طنز محارم

1396/10/27

سلام ب تمام دوستان سکسور و استادان سایت شهوانی
همین الان بگم ک کسانی ک جرقین این داستانو نخونن چون ممکنه درجا ابشون بیاد.

بزارید اول از خصوصیات خودم و مادرم بگم براتون:
من ی پسر 16 ساله با قد 184.5cm و وزن 61.3kg با چشم هایی ب رنگ آبی نفتی و هیکلی تو پر و اندامی
اینم بگم ک چون من از تو پوست موز بدنسازی رو شروع کردم(ینی حدودا 17-18 سال پیش) سیکس پکم ک در اومده هیچ،دو سه تا پک هم خودم ب صورت دستی بهش اضاف کردم ک جذاب تر و داف پسند تر بشم

و مادرمم ی زن 41 ساله با قد 166.4cm و وزن 65.7kg با چشم هایی ب رنگ جیگری . سایز سینه هاشم 85 خالص هستش و از این 85 الکیا نیست ک وقتی سوتینو باز میکنی مث چیپس چی توز باشه و 65 از کار دربیاد
کونشم ک اصن کون نیست،بهشته،همیشه دو متر عقب تر از خودش حرکت میکنه
از کصش هم ک نگم برات،وااای واااای،مث کمان دامول میمونه،کیر ک میزاری توش ب شالاپ شولوپ میوفته

کصکش جرق نزن،هنوز ک داستانو تعریف نکردم ک دستتو بردی تو شرتت :/

خب دیگه بریم سراق تعریف داستان:

کیرم براتون بگه ک بابای من وقتی من بچه بودم اینقد ننمو کرد ک سرطان کیر گرفت و تخمش ترکید و بگا رفت عمرشو داد ب شما و از اون زمان منو ننم راحت تر شدیم باهم
منو ننم همیشه باهم میرفتیم حموم و واسمون ی چیز طبیعی بود
هرموقع ک میرفتیم حموم من کص و کون اونو دید میزدم اونم روحانی منو(اسم کیرمه)
و همیشه هم من پشما اونو میزدم و اونم موهای روحانی رو
حتی بعضی وقتا میگفت بیا دستتو تا ارنج بکن تو کصم و برا خودت جق بزن تا خالی شی
منم کوتاهی نمیکردم،چشامو میبستم،زبونمو میدادم بیرون و یهو دستمو تا ارنج میکردم تو کص ننم و مث روشنفکرا جق میزدم
زندگی تخمی ما ب همین صورت گذشت تا این ک من شد 14 سالم
ی روز گرم تابستونی،من داشتم توی سایتا کصچرخ میزدم ک یهو چشمم افتاد ب ی فیلم زبون اصلی صحنه دار مشتی.دانلودش کردم و با ننم نشستیم پای فیلم
فیلمه از این فیلم کیریایی بود ک زنه کص کونشو در ملع عام میزاشت تو ویترین بعد شوهره میرفت ی گوشه مث این کصخلای دپرس جق میزد
عاقا چشت روز بد نبینه
ننه ما این فیلمه رو دید و جو گیر شد
یهو گف ممد
گفتم ها
گف منم میخوام مث این زنه جنتل من بشم
گفتم ول کن ننه حوصله داری لنگه ظهرِهاااااا
خلاصه ب حرف ما گوش نکرد و رف تو اتاق ک اماده بشه
یهو صدام کرد
رفتم پیشش
گف شرت کرست جدیدم چطوره
گفتم کیری
گف گوه نخور تو سلیقه نداری
بعد منم رفتم حاضر شدم و رفتیم بیرون ک ننم کص کونشو بزاره اجرا

تو اون موقع روز،ک اگه شوکر برقی میکردی تو کون خر حاضر نمیشد بیاد بیرون،منو ننم رفتیم بیرون واسه کصکلک بازی
نشستیم تو تاکسی،یهو متوجه شدم راننده تاکسی زبونشو داده بیرون،همونجا متوجه شدم ک داره جق میزنه،طفلکی اینقد حشری شده بود ک حتی نتونست بحث سیاسی بکشه وسط
خلاصه ما رفتیم کصکلک بازیامونو کردیم و خسته شده بودیم ک یهو گشت ارشاد اومد گرفتمونو و خارمونو گاید
با هزار بدبختی از دستشون فرار کردیم و اومدیم خونه،مث سگ عرق کرده بودیم
تصمیم گرفتیم بریم حموم
رفتیم زیر دوش و چون اب کم بود تصمیم گرفتیم بهم بچسبیم ک اب بین هردومون تقسیم شه
روحانی چسبید ب شکم ننم ک فمیدم ی طوری شد و ننمم داشت زیر چشمی ب روحانی(اسم کیرمه) نگا میکرد
بش گفتم میخوایش؟
گفت اره عشقممم
منم بی درنگ بهش حمله ور شدم و مث ی گرگ گرسنه لباشو میخوردم و با سینه های 85 خالصش ور میرفتم
گف میخوام امروز منو مث سگ بکنی،من مطعلق ب توعم امروز
منم گفتم چششششممم
بعدش ننمو ب 7 روش ممکن
7روش غیر ممکن
10 روش امریکایی
10 روش سرخ پوستی
15 روش سامورایی
17 روش ابداعی
21 روش روستایی
و… کردمش
بعد ننم قمبل کرد و رفتم ی جوری تلمبه میزدم ک شیطون اومد جلوم سجده کرد گف گوه خوردم
تک تک کائنات ب پام افتادن
مرغای اسمون اینقد گریه کردن ک از تو کونشون مروارید در میومد بجا تخم مرغ
از سازمان برق هم زنگ زدن گفتن از شدت لرزش زمین برق کل شهر پریده،ی دیقه نکن بزار ما سیمارو پیدا کنیم و ب هم وصل کنیم بعدش باز شروع کن

خلاصه سکس ما تموم شد و اومدیم بیرون
ب ننم گفتم میخوام بات ازدواج کنم
اونم قبول کرد و رفتیم شناسنامه هامونو با ی اسم دیگه گرفتیم و از اون شهر رفتیم و باهم ازدواج کردیم
الانم پرورش توله سگ زدیم و سالی دوتا بچه میاریم

امیدوارم از این داستان کاملا واقعی لذت برده باشین
راستی ، دوستانی ک میخوان فوش بدن اینو بدونن ک من میتونستم کلی دروغ قاطی داستانم بکنم تا جذاب تر بشه،اما این کارو نکردم و فقط واقعیتو نوشتم

دوستان اگه تعداد لایک بالا باشه بازم مینویسم،امید وارم خوشتون اومده باشه
نوشته: علی رایمون


👍 14
👎 12
5349 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

669925
2018-01-17 22:12:01 +0330 +0330

85 خالصا مگه عیار طلا رو میگی.

0 ❤️

669926
2018-01-17 22:13:03 +0330 +0330

دمت گرم

باحال بود بلاخره بعد کلی داستان کسشر یه داستان خوب خوندیم

0 ❤️

669930
2018-01-17 22:14:32 +0330 +0330

دیلدوعه عمه بیوه ام تو کون ننت جرر خوردم از خنده???

0 ❤️

669937
2018-01-17 22:26:59 +0330 +0330

داستانتو میشه تابستونا به عنوان کولر ازش استفاده کرد ! مردک خونوک

1 ❤️

669941
2018-01-17 22:42:50 +0330 +0330

اینکه میخوای محارم رو بکوبی قابل تحسینه. اما این طنز نبود فقط به طرز خیلی خنکی مسخره کردن بود . اینکاره نیستی…

2 ❤️

670023
2018-01-18 08:26:42 +0330 +0330

کیر روحانی دهنت با این داستان تخمیت

0 ❤️

670044
2018-01-18 11:44:21 +0330 +0330

موضوع تکراری و جای کار داشت میشد دیگه زیادی فضایی نباشه .

طنز به گزافه گویی نیست بلکه بیان واقعیات با زبانی کمدیه که مفهومی ارشادی داشته باشه .

یکم رئالش کنی بهتره

ممنون

0 ❤️

670189
2018-01-19 22:32:27 +0330 +0330

همین که تهش نوشتی اگه تعداد لایک بالا باشه بازم مینویسم
گند زد به داستانت و کلی دیسلایک نسیبت کرد.
داداش مگه گرو کشی میکنی.
به نظرم نقطه قوت داستانت کوتاه بودنش بود.

و مشکلاتش هجو باید آگاهانه به کار بره که خوب شما تا دسته هجو بکار بردی ( بی مزه میشه )
ازدیاد موضوعات در طنز باعث سردرکمی میشه ( مثل اندام ، اسم مستعار برای آلتت ، اصلاح موهای بدن ، تاکسی ، گشت و و و ) نه میشه بعد به هیچ کدوم رسید و به آخر رسوندش و باعث سرخوردگی خواننده ها میشه .
داستان های طنز باید ریشه در واقعیت و هجو اون داشته باشن ، نه مخالف با امواج داستان خودشون حرکت کنن.
و در آخر حتی داستان های طنز هم باید یک پایان ( نتیجه گیری ) داشته باشن.
ولی در عین حال جالب بود و از همه بهتر کوتاه
ممنون و موفق باشی.

0 ❤️

670252
2018-01-20 12:43:56 +0330 +0330

کونی مسخره آره جون خودت خیلی واقعی بود

0 ❤️