صاحبخونه

1389/07/23

تو یه شهرترک نشین چند سال قبل دانشگاه قبول شده بودم.اون زمان هر کسی موبایل نداشت یه خونه اجاره کردم که دو طبقه بود و طبقه بالا صاحبخونه زندگی میکرد.من چون تا اون موقع از خونه دور نشده بودم هر روز با تلفن که خونه خودم داشت به خونه خودمون زنگ میزدم.از قضا یه روز از بس خسته بودم سیم تلفونو کشیدم تا کسی زنگ نزنه تا تخت بگیرم بخوابم.یه چند تا قرص هم خوردم گرفتم خوابیدم.تو این زمان که من خواب بودم مادرم به من زنگ میزد و چون من سیمو کشیده بودم و هم خواب بودم جواب تلفونو نمیدادم.مادر من هم از دنیا بی خبر به صاحبخونه من زنگ زد که یه سری به من بزنه از من سراغ بگیره.

زنه صاحبخونه که یه زنه سیاه و لاغر اندام و بی ریختی بود اومده بود درو زده بود و از من جوابی نشنیده بود.رفت بالا و کلید یدکو برداشت و آومد در واحد منو باز کرد تا ببینه نکنه برام اتفاقی افتاده باشه.من که همیشه لخت لخت میخوابیدم چون نه هم خونه داشتم و هم خیلی حال میداد لخت خوابیدن.زنه صاحبخونه وارد خونه میشه و منو تو اون وضعیت میبینه.این که چه حالی میشه و چی پیش میاد چون خواب بودم معلوم نیست فقط وقتی به خودم اومدم دیدم یکی داره به کیرم دست میزنه.فکر کردم دارم خواب میبینم کیرم شروع کرد راست شدن و منم از این مطمئن بودم که تنهام به همون خیال خواب ودن و منگی از خوردن چند تا قرص تکون نخوردم و اون زنه بد ریخت هر کاری دلش خواست با کیر من کرد.آخر سر نا خود آگاه از خواب پریدم زنه منو که دید داشت سکته میکرد.فارسی هم بلد نبود حرف بزنه منم ترکی بلد نبودم.موندم چیکار کنم یه زن داره با کیره من بازی میکنه که نه من زبونشو میفهمم نه اون زبونه منو.

یه سیلی محکم زدم زیر گوشش گفتم بی پدر چرا بی اجازه اومدی تو خونه من دهنتو سرویس میکنم.ترکی یه زری زد من حالیم نشد به جونش افتادم د بزن.میزدم گریه میکرد.التماسی میکرد باعث شد بد جور حشری بشم.یه خورده عقلم که اومد سر جاش دستو پا شکسته بهش گفتم بیا سکس کنیم حالا که اینجور شده.اونم با هق هق گفت یاخجی.یعنی باشه.آقا لباساشو با خشونت در آوردم زنه از بس بی ریخت بود سگ اونو نمیکرد ولی خیلی تمیز و خوشبو بود تنها عیبش چهره زشتش بود.منم که حالیم نبود تا حالا تجربه سکس و اینجور چیزا نداشتم پپه بودم.لباساشو در آوردم یه راست بدونه مقدمه و لیس زدنو و از این جور چیزا یه راست کیرمو گذاشتم رو کسش تا ته فرو کردم تو شروع کردم وحشیانه زنرو کردن.اینقدر بهش فشار میومد که دو سه بار زیر این فشار گوزید چون شکمش پر بود.این دهاتی بازیاشو که میدیدم حرصم در میومد با شدت بیشتری تلمبه میزدم.خیلی زود آبم اومد.ریختم رو شکمش .پا شد یه لبخند کیری زد لپمو کشید ترکی تشکر کرد بهم حالی کرد که مادرم زنگ زده بود به اون خاطر اومده پایین.منم بهش فهموندم که بازم بیاد.چند باری اومد باهاش سکس کردم که اگه فرصت شد این بار کاملتر تعریف میکنم.

نوشته: علی


👍 0
👎 1
53697 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

267945
2010-10-15 13:03:02 +0330 +0330
NA

kiram to on daneshgah ke behet madrak dade in chie neveshti akhe

5 ❤️

267946
2010-10-16 16:24:31 +0330 +0330
NA

eftezah bud

7 ❤️

267947
2011-03-26 07:10:37 +0430 +0430
NA

دروغ گو .راست میگی بیا ترکها کونت و جر بدن.

0 ❤️

267948
2011-09-07 15:44:44 +0430 +0430
NA

خیلی بی موضوع و غیر واقعی بود …

0 ❤️