عاشق نبودم ولی دوستش داشتم

1393/03/25

سلام دوستان گلم خیلی خو ش حالم که تو نستم بالاخره اولین و بهترین خاطره سکسی خودم رو در اختیار شما قرار بدهم من محمد هستم 20ساله از استان گیلان من تمام حقایق رو برای شما می نویسم داستان از اونجا شروع میشه که من اشنایی پیدا کردم با این سایت و من علاقه خاصی به فیلم پورنو دارم دخترا یی که تو این می بینم همه چیز من بودن زیاد اهمیتی به دخترا اطرافم نمی دادم ولی یک روز تو کوچه مغازه مون دختری دیدم که به همه اون چیزایی که تو فیلم پورنو می دیدم شباهت داشت برای همین تصمیم گرفتم تورش کنم ولی حقیقا من اصلا دختر بازی یلد نبودم رفتم پیش یکی از بچه های باشگاه و قرار گذاشتیم بریم با هم دنبالش تا بتونم تورش کنم خلاصه فردا باهم رفتتیم دنبالش اما امار نمی داد ولی من خیلی خوشم اومد ازش خلاصه اونقدر دنبالش رفتم که یه روز برگشت و بهم گفت چرا اینقدر دنبالم میایی منم گفته بهترین فرصته تا تورش کنم همون گفتم عاشقشم و اونم ازم خوشش اومد شماره ر و دادم بهش اول زیاد بهش پیام سکسی نمی دادم ولی کمکم پختمش شروع کردیم به دادن اس سکسی بهش می گفتم لباتو بخرم و دوست دارم باهات بخوابم با هم غروب افتاب و نگاه کنم اون که خوشش می اومد ما خونمون همیشه صبح ها خالی بود ولی بد بختی من صبح ها نمی تونستم بیارمش چون مدرسه میرفت ولی یه رو ز تو پارک باهاش قرار گذاشتم باهاش صحبت کردم گفتم فردا رو بپیچون بیا خونمون اما گفت نه به هر بدبختی راضیش کردم فرداش اومد خونه داستان پیچوندن مدرسه مامان و باباش رو برام تعریف کرد منخیلی هول بودم امروز باید کارش رو تموم می کردم یرلش چایی شیرینی اوردم یکم باهاش صحبت کردم تو فکرم بود یهو بپرم لباشو بوس کنم ولی این اشتباهی بود اتجام دادم پریدم لبو گذاشتم رو لباش ولی یه چک اومد تو گوشم خودن فهمیدم کار اشتباهی کردم ولی بهم گفت ببخشید منم گفتم تو منو ببخش اونم گفت ازت خوشم میاد یهو منو بوس کرد و اون روز برام خیلی بد تموم شد ولی نتونستم بکنمش حقیقتش خبلی دوست داشتم بکنمش ولی واقعا ازش خوشم می اومد دلم نمی اومد بکنمش خلاصه اون روز تموم شد من نتونستم بکنمش یه روز بهم گفت باباش فهمیده گوشیم رو چک کرده گفت دیگه تا موقعی که گفتم بهم زنگ نزن من گفتم مشکلی نیست چند هفته ازش بی خبر بودم که یهو یه شماره ناشناس بهم زنگ زد وقتی گوشی رو برداشتم دیدم خودشه خیلی خوشحال بود ازش پرسیدم چی شده گفت تا دو روز مامان و بابام نیستن منم باید برم خونه مادر بزرگم ولی میتونم بپیچونم یکی دو ساعتی برم خونه خودمون میتونیم همدیگه رو ببینیم منم گفت باشه میام پیشت فرداش بهم زنگ زد گفت بیا پیشم من رفتم نسبت یه مدت طولانی که ندیدمش خیلی خوشگل شده بود رفتم تو سلام اینا انجام دادیم از قضایای اخیر برام گفت یکم براش حرف عاشقانه زدم دیدم خودش لبش رو گذاشت رو لبم من حسابی لباش رو خورد خیلی روک بهش گفتم میتونیم سکس کنیم اونم گفت از خدامه حسابی ازش لب گرفتم اونقدر که بیحالشد سینه هاشو میمالیدم اونم اینقدر حشری شده بود که چشماش رو بسته بود وفقط اه اه می کردم کمکم رفتم پایین رو سینه هاش من عاشق سینه هاش بودم سینه تا زه رسیده سر بالا ایتقدر خوردم که سر سینه هاش باد کرد دیگه نقطه ضعفش رو گرفته بود بوس از گردن واقعا حال می کرد و منم انقدر بوسش کردن از حال رفت رفتم رو کوسش اونقدر سفید و تپل بود که حسابی جا خوردم وقتی دیدم حسابی کوسش رو خوردم ولی ابش نیومد اونقدر بی حال شده بود گفتم از کون بکنم گفت نمی دونم فقط بکن وقتی شرتم ودراوردم گپ کرد گفتم میخوریش ولسم ساک بزن اولش قبول نکرد ولی یکم خواهش کردم قبول کرد حرفه سا ک نمی زد ولی حال می داد اونقدری که من تا تو ابرت برد بر گردوندمش در کونش تف زدم تو حالت داگی استایل وقتی یکم کونش رو لیس زدم انگشت کردم راه باز کرد ولی بازم تنگ بود کیرم رو گذاشتم دم کونش اروم کردم توش سرش که رفا تو یه جیغ بلند زد ولی من خیلی وقت منتطظر این لحظه بود تا ته کردم توش دوباره جیغ زد ولی یکمدتلمبه اروم زدن دردش کمتر شد یکم رو کونش تلمبه زدم دیدم خودش داره حال میکنم من تو حالت کاو بوی خوابوندم سریع تر کردمش اونقدر کردمش هر دوتامون بی حال شدیم ولی هنوز ابم نیومده به بغل خوابوندمش دوباره شروع کردم به کردنش دیگه داشت ابم میومد شانش بد ما نتونستم یکشم بیرون ابم ریخت تو کونش ولی اون یه جیغ کشیدو گفت چقدر داغهبا اون سکس حسابی حال کردم از اون روز بع بعد دیگه هیچ وقت بهش زنگ نزدم تا همین النم با هیچ دختری دوست نشدم ولی اون سکس بهم خیلی حال دادممنون که داستانو خوندید.

نوشته:‌ محمد


👍 0
👎 0
12709 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

422681
2014-06-15 16:24:10 +0430 +0430
NA

احسان هات میفرماید:

تا “حقایق” خوندم

0 ❤️

422682
2014-06-16 04:19:54 +0430 +0430
NA

غلط املایی زیادی داشتی.داستانتم بدنبود.

0 ❤️

422683
2014-06-16 05:02:57 +0430 +0430
NA

هه…دختره اول چکش زده…بعد چن روز دیگه حرف سکس زده گفته:از خدامه…
به نظرم تو برو کف دستیتو بچسب…خوودتی

0 ❤️