شیوا حشری و حمید کیر کلفت

1395/09/11

سلام این جریانی که میخوام براتون تعریف کنم اتفاقیه که همین چند روز پیش برام افتاد. اسمم شيواست و 31 سالمه.
ماجرا از این قرار بود که چند روز پیش برادر زاده دوست مادرم اومد خونه ما تا مامانم رو ببره خونه خاله اش اینا.
من تا اونروز فقط تعریف حمید رو شنیده بودم. میدونستم که پارسال از زنش جدا شده و تنها زندگی میکنه و همه از خوبیش میگفتن.
خیلی دوست داشتم ببينمش تا اونروز خودش اومد خونمون.
تو اون ده دقیقه که خونمون بود با نگاهش منو قورت داد. چهره من زیاد تعریفی نیست ولی قدم 178 س.م هست و هیکلم هم نسبت به قدم خوبه.
سینه های ردیف و کون برجسته ای دارم، از اون کونا که آدم وقتی میبینه دلش میخواد کیرش رو تا دسته جا کنه توش.
خلاصه تا مامانم حاضر بشه به من گفت چرا شما نمیای خونه خاله نسرینم منم که کرمم گرفته بود گفتم باشه میام.
تو راه مامانم برای خریدن شیرینی پیاده شد که حمید سریع شماره اش رو به من داد و گفت که بهش زنگ بزنم کارم داره، منم از خدا خواسته گفتم باشه.
راستش از همون اول که دیدمش. فقط تو فکر این بودم که چه سکسی داره این پسر، چون دقیقا همون چیزی بود که من باهاش حال میکردم.
حمید قدش 180.م بود و یه کم تپل بود ولی قیافه اش کاملا معلوم بود از اون دسته مردایی هست که آب آدم رو چند بار میاره.
خلاصه دو سه روز تلفنی صحبت کردیم و لاس زدیم تا روز چهارم ازم خواست برم خونه اش. از خدا خواسته قبول کردم و حسابی به خودم رسیدم تا یه سکسه توپ داشته باشم باهاش.
اومد دنبالم که بریم. از تو ماشین دستش رفت لای پاهای منو شروع کرد ور رفتن منم که چند وقتی بود سکس نداشتم داشتم از حال میرفتم. جوری خیس شده بود کوسم که شلوار جینی که پام بود آب کوسم رو پس داده بود بیرون.
خلاصه رسیدیم و ناهار خوردیم و ازم خواست تا پشت گردنش رو براش بمالم، مالیدن همان و گاییده شدن همان.
دستم رو که گذاشتم رو گردنش دیدم کیرش داره شلوارکش رو جر میده.
بهم گفت بریم تو اتاق خواب. رفتیم و من دراز کشیدم رو تخت و حمید هم افتاد به جون سینه هام.
نوک سینه هام رو با دندوناش فشار میداد و انگشت وسطیش رو هم گذاشته بود لای کوسم رو چوچولم و حسابی حشریم کرده بود منم کیر کلفتش رو تو دستام گرفته بودم و لحظه شماری میکردم برای وقتی که کیرش رو بکنه تو کوسم و جرم بده.
معلوم بود از خوردن کوس خوشش نمیاد منم حرفی نزدم.
اومد روم کیرش رو گرفته بود تو دستاش و محکم کله کیرش رو روی چوچولم حرکت میداد، اینقدر قشنگ این کار رو میکرد که کاملا از خودم بیخود شده بودم و فقط داشتم آه و ناله میکردم.
یه دفعه احساس کردم کوسم داره منفجر میشه، بله حمید کیر خوردنی و کلفتش رو تا ته کرده بود تو سوراخ کوسم. واقعا داشتم معنای واقعیه جر خوردن رو احساس میکردم.
جوری تلمبه میزد که میخورد به ته کوسم. مثل مار کیرش رو تو کوسم میچرخوند و قربون صدقه کوسم میرفت بعد از چند دقیقه من رفتم روش و بهش گفتم صاف بخوابه تا کیرش رو فرو کنم تو کوسم.
وقتی نشستم رو کیرش شروع کرد با چوچولم بازی کردن.
یکی دو دقیقه بعد من دیگه داشتم میمردم از شهوت که گفت بزار آب کوست بیاد من میخوام آب کیرم رو بریزم تو کوست. چند تا تلمبه زدم که یه دفعه آب کوسم اومد و کیر حمید لیزه لیز شد.
بدنم میلرزید و حمید هم سینه هام رو تو دستاش گرفته بود و فشار میداد. نوبت حمید بود که با آب کیر کلفتش یه حالی به کوسم بده. برگشتم و جوری که کونم قشنگ تو معرض دید حمید باشه کوسم رو با دو دستم باز کردم و رو کیرش نشستم.
هفت هشت تا بالا پایین کردم که دیدم حمید داره با دستاش منو محکم رو کیرش میشونه فهمیدم داره ارضا میشه. یه دفعه احساس کردم کوسم آتیش گرفت. بله حمید آبش رو تو کوسم ریخته بود. بعد کنار هم دراز کشیدیم.
یه ساعت بعدشم دوباره با هم سکس کردیم و حسابی حال کردیم. از پریروز تا حالا یکسره دارم به حمید و سکسش فکر میکنم. خیلی ازش خوشم اومده و مطمئنم که میتونم رابطه خوبی باهاش برقرار کنم. اونم همین نظر رو داره.
اگر دوست داشته باشید از قرار بعدی و سکس داغمون مینویسم براتون.
نوشته: کوس تپل


👍 2
👎 13
62729 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

566962
2016-12-01 21:39:46 +0330 +0330

بله
بله و بلا

0 ❤️

566963
2016-12-01 21:40:47 +0330 +0330

هنوز نخوندم
فقط خیلی دارین زود اپ میکنین مجبور شدم رفتم از تو لیست انتشار دارم میخونم تا ب این برسم
الان آلزایمر(1) خوندم

0 ❤️

566993
2016-12-01 22:48:39 +0330 +0330

الان خوندم
کار ب جفنگیاتت ندارم
همین ک محارم نبود بسه

0 ❤️

567001
2016-12-01 23:10:35 +0330 +0330
NA

فقط یه سوال از این نویسندگان به اصطلاح خاطرات و داستان یا هرکوفت دیگه‌ای دارم. میشه بگین چه دلیلی داره طرف سن و وزنت و چش و چالتون رو بدونه؟

0 ❤️

567003
2016-12-01 23:18:03 +0330 +0330

تو که راست میگی
چه قدر زود وارد رابطه شدین
ترشحات یه جقی
اگه‌راست میگی به منم‌حال بده

0 ❤️

567005
2016-12-01 23:38:49 +0330 +0330

خیلی ناشیانه معلومه نویسندش یه پسر ابنه ایه…کیر پس یقت…

0 ❤️

567057
2016-12-02 10:44:05 +0330 +0330

سینه هات ردیفن؟… کونتم لابد میزونه ?
کسخل جقی

1 ❤️

567084
2016-12-02 18:29:19 +0330 +0330

تابلو بود واقعی نیست تخیل ذهنته

0 ❤️

567090
2016-12-02 19:16:57 +0330 +0330

واقعا من نمیتونم درکت کنم
چیزی به عنوان وجدان یا پرده بکارت نداری؟؟؟؟
من الان 2ماهه احساس میکنم بخاظر خود ارضایی پرده ام از دست دادم دارم سکته میکنم اونوقت یکی مثل تو…

0 ❤️

567104
2016-12-02 21:04:42 +0330 +0330

آفرین ولی من میگا اشتباه فکر میکنی حمید از تو خوشش نمیاد از کس و کونت خوشش میاد
ولی باور کن که من از خودت خوشم میاد میدونم تو هم از کیر من
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خوش باشی

0 ❤️

567141
2016-12-02 22:29:08 +0330 +0330

نظر شما چیه؟جوون

0 ❤️

567277
2016-12-03 17:48:23 +0330 +0330

بله كيربابام توكس ننت.بله بابام ننتو حامله كرد

0 ❤️

567338
2016-12-04 06:27:36 +0330 +0330

اولا من بودم که خودت و مامانت را با هم کردم بچه کون چرا نمیگی که اوبی هستی و سوراخ میدی بچه کونی

0 ❤️

567375
2016-12-04 16:59:41 +0330 +0330

نمیدونم چرا تو نظرات هر داستانی یکی گفته تو دروغ میگی و یه پسر کونی هستی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها