 ❤️

742201
2019-01-18 12:56:34 +0330 +0330

شما نوجوانان پونزده شونزده ساله فکر میکنید مرد بیست سال خیلی بزرگه؟
البته ما خودمونم بچه بودیم همین فکر و میکردیم
ولی اینو بدون اینجا ایران است
پسر بیست ساله رو چه به مدیر شرکت بودن
مگر اینکه شرکتش شرکت نباشه
شورتک باشه.

1 ❤️

742217
2019-01-18 16:03:25 +0330 +0330

آخه کله کیری جقیییی!!!کی اینطوری داستان نوشته که تو مینویسی فکر میکنی مردم کسخلن کیرم تو اون قوطی شامپوی تو حمومتون که شامپوهاش تموم شده و تو کسخل تو کف جق موندی و اومدی این کس و شعرارو تحویل ملت میدی!!!

1 ❤️

742221
2019-01-18 16:57:37 +0330 +0330
NA

بُل شیت

0 ❤️

742231
2019-01-18 18:54:41 +0330 +0330
NA

اینجا یک مشت ک و نی پیدا شدن فقط ک س شعر مینویسن

0 ❤️

742318
2019-01-18 22:07:45 +0330 +0330

این داستانش شربت نداشت بدرد نمیخوره

0 ❤️

742379
2019-01-19 08:45:52 +0330 +0330

همین ک خوندم رییس شرکت همسنته نخوندم دیگه

0 ❤️

742392
2019-01-19 10:13:37 +0330 +0330
NA

ماشالا رئیس شرکتی باشی اونم ۲۰ ساله تو این وضع کسشر خوبی تلاوت کردی با این داستانت جمع کن خودت جقی

0 ❤️

742527
2019-01-19 21:59:42 +0330 +0330

اومدم فحش بدم دیدم دوستان ناموس برات نذاشتن، باشد که رستگار شوی

0 ❤️

742621
2019-01-20 11:44:59 +0330 +0330
NA

خخخخ شبیه داستان های دوست دخترمه نمیدونم جریانش چیه ولی دوست دخترم بیخودی بعضی وقتا داستان مینوسع که من توش دارم میکنمش

0 ❤️

742637
2019-01-20 14:00:14 +0330 +0330

واقعا کس خواهر کس شعر بود جان مادرت یه جغ بزن دوباره داستان رو بنویس

0 ❤️

756929
2019-03-28 10:34:34 +0430 +0430
NA

خودتو شوهرتو یکجا سگ گاییید

0 ❤️

823848
2021-08-03 07:09:04 +0430 +0430

عنوان داستانت یه طرف اینکه رِیس یه شرکت یه پسر بچه بیست ساله باشه هم طرف دیگه ، اونوقت انتظار داری باور کنیم حقیقت را گفتی ؟

0 ❤️