شیرین، خواهر 16 ساله ی دوستم

1390/01/28

من شایان هستم و 18 سالمه
میخواستم اولین و تنها خاطره ی دوستی و سکسمو که تا حالا که 18 سال دارم داشتم و هنوز ادامه داره رو براتون تعریف کنم
من دوم دبیرستان بودم و مدتی بوداحساس نیاز عجیبی به یک دختر داشتم که هم دوستم داشته باشه و هم بتونیم از نظر جنسی همدیگه رو ارضا کنیم البته احساس بودن با یه دختر خیلی جذاب تر از رابطه ی جنسیه.
با دوست صمیمیم دانیال خیلی رفت و آمد داریم و روزی نیست که با هم نباشیم،من زیاد خونه شون می رم و اون هم همینطور خونه ی ما،دانیال یه خواهر داره که یک سال و نیم ازش کوچیکتره،اسم خواهرش شیرینه،خیلی دختر خوشگلیه و من از اول های دوستیم با دانیال و زمانی که واسه اولین بار رفتم خونشون خیلی مجذوب قیافه ی زیبا و اخلاق فوق العاده اش شدم،حتی سلام کردنش برام خیلی دوست داشتنی بود،از همون اولین دیدار عاشقش شدم و فکر دوستی باهاش تو مغزم جا گرفت،داستان ما هم از اونجا شروع میشه.
چند ماهی از دوستیمون گذشت و من و دانیال بیشتر با هم رفت و آمد می کردیم،ولی من زیاد شیرینو نمی دیدم و کمتر موقعی جلوم ظاهر می شد،فکر کنم به خاطر این بود که خانوادش زیاد دوست نداشتن.
من و دانیال خیلی با هم تو کامپیوتر فوتبال و ماشین بازی می کردیم و این یکی از دلایل رفت و آ مدمون بود،در ضمن هر دو تامون از کامپیوتر و اینترنت چیزای زیادی حالیمون بود و به جرات میتونم بگم تو مدرسه فقط ما دو تا حرف برای گفتن داشتیم.
من و دانیال از نظر طرز تفکر خیلی شباهت داشتیم و هر دوتامون داشتن یه دوست دختر رو مهم و مفید می دونستیم البته دانیال اون موقع دوست دختر داشت و من هم دوستشو از نزدیک دیده بودم،
من هم دنبال یه دوست خوب می گشتم که شیرینو دیدم ولی دانیال اون وقتا حتی به ذهنشم خطور نمی کرد که من به خواهرش علاقه مند باشم چون خانوادشون برعکس دانیال که پسری مدرن و منطقی بود یه خانواده ی نیمه مذهبی و خشک بودن و دوست پسر داشتن دخترشون رو قبول نمی کردن.
من نمی تونستم به دانیال بگم که خواهرتو دوست دارم،بنابراین تصمیم گرفتم تو یکی از این روز ها یه جوری با خواهرش ارتباط برقرار کنم،دفعه ی بعدی که رفتم خونشون بعد از کمی درس خوندن با دانیال رفتیم سراغ کامپیوتر،بعد از بازی فوتبال و این که سه بار پشت سر هم دانیالو بردم رفتیم تو اینترنت بچرخیم،بعد یه ربع دانیال رفت شربت بیاره،من هم گفتم برم به یاهو مسنجرم سر بزنم که دیدم آی دی شیرین تو یوزرنیم نوشته،می خواستم وارد شم ولی دیدم کار درستی نیست،آیدیشو یه جا نوشتم تا بعدا ادش کنم،تو اکانت خودم نرفتم و از یاهو مسنجر رفتم بیرون تا شیرین شک نکنه اون روز گذشت و چند روز بعد من و دانیال بعد مدرسه رفتیم خونه ی ما و قرار بود ناهار بمونه و بعدش یه کم بهم عربی یاد بده،آخه من عربیم خیلی ضعیفه و اون بهتر بلده،بعد درس رفتیم سراغ کامپیوتر،ازم پرسید دختر خوبی پیدا کردی،گفتم هنوز نه،چون نمی خواستم قبل از صحبت با خواهرش بفهمه،ازش درباره ی دوست دخترش پرسیدم،گفت خیلی باهم دوستن و خیلی حال می کنن من دیگه بیشتر ازش نپرسیدم ولی با این جوابش منو بیشتر ترغیب کرد تا با خواهرش حرف بزنم.
دو روز بعدش بعد از باشگاه بدنسازی داشتیم می رفتیم خونه،خونه ی دانیالشون نزدیک بدنسازیه، دم درشون رسیدیم و تعارف کرد برم داخل ولی من تشکر کردم و گفتم الان باید برم خونه،چون بوی عرق می دادم و باید دوش می گرفتم،خداحافظی کردیم و من راه افتادم به سمت خونمون چند قدم جلوتر دیدم یه دختر خوش استایل داره از ته خیابون میاد،نزدیک تر که شد فهمیدم شیرینه،قلبم شروع به تالاپ تولوپ کرد،وقتی به هم رسیدیم سلام کردم،اون هم سلام کرد،بعد یکی دو ماه داشتم دوباره صورت زیباشو میدیدم،خیلی استرس داشتم،بعد احوالپرسی میخواست خداحافظی کنه که بهش گفتم ببخشید شیرین خانم،بعد یه کاغذ از تو کیفم در اووردم و شماره موبایلمو واسش نوشتم،بعدش یه لبخند کوتاه زد که واسم یه دنیا می ارزید و خداحافظی کرد و سریع دوید رفت خونشون.
اون روز خیلی خوشحال بودم که گام اولو برداشتم.
فردای اون روز دیدم موبایلم زنگ خورد،شماره ی خونه ی دانیال بود،گوشیو گرفتم گفتم سلام داداشه عزیزم که یه دفعه دیدم شیرینه و سلام کرد،منم گفتم ببخشید فکر کردم دانیاله،اون هم گفت خواهش می کنم،من گفتم دوست دارم بیشتر باهاتون آشنا بشم،شما چطور،گفت منم همینطور،گفتم میشه شماره موبایلتون رو بدین بهم که گفت موبایل ندارم،منم بهش گفتم پس میتونیم با یاهو مسنجر چت کنیم،گفت آره خیلی خوبه،گفتم اوکی اگه کاری ندارین تو یاهو مسنجر ادامه بدیم،گفت الان نمی تونم دانیال پشت کامپیوتره گفتم باشه بعدا،بعد خداحافظی کردیم اون روز در پوست خودم نمی گنجیدم.
بعد دو روز از وقتی که ادش کردم دیدم آنلاین شد سلام و احوالپرسی کردیم و بهش گفتم که از روز اولی که دیدمش عاشقش شدم اون هم گفت که بهم علاقه داره اون روز حدود سه چهار ساعت چت کردیم.
بعد چند روز بهش گفتم که میای بریم پارک،اون هم قبول کرد،قرار گذاشتیم فردا ساعت 6 غروب پارک همدیگه رو ببینیم.
فردا شد و غروب به خودم رسیدم و عطر و ادکلن زدم و شیک و خوش تیپ سر ساعت 6 سرقرار حاضر شدم،رسیدم پیشش بهم دست داد،دستاش خیلی نرم بود و صورتش خیلی زیبا،بهش گفتم امروز خیلی خوشگل شدی،یه مانتوی کرم داشت با شلوار جین آبی و روسری قرمز،اون هم به من گفت خوشتیپ شدی،من گفتم چشات خوب می بینه،بعد رفتیم دو تا بستنی گرفتیم و دوتایی رو یه نیمکت نشستیم و بستنی می خوردیم و حرف عاشقانه می زدیم،دیگه شب شده بود ساعت 8 بود داشتیم تو پیاده رو راه می رفتیم،کشیدمش تو یه کوچه فرعی و خیلی آروم دستامو گذاشتم دور گردنش و لبامو آروم گذاشتم رو لباش،اولین بوسه ام بود،حس محشری داشت،واقعا تو آسمونا بودیم،بعد 2 دقیقه لب گرفتن بهم گفت خیلی دوستت دارم اولین بارمه،گفتم من عاشقتم شیرینم،منم اولین بارمه،خیلی حس خوبی نسبت به هم داشتیم،اون شب تا سر خیابونشون با هم رفتیم و با هم خدا حافظی کردیم.
روز ها پشت سر هم می گذشت و ما هر روز بیشتر عاشق هم می شدیم ولی هنوز کسی از رابطمون خبر نداشت حتی دانیال.
تا یه روز که دانیال اومد خونمون و رفتیم تو اینترنت،یاهو مسنجرم هم باز بود که یکدفعه شیرین آنلاین شد و اسمش اون پایین اومد،دانیال چشمش خورد به اسم شیرین و رو اسم شیرین کلیک کرد و همه ی چت های قبلی من و خواهرش اومد،بعد دانیال یه نگاه به من کرد و خندید،یه بوس بهم داد و گفت چه کسی بهتر از داداش شایانم ولی ناراحت شدم از این که بهم نگفتین،من گفتم فکر کردیم شاید ناراحت شی،گفت خیلی هم خوشحال شدم ولی بابا و مامان من و شیرین نباید بفهمن،منم گفتم آره.
اون روز گذشت و تا یکی دو ماه سکسمون در حد لب و لیسیدن بالاکمر بود ولی حس می کردیم نیاز هر دو تامون بیشتر از اینه.
یه روز جمعه که پدرم کوه بود و مادرم نوبت دندانپزشکی داشت به شیرین پی ام دادم که امروز میای خونمون؟،اون هم قبول کرد.من صبح اون روز رفتم حموم و به سر و وضعم رسیدم تا ساعت 3 شد و زنگ در خورد،دیدم شیرینه،گفتم بفرما گلم،اومد بالا،همون مانتوی کرم تنش بود با شلوار مشکی و روسری آبی آسمونی،براش میوه آووردم و بهش گفتم راحت باشه،روسریشو در اوورد موهای بلند و سیاهش مثل آبشار ریخت بیرون،خیلی زیبا بود،بعد از خوردن میوه رفتم کنارش زانو زدم و لبامو به لباش رسوندم،چند دقیقه ای داشتیم بوسه می گرفتیم بعد بلند شدم و بهش گفتم دستتو بذار تو دستم،دستشو گرفتم و بردمش به سمت اتاق خوابم،رفتیم داخل اتاق بهش گفتم تخت خودتونه رفت لبه ی تخت نشست، من هم کنارش نشستم در همون حال که پاهاش روی زمین بود دراز کشید روی تخت،من هم همین کارو کردم،در همون حال از هم لب می گرفتیم،لب های نرم و معصومی داشت،بهش گفتم کاملا روی تخت دراز بکشه،آروم آروم دکمه های مانتوشو باز کردم،زیرش یه تاپ سفید داشت،از رو تاپ سینه های کوچیکشو بوسیدم بعدش تاپشو آهسته کشیدم بالا و درش آووردم،وای چه بدن سفیده داشت،همه جای پوست نرم شکمشو لیسیدم،دور نافش فوق العاده بود،سر و صدا و آخ و اوفش در اومده بود،ازش اجازه گرفتم شلوارشو در بیارم،گفت در بیار عزیزم،آروم دکمه های شلوار مشکیشو باز کردم و درش آووردم،وای چی می دیدم یه شرت سفید و رون های زیبا تر از اون،شلوارشو کشیدم بیرون،حالا یه فرشته ی زیبا با شرت و کرست سفید جلوم بود،دیگه نوبت لباس های من بود،یه شلوار گرمکن سورمه ای و تی شرت قرمز داشتم،ازش پرسیدم لباسامو خودم در بیارم،گفت نه،من در میارم تی شرتمو از تنم در آوورد بعدش شلوارمو ،شرتم هم سورمه ای بود،تا چشمش به کیر نیمه شق من افتاد گفت اوهوه،من کمی خندیدم،بعد این که کاملا شلوارمو در آوورد من به پشت خوابیدم رو تخت و بهش گفتم بخوابه روم،افتاد روم و شروع به بوسیدنم کرد من هم صورت و لب و گردنشو می بوسیدم،بند کرستشو گرفتم و یواش بازش کردم دو تا سینه ی کوچولوی قشنگ می دیدم جاهامونو عوض کردیم و من خوابیدم روش اونقدر سینه هاشو خوردم که صداش بلند شد ،بعدش نشستیم و با دستم مو ها و صورت نازشو نوازش می کردم،گفتم خیلی دوستت دارم اون هم گفت دوست دارم شایان جونم،گفتم شیرین منی،شروع کرد به در آوردن زیر پیراهنم،حالا هر دومون فقط شرت داشتیم،گفت اول من مال تو رو در میارم گفتم حرف حرف شماست،شرتمو کاملا از تنم در آورد موهای کیرمو کاملا تیغ کرده بودم،صاف صاف بود،بادستش کیرم رو گرفت و دست مالی کرد،گفتم دوست ندارم بخوریش،گفت منم دوست ندارم بخورم،حالا دیگه نوبت شرت شیرین بود،اول از رو شرت یه بوس به کسش دادم،بعد شرتشو آروم کشیدم پایین و درش اوردم،وای که چی می دیدم یه کس بی موی سفید با لبای صورتی بوسیدمش و شروع به لیسیدن کردم،آخ و اوخش دوباره بلند شد،کسش خیس شد،زبونمو داخلش میچرخوندم سر و صداش بیشتر می شد،سرمو بلند کردم و با دست کسشو معاینه کردم،پرده اش معلوم بود دوباره لیسیدمش،گفت کیرتو بذار توش،دارم میمیرم،گفتم آخه تو هنوز دختری،گفت من فقط تو رو میخوام،گفتم منم همینطور،ولی باید بهم قول بدی همیشه باهام باشی تا با هم ازدواج کنیم،گفت قول میدم،منم یه بوسه ازش گرفتم و آروم کیرمو گذاشتم جلوی کسش،بهش گفتم اگه دردت زیاد بود بگو بس کنم،آروم گذاشتم تو کسش،گرمای کسش وجودمو فرا گرفت اول یه کم دردش اومد چون پرده اش چند قطره خون اومد ولی کم کم آخ و اوفش در اومد و داشت مثل من حال می کرد تلمبه هامو شدید تر می کردم که آخ و اوفش رفت بالا و گفت داره آبم میاد،کیرمو سریع کشیدم بیرون که دیدم آبش فواره زد رو تن و گردن و صورتم و پاهاشو که می لرزیدن به هم می زد،آبش که تموم شد دوباره کیرمو کردم تو کسش و دو سه دقیقه ای تلمبه زدم تا وقتی داشت آبم میومد،خیلی دوست داشتم بریزم تو ته کس گرمش ولی کیرمو در آووردم و تمام آبمو رو سینه و دور نافش خالی کردم وبعد افتادم روش و در آغوش هم به بغل خوابیدیم.
بیدار شدم،ساعت پنج و نیم بود،6 مادرم میومد،شیرینو بوسش دادم و بهش گفتم بهترین دوست دختر جهانی،اونم گفت خیلی حال کردم،دوست دارم،منم گفتم دوستت دارم شیرینم اون گفت کاش همیشه با هم باشیم منم گفتم خدا منو از تو جدا نکنه،بعدش لباشو بوسیدم و لباسامونو پوشیدیم ومن لباس بیرون پوشیدم و دست در دست هم رفتیم تا سر خیابونشون رسوندمش و … پایان
راستی تو رو خدا به شیرین عزیزم و من توهین نکنید

در پایان چند نکته:
1.این اولین سکس من و شیرین دوست دخترم بود و هنوز هفته ای حداقل یه بار سکس داریم،اگه خدا بخواد قصد هم ازدواج داریم.
2.تمامی اسامی مستعار بود.
3.به همه پیشنهاد می کنم دنبال یه دوست خوب و سکس سالم باشن و از خواندن داستانهای سکس با محارم بپرهیزند چون انسانی نیست.

نوشته:‌ شایان


👍 2
👎 0
242440 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

276918
2011-04-17 20:18:38 +0430 +0430
NA

kari be dastanet nadaram faghat ye soal daram…mamanet roze jome rafte bud doctor che kar ? :D

0 ❤️

276919
2011-04-17 20:51:11 +0430 +0430
NA

خوب بود داداش انشالا كه به عشقت برسي ما كه نرسيديم

0 ❤️

276920
2011-04-17 23:44:09 +0430 +0430
NA

بابا سوپرمن سریع بلند میشه کیرت
برو بابا
با این داستان کیریت
رفیق بی غیرتت
دوست دختر جندت

0 ❤️

276921
2011-04-18 01:55:07 +0430 +0430
NA

از کل داستانت فقط نکته سوم رو میپسندم
باشه به شیرین هم توهین نمیکنم
ولی کسکش مادر جنده کیره دانیال تو کس خواهرت مادر به خطا این رسم رفاقته?
فقط امیدوارم دروغ باشه داستانت
دوباره مادرتو کردم.

0 ❤️

276922
2011-04-18 02:01:14 +0430 +0430
NA

از همه تون استدعا دارم توهین نکنید و نظرات منطقی تون رو بگید،با تشکر،شایان

0 ❤️

276923
2011-04-18 02:08:38 +0430 +0430
NA

متاسفم واسه ت
الآن با شیرین دوستم،دانیال هم می دونه،اصلا هم نمی گه که من نامردم،تازه دوستیمون هم صمیمی تر شده،واقعا سطحی نگر و عقب افتاده ای،من و شیرین راضی هستیم،دیگه مشکلی هست؟،چه ربطی به خواهر و مادر من داره بی ادب.
باتشکر،شایان

0 ❤️

276925
2011-04-18 03:20:39 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت بی غیرت مامانت به شتر لب میداد بهتر بود تا این کارت

0 ❤️

276926
2011-04-18 03:33:53 +0430 +0430
NA

متاسفم،لیاقت همه تون همون جقه نه
سکس سالم با عشقتون
داری می بینی که داستان‎ ‎من بیشترین‎ ‎بازدید امروز‎ ‎رو داره ، اگه خوب‎ ‎نبود این قدر بازدید‎ ‎نداشت
با تشکر‎ ‎، شایان

0 ❤️

276927
2011-04-18 04:08:18 +0430 +0430
NA

حداقل من ادب و تربیت خانوادگی دارم،با شیرینم واسه سکس دوست نیستم،واسه اخلاقش دوستم.
به توی بی شخصیت سگ خونمون رو هم نمیدم،اول برو ادبتو درست کن،با این طرز رفتار آخرش میخوای چی بشی،معتاد؟،کراکی؟

0 ❤️

276928
2011-04-18 04:08:48 +0430 +0430
NA

شایان تو که جواب همه رو میدی! آخه پسر خوب حالا فرضا پدرت رفته بود کوه تا شب نمیومد مادرت روز جمعه از صبح تا عصر دندونپزشکی بود؟ احتمالا خواهر برادرم نداری

0 ❤️

276929
2011-04-18 04:20:22 +0430 +0430

Are agha jun dandun pezeshki bude, mage dandun pezeshka del nadaran!
Aslan duste daiish dandun pezeshke!
Lol

0 ❤️

276930
2011-04-18 04:24:54 +0430 +0430
NA

کی گفتم مادرم از صبح رفته بود دندانپزشکی؟
متاسفم برای اونی که به مادرم توهین کرد
خواهر و برادرم هم به شما ربطی نداره
باتشکر،شایان

0 ❤️

276931
2011-04-18 04:31:22 +0430 +0430
NA

فردای اون روز دیدم موبایلم زنگ خورد،شماره ی خونه ی دانیال بود،گوشیو گرفتم گفتم سلام داداشه عزیزم که یه دفعه دیدم شیرینه و سلام کرد،منم گفتم ببخشید فکر کردم دانیاله،اون هم گفت خواهش می کنم،من گفتم دوست دارم بیشتر باهاتون آشنا بشم،شما چطور،گفت منم همینطور.
مردم از خنده.هههههههههههههههههههههه

0 ❤️

276932
2011-04-18 04:33:32 +0430 +0430
NA

متاسفم،لیاقت همه تون همون جقه نه
سکس سالم با عشقتون
داری می بینی که داستان‎ ‎من بیشترین‎ ‎بازدید امروز‎ ‎رو داره ، اگه خوب‎ ‎نبود این قدر بازدید‎ ‎نداشت
با تشکر‎ ‎، شایان

چون داستانت کیریه بازید کننده زیاد داره داداش

0 ❤️

276933
2011-04-18 04:52:36 +0430 +0430
NA

مرسی از نظرات محترمانه تون
یه داستان واقعی گفتیم باشه تو این سایت،زهر مارمون کردین،این اولین و آخرین باری بود که از سکس با شیرین واستون می نویسم
با تشکر،شایان

0 ❤️

276934
2011-04-18 04:54:38 +0430 +0430
NA

شایان جون ناراحت نشو بچه ها دوست دارن باهات شوخی میکنن به دل نگیر دادا داستانت هم بدک نیس امیدوارم اگه واقعیه موفق باشی.

0 ❤️

276935
2011-04-18 06:02:47 +0430 +0430

خیلی خیلی خیلی داستانت کیری بود بابا حداقل برو نوشتن یاد بگیر

0 ❤️

276936
2011-04-18 06:02:56 +0430 +0430
NA

دندانپزشکش‎ ‎زن بود، متاسفم برات بی شعور،من هم بلدم به مادرت فحش بدم و از کس و کون بذارمش ولی اون چه گناهی کرده آخه؟

0 ❤️

276937
2011-04-18 06:33:24 +0430 +0430
NA

کسکش به دانیال بگو با خواهر 16 سالش سکس داشتی ببین او موقع چی میگه? خودتو گول نزن من به اندازه کافی ذهنم بازه ولی بی شرفی و تخمه حرومی بالا بودن فرهنگ نیست.
یه سوال دست داری دانیال خواهرتو بکنه? فقط بگو آره یا نه

0 ❤️

276938
2011-04-18 06:53:45 +0430 +0430
NA

دانیال می دونه من با خواهرش سکس دارم،البته نمی دونه از کس و این که پرده شو زدم،اصلا هم ناراحت نیستم،چون شیرین عاقل و بالغه و هر دوتامون راضی هستیم.
در ضمن اگه خواهر داشتم خیلی خوشحال می شدم دوستش دانیال باشه و باهاش سکس از کس کنه،چون واقعا یه تار موی دانیال به صد تا مثل تو می ارزه.
برای من رضایت دو طرف از همه چی مهم تره.
با تشکر،شایان

0 ❤️

276939
2011-04-18 07:45:10 +0430 +0430
NA

فقط يه بيت شعر ميتونم برا اين داستان بگم

به يزدان كه گر ما خرد داشتيم / كجا اين سرانجام بد داشتيم

0 ❤️

276940
2011-04-18 07:49:18 +0430 +0430
NA

گفت داره آبم میاد،کیرمو سریع کشیدم بیرون که دیدم آبش فواره زد رو تن و گردن و صورتم و پاهاشو که می لرزیدن به هم می زد،آبش که تموم شد

وای مردم از خنده
معلومه داستانش کاملا" دروغ
آخه گاگول تو چندتا فیلم دیدی آب زن فوران میکنه فکر کردی خودتو شیرین تخیلیت پورن استار هستین
نظر شما چیه دوستان؟

0 ❤️

276941
2011-04-18 07:56:43 +0430 +0430
NA

کاملا با lord.fucker ‎موافقم.
شایان جان از اول میگفتی الان دیگه 2 حالت داره
1.خودت رو جر بدی 13 سالته
2.‏ احتمالا یکی غیر از بابات با رضایت 2 نفره مامانتو کرده که تو اومدی
وجدانا گناه مادرت گردنته این همه کیر حواله شد واسش ارضا نشدی?

0 ❤️

276942
2011-04-18 08:00:38 +0430 +0430
NA

تو اگه نمی خوای فحش بخوری غلط می کنی داستان سکسی عشقتو اینجا می نویسی تا بقیه بخونن و عشقت رو تو ذهنشون تصور کنن و باهاش حال کنن مثل ادم برو حالتو بکن واسه چی به همه میگی؟

0 ❤️

276943
2011-04-18 08:46:02 +0430 +0430
NA

ای ای ای ای جون جون
اخه مرتیکه اگه بخوای دختر 16 ساله رو پرده بزنی بذاری تو کونش 1هفته سوزش داره اونوقت نفهمیدن تو الدنگ زدی پرده طرف رو ورداشتی ؟؟!!!
فوش به ننت ندادم چون زیاده روی بشه مامانت جر می خوره به جای دندان پزشکی باید بره جرشکی ای سی یو؟

0 ❤️

276944
2011-04-18 08:57:06 +0430 +0430
NA

با تشکر از همه ی دوستان و یکی کردن کس و کون مادر قحبه ی اون بی سواد که قحبه رو با قهوه عوضی می نویسه و جر دادن کس و پرده ی تمام دخترای فامیلشون اژ جمله خواهرش.
داستان ما کاملا واقعیه و اگه کسی که واقعا دختر بازه و ادعا داره، تا حالا ندیده آب دختری فواره بزنه باید بره به جای کس کردن کونشو بده.
راستی من دیگه غلط بکنم و گه بخورم خاطراتمو با شیرین بنویسم.

و برای اون رفیق ادبی مونم یه بیت واسه داستان می گم:
بگفتا عشق شیرین بر تو چون است/بگفت از جان شیرینم فزون است

0 ❤️

276945
2011-04-18 09:16:00 +0430 +0430
NA

گل گفتی و کس گفتی

0 ❤️

276946
2011-04-18 10:02:26 +0430 +0430
NA

سلام دانیال جان
اول می خواستم بگم همچین نوع آب دختر که میگی می پاشه غیر منطقی هست و شاید شیرین جانت جزو موارد خاص هست
دوم انکه مگه تو دکتر هستی که پرده دوست دخترت رو دیدی.بابا تو که میگی این اولین سکست بود پس این همه چیز از کجا یاد گرفتی؟
سوم تو به عشقت توهین کردی که میای اینجا مینویسی واقعا منظورتو از این کار نمیفهمم.نکنه فقط برای سکس می خوایش
چهارم میشه ازت ب÷رسم اگه یوقت با هم ازدواج نکردین می خوای با پردش چه کار کنی؟مگه تو از فرداش خبر داری ادم کاملا مدرن و امروزی؟

0 ❤️

276947
2011-04-18 10:06:40 +0430 +0430
NA

سیکسی که از رویه عشق باشه میچسبه که اونم فقط یبار اتفاق میوفتخ شاید بیشتر تا وقتی که عشقیت باهات بمونه اشالله به عشقیت برسی ما که نرسیدیم

0 ❤️

276948
2011-04-18 13:05:00 +0430 +0430
NA

داستانت معلوم از روی احساسات پاک، من شک ندارم
این که خواهر دوسته ،باید بگم خیلیها با خواهر دوستشون ازدواج کردن
اما خیلی بچگی کردید هر دوی شما که کارو به این زودی تموم کردید، حسابی حواست جمع باشه حاملش نکنی
داستانت اشتاراکات زیادی با اولین تجربه من داشت اما من بکارتشو بر نداشتم و 24 سالم بود.
همه تلاشتو باید برای رسیدن بهش بکنی وگر نه خیانت به حساب میاد.
و اجازه ندی بعد از ازدواج براش تکراری شی
عشقت رو با ارزش بدون هر جایی مطرح نکن
موفق باشی

0 ❤️

276949
2011-04-18 13:22:37 +0430 +0430
NA

ممنون‎ ‎از همه تون و‎ ‎خیلی ممنون‎ ‎از famildur ‎عزیز.
Re famildur:
خیلی ممنونم از نظرتون و امیدوارم شیرین و من تا آخر عمر به هم وفادار بمونیم.
راست گفتی که من نباید سکس با عشقمو این جا مطرح‎ ‎می کردم‎ ‎ولی قصد من کشوندن ذهن دوستان از سکس با محارم که اصلا انسانی نیست به سمت سکس سالم با یه شریک بود البته از دوستان خیلی رنجیدم با این حرف هاشون،خدا رو شکر اسم مستعار انتخاب کردم وگرنه داغون می شدم.
با تشکر،شایان

0 ❤️

276950
2011-04-18 13:45:43 +0430 +0430
NA

سلام به همگی

من اصلا" نمی خوام در مورد داستان نظر بدم . فقط می خواستم بگم این واقعا" رسم بدی شده که همه آخر داستانا یا توهین می کنن یا فحش میدن.به نظرم داستان هر کسی برا خودش ارزش داره حتی اگر دروغ یا خیال پردازی باشه . به نظرم اصلا" درست نیست که به خانواده طرف توهین بشه.از دوستان عزیز خواهش می کنم اگر هم داستان رو باور نمیکنن یا قبولش ندارن فقط بگن نه اینکه فحش بدن . ممنونم .
حمید

0 ❤️

276951
2011-04-18 13:51:43 +0430 +0430
NA

کیرم تو روحت 13 ساله
صابونتو عوض کن.

0 ❤️

276952
2011-04-18 15:30:17 +0430 +0430
NA

سلام دانیال عزیز…دوستان نظراتشونو گفتن منم چند نکته هست که میخوام بگم…اول عنوان داستانت:خواهر…
شریک سکسیتو با این عنوان مطرح کردی چرا؟اگه بعدا ازدواج کردین بخوای معرفیش کنی میگی همسرم یا خواهر دوستم؟ این خیلی مهمه چون عنوان داستان اولین چیزیه که خواننده از داستان میگیره و باهاش ارتباط برقرار میکنه به خاطر اینه عنوان به خواننده دیتا میده که چه اتفاقی و برای چه کسی داره اتفاق میوفته پس یا این اتفاق دروغه یا اینکه شیرین عشقت نیست.وگر نه از اسم هایی مثل عزیزم یا عشقم استفاده میکردی
دوم اینکه لزوم نوشتن داستانت تو این سایت چیه؟که میخوای بقیه نظر بدن…اگه میخوای نظر در مورد نحوه داستان نویسیت باشه خوب سایت های ادبی خوبی وجود داره یا اینکه میخوا از نحوه سکست با عشقت یا اندام عشقت نظر داشته باشی؟از قدیم گفتن گوشتو میزاری جلو گربه انتظار داری نازش کنه؟؟سوم اینکه جناعالی دغدغت فعلا بازی و اینترنت و مشق نوشتنه زوده برات به فکر ازدواج باشی…اما حرف اخر مسئله اخلاقی داستان…اگه من نخوام خواهرم همچین ارتباطی با کسی داشته باشه عقب افتاده نیستم و کسی هم که براش مهم نیست روشن فکر نیست به نظرت یه دختر 16 ساله به بلوغ فکری رسیده که هر نوع رابطه ای رو تجربه که؟به هر حال دوست عزیز برات آرزوی موفقیت میکنم

0 ❤️

276953
2011-04-18 15:43:59 +0430 +0430
NA

شما که از اسم داستان‎ ‎من ایراد می گیری حتی اسم من و دانیال رو هم اشتباه می گی.
من شایان هستم، یعنی اسم مستعارم شایانه و دوستم اسم مستعارش دانیاله، واقعا شک کردم که آیا داستان رو خوندی یا نه.
در ضمن این اسم واسه داستان دو دلیل داشت:
1.‏اگه اسم واقعی دوست دخترم بود اینجوری نمی نوشتم
2.‏واسه این که داستان برای پر بازدید بودن به یه اسم جذاب نیاز داره.
با تشکر،شایان

0 ❤️

276954
2011-04-18 16:05:52 +0430 +0430
NA

حالا فرقی نمیکنه دانیال یا شایان منظورم خودت بودی جناب ادمین

0 ❤️

276955
2011-04-18 17:11:25 +0430 +0430
NA

الکی مردم رو سر کار گذاشتی منکه تا اخرش نخوندم چون کس شعر بود

0 ❤️

276956
2011-04-18 18:08:29 +0430 +0430
NA

shayan007 ya hamon danial
من همه نظراتو خوندم
hamedov چند تا سوال ازت داشت كه كاملا منطقيه
از نظر من هم اين كه تو از سكست اينجا گفتي در حق دوست دخترت (عشقت) نامردي كردي
من چند سطري از داستانتو خوندم
نكته بسيار جالب داستانت اشاره اي بود به رابطه سكسي با غير محارم
با همه اي نظرات و دروغ و راست بودن داستان
اين يه مورد براي من خيلي قابل احترام هستش
محارم رو بايد بپرستي براشون جونتم بدي

0 ❤️

276957
2011-04-18 18:33:00 +0430 +0430
NA

baba adam bashid
Hala shayan ye dastan neveshte
Be shoma che ke raste ya dorogh
In bichare ba in hame fosh ke besh dadin ye harfe bad nazad.hadeaghal adab azash yad begirid

0 ❤️

276958
2011-04-18 18:38:26 +0430 +0430
NA

از اون بچه کونی پر روها هستی که اگه بگیرن 10 نفری هم بکننت باز تا بلند شی میگی کی؟ من؟ نه من که کون ندادم.
اینهمه کیر حواله خاندانت کردن بست نیست کونی؟

0 ❤️

276959
2011-04-19 03:21:45 +0430 +0430
NA

بابا حوصله داري داستان ميزاري تو نميدوني اينجا نظراشون چطوريه داستان گذاشتن اينجا همين حرف خوردنها رو داره ديگه داش شاهين موفق باشي

0 ❤️

276962
2011-04-19 05:43:51 +0430 +0430
NA

شایان دوست عزیز نویسنده اولا ازاینکه دوستان اینقدر بهت فحش دادند متاسفم ولی من دو نکته در داستانت برایم کمی غریب است یکی اینکه شما فرموده بودید روز جمعه پدرم به کوه رفته بود ومادرم به دندان پزشکی دوست عزیز فکر میکنم مطبهای دندان پزشکی ها جمعه ها تعطیل باشند. دوم اینکه تحریر فرموده بودید بعداز اینکه کلی تلمبه زدید شیرین خانم به ارگاسم نزدیک شدن ومن از کسش بیرون کشیدم از کس علیا مخدره آب فوران کرد مگه اون جای دوست دخترتون چاه ارتزین بود که آب فوران کرد من 35 ساله ازدواج کردم وبا خیلی از زنها ودختران جوان 16 الی 40 سال نزدیکی داشتم هیچیک ازآنها ازاونجاشون آب فواره نزده بود و بعدهم اینکه از حرفهای این دوستان ناراحت نشو همین دوستان که شما را به خاطر نزدیکی با خواهردوستون سرزنش کرده وبعضیها پارا فراتر نهاده وبه خواهر ومادرسرکار فحاشی کردن اگر مادر دوست نزدیکشون پا بده چنان میکنند که پدرشون بامادرشون نکردهاست .

0 ❤️

276964
2011-04-19 07:58:51 +0430 +0430
NA

کیرم تو اون داستان دروغت همون داستان ننت با دندون پزشکو می نوشتی بهتر نبود آخه کس مغز آب دختر 16 ساله فوران میکنه.کیرم تو اون ننه ودوست دختر جندت.حرومزاده!!!

0 ❤️

276966
2011-04-19 12:06:00 +0430 +0430
NA

Sylthirin‏ ‏
چی میگی تو دادا? همونه که خودم گفتم نهایتا 13 سالته.

0 ❤️

276967
2011-04-19 12:53:34 +0430 +0430
NA

آقای شایان خواهر دوستت که 16 سالشه.فکر نمیکنی هنوز عاقل و بالغ نشده؟!!!

0 ❤️

276968
2011-04-19 14:32:53 +0430 +0430
NA

با تشکر‎ ‎از همه ی دوستان‎،هم اونهایی که ما‎ ‎رو بستند‎ ‎به بد و‎ ‎بیراه هم اون دوستانی که بهم واقعا‎ ‎روحیه دادن مخصوصا‎ slythirin ‎و
love_stereo

البته‎ ‎من Griffindor ‎رو به slythirin ‎ترجیح‎ ‎می دم
:D

پاسخ‎ ‎دوستان‎ ‎رو‎ ‎اینجا‎ ‎می نویسم:
در پاسخ به دوستی که گفتند شیرین بالغ نبوده بگم من که اون موقع 17 سالم بود بالغ بودم خب اون فقط یک سال و نیم از من کوچکتر بود و این که شیرین در 16 سالگی عاقل و بالغ تر از خیلی از شما بود،البته الان هم که تقریبا 17 سالشه هنوز عاشق همدیگه ایم و قدری از عشق بین ما کم نشده خدا رو شکر

در پاسخ به اون دوستی که نوشت بازم خاطراتتو بنویس بگم که اولین سکسمون که بهترین خاطره ام بود و با این که حدود چهار پنج ساعت طول کشید تا بنویسمش کلی براش فحش خوردم چه برسه به سکس های بعدی،متاسفانه اونقدر پوست کلفت نیستم

قصد کلی من از نوشتن این خاطره ام که واسه خودم فراموش نشدنیه این بود که دوستان ذهنشون از سکس با محارم به سمت سکس سالم و پاک بره، البته احساس بودن با یه شریک خیلی لذت بخش تر از سکسه که خیلی از هم سن و سال های من در حسرتش هستند ولی به نظرم باید عادی بشه تو جامعه که نوجوانان از سن 15 به بالا به یه دوست از جنس مخالف نیاز دارند

اگه اول داستان رو یادتون باشه گفتم که
عشق و حس بودن با یه
دختر خیلی مهم تر از سکسه

در پایان با یک بیت حافظ بزرگ خطاب به اون هایی که به من و شیرین توهین کردند و از عشق چیزی سرشون نمیشه با همه ی دوستان خداحافظی می کنم:
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست/رهروی باید،جهان سوزی،نه خامی،بی غمی

با تشکر،شایان،ساعت 23 شب سه شنبه سی ام فروردین

0 ❤️

276969
2011-04-19 19:23:43 +0430 +0430
NA

vojdanan to khejalat nemikeshi jelo in hame adame roshan fekr dastan erae mikoni? oonam chi? ie dastane tokhmi?
aval az hame shashidam too refaqatetoon baadam shashidam to kardanet k engar jelo film sexi nesheste dastan neveshte bbadam dh mishasham be khodet.
boro hal kona

0 ❤️

276970
2011-04-19 23:34:15 +0430 +0430
NA

شایان نباید میومدی و از خودت دفاع میکیردی
خودت برو یه بار دیگه داستانتو بخون ببین کیریه یا نه؟
Slythirin راستی تو خود شایان نیستی؟

0 ❤️

276971
2011-04-20 15:04:53 +0430 +0430
NA

ميگم اقا شايان: تو كه ميخواي از فكر سكس با محارم بياييم بيرون. پس مامانتو بده بكنيم
كون لق اونايي كه مامانتو نميكنن

0 ❤️

276972
2011-04-20 16:38:54 +0430 +0430
NA

شایان جان!
اخه می دونی چیه ؟
دختر ایرونی عمرا این قدر راحت پا بدههههههههههههههههه
اونم به دوست داداششششششششششششششششششششش

در ضمن من هم با دندانپزشکی رفتن مامانت مشکل دارم یه مقدار!

حس می کنم باهاش دوستی اما ارزو داری که یه سکسی توی همین مایه ها داشته باشی باهاش!
به هر حال به ارزوهای ریز و درشتت برسی…

0 ❤️

276973
2011-04-20 18:39:19 +0430 +0430
NA

لطفا‎ ‎کس شعر‎ ‎نگین
کس و‎ ‎کون خواهر و مادر همه ی اونهایی که به من و شیرین و هر کسی که به من مربوطه توهین کردن رو یکی کردم

مادر خواهر جر ده بی پایان
شایان
:D

0 ❤️

276974
2011-04-21 03:35:45 +0430 +0430
NA

داستان میذاری جنبه فحش خوردن هم داشته باش! مادرجنده! هوووووووووی خوبه گفتمجنبه داشته باش!

شادی هستم از تهران شهرک غرب،پایه همه نوع سکس حتی گروهی،قد173،وزن60 هرکسی خواست بزنگه وب هم میدم
7 4 8 9 7 5 3 9 1 9 0
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قیمت نپرسید که خوشم نمیاد،پول ندارید گه خوری نکنید

0 ❤️

276975
2011-04-21 04:59:37 +0430 +0430
NA

خوبه‎ ‎می بینین دشمنان من همه یا کونی اند‎ ‎یا جنده
متاسفانه‎ ‎کس و‎ ‎کونت خودش‎ ‎یکی هست‎ ‎وگرنه‎ ‎خودم‎ ‎یکیش می کردم‎ ‎شادی‎ ‎جنده

0 ❤️

276976
2011-04-21 05:59:57 +0430 +0430
NA

شایان بعضی اوقات سکوت کردنم خوبه در ضمن تو که خودت داری به همه بی احترامی میکنی یکم به هم احترام بزارید

0 ❤️

276977
2011-04-21 07:13:43 +0430 +0430
NA

شايان يا هر حروم زاده كه داستان نوشته
اگه يه نگاهي به كامنتا بندازي ميبيني كل داستانت توهم و خيالاته
ببين اگه خواستي چرت و پرت بگي سعي كن قبلش يه بار تو مغزت يا يه جاي ديگه نوشته هاتو مرور كني
مطمئنا خودتم ميدوني سوتي دادي نافرم
اما گلابي تر از اوني هستي كه قبول كني يه بچه جغي 14 ساله اي
اوكي جوجو

0 ❤️

276978
2011-04-21 15:18:10 +0430 +0430
NA

هدف من رسیدن‎ ‎به بیشترین‎ ‎آمار بازدید‎ ‎در‎ ‎این چند روز‎ ‎بود که بهش رسیدم
به هیچ شخص‎ ‎باشخصیتی هم توهین نکردم
در‎ ‎ضمن داستانم هم کاملا‎ ‎دروغ‎ ‎بود من هنوز‎ ‎از نزدیک‎ ‎کس ندیدمD:
اما‎ ‎با انتخاب‎ ‎یک عنوان‎ ‎مجذوب‎ ‎کننده تونستم‎ ‎به هدف خودم‎ ‎برسم‎ ‎و‎ ‎حداقل‎ ‎5‎ ‎دقیقه‎ ‎از وقت بالای سی هزار‎ ‎نفر‎ ‎رو بگیرم‎ ‎یعنی‎ ‎حداقل‎ ‎صد و‎ ‎پنجاه هزار‎ ‎دقیقه یا 2500‎ ‎ساعت‎ ‎که حدود‎ ‎104‎ ‎شبانه روز‎ ‎از وقت شما رو گرفتم
پس من به عنوان‎ ‎تأثیرگذار ترین فرد این هفته شناخته‎ ‎میشم‎ ‎:D
کون جر ده بی پایان،شایان‎ ‎:D ‎

0 ❤️

276979
2011-04-21 16:35:55 +0430 +0430
NA

توجه________________________________________________________________توجه

شما به عنوان شخصیت جذاب هفته البته از نوع حروم زاده ترین فرد شناخته شدید.

تبریک میگم.

با تشکر!!!

0 ❤️

276980
2011-04-22 00:06:37 +0430 +0430

گوش هاتو باز کن،بچه…
1.وقتی چهارتا بزرگتر(باران نفس،Slythirinو…) دارن با احترام باهات حرف میزنن و راهنماییت میکنن؛اون گاله رو ببند وگوش کن…
2.سکس کردن نه کار سختیه و نه افتخاری همراهش هست،پس اینقدر منم…منم نکن!
3.من 14 ساله که خونه مجردی دارم،نه تا حالا دیدم که زن در موقع ارگاسم مایعی ازش بیرون بیاد و نه شنیدم،چون ارگاسم خانم ها داخلی هست و نهایتا داخل واژن رو نمناک میکنه…
4.اگر راجع به چیزی اطلاع نداری بهتره حرف نزنی،راجع به سکس با محارم، باید خدمتت عرض کنم که؛کمبوجیه و بردیا پسران کورش کبیر با خواهرانشون ازدواج کردند…!و هر دو عاشق آتوسا خواهر اولشون بودن،که همین عشق باعث کشته شدن بردیا به دست کمبوجیه میشه…
نکته مهم:برو بشین با دانیال ماشین بازی کن چون اینقدر کم سن و سال و بچه هستی نتونستی جلوی خودتو بگیری و نگی که،دانیال رو 3 بار (فوتبال کامپیوتر) بردی…!!!
آره جوجو…

0 ❤️

276981
2011-04-22 00:55:16 +0430 +0430

Doustan dige kasi nazar nazare alaki in bache koniaroo shahkh nakonid

harki nazar bezare kone laghesh, bezarid in bache koni ba dastan khodesh jagh bezane

Bedrood!,l

0 ❤️

276982
2011-04-22 04:49:34 +0430 +0430
NA

کمبوجیه و بردیا پسران کورش کبیر با خواهرانشون ازدواج کردند…!و هر دو عاشق آتوسا خواهر اولشون بودن،که همین عشق باعث کشته شدن بردیا به دست کمبوجیه میشه…
چه
جوری با خواهرانشون‎ ازدواج‎ کردن‎ که بردیا مرد‎?‎‎?‎‎!‎
Carddinal
چه جالب،پس همین امروز‎ ‎برو با خواهر‎ ‎یا مادرت‎ ‎سکس کن
راستی‎ما‎ ‎تو تاریخ‎ ‎سی ساله ی کشورمون‎کلی‎ ‎شک داریم‎ ‎انوقت تو میگی‎ ‎پسر‎ ‎کوروش دو هزار‎ ‎و‎ ‎پانصد‎ ‎سال پیش با دخترش‎ ‎سکس داشتن و‎ ‎حتی ازدواج‎ ‎کردن،چقدر جالب، میشه تاریخ‎ ‎ازدواجشون‎ ‎رو هم بگی؟

0 ❤️

276983
2011-04-22 05:38:34 +0430 +0430
NA

آفرین گل پسر
واقعا مرحبا .
خب حالا چی ؟؟
الان به هدفت رسیدی . چی بهت دادن ؟؟؟ جز جایزه ی کیر بلورین به ممانت + تخم طلایی به شیرین جونت!!!
کیرم تو کس عشقت . لاشی . خارتو گاییدم .

با تشکر دندانپزشک

0 ❤️

276984
2011-04-22 08:05:57 +0430 +0430
NA

shayan jan dastanet jaleb bud,vali chejuri tunesti be in rahati dokhtare 15 salei ke be ghole khodet fereshte budo razi be sex koni?
man tu 18salegi bade ye sal dusti natunestam razish konam
be ma ham yad bede
vali khodaish har ki foshet mide dare misuze,to khodeto narahat nakon

0 ❤️

276985
2011-04-23 17:51:43 +0430 +0430
NA

من با شایان موافقم . من و خانمم هم همینجوری بودیم. و الان زندگی خیلی خوبی داریم. و به همتون پیشنهاد میکنم که دنبال زن زندگیتون باشین

0 ❤️

276986
2011-04-24 21:09:58 +0430 +0430
NA

carddinal من کوچیکتم شما سروری این شایانم به قوله بعضی از دوستان حرف نزنه میگن لاله ههههههههههه
ههههههههههههههههههههههه حیف در شخصیتم نیست بخوام جوابتو بدم دوستان به اندازه کافی مایه گذاشتن

0 ❤️

276988
2011-05-08 02:43:21 +0430 +0430
NA

شايان اگه ميخواي بچه ها اذيت نكنن بايد به همه 1 دور كون بدي اولم خودم ميخوام جرت بدم تا طعم پاره شدنو قشنگ بچشي

0 ❤️

276990
2011-05-12 09:20:10 +0430 +0430
NA

kheyili bahali.
abesh pashid ro sorato /gardano /kardanet/
akhe (mikham fosh nadam vali in koskesh nemizare)
ki dide abe zan biron berize hala pashidanesh hich.
koskhol shayad shashide be heykalet fekr kardi abeshe.
koskesh doste adamam mesle dadashe adame.khaharesham khaharesham khaharet

0 ❤️

276991
2011-05-12 09:26:03 +0430 +0430
NA

in dar tarikh sabt shode .
albate on dota pesar pesarayr kooroshe kabir naboda.
ona pesare adamo hava bodan be name habil va ghabil.
2khtreshonam eliyoza va eghlima.
chon liyoza khoshgel bod ghabil hasodi kardo ba bil to ardabil ghabilo kosht…

0 ❤️

276992
2011-05-12 09:32:59 +0430 +0430
NA

edameye dastaneto peyda kardam.
to ba akse shirin to khone dashti hal mikardi va mamanet rafte bod dandon pezeshki…
edameye dastan az zabone mamanet…
harki khast dastane ASHENAYI DAR DANDAN PEZESHKIRO BEKHONE(kiro na kiyo)

0 ❤️

276993
2011-05-12 09:42:19 +0430 +0430
NA

kire bachehaye tehroni to konet.
to age mitonesti kos bekoni dastane behtari mineveshti ta befahmi abe shirin to khodesh mirize va vaghti abeto rikhti to kosesh ke az hamin ja kosesho vasat pare konam va kireto keshidi biron mididi ke abe to az kosesh mirikht biron .AKHARESH INO MINEVESHTI BAVAREMON MISHOD KE TOHAM KOS KARDI/dar zemn vaghti parde mizani khare dokhtare ke to khone zarf moshore gayide mishe che berese be shirin jonam.
YE PEYGHAM BE SHIRIN DARAM BEHESH BEGO LOVERSKISS GOFT ABETO BIYARAM

0 ❤️

276994
2011-05-14 03:24:49 +0430 +0430
NA

AKHE ADAM KIRI TO DOST DARI DOSTET ABJITO BALA PAYIN KONE?
kiram to khonevadeye dpstet/vaghti fahmid ba khaharesh macho bos kardi goft
chera nakardish?koskhol mankardamesh cheyli vahshiye.
PAYAME MAN BETO
inshalah bahash ezdevaj mikonid
va sahebe 2khtaro pesar mishi va doste pesaret miyad dokhtareto mokone.
pesaretam oooooooobi mishe.
beshin tamasha kon.

0 ❤️

276995
2011-06-14 09:51:20 +0430 +0430
NA

خانم من وقتي هنوز عقد بوديم و با دست ارضاش ميكردم آبش خيلي زياد بود و ميريخت بيرون … ولي حالت فوران نداشت!!!
ولي الان هرچي مثل قديما مي مالمش ديگه آبش اونجوري در نمياد…
داستانت من رو ياد اولين سكس با همسرم انداخت…
5 روز طول كشيد تا تونستم پردشو بزنم چون هيچي بلد نبودم اونم همينطور…
بعد از اينكه پرده اش پاره شد يك روز تمام رو تخت خواب بود و من غذا مي ذاشتم دهنش، هيچ وقت يادم نميره… خاطرات خوبي بود…
راستي نمي دونم دوست دختر تو چطور بعد از پاره شدن پرده اش تونسته پاشه و راه بره…؟؟
اينجا اينقدر فحش ميدن كه مي ترسم خاطره اولين سكس با همسرم رو بنويسم…
اميدوارم به عشقت برسي

0 ❤️

276996
2011-06-20 09:06:24 +0430 +0430
NA

سلام شايان
من مثل تو يه دوست دارم كه خيلي خيلي دوسش دارم و حاضرم براش جونمم بدم اتفاقا اونم يه خواهر خيلي خوشگل داره كه من ازش خوشم مياد ولي تا حالا اصلا به خودم اجازه ندادم در موردش فكر كنم چه برسه…من فكر ميكنم تو نبايد اين كارو ميكردي چون اگه خداي نكرده بهم نرسيدين بعد در مورد رفيقت و شيرين نا مردي كردي اميدوارم بفهمي چي ميگم.بهرحال اميدوارم تو هم مثل من در رسيدن به عشقت نا اميد نشي.

0 ❤️

276997
2011-09-25 15:18:37 +0330 +0330
NA

به نظر من مشکل از بچه ها نیست که اینهمه فوش میدن.مشکل از مدیریت سایته.اگه مدیر سایت اونایی که بدون دلیل فوش میدنو بوت کنه دیگه کسی جرات نمیکنه به خانواده طرف فوش ببنده.
شما اگه به سایت سکسی لوتی برین همچین رفتاریو نمیبینین چون مدیریت اون سایت حرف نداره.

0 ❤️

276998
2011-11-26 05:20:54 +0330 +0330
NA

ببین شایان داداش گلم هر جوری که بخوای فکر کنی این رسم رفاقت نیس که ابجیه دوستتو بگایی یا باهاش دوس شی
شاید اصلا مرام نداری ها؟

0 ❤️

276999
2012-05-27 04:11:44 +0430 +0430
NA

بد نبود…

0 ❤️

277000
2012-10-18 06:47:43 +0330 +0330
NA

مطمنی میخوای ازداواج کنی میترسم فردا توسایت بیایی بگی ضربدر شروع کردم کس کش لاشی مارو گرفتی رفتی باهاش پارک ودانیال باتو نبود پس چه گوهی مخورد تو باشگاه بود نگفت تو کجا میری کونی لاشی

0 ❤️

277002
2012-11-05 18:24:53 +0330 +0330
NA

درسته شایان جان اقرار به دروغ بودن داستان کردی، اما اینو بدون آنچه در ذهن شما )نوعی( خطور میکنه و بعنوان فردی بالغ و مدرن تلقی میشی ، حکایت از آمادگی ذهن شما برای مرتکب شدن عمل خلاف یا خیانت به دوست جونک و جونیت دانیال دارد.
شما معتقدید هدفتون از نوشتن داستان، برحذر داشتن مخاطب از عمل سکس با محارم بود اما غافل از اینکه خود داستان نوعی ترویج خیانت به نزدیک ترین دوستان
را هدف قرار داده است، یعنی تناقض آشکار!!!

0 ❤️

277003
2014-12-31 03:14:22 +0330 +0330
NA

کسکش بی شرف،خواهر رفیقت رو گاییدی،کیرم تو دهنت

0 ❤️

277004
2015-04-02 05:55:32 +0430 +0430
NA

یک ساعت وقت گذاشتم نظرات سه سال پیش رو خوندم . لذت بردم از خوندن نظرات فقط یک نکته هست که کسی اشاره نکرده بود
( باتشکر . شایان)

0 ❤️