شیلا همکارم

1391/01/13

سلام به همه بكس ميخوام جريان خودم و يكي از دوست هامو به اسم شهلا براتون تعريف كنم
من و شهلا كه همه شیلا صداش ميكنيم توي يك شركت كار ميكنيم ، شیلا سن و سالش از من بيشتر و خوب مطلقه هم هست ، شهلا دختر خيلي سكسي ايه هيكل درشت با كمري باريك تر نسبت به سينه هاش و كون بزرگ و خوش فرمي داره خيلي هم اهل حاله ولي خوب بين من و اون هميشه يك احترام خاص وجود داشته من مدير فروش شركت هستم و كلا رابطم با بچه هاي فروش خيلي خوبه مخصوصا با خانوم ها خيلي راحت برخورد ميكنم و براشون علاوه بر يك رئيس مشاور و دوست خيلي خوب هم سعي ميكنم باشم واسه اينه كه همه با من احساس راحتي ميكنن ، راستش من هميشه از هيكل شیلا خوشم ميومد و هميشه تو نخش بودم ولي با اينكه شهلا چند بار منو خونشون و پارتي هاي خصوصيش دعوت كرده بود ولي من به خاطر حفظ ظاهر هم كه شده بود نرفته بودم و كمي از اين قضايا دوري ميكرم ، اما روي من و شهلا از كجا به هم باز شد از اونجايي كه يك بار توي يه مهموني خودموني با چند تا او بچه ها يهو ديدم بعله سرو كله شیلا و الناز (يكي از دوستامون كه اونهم اونجا دعوت بود) پيدا شد و خلاصه توي اون مهموني بيشتر روي ما به هم باز شد ، اما بازم ميگم رابطه من و شیلا و اكثر بچه هاي شركت علاوه بر اينكه خيلي صميمي بود يه دسيپلين خاصي هم برش حاكم بود ، اما داستان ام اينجا شروع ميشه كه : من يه روز ساعت هاي ٧.٥ بود كه خونه خيلي حالم گرفته بود حوس مشروب كردم زنگ زدم به يكي از بچه هها كه هميشه ازش مشروب ميگيرم ببينم شراب ترو تميز دستش چي داره كه شانس گند ما گفت الان فقط عرق داره ، من راستش رو بخوايد اصلا پايه عرق نيستم ولي چون اين بنده خدا خيلي ازش تعريف كرد و گفت عرقش عرق كشمشه و من خودم زدش و خوش خوراكه و اينا منم تو رو دربايستي گفتم باشه ميام ميگيرم ، لباسامو پوشيدم و رفتم طرف خونه دوستم (من خونه خودم زندگي ميكنم تنها) و يه بطر عرق ازش گرفتم و موقع بر گشتن گفتم برم كمي هم خريد كنم چون يه هفته بود واسه خونه خريد نكرده بودم رفتم ماشين و پارك كردم و راه افتادم رفتم يه فروشگاه همون نزديك خونه دوستم و كمي چيپس و پسته و ماست و خرت و پرت خريدم و داشتم ميرفتم سمت محصولات پروتئيني كه كمي گوشت و كالباس و اين چيزا بگيرم كه ديدمم شهلا هم تو فروشگاهه و داره خريد ميكنه اونم من و ديد و احوالپرسي كرديم و وسايل دستم و ديد گفت ، ها چيه ميبينم فرستادنت بري واسه بچه خريد كني خنديدم گفتم نه خونه حوصلم سر رفته بود هيچي هم نمونده بود اومدم كمي خريد كنم تو همين بيني كه داشتيم با هم حرف ميزديم و وسيله از تو قفسه و يخچال ها بر ميداشتيم از دهنم در رفت كه الان پيش يكي از دوستام بود و يه بطر عرق گرفتم البته اينجاش مشكل نبود اينجاش مشكل بود كه شیلا يكي دو بار رو زده بود به من كهعرق ميخواد و منم روشو زمين انداخته بودم گفته بودم كسي رو نميشناسم و اين حرفا خلاصه اين باعث شد كه شیلا گل بگيره و كلي تيكه بارمون كنه و گير داد كه بايد اون بطر عرق رو بدم بهش منم كه حقيقطا دوس نداشتم دوباره پول عرق رو پياده شم برم يكي بگيرم گفتم نه اگه عرق ميخواد بليد بياد خونه من اونجا با هم بخوريمش ، شیلا گفت كه نميتونم امشب بيام چون بايد خونه بمونم اخه مامانم داره ميره مشهد منم بايد باشم تا راهيش كنم يهو گفت خوب تو بيا خونه ساعت ده مامانم ميره بيا خونه پيش من منم تنهام خلاصه خيلي حاشيه نرم منم قبول كردم و شد ساعت ١٠
ساعت ده و نيمم بود كه من رفتم خونشون و زنگ زدم راستي من ايپدم رو هم از تو ماشين بر داشتم اخه دوس نداشتم كه موقع برگشتن ببينم ايپدم و بردن خلاصه اف اف رو زد و رفتم تو در خونه رو نيك باز گذاشته بود رفتم تو شیلا رفته بود تو اشپزخونه و خودشو با شستن ميوه مثلا سرگرم كرده بود رفتم تو صدا زد گفت بفرماييد من كه كمي جا خورده بودم كه چرا خودش دم در نيومده وقتي تو اشپزخونه ديدمش كلا خشكم زد واي خداي من چي ميديدم يه تاپ پلنگي پوشيده بود با يه دامن كوتاه مشكي و اون روناي سفيدشو انداخته بود بيرون سينه هاشم كه نگو داشتن تاپشو پاره ميكردن سينه هايي سفيد و بزرگ كه از زير تاپش خودنمايي ميكرد و به من چشمك ميزد ، عين يه اماتور دختر نديده دهنم وا مونده بود خيلي زايع يه گفت هوي چيه من خندم گرفت و چشامو چپ كردم به روي خودم نياوردم گفتم خجالت نميكشي نميياي استقبال خنديد و با اشاره من اومد پلاستيك وسايل رو از من گرفت و منم رفتم رو كاناپه نشستم و ايپد رو گزاشتم رو ميز بساط عرق رو اورد و ما شديم ساقي من خداييش با اين تيپي كه شیلا زده بود اولين باري بود كه اينجوري رفته بودم توي نخش من سعي ميكردم جك بگم براش و اونم با صداي بلند و ناز و عشوه ميخنديد و من و حشري ميكرد من براي خودم هميشه كم ميريزم ولي اين بار گفتم بزار در هر حال براي شیلا بيشتر بريزم و پيك اونو بيشتر ميكردم اين لامصب هم ظرف پسته رو گزاشته بود جلوي من و هي خم ميشد از اونور ميز كه مثلا پسته بر داره و من بيچاره هي سينه هاش ميومد جلو چشو و راست كرده بودم خفن شیلا هم ميديد و هي بيشتر عشوه ميومد يه بارم مثلا اومد كه كليد لوستر رو بزنه تا نور توي محيط كمتر بشه ( كليدا پشت كاناپه پشت سر من بود) خودش و زد به مستي انداخت روي من و راست افتاد روي كير من كه البته من سريع دستم و بردم لاي كفلاش و از پشت كس خوشگلشو لمس كردم و همونجوري بلندش كردم اونم يه لرز كوچولو گرفتشو خنديد و بلند شد عضر خواهي كرد ، صداي تبليغات اين شبكه پي ام سي داشت منو ازيت ميكرد كه من گفتم تلوزيون رو خاموش كن از تو ايپد چند تا اهنگ با حال دارم بزارم تلوزيون رو كه خاموش كرد منم يه موزيك ويدئو گزاشتم اونم اد اومد كنار من نشست رو كاناپه و گفت مال كيه و كي ميخونه و منم براي اينكه هم خودم راحت باسم هم اون بتونه ببينه پاي چپم رو گزاشتم روي ميز وسط و ايپدو گزاشتم روي پاي چپم و با دستم گرفتمش اونم اد اومد خودشو چسبوند به من و دستشو گزاشت روي پاي من كه مثلا تكيه بده به پام ، منم از اين حركتش خيلي حشري بودم عرقي هم كه خورده بودم واقعا عالي بود و من و گرم كرده بود من سرم رو بردم عقب تر كه بتونم سينه هاش رو از بالا بيشتر ديد بزنم گفت ديگه جديد چي داري منم اومدم ويدئو رو عوض كنم يه فيلم رو گزاشتم اينم بازيگر مردشو ديد گفت اااااا چقدر شبيه مسعوده ( شوهرش) اومدم عوضش كنم گفت نه بزار باشه شروع كرد به صحبت كردن كه مسعود ادم بيشعوري خيلي ادم سرد مزاجي بود و اصلا قدر من و نميدونست با خودم گفتم اره نميدونست چه لوبتي دم دستش بوده گفت اصلا اهل حرف زدن نبود هيچ وقت با من نمنشست صحبت كنه تو كه همكارمي ميشيني گاهي پاي درد دلام ولي اون اصلا اين كارو نميكرد اصلا به خودش نميرسيد خدا رو شكر از شرش راحت شدم ، يه نگاهي به من انداخت و گفت خوش به حال زنت ، من هميشه به زنت حسوديم ميشه اشالا كوفتش بشي منم خنديدم و گفتم من كه هنوز زن نگرفتم كه تو حسوديت بشه بهش خنديد و گفت بالاخره كه ميگيري با نگاه خاصي داشت بهم نگاه ميكرد منم بيشتر حشري شدم يدفعه متوجه شدم فيلمه رسيده به جاي حساسش و اه و اوهشون بلند شد البته كير منم شق شده بود توشلوارم و خورد به دست شیلا كه يهو شیلا ديد و خنديد و نامرد زد روي كيرم و گفت ها چيه ( اين تيكه كلامشه) من كه درم اومده بود دستم و گزاشتم رو كيرم و گفتم چته خوشت مياد يكي بزنه اونجات خنديد و گفتي كي جرات ميكنه منم اد دستم و بردم لاي دو تا پاش زير دامنشو از روي شرتش يه بيشگون ريز از كسش گرفتم لرزيد و دستم رو امد پس بكشه منم با دست ديگم قلقلكش دادم ديدم به چه قلقلكيه بيشتر قلقلكش دادم اومد بره اونورتر روي كاناپه من بلند شدم كه راحت تر بتونم بمالونم بهش پام گير كرد به پاشو افتادم از روي كاناپه پايين و اون رو هم كشوندم با خودم من افتادم و اونم افتادروم
صورتش جلو چشام بود تا حالا بهش اينجوري نگاه نكرده بودم چقدر خوشگل بود با اون چشاي ميشيش ارو لباشو گزاشت روي لباي من و منم شروع كردم به خوردن لباش و با دستم شروع كردم بخ نوازش پاهاي خوشگلش دستم و از زير دامنش بردم لاي كسش و از پشت براش ماساژ كوچيكي دادم كه اهش در اومد لباشو از رو لباك برداشت و شروع كرد بهم نگاه كردن منم يدونه نسبتا محكم زدم روي كفلاش كه عين ژله شروع كرد به تكون خوردن يه اخ ناز و با عشوه گفت و منم بهش عمون ندادم بلندش كردم و روي كاناپه خابوندمش و خودم اومدم روش واي چقد تو اون تاپ پلنگي خوشگل شده بود اروم تاپش و دادم بالا و شروع كردم به خوردن شيكمش و اومدم بالا تر تا زير سينه مهاش تاپشو در اوردم و دست انداختم دور بند گردنو سوتينش و بازش كردم و برش داشتم لبامو گزاشتم روي سينه سمت راستش و بوسيدم و با دست چپم يه نيشگون كوچيك از سينه چپش گرفتم كه اخو و اوخش بلند شد منم نوك سينشو گزاشتم تو دهنم و با زبونم شروع كردم باهاش بتزي كردن و خوردن و مكيدن كم كم رفتم دوباره پايين و روي شيكمش رو ليسيدمش خيلي حشري شده بود دستش رو ميبرد سمت كسش كه بماله من نميزاشتم دستش رو ميگرفتم ميگفت تورو خدا بكن تو ديگه مردم من كيرتو ميخوام پيراهنم و در اوردم و رفتم سمت دامنش كشيدم پايين و گوشه شرتش رو دادم كنار رو واي خداي من اون لباي خوشگل و خوش طعم كسش و بوسيدم چه له لهي ميزد شروع كردم به خوردن اطراف كسشو رون هاش گرفته تا سوراخ كونش دستاشو هم محكم گرفتم تا نتونه كسشو بمالونه ديگه اشكش در اومده بود كه دكمه شورتش رو باز كردم شرتش در اومد و زبونم و گزاشتم روي كسش و كسشو شروع كردم به خوردن كسشو ليس ميزدم و سرمو بر ميداشتم يه صحنه نيگاش ميگردم اينقدر حشري شده بود كه حاظر بود هر كاري بكنه فقط من بكنمش ديگه جيقش رفت هوا و ميگفت نتو رو خدا بكن تو تو رو خدا بكن تو منم دستاشو ول كردم و سرم و وگزاشتم لاي كسش و شروع كردم به خوردن و زبونم و ميكردم تو كسش و اونم يه دستش رو گزاشت روي سرم و سرم و فشار ميداد لاي كسش باي دستشم سينش رو گرفته بود داشت ميمكيد نكش رو ، با چند تا حركت سريع كه توي كسش زدم جيغش بلند شد و ارضا شد و بعدم يه جون خوشگل و با عشوه گفت كه هوش از سر من برد سرمو فشار داد لاي كسشو بعدم موهامو شروع كرد به نوازش كردن منم بلند شدم رفتم كنارش ازش لب گرفتم كيرم ديگه داشت ميتركيد بلند شد نشست و دستش رو برد سمت كمر بندم و شلوارم و در اورد رفت پايين و كيرم و شروع كرد به خوردن و ميفت : جونم چي كيري چطور دلت اومد بدون اين منو ارضا كني ديگه نميتوني از دستم فرار كني ، جونم ( اين حركت رو با لباي قنچه ميگفت كه من رو بيشتر حشري ميكرد) بعدم كيرم و تا جايي كه جا داشت كرد تو حلقش و ميك زدبعدم عين اين كير نديده ها پشتش رو به من كرد و كيرم رو گزاشت دم كسش و با كمي فشار بردش تو و روي پاهاي من نشست واي خداي من چه كس داغي از پشت يه صحنه بقلش كردم و سينه هاش رو گرفتم و گردنش رو بوسيدم بعدم فشار رو روي كسش بيشتر كردم كه كيرم تا ته بره توي كسش كه جيق كوتاهي كشيد و خودش اتوماتيك شروع كرد بالا پايين رفتن و جيغ و اه كشيدن واي خداي م ن هيچ لذتي از اين بيشتر نبود كه كس شیلا رو داشتم ميگاييدم يكم كه تو اين پزيشن گذش خودش بلند شد و من رو حل داد توي كاناپه و اومد روي من و بازم با يه حركت كير من و گزاشت توي كسش منم خمش كردم روي سينم و سينه هاشو چسبوندم به سينه هام و با دستم كمرشو گرفتم و شروع كردم تند تند تلمبه زدن واي چه حالي بود عاشق اين جيغاي كوچيكش شدم من ، كم كم صداش بلند تر شد منم فهميدم كه داره ارضا ميشه سرعتم رو بيشتر كردم و محكم تر تو كسش ميزدم تا اينكه يه جون بلند با لباي قنچه گفت و ارضا شد اما من ارضا نشده بودم فكر كنم اونمه عرقي كه خورده بودم اب منو خشك كرده بود اجازه استراحت بهش ندادم همونجوري باندش كردم و واستاده شروع كرم به كردنش انصافا خيلي شنگين بود هر دفعه كه بلندش ميكردم ولش ميكدم كيرم تا ته ميرفت تو كسش و جيغ ميكشيد كه جرم دادي جونن جونم جرم بده اخ چون سنگين بود خابوندمش روي كاناپه دوباره چند تا تلمبه كه زدم ابم اومد خواستم بكشم بيرون كه كمر و محكم گرفت و ابم ريخ تو كسش و بازم از اون جيغ هاي مليح كشيد و گفت سوختم منم بيحال شدم افتادم روش لبشو بوسيدم و چند دقيقه اي تو همون حس مونديم
البته تا صبح ٢ بار ديگه توي اتاق خوابش با هم سكس كرديم كه انصافا همشون عالي بود
البته بعدا كه بهش گير دادم كه چرا گزاشت ابم بريزه تو كسش گفت كه اون توانايي بارداري نداره و به همين خاطر از شوهرش جدا شده ، خيلي دلم سوخت براش ولي از اون روز به بعد حداقل ماهي ٢ بار با هم سكس ميكنيم و من واقعا از سكس با اون لذت ميبرم


👍 2
👎 1
116929 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

315268
2012-04-01 20:34:56 +0430 +0430
NA

اول شدم که شدم به جهنم!!!

0 ❤️

315269
2012-04-01 20:40:09 +0430 +0430
NA

حوس غلطه …هوس
عضر؟؟؟؟؟غلطه …عذر
گزاشتم…گذاشتم
دکمه شورت …دقیقا کجای شورته ؟؟؟
آقای مدیر فروش بیسواد
سینه هاش چقدر بود …که خودش میتونست نوک سینه هاشو بخورههههههههههه؟؟؟؟؟
بقیه اش رو نخوندم

0 ❤️

315270
2012-04-01 20:46:48 +0430 +0430
NA

chera man aval nemisham ahaaaaaaaaaaaaaaaa

0 ❤️

315271
2012-04-01 23:49:09 +0430 +0430
NA

كير خر قبرسي تو اون كون گشادت واسه داستان كيريت ، مرديكه كسمغز بي سواد. تو اول برو سر كلاس اول ابتدايي دو - سه سال بشين تا ديكته ات كامل بشه كوني جلقي

0 ❤️

315272
2012-04-02 01:48:54 +0430 +0430
NA

آهای بیسواد…
چرا خودتو یه دکاندار معرفی نکردی. آخه این داستان نوشتن تو اصلا به یه انسان عادی نمیخوره تا برسه به مدیر بخش فروشات و از طرفی هم بخش فروشات در تمام دنیا مصروف تر از دیگر بخشها ست. اونوقت تو وقت داری بیایی داستان نویسی؟ کس ننه////////// بی عقل//

0 ❤️

315273
2012-04-02 02:02:28 +0430 +0430
NA

سلام به همه اخر شدن هم کیف داره

0 ❤️

315274
2012-04-02 03:00:09 +0430 +0430

بعد چند وقت اولین داستانی بود که خوندم
حال خوندن بقیه ی داستانو رو هم ندارم
در واقع حال فحش دادنم ندارم
الهی روش بشینی یا شرت خونی بچه کونی که زدی حالمو گرفتی
الهی رو تخت مرده شورخونه پهنت کنن
الهی جز جیگر بگیری زلیل مرده

0 ❤️

315275
2012-04-02 04:40:58 +0430 +0430
NA

dastano ye jori shoro kardi ke man ta vasatash fekr mikardam dokhtari :)

0 ❤️

315276
2012-04-02 07:29:57 +0430 +0430
NA

““راستي من ايپدم رو هم از تو ماشين بر داشتم اخه دوس نداشتم كه موقع برگشتن ببينم ايپدم و بردن””

چند سوال:
1- با این سوات مواتی که تو کس مغز از خودت نشون دادی، و تو 10 خط 20 تا غلط املایی و دستوری داشتی، آی پد به چه کارت می خوره؟
2- این آی پد کذایی تو داستان چه نقشی داشت؟
3- آی پدتو تازه خریدی؟
4- چند خریدی؟
5- اسم دهاتی رو که ازش اومدی میتونی به فارسی سره بنویسی؟( میخوام برنامه راز بقا درست کنم)
6 - میشه چند تا فحش آب منی دار ببندم به کونت؟

0 ❤️

315277
2012-04-02 07:56:32 +0430 +0430
NA

داصطانت اسلا عيراد نداشت
بغيه بهط هثودي ميكنند
مدير فروش شركتي كه ژيتون ميفروشد
بي ثواط كث كش تازه دوران رسيده

0 ❤️

315278
2012-04-02 09:56:01 +0430 +0430

میله ی پرچم مالاگاشی تو کس ننه ات…

0 ❤️

315279
2012-04-02 10:30:52 +0430 +0430
NA

ایپدت تو کس ننت … با این تخیل کیریت

0 ❤️

315280
2012-04-02 10:50:06 +0430 +0430
NA

ipod رو واسه چی اصلا با خودت برده بودی؟ مگه تو ماشینت ضبط نداری؟ آخه ipod به اکثر ضبط ها نمی خوره که بخای به جای usb ازش استفاده کنی. من یه dvd player سامسونگ که قابلیت پخش blu ray هم داره تو خونه دارم و ipod من هم بهش نمی خوره، حالا دیگه نمی دونم این شیلا خانم چه دستگاه فوق پیشرفته ای داشته، چون 6 ماه پیش که من اینو خریدم بالاترین مدل سامسونگ بود و هنوز تو ایران هم نیومده بود، از دبی خریدم. کاری به راست یا دروغ داستانت ندارم، اما تو که سواد نداری، آخه مگه مجبوری؟ احتمالا تو آبدارچی شرکتی، زورت گرفته مدیر فروشتون یه womanizer هست، خودتو زدی جای اون. در ضمن شیلا هم چه پستون گنده ای داره.

0 ❤️

315281
2012-04-02 11:53:17 +0430 +0430
NA

خيلي جقي هستي تو يكي

0 ❤️

315282
2012-04-02 15:00:31 +0430 +0430
NA

اخه کونی جلقی چی بگم بهت برو عرقت رو بخور جلق هم نزن که از این تخیلات بکنی کونی

0 ❤️

315283
2012-04-02 15:45:04 +0430 +0430
NA

یعنی کیر خر عربی به کس مامیت و اون حافظه کوتاه مدتت
همون اول ریدی…الاغ اسمش شهلاست یا شیلا
؟؟؟؟؟/
کس مادر دروغگو
هنو خط اول رو نصف نخوندم که فهمیدم کسشر میگی
خاک برسرت

0 ❤️

315285
2012-04-02 16:19:50 +0430 +0430
NA

az banke melet yaad begir aval shi

0 ❤️

315286
2012-04-02 18:05:24 +0430 +0430
NA

برو کس کش پدر بی سواد حوصله خالی بندا رو ندارمخر خودتی

0 ❤️

315287
2012-04-03 09:45:52 +0430 +0430
NA

آیپد تو کس و کون تمام جد و آبادت، داستان سکسی چه ربطی به آیپد داره عقده ای جلقی؟

لطفا دیگه ننویس و اول برو اکابر

0 ❤️

315288
2012-04-16 13:44:33 +0430 +0430

کله کیری ننویس …
آخرش نفهمیدم که شهلا بود یا شیلا؟ شاید هم شاهین بود که صداش میکردی شهرام. به هر حال یک آی پد داشتی که رفتی خونه شهرام یا شاهین اونجا بهت عرق داد و بعدش کونت گذاشت. به همین سادگی. حالا چرا اینقدر شاخ و برگ بهش دادی من نمیدونم.

0 ❤️

315289
2012-04-29 07:18:35 +0430 +0430
NA

می دونی از چی این داستانا خوشم میاد و لذت می برم؟؟!!! :quest:
از کامنتایی که پاشون گذاشته می شهههه…
بابا برو بکس دمتون گرم که اینقدر باحال جواب دوستای به اصطلاح نویسنده رو میدید :p

0 ❤️