من یه پسر 26 ساله هستم اسمم محسن وقتی که دانشگاه شهر محل زندگی دومادمون قبول شدم دیگه خوابگاه نگرفتم رفتم خونه اونا واسه درس خوندن. من درسم خیلی خوب بود بچه زرنگ هم بودم اصلا توی باغ سکس و… نبودم تا اینکه کم کم از دومادمون داشت خوشم میومد ولی باز هم فقط احساس میکردم برادرانه دوسش دارم تا اینکه دیدم همش دارم بهش فکر میکنم که چی میشه باهم یه سکس داشته باشیم و منو بکنه ناگفته نمونه دومادمون راننده بود البته خوشتیپ هم هست.3 سال از دانشگاهم گذشته بود که وقتی شبها خواهرم نبود خیلی دوست داشتم بهش بگم حسابی توی کفش مونده بودم ناخودآگاه توی این بلا سرم اومده بود تا اینکه 1 شب میخاستم بهش بگم گه از شرم داشتم میمردم اومدم بهش پیام دادم که منو بکنه ولی باز گفتم ببخشید با دوستم شوخی دارم اشتباه شده و… تا اینکه بعد از سال سوم دانشگاه دیگه خونشون نرفتم هرچی اسرار کردن قبول نکردم و رفتم با همکلاسیها خونه گرفتم ویه ایرانسل هم گرفتم میدونستم کی خونه نیست همش مزاحم میشدم میگفتم بیا منو بکن از این حرفا … حسابی توی کفش بودم واسش داشتم میمردم تا اینگه با هزارتا خواهش خودمو معرفی کردم بهم قول داد که از سرویس برگشت منو بکنه تا اینکه برگشتنی دیدم جواب رد داد و بعد از اون یه مدتی باهام حرف نمیزد فکر میکردم شرم داره من که از عشقش شرم حالیم نبود خیلی دوسش داشتم ولی باز به روی خودم نمیاوردم بعد از اون چندبار باچندتا ایرانسل دیگه مزاحمش شدم مطمئن بودم منو میشناسه از پیاماش معلوم بود خودشو میزد به اونراه… تا اینکه 1 روز بعد از 4 سال باز گفتم کیم گفتم که چند ساله دارم واست پرپر میزنم بهم قول داد که منو بکنه گفت یه جوری میکنمت تا زند هایی مزش از یادت نره و حسابی آب و تابش داد ولی بعد از چند روز که معد قرار رسید دوباره زد زیرهمه چی منهم پاک افسرده شدم ودر حسرتش موندم ازش 1 بت ساختم که میپرستمش خونواده هم تحت فشارم میزارن که زن بگیرم ولی من اون رو دوست دارم ودست خودم نیست و غفلط کردم نمیتونم هم از این دام رها بشم بخاطر این چند بار میخاستم خودکشی کنم ولی دلم نیومد بخدا عاشقشم دست خودم نیست وجدانا کمکم کنید بگین من چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟
نوشته: محسن
پسرجون چی میزنی ها ؟!
هرچی هست فازش خیییلی سنکینه !
یه چند تا کاربر میشناسم اینجا اگه از موضوع اطلاع پیدا کنن …خودتو دامادتونو و آبجیتو و والدینتو و خلاصه دیگه حداقل تا سر خیابونتون تموم هم محله ایاتونو میکنن ! بترس !
آخه بشر تو چرا اینقدر خری ؟
اینهمه آدم و حیوون نر خدا آفریده خب برو به یکی دیگه بده حتما باید کل خونواده با یک کیر بگا بدی ؟
واقعا که اخمقی مرتیکه نره خر.
عجب دیونه ای هستیا اخه برادر من این فکرای احمقانه چیه برو فکر زندگیت باش برو زن بگیر از فکرش میای بیرون اخه مردی گفتن زنی گفتن چرا اینقد آبروتو جلوی این دامادتون میبری مگه اون کیه عاقل باش بچه ک نیستی با اون قیافت بروووووو
خخدایی کسخل در حد تو به ندرت دیده میشه,لاستیکای ماشین دامادتون,سگ دست,صفحه کلاچ,فرمون به صورت عمودی دنده همه شون را تمیز با بنزین بشور,خشک کن که تمیز شه,یه 20لیتری روغن 10چون سرده هوا یخ میزنه, بخر,دونه دونه بزن تو روغن با تمام قدرت بکن تو کونتتتتت,کسخل
همه رو برق میگیره مارو گوز ننه ادیسون کنارش جنتی هم اشانتیون…
دیگه خسته کننده شده این داستانای ساختگی…چس الکی میان. تو فانتزیشون کیر گودزیلا تو کونشون میکنن.موقع عمل ریدنشون میگیره…
آخه من چی بگم ؛ نظر باید بدم الان ؛ به چی نظر بدم ؟ آخه اصلا موندم چی بگم ؛ یه وضعییییییییه والا…
افرین فکر خلاقی داری.خوب همه رو ریختی توی فورغون
نفهمی درد و بیماری است که شخص را نمیکشد اما اطرافیانش را دق مرگ میکند .
آق معلم : بریدم . یعنی یک دلم می گه برووووووو . یک دلم می گه بمون به این حروم زاده ها فحش بده . هر چی بالا پایین می کردم ببینم نویسنده زن هست می دیدم ای دل غافل این یارو خل مشنگ مرد نما هست . اینجورش دیگه نوبره والا.
ریدی بابا آبم قطه
تاپیک من:
http://shahvani.com/content/عکسای-سری-جدید-یه-پسر-هات-و-خوش-استیل-ایرانیkaveh11
به نظر من اگه واقعی گفته باشی و واقعا عاشقش شده باشی می تونی هم قبول کنی که رسیدنی در کار نیست و هم عاشقش بمونی. سخته ولی نه نابود کردن خودت نه بردن آبروی خودت یا اون کمکی نمیکنه بهت. بهتره به جای سکس باهاش حرف بزنی و بری پیشش و ببینیش تا تسکین پیدا بکنی. شایدم سکستون جور شد ولی از اولش هم نباید حرف سکس رو پیش میکشیدی. الانم اگه از سکس چیزی نگی می تونی راحت تر پیشش باشی و اونوقت شاید بشه سکس هم بکنین. از راه ملایم و راحت تری وارد باید میشدی ولی الانم دیر نشده عزیزم.
شاه بلوط وMS.TEACHERشما جفتتون خوبید؟ منو به این کسکش معرفی کنید
تف
بهتره بري اون تكه گوشتي كه از ميان دو پات اويزونه ( اگه داشته باشي ) بدي ببرند و بجاش با مته با مته شماره 8 برات يه سوراخ تنگ باز كنند كه بيشتر به دردت ميخوره و بعدش بري رقيب خواهرت بشي و دوبلكس بدي .
بايد اعتراف كنم كه پفيوس و گه مغزي مثل تو تا حال نديده ام . همين الان سلولهاي مغز گوزيت دارن به گلبول هاي سفيد ت كون ميدن
تو بیا منو بکش من از دست تو و داستان های این سایت راحت شممممممممممممم. چرا من نمی میرم. چرا من هنوز تو این سایت هستم . چرا من نمی رم . چرا انقد من احمقم و هنوز ادامه میدم . اخه من تو سن 35 سالگی مغز خر خوردم میام تو این سایت داستان های شمارو می خونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدایااااااااااااااا من چرا اینجامممممممم. این یارو چی می گههههههههههههههههههههههه؟ من به صبح نرسم از دست شماها راحت شم. مردم از بس نصحیتتون کردم . زبونم مو در اورد از بس با هاتون کل کل کردم . چرا شماها ادم نمی شید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فشارم رفت بالا از دست این احمق . افسردگی گرفتهههههههههههههههههههه برای من. ~X( ~X( ~X( ~X( ~X(