سلام.من آرتان هستم.20 سالمه.الان دانشجوی سال دوم هستم.اولین باره دارم داستان مینویسم.اگه دوس نداشتین فحش ندید خوهشا.اول از مامانم بگم زهره که 40 سالشه.قد168 و وزن 73 کیلو.یادمه راهنمایی که بودم یه آقایی با وانت ظرف میاورد محله و در عوض نون خشکی که از زنت میگرفت بهشون ظرف میداد.اسمش علی آقا بود.لاغر بود و کچل.یه روز زنگ دوم گفتن مادر معلمتون مرده برید حیاط بازی کنید.منم در رفتم تا بیام خونه با کامپیوتر بازی کنم.وقتی رسیدم دیدم وانت علی آقا تو کوچست و مامانم وایساده داره حرف میزنه باهاش.منم رفتم اتاقم طبقه بالا.تو حال خودم بودم که دیدم مامانم داره میگه بیا تو علی آقا کیسه تو آشپزخونه اس سنگینه.خواستم برم پایین تا بگم من هستم که دیدم علی آقا رفت تو آشپزخونه.یهو خشکم زد.دیدم مامان خم شد عمدا چادرشو انداخت زمین.فقظ شرت و سوتین تنش بود.خم شده و بود و کونشو طرف علی اقا کرده بود.علی آقا هنگ کرده بود گفت چادرتون افتاد زهره خانوم.مامانم اعتنایی نکرد و همونطور لخت مثلا با کیسه نون خشک ور میرفت که دیدم علی آقا از پشت چسبید به مامانم.مامانم یه آهههه بلند از سر هوس کشید.علی اقا خودشو میمالوند به مامان.مامان گفت زود باش تمومش کن شک میکنه دم ماشینت نباشی.علی کیرشو درآورد.زیاد کلفت نبود.تف زد و مالید رو کس مامانم.بعد آروم کرد توش.مامانم ناله میکرد فقط.اصلا حرفی نمیزد.علی آقا هم شالاپ شولوپ راه انداخته بود و محکم تو کس مامان تلمبه میزد.بعد تلمبه هاشو تند کرد و محکم چسبید به مامان.مامانم فقط آروم میگفت وایییییی سوختم.بعدش بی اینکه حرفی بزنن علی شلوارشو کشید بالا و رفت.حتی کیسه نون خشکارو هم نبرد.بعدشم مامان رفت حموم.تا چند روز داشتم دیوونه می شدم.اما بعدش فهمیدم قضیه مامانم خیلی بیشتر از ایناس.اگه خوشتون اومد اونارو هم مینویسم.شاد باشید
نوشته: آرتان
خوبه عالیه. اگه دوست داری میتونم با کمک خودت به طور نامحسوس با مادرت دوست بشم
حیف که اولش گفتی فحش ندیم .والا بهت میگفتم آخه مادر جنده چرا دروغ میگی؟ علی آقا کجاش لاغره
کُـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس نگـــــــــــــــــــــــــــــــــــو
داستان جندگى مادرتو مينويسى
بازم بنويس ببينم ديگه چيكاركرده اين مادرت
حالا اونا رو هم ننوشتی، ننوشتیا! :|
خب عاخه چه کاریه، زحمتت میشه والااا، حالا ما گفتیم، آ…
crazy
خعلی آدم آشغالی هستی که وقتی فهمیدی مادر معلمتون مُرده ، از مدرسه فرار کردی …
جامعه به آشغالهایی مثل تو نیاز نداره
بازم بنویس . از نون خشکی از نمکی از ضایعاتی از بقال سر کوچه
خدایا این جوونای مارو از شر این گلناز خلاص کن امین عایا کسشر در این حد جم کن باو جقی
ماماندشما همیشه کون لخت میره تو کوچه؟بعدشم شما از کوس دادن مامانت ناراحت نشدی از بچه ها خواهش میکنی فحشت ندن ناراحت میشی خخخخ
فوقش بهت میگن مادرجنده شما بخونش شیطونی مامان یا میگن کس ننه ات شما بخونش مامان موقع شیطنت یاکیر خرمش حسن به کس ننه ات شما بخونین مامان وخر مش حسن در حال شیطنت
علی آقاهه چه باحال بوده کیسه نون خشکارم نبرده اونجا بودیم آی میخندیدیم … از هولش کیرو جمع کرده در رفته آی بمیری ترکیدم از خنده خدا انت کنه الهی ذلیل شی . الهی بری زیر تریلی آی درد بی درمون بگیری که دلمونو شاد کردی . lol
نون خشک…پلاستیک پاره روی شکسته ننه آرتان میکنیمممممممممممممم
بچه رو سرزنش نکنید گناه داره بیغیرته biggrin
حالا از کجای طبقه بالا دید رو اشپز خونه طبقه پایین داشتی
خفه شو مرتیکه الدنگ
علی الحساب داشته باش برای جواب بعدی
اگه مامانت,به گدایی,رفته گری کس داد خجالت نکش بگو.از اون مادر در پیت بایدم همچین پسری در بیاد.جای تعجب نیست.تو هم اگه به بقال,و قصاب کون دادی بگو خجالت نکش.
پسرجان تو ذهنت یه سوژه ی جلق درست میکنی خوب بکن نوش جونت گوشت بشه بچسبه به کونت؛اما وقتی میخوای بعنوان داستان بنویسیش؛لااقل فکرکن که فحش نخوری،تو اومدی رفتی طبقه بالا و ازهمونجا دیدی مامانت چادرشو انداخته و زیرشم فقط شورت و کرست پوشیده و رفته بوده کوچه!بعدم نمکیه اومده اومده که نون خشکارو که خیلی وقته دیگه نمکی از مد افتاده رو ببره و گفته چادرتون افتاد و بعدشم مامانت گفته زودباش شک میکنه و بعدش گاییده ! اگه اومده بود بگائه دیگه چادرتون افتادو و بیا نون خشکاروببرش چیه ؟ اگر نه که . . ولش کن فقط میگم کله ی فیل تو کونت
چیه میشه مثل مامان تو نسیب ما هم بکنه بچه ها ام مین یادتون اونوقت چ بکن بکنی میشه خودتم میکنیم
چی میشه مثل مامان تو نسیب ما هم بکنه بچه ها ام مین یادتون اونوقت چ بکن بکنی میشه خودتم میکنیم
تو داستانت انقد سوتي دادي كه كاملا مشخخه دوس داري مادرتو جنده جا بزني
اي كيرم تو اون خانواده اي كه تورو پس انداختن
Mishe adrese khonatono bedi akhe manam none khoshk migiram zorofe ashpazkhone midam jash
واقعا ریدی،تو به فکر مادرت نبودی به فکر نون خشکی بودی که علی آقا نبرد
خوب بود بازم بنویس
حداقل کیرم یرای مامانت بلند شد
ننویس پسر جون
داستان خوبا رو بخون باش جق بزن
اینطوری به نفع همس
che mamane payeie dari bede bokonim haal kooonim ob
biggrin biggrin biggrin
تو فکرکن ما باور کردیم خب پسره احمق اونی که کارش روسپی گری هستش هم اینجوری نمیده به کسی