ا سلام خدمت شما دوستان کف کرده.از فرودگاه مشهد بلند شدیم و دو ساعت بعد خلبان گفت هم اکنون از مرز مقدس جمهوری اسلامی ایران خارج شدیم و فعلا در حریم هوایی پاکستان هستیم و خواهشمندیم برای دفاع از ارزش های بزرگ انقلاب اسلامی و امام راحل و خون شهیدان و امام خامنه ای حجاب اسلامی خود را حفظ کرده و تا اخر مسیر شئونات اسلامی را نگه دارید.
با کمال تعجب دیدیم خانم های محجبه ایرانی به یک جنده ی خشگل تبدیل شدند و همه با دامن و رکابی من و دوستانم که شق شق کرده بودیم خودمونو به بی خیالی زدیم و گفتیم و خندیدیم ولی داغ داغ بودیم .به وقت بانکوک ساعت پنج صبح رسیدیم و یه راست رفتیم به شهر پاتایا.اول بلوار سکنرود یه مشروب فروشی بزرگ به نام دلفین بود رفتیم و چهار تا شیشه تکیلای مکزیکی اکرم دار اصلی گرفتیم و خالی خالی بدون مزه رفتیم بالا مست مست رفتیم هتل پاتایا بیچ رفتیم تو لابی تا استعلام پاسپورتو بگیرن .
تو لابی یه خانواده روسی بودن که همون لحظه اول چشمو گرفتن .تو هتل ما بودن.خلاصه رفتیم بالا تو سوئیت .دوش گرفتیم با تیپ ازادی یعنی شرت و رکابی زدیم بیرون .یه دور کوتاه زدیم کس های خارجی رو دید زدیم وحشری شدیم رفتیم هتل .بچه ها تو بودن من رفتم ابجو بخرم که دیدم همن زنه روسی تنها تو راهرو بود یه heloغلیظ گفتم و اونم جواب داد از اسانسور اومدم بیرون یه صدایی پشت سرم اومد نگاه کردم خانمه افتاده بود رو زمین دستشو گرفتمو بلندش کردم به روسی یه چیزایی بلغور کرد با هم رفتیم فروشگاه سون ایلون یه چیزایی خریدو و اونم خرید برگشتیم هتل رفتم تو سوئیت اونم رفت .به بچه ها ماجرا رو گفتم که میخوام بکنمش بچه ها گفتن نوش جونت ما پایتیم.بعد از نهار رفتیم تو استخر هتل شنا میکردیم خانمه با شوهرشو دو تا دختراش اومدن تخت شدن شنا میکردن بعد نیم شاعت شوهره رفت منم رفتم کنار زنه با هم شنا میکردیم که دیدم داره میره منم سریع لباسامو پوشیدم و پشت سرش رفتم تو اسانسور طبقه ی پایینه ما بودن دختراشو تو طبقه ی خودشون پیاده کرد منم با ایما و اشاره بهش فهموندم ئکارش دارم موند و با هم رفتیم طبقه بالا بردمش تو سوئیت در و بستم سریع شیشه تکیلا رو اوردم دو تا پیک با هم زدیم بلند شد بره دستشو گرفتم هلش دادم رو تخت اصلا راه نمیداد به زور لختش کردم و لب بازی رو شروع کردم نه راه نمیداد به کسش ور رفتم نه شهوتی نشد فقط به فکر فرار بود خلاصه سریع لباسامو در اوردم کیرمو به زور رسوندم به کسش فرستادم تو اهش بلند شد ولی زور میزد در بره خلاصه ده دقیقه ای کردمش چقدر هلو بود داغ داغ بود تنگ تنگ بود همون تو خالی کردم و ولش کردم لباساشو پوشید و رفت .
یه ساعت بعددیدم اونو شوهرش اومدن در میزنن کامران دوستم در را باز کرد شوهره داد و بیداد میکرد بچه ها گفتن کون کش با زنه چیکار کردی گفتم هیچی فقط کردمش خلاصه داد و بیداد منو بچه ها هم اب کمرمون تو کمرمون خشک شده بود موندیم چیکار کنیم ماهم شش نفری رفتیم بیرون مرد روسی انگلیسی بلد بود محمد رفیقم انگلیسی فول بود با هم صحبت کردن و مرده یه مشت محکم تو دهنه محمد خوابوند .خلاصه به محمد گفتم همه چیزارو انکار کنه .مرده که دید ما همه چیرو انکار میکنیم کم اورد و بی خیال شد و رفت.
گذشت تا چهار روز بعد دیگه من تنها بیرون نمیرفتم.همیشه با بچه ها بودم .میرفتیم دسکو جنده خونه عشق بازی .روز اخر داشتیم میرفتیم از هتل بیرون که بریم بانکوک تو کوچه یارو ایستاده بود .تا ما رو دید اومد سمت من با یه چیزه تیز زد تو شکمم اولش درد نداشت بچه ها اونو گرفتن منو کامران و یوسف در رفتیم .محمد بهم زنگ زد گفت برین بانکوک ما میایم تا کیرو کلاه نشه.خلاصه تو ماشین کامران بهم گفت چرا بدنت پر خونه منم لباسمو دادم بالا بله مرتیکه ی کسکش شکم ما رو جر داده خلاصه رفتیم بیمارستان صدوپنجاه هزار تومان به پول ایران خرجم شدتو دو روزی که تو بانکوک بودیم فقط درد میکشیدم. برگشتیم ایران بچه هاگفتن کیر تو دهنت که ریدی تو سفر ما اونجا اونهمه کس بود تو رفتی درد سر درست کردی.هر کی پاسپورت داره بره تایلند حال کنین ولی مثل من نکنین.سرتونو به درد اوردم goodbye
نوشته: ا-م
اخه این چه وضعشه.این داستان سکسیه یا خاطره. اینجوری نمیشه حداقل ادمین یه ترتیبی بده که اینجور داستانا برن تو یه دسته. جه بدونم سکس با فک و فامیل محرم تو یه دسته دیگه. داستانای با ارزشم تو یه دسته دیگه. این خاطره های مزخرف دو دقه با دوستات وایسی واست تعریف میکنن
جدا امیدوارم فقط داستان باشه و آبروی ایرانیا رو نبرده باشی آخه آدم اینقدر ندیده ؟ این داستان یا خاطره هیچ ارزشی واسه گذاشتن تو سایت نداشت .
در ضمن قبل از تایلند رفتن باید از یکی از بچه های سایت مشاوره میگرفتی حیف شد :d
به نظرم داستانت رو واسه يك ماهنامه ميفرستادي بهتر بود :rollinglaugh:
فکر میکنم چیزی برای گذاشتن تو این قسمت ندارید و از بچه های دبستانی هم دارید کمک میگیرید.اخه ادم بره تایلند .اونجا هم زن شوهر دار و زور گیری.جمع کنید بابا این کس و شعرا رو.
یعنی کسخل از تو من ندیدم اخه کس مشنگ عقده ای اونجا پر از کش رفتی زن یارو کردی–حالا باز راه میداد یه چیزی–زوری اخه
شانس اوردی بدتر از این مادرتو نگائید
مثلا که چی الان چکار کنیم ؟ این داستان بود ؟ هر چی فکر کردم دیدم هیچ نکته ای نداشت که دلمونو خوش کنیم مثلا خودت فکر کردی آموزندس ولی هیچکی این خریت رو نمیکنه که تو کردی جمله بندی و نگارش و اینا هم همه افتضاح بود
دوست عزیز ـ کاش توضیح بیشتری از تایلند میدادی چون قرار 2 هفته دیگه برم اونجا - لطفا کسانی که رفتند و مرکز سکس رو در تایلند میدونن و قیمتاشون رو حتما بگن تا ما یک قدم جلو باشیم و خاطرات شیرین اونجا رو براتون بنویسم . ;) ;) ;) #:S
آبرو ایرانیارو امثال سگ حشری مثه تو بردن. که دنیا از ما فراریه خواک تو سرت
X(
لنگ تمام دخترای سایتم ازپهنا تو دهن ننتmohamamd sex
اخه خار کوسه به ساینا جون چیکار داری ننه مرده
:/
داستانتم اصلا جالب نبود
ولی تموم فحشمام نگه داشتم واسه امثال این لاشی بابا کونی{mohamamd sex}
هر داستانی دو بخش داره: ساختار و محتوا.
از نظر ساختار و سبک نگارش، داستانت بیشتر شبیه به اسهال بیماری است که دچار مسمومیت شدید غذایی شده و از نظر محتوا، درست مانند مدفوع معتادی است که با یبوست مزمن دست و پنجه نرم میکنه!
بنابراین، حیفم میآد دربارۀ چنین معجونی که جمع اضداده، بیشتر از این نظر بدم. اما این معجون یک کاربرد مهم میتونه داشته باشه: اون آدم فحاشی که بیجهت به کامنتدهندهها بدوبیراه میگه، صبح به صبح ناشتا میل کنه تا بلکه تعادل روانیاش رو به دست بیاره! نوش جان.
kos kesh jende jadde abadete
naneo hame fako familat jendan
zanet jendast
avale dastan migi khanooma tabdil be jende khoshkel shodan koskesh?
begiram nanato bokonam ta dige bi ehterami nakoni!
kos keshe binamoos!
Mardak, kiram tu kose ammat, fk kardi os kolim ??? Kiri neshasti filme The Hang over II Didi umadi Baramun ta’rif mikoni ?? Esme 4ta khiabun ro az google earth dozdidi ba hang over ghatish kardi, migi tailand budam?? =)) Kiram tu madare 2rugh gut! Boro kuneto bd kuni :))
قبل از همه اینکه مادوستهای کسخلی مثل تو نیستیم بعدشم کف کرده خودتی،فک کردی اینجا چه خبره آدمای اینجا ازکفشون نمیان تو سایت میان که بهتر وبیشتر بتونن سکس کنن همه که مثل تو نیستن داستانتم کسشری بیش نبود؛اگه نمیخواست بهت بده واسه چی اومد تو سویتت لابدشوهرش هوس کون کرده بوده میخواسته تو رو واسش جورکنه،یارو هم اگه میخواست انتقام بگیره بهت چاقو نمیزد قشنگ ازت شکایت میکرد تاباقانون اونجا اونقدرازت غرامت میگرفت تابادوستات مجبورمیشدیدبه صد نفرکون بدید تا بلیط برگشتتونو جورکنید؛تازه اگه شانس مبیاوردید صد تا همجنس بازگیربیارید.
اگه راس گفته باشي ريدي دادش بااين خارج رفتنت.من جاي تو بودم صداشو درنمياوردم.اونوقت تو اومدي تو اينترنت وسط شاهراه جهاني داد ميزني؟؟
واقعا برای یه مرد ایرانی زشته
تو یه آدم بی اصالت و احتمالا عربی
خیلی کس خولی هر کسی میره تایلند به خاطر آزادی جنده خونه و دیسکو و عشقو حالش میره تو رفتی زن شوهر دارو اونجا کردی این کارو تو ایرانم میتونستی بکنی اونجوری هم بگا بری تازه خرج بیمارستانتم کمتر میشد از دماغ دوستاتم در نمیومد کس خل خر
اولاتوبااین خوزه بلاتت تو کفی نه ما کونده…دوماتو زنه یارو رو تویه کشوری غیر ایران کردی بعدش گذاشتن بری؟…توکه راست میگی…اخه کوس مخ مگه ایرانه که هرکی هرکی باشه…بدبخت همچین میکردنت که ریق رحمتوسربکشی دادا…ای کیرم توکس امه فرزاد…
از داستانت حالم بهم خورد ولي اي كاش اطلاعات بيشتري از تايلند مي دادي تا حداقل كسايي كه تا حالا نرفتن و مي خوان برن دعات كنن
به مزه بود
کیرم تو دهن ساینا جون4