عاشقانه هاي زندگي من - ۱

1390/05/25

سلام دوستان عزيز اميدوارم كه حال همتون خوب باشه.
بعد از اينكه داستانات سايت رو خوندم به خصوص داستان رها و از همه مهمتر كه 2 روز ديگه يعني 23 مرداد سالگرد اشناييت و دوستي منو عشقم و همسرم هستش منم تصميم گرفتم كه داستانم رو بنويسم داستان يه عشق پاك با اونچه كه گذشت بر سر اين عشق دوستان من حالم دست خودم نيست و همين الان هم كه شروع كردم به نوشتن سرم داره مي تركه از درد
اول داستان از همتون مي خوام اگه فحش ميدين ناموسن فحش ناموسي ندين جان مني كه واستون بي ارزش هستش. ببخشيد داستانم رو نوشتم ولي اگه مي خواستم سكس رو داخل اين قسمت بگنجونم سر همتون به درد ميومد واسه همين تو قسمت بعدي مي نويسمش.

من شايان هستم سنم بيست و يك هستش
داستان از اونجايي شروع ميشه كه من تازه 18 ساله شده بودم اوايل عيد 87 بود يكي از دوستام بهم گفت شماره رويا… رو مي خواي؟رويا كيه داداش؟رويا رو نمي شناسي؟نه من از كجا بشناسمش؟و قراره بشناسمش؟بابا همه شهر تو كفشن اونوقت تو نمي شناسيش!!نه به خدا نمي شناسم.باشه ولي بگم خيلي خوشگله دل همه رو برده با خودش.ايول اينجوري كه تو ميگي بايد واسه خودش كسي باشه ولي چرا خودت دنبالش رو نمي گيري؟شايان تو كه ميدوني حاجيت اهل اين برنامه ها نيست.اره راست ميگي تو فقط تو كفي همون يكي هم كه باهاش دوست شدي رو من بردم شمارت رو بهش دادم و كلي ازت تعريف كردم خب حالا شمارش رو بده؟بيا اينم شماره…
چند بار زنگ زدم جواب نداد بي خيال شدم رفتم خونه و صب يدم كه اس داد شما فورا بهش زنگ زدم جواب نداد اس دادم بردار كار دارمت زنگ زدم برداشت كلي باهاش كل كل كردم تا اينكه پا داد البته نه تو همون زنگ اول و روز اول يه 3 يا 4 روزي پيلش بودم تا پا داد بعد از چند وقت رفتم ديدمش و واقعا محشر بود خودم باورم نميشد كه به اين زيبايي باشه چند وقت گذشت تا يه شب ديدم يه شماره ناشناس بهم زنگ زد برداشتم قطع كرد گفتم شايد اشتباه گرفته بي خيال شدم باز زنگ زد و تك داد بهش زنگ زدم ديدم يه دختره
ببخشيد كار داشتين كه زنگ زدين؟
من كه زنگ نزدم اين شماييد كه زنگ زدين وكار دارين كه زنگيدين؟
برو يكي ديگه رو فيلم كن خداحافظ
و گوشي رو قطع كردم واسم پيام اومد اقا شايان منم اتوسا
كدوم اتوسا؟
دوست رويا
خب حالا امرتون؟
مي خواستم باهاتون حرف بزنم تا از تنهايي در بيام
ولي من باهاتون حرفي ندارم باي
واه واه چه مغروري!!!
اقا شايان مي خوام باهاتون دوست شم
شايان؟
ادم با توام جواب بده
چند وقت گذشت و رابطه منو رويا هم بهم خورد من كنكور دادم نتايج اومد ريده بودم در نتيجه موندم واسه سال بعد چند روز بعد از اعلام نتايج كنكور ديدم گوشيم داره زنگ مي خوره شماره رو نگاه كردم اشنا بود واسم برداشتم گفتم الو يه صداي اشنا گفت سلام
سلام
خوبي؟
مرسي
مي شناسي؟
اشنايي فك كنم اتوسا خانوم باشين.
اره اتوسام
خب كارتون اتوسا خانوم؟
مگه هر كي بهت زنگ ميزنه بايد كارت داشته باشه؟
خب نه ولي سلام گرگ بي طمع نيست.
حالا من شدم گرگ و توام شدي طعمه
اره دقيقا
باشه هر جور راحتي فكر كن فقط زنگ زدم حالت رو بپرسم خداحافظ.
الو الو قطع نكنين الو
چيه؟
مي خوام بدونم دليل اينكه حالم رو پرسيدين چيه؟؟
خودت واسه چي حال يكي رو مي پرسي؟
خب احتمالا دلم واسش تنگ شده يا اينكه مي خوام ازش خبر دار شم.
خب افرين .
اهان يعني دل شما هم واسم تنگ شده؟
اره
اونوقت چرا؟؟؟
خب دوستت دارم
ههههههههههههههه
به چي مي خندي؟
نديده و نشناخته عاشقم شدين خب خنده داره.
اتفاقا اون روزي كه رويا رو اوردي نزديك مدرسمون من از كنارتون با ماشين بابام رد شدم ديدمت.
اهان كه اينطور تو يه نگاه عاشق شدين!!
بله
جالبه!!!
چي جالبه؟؟/
اينكه تو يه نگاه عاشق شدين خيلي واسم جالبه.
باشه اقا شايان من تا حالا به هيچ پسري نگاه نكردم چه برسه بخوام منتش رو بكشم نميدونم چرا تا ديدمت قلبم ريخت ولي نميتونم اينقد حقارت رو تحمل كنم و اينكه رويا مي گفت خيلي مغروري رو تازه دارم درك مي كنم كه راست مي گفت تو لياقت زنگ زدن رو نداري خاك تو سرم بشه باي
گوشي رو قطع كرد 2.3 روزي گذشت با خودم فكر كردم گفتم كه از تنهايي و بي كسي كه بهتر.خلاصه زنگ زدم جواب نداد يه بار ديگه بار سوم جواب داد ازش بابت رفتارم عذر خواهي كردم وپرسيدم كه شمارم رو چطوري گير اورده كه گفت از تو گوشي رويا برداشته خلاصه با هم دوست شديم دقيقا 23 مرداد 87 بودش بعد از يكي دو هفته گفتم كه مي خوام ببينمت .نه نميشه
چرا؟؟
اخه نمي تونم از خونه بيام بيرون
خب مي توني بياي درب حياط؟؟
اره
خب ادرس خونتون رو بده كه بيام درب حياط.
باشه اين ادرس ولي زودي بياي.
باشه عزيزم.
خلاصه رفتم به خودم رسيدم رفتم نزديك خونشون كه شدم زنگ زدم كه بياد بيرون گفت باشه وقتي وارد كوچشون شدم يهو باد زد و صورتش رو گردوند كه خاك نره تو چشاش چه صحنه زيبايي بود يادش بخير
رفتم جلو با هم حرف زديم بعد 5 دقه گفت برو تا كسي نيومده گفتم باشه گوشي و خطي كه واسش گرفته بودم رو دادم بهش و اومدم.اخه گوشي از مامانش بودش
اومدم خونه بهم اس داد چطور بودم؟
گفتم عالي بودي البته اون موقع واسه اينكه تو ذوقش نزنم گفتم ولي الان ميگم محشر بودش از ته دل ميگم
بعد گفتم من چطور بودم؟
گفتش خيلي بهتر از اون روز اولي كه ديدمت
2 ماه از رابطمون گذشت و منم واسه اولين واخرين بار عاشق شدم تا اينكه اواخر مهر بود يا اوايل ابان كه گفت فردا مدرسه رو دو در مي كنم بيا ببينمت
صبح زود رفتم بيرون نزديك مدرسشون وايسادم گفتم من نزديك مدرسه تو كوچه هستم نيم ساعتي گذشت كه اومد تو كوچه از كنار ماشين رد شد من رو نديد پياده شدم گفتم اتوسا كجا ميري؟
برگشت گفت سلام تو كجا بودي نديدمت؟؟
سلام خب اي كيو مي بيني كنار ماشينم اونوقت ميگي كجا بودم؟
اوه بابا ماشين دار اين ماشين از كيه؟
از خودمه
بابا پولدار!!!
مسخره نكن بيا بشين بريم تا كسي نديدتمون
اومد نشست حركت كردم
چيه اتوسا چرا ساكتي؟؟
هيچي منتظرم تو اول حرف بزني
اهان باشه چي بگم؟
هر چي دلت مي خواد
دل من كه فقط تو رو مي خواد نفسم
ولي دل من تو رو نمي خواد!!!
اگه نمي خواد چرا الان باهامي؟؟؟
از خريت
رفتيم بيرون شهر يه جايه سر سبز دنج پيدا كرديم و نشستيم
روبرويه هم نشستيم من بهش زل زدم و نگاش كردم كه گفت
چيه ادم نديدي؟
ديدم ولي مثه تو نه
مگه من چمه؟؟
هيچيت نيست فقط نازي و دل منو بردي ناجور
نگو قند تو دلم اب ميشه الان كه از خوشحالي پس بي افتم
مسخره
شايان
جانم
خيلي دوستت دارم
من بيشتر
نه من بيشتر
اره تو بيشتر
و كلي حرفايه ديگه
خلاصه ساعت نزديك 9 ونيم بود گفت منو ببر مدرسه.
چرا به اين زودي؟؟؟
خب برم كه بعد از تعطيلي بابا مياد دنبالم كه ببرتم خونه
باشه بيا بريم عزيزم
بردمش مدرسشون رسوندم داشتم ميرفتم كه يه ماشين پيچيد جلوم و پيادم كرد يه مرد 40 ساله به بالا بود از ماشين پيادم كرد گفت
اين خانومي كه از ماشينت پياده شد چيكارت بود
به شما ربطي داره؟
يهو احساس كردم يه چيزي محكم خورد تو صورتم اره يه سيلي بود
چرا اقا ميزني پسر اشغال حرومزاده…از خودت ناموس نداري راه مي افتي دنبال ناموس مردم تازه دوزاريم جا افتاد كه بابايه اتوساس تو دلم گفتم بدبخت شدم رفت
تا اومدم حرف بزنم يه سيلي ديگه زد و مردم هم اطراف جمع شدن و يه پيرمرد اومد بساطت كرد و گفت چي شده اون گفت كه اين … راه افتاده دنبال برادرزادم و مزاحمش شده خواستم بگم چرا دروغ ميگي؟با خوم گفتم شايان حق داره ساكت شو ساكت شدم و بعد كه گفت چرا مزاحم شدي؟
گفتم اخه دوستش دارم عاشقشم مي خوامش و مي خوام برم خاستگاريش داشتم گريه مي كردم و حرف ميزدم باباش گفت سربازيت رو رفتي گفتم نه درس مي خوني؟
اره پشت كنكورم گفت برادرم بهت زن نميده بعدش دستم رو گرفت برد يه گوشه و گفت بگو چطور باهاش دوست شدي منم ميزارم بري.
تو راهه مدرسشون ديدم و شمارش رو از دوستش پرسيدم.
گفتم راستش رو بگو ميذارم بري
خب منم راستش رو گفتم
يكي زد تو گوشم دارم ميگم راستش رو بگو نه دروغ اون كه گوشي نداره
از جواب دادن تفره رفتم و گفتم من دوستش دارم عاشقشم اينا رو كه گفتم يهو ديدم زير دست و پاشم و داره با پاش ميزنه تو شكمم داشت ميزد بعد از اينكه كلي زدتم اومدن جدا كردنش و نذاشتن كه بيشتربزنتم خلاصه با پا در ميوني اون پيرمرد منو گذاشت كه برم و منم نحوه دوست شدنمون رو نگفتم ماشين رو سوار شدم و گاز دادم اومدم خونه مامانم گفت چي شده چرا سروكلت خاكيه
هيچي مامان بي خيال بذارم به حال خودم
اومدم تو اتاقم ودر رو بستم گوشي رو برداشتم و زنگ زدم به اتوسا ديدم گوشي خاموشه 3 روز گذشت صب خواب بودم گوشيم زنگ خورد با صداي زنگ گوشي از خواب پا شدم جواب دادم گفتم الو يه صداي اشنا گفت الو و داشت گريه مي كرد اره اتوسا بود گفتم اتوسا تو هستي؟حالت خوبه؟چرا گريه مي كني؟
سلام اره منم نه خيلي بدم
چرا؟
بابام و داداشم زندگي رو واسم جهنم كردن حتي واسه اب خوردن بايد اجازه بگيرم
ببخشيد عزيزم همش تقصير من بود شرمندتم به خدا
نه چرا تقصير تو باشه من پيشنهاد دوستي رو دادم
صدايه گريش ميومد.اتوسا جان من مرگ من گريه نكن اتوسا؟؟؟؟
نمي تونم شايان بعد از اينكه رسوندي منو اومدم داخل مدرسه كه معاونمون بردتم دفتر گفت تا حالا كجا بودي؟ گفتم خونه بودم حالم خوب نبود الان بهتر شدم اومدم مدرسه گفتش پس چرا خونتون كه زنگ زديم مامانت گفت كه بابات اوردتت مدرسه همين الانم بابات مدرسه بود و گفت كه تو رو درب مدرسه رسونده و خودش رفته سر كارش پس راستش رو بگو كجا بودي؟
اينا رو كه گفت زبونم لال شد هيچي نگفتم بعد گفت واسه بابات زنگ بزن بگو بياد مدرسه تا تكليفت رو روشن كنم از مدرسه واسه بابا زنگيدم جواب نداد چند بار ديگه هم كه زنگيدم جواب نداد درب دفتر بودم كه بابا اومد مدرسه تا ديدمش داشتم از ترس ميمردم اومد بهم گفت بريم خونه حساب تو رو دارم خلاصه بابام مدرسه رو راضي كرد كه اخراجم نكنن و منو با خودش برد خونه تو خونه گفت اين پسر كيه؟گفتم كدوم پسر؟گفت واسه من فيلم بازي نكن ميگم كيه؟گفتم هيچكي.گفت اگه هيچكي پس تو ماشينش چيكار مي كردي زدم زير گريه كه زد تو گوشم و گفت چجوري باهاش رابطه داري منم گفتم كه اولش با گوشي مامان بعدش هم تو واسم گوشي و خط اوردي و گوشي رو ازم گرفت و تا امروز مدرسه هم نميذاشت بيام امروز اوردتم الانم گوشي دوستم رو گرفتم و اومدم تو سرويس بهداشتيا و واست زنگ زدم.من گفتم ببخشيد عزيزم و جريان خودم رو هم گفتم و گفتم
اتوسا يه سوال بپرسم؟
اره بپرس
هنوزم مي خواي باهام رابطه داشته باشي يا نه؟
اره ولي چجوري؟
واست دوباره گوشي ميارم ميدم دستت.
خب من چطور گوشي داشته باشم؟ بابا اينا ميدونن و خطرناكه
همونطوري كه تا الان داشتي تو سوتينت قايمش كن و ويبره و صداش رو قطع كن و اخر شب به هم اس ميديم و هر وقت موقعيت بود با هم حرف ميزنيم
باشه ولي چطور مي خواي بياري گوشي رو بدي بهم؟؟؟
خب ميارم ميدم به دوستت اونم مياره به تو ميده
خلاصه حرفامون رو زديم و من رفتم گوشي خريدم زنگ زدم به دوستش و بردم دادم دوستش كه اون ببردش بده به اتوسا… .

خب دوستان عزيز ببخشيد داستانم تا همينجا هم خيلي طولاني شد و ميدونم كه اينجا سايت سكسي هستش ولي بايد اينا رو مي گفتم تا بتونم سكسم رو واستون شرحش بدم.

ادامه…

نوشته:‌ fayazfar


👍 0
👎 0
11605 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

293884
2011-08-16 21:40:44 +0430 +0430
NA

اول!

                                             *** گشت ارشاد شهوانی*** <):) 
                                                        
                                                        *** گاش***

عزیزان از شما دعوت میشه به گشت ارشاد شهوانی بپیوندین! کار این نهاد مبارزه با ترویج سکس خانوادگی و کودک ازاری است!!! کارهای ما دقیقا منطبق با قوانین شهوانی می باشد.

0 ❤️

293887
2011-08-16 22:38:57 +0430 +0430
NA

این دخترایی که تو خانوادشون محدود میشن تو رابطه با پسرا خیلی ضرر میکنن

0 ❤️

293888
2011-08-16 22:43:40 +0430 +0430
NA

شرمنده چهارم.
جبران میکنم هواداران عزیز

0 ❤️

293889
2011-08-17 00:53:20 +0430 +0430
NA

ای بابا حالا چه اصراریه با این حالت بیایی بنویسی میذاشتی بهتر میشدی بعد :d
مرسی ادامه بده فقط قبل از فرستادن داستان بخون و ویرایش کن

0 ❤️

293890
2011-08-17 01:35:42 +0430 +0430
NA

gasht ershad
age ejaze bedi hastam mer30

man ke az injoor dastana bishtar khosham miyad
dalile iniyam ke in sayto entekhab kardam:
1:bahaliye baro bachehash ke hich ja peyda nemishe
2:azad boodane hamejoor harfi
mamnoon az hamatoon

0 ❤️

293891
2011-08-17 01:37:59 +0430 +0430
NA

hastam age ejaze bedi
mer30

0 ❤️

293892
2011-08-17 01:54:29 +0430 +0430
NA

آخی یاد خودم افتادم خیلی متاسفم ولی امیدوارم آخرش خوب باشه لطفا ادامشو زودتر بنویس

0 ❤️

293893
2011-08-17 02:29:14 +0430 +0430
NA

بد نیست حداقل صداقت داره

0 ❤️

293894
2011-08-17 04:15:26 +0430 +0430
NA

کاش خوانواده ها می فهمیدن با محدود کردن و کتک کاری هیچی درست نمی شه که بدترم میشه
تو هم کرم داشتی این همه دختر گیر دادی به اونی که مشکل داره هم خودتو می ندازی تو دردسر هم اون بیچاره رو

0 ❤️

293895
2011-08-17 04:20:04 +0430 +0430
NA

مرسي از دوستان كه اومدن نظر دادن ممنونم خانوم سارا سوييت دليل اينكه حالم خوب نيست رو ميدوني به زودي.

از همتون ممنونم

0 ❤️

293896
2011-08-17 04:41:17 +0430 +0430
NA

سلام
اقا داستانت خوب بود.باهاش حال کردم.دمت گرم
داش حسین خودت میدونی پایتم شدید.
اقا همه اونایی که هنوز یه جو غیرت دارین بیاین.

گشت ارشاد شهوانی

0 ❤️

293897
2011-08-17 05:00:25 +0430 +0430
NA

eftezah bod che jaleb meymun nazar dade

0 ❤️

293898
2011-08-17 08:33:49 +0430 +0430
NA

تو یه جمله:عالی بود

0 ❤️

293899
2011-08-17 15:36:20 +0430 +0430
NA

برای نظر دادن زوده عزیزم.

0 ❤️

293900
2011-08-17 17:11:25 +0430 +0430
NA

خاطره یا داستانت خوب بود.
چون داستانت ادامه داره، یه چیزهایی رو باید در قسمت‌های بعدی اصلاح کنی.
1 ـ غلط املایی و تایپی خیلی داشتی؛ بیشتر از خیلی. لطفاً قبل از ارسال داستان، یکبار بخونش.

2 ـ بعضی از اصطلاحات و تیکه‌کلام‌ها مال شهر یا منطقه‌ایه که در اون زندگی می‌کنی و در فارسی معیار به کار نمی‌ره. برای همین یک کم توی ذوق می‌زنه و جلب توجه می‌کنه. مثلاً:
اين ماشين از كيه؟ از خومه = اين ماشين مال كيه؟ مال خودمه
از خودت ناموس نداری؟ = مگه خودت ناموس نداری؟
واسه بابات زنگ بزن = به بابات زنگ بزن
واست زنگ زدم = بهت زنگ زدم
اخه گوشی از مامانش بودش = آخه گوشیه مادرش بود

3 ـ داستان رو به زبان عامیانه نوشتی که اشکالی نداره، اما بعضی جاها دیگه خیلی عامیانه‌اش کردی. بالأخره بین گفتن و نوشتن باید یه تفاوتی هم باشه. مثلاً:
یه 3 یا 4 روزی پیلش بودم = یه 3 یا 4 روزی پیله‌اش بودم
فک کنم = فکر کنم
بعد 5 دقه گفت = بعد از 5 دقیقه گفت
و صب یدم که اس داد = و صبح دیدم که اس.ام.اس داد

4 ـ یه سؤال: اگه دختره تلفن همراه نداشت و اوایل (قبل از این‌که برایش خط و گوشی بخری) به تلفن مادرش زنگ می‌زدی، از کجا می‌دونستی که کی خودش گوشی رو جواب می‌ده؟
5 ـ راستی، چرا دربارۀ رابطه‌ات با رؤیا اصلاً توضیح ندادی و فقط گفتی که بعد از یه مدت رابطه‌تون به هم خورد؟ نکنه می‌ترسی آتوسا بخونه و از دستت دلخور بشه؟!!

0 ❤️

293901
2011-08-18 09:38:53 +0430 +0430
NA

sinaoo دوست عزيزم مرسي بابت راهنمايي هات چشم اصلاح مي كنم

واسه سوال اولت بايد بگم اول داستانم گفتم 2 يا 3 روز بعدش زنگ زدم بعد از 2 .3 بار زنگ خوردن اون جواب داد و در ضمن مامانش خونه دار هستش وطبق معمول وقتي مادر خونه دار باشه اكثرا داخل خونه هستش حالا اينكه چرا اون روز اون گوشي مامانش رو جواب داده رو نميدونم و بعد از اون روز قرارمون اين بود كه اون اول پيام بده و زنگ بزنه و هر وقت كه موقعيتش نبود تك بده تا من ديگه پيام ندم

سوال دوم. براي اينكه داستانم طولاني نشه و حوصله سر بر

در اخر ادامه ي داستان رو هم نوشتم و براي ادمين مي فرستم

0 ❤️