عاشقانه های من ...(گی)

1393/05/25

سلام دوستان
داستان من سکسی نیست
اسم من پرهام هست و اهل شهر داراب هستم
نمیدونم خاطره نویسیم چطوره چون همین 1 ساعت پیش عضو شدم
این داستان گی هست پس اگه دوست ندارین نخونید
اسم داستانمو میزارم من و محمود
بزارید اول یه مقدار از خودم بگم / من 19 سالمه /پوستم سبزه هست / خوش تیپم چون خیلیا دنبال منن / قد 173 / وزن 62 / بدنمم عضلانی و بدنساز هست/
از وقتی یادم میاد از دیدن بدن مرد یه حسی بهم دست میداد. مخصوصا مردهای پشمالو
زمانی که وارد راهنمایی شدم فهمیدم که دوست دارم با مردهایی که بدنشون حسابی مو داره سکس کنم
با آدمای زیادی بودم ولی مطمئن.داستان من و محمود از اونجایی شروع شد که یک شب من داشتم توی خیابون با ماشین میچرخیدم دلمم گرفته بود.گرسنه بودم حوصله خونه هم نداشتم تصمیم گرفتم برم یه فست فود جدید که تازه باز شده بود
رفتم اونجا ولی گرسنگی از سرم پرید.صندوقدار مردی بود حدود 30 ساله … با ریشهای کاملا پر و دستهایی پشمالو … اینو که دیدم فهمیدم که بدنشم از هموناییه که میخوام
رفتم جلو و باهاش صحبت کردم … توی صحبت کردنش یه لحن خاصی بود که به آدم آرامش میداد … بسیار خوش برخورد بود … غذا رو خوردم ولی همش حواسم بهش بودو توی دلم یه جوری میشد
احساس کردم دوستش دارم … آخر کار رفتم پیشش و بهش گفتم میتونم شمارتون رو داشته باشم ؟ اون ههم شمارش رو بهم داد .شب که رفتم خونه بی مقدمه رفتم سر اصل مطلب … بهش گفتم اقا من میخوام باهاتون دوست بشم اون هم قبول کرد و رابطه ما شروع شد. زیاد میرفتم مغازش و با هم حرف میزدیم ولی متوجه شدم که مذهبی هستش و اهل سکس اونم با همجنس خودش نیست
وقتی هم فهمید همجنسگرا هستم حتی یه ذره رابطش باهام بد نشد…
یه روز که خیلی ناراحت بودم بهش زنگ زدم گفتم کجایی گفت خونه
رفتم پیشش تازه از حموم اومده بود بهش گفتم دلم گرفته … بغلم کرد… میون دستا و بازوهاش گم بودم … چه آرامشی … چه لذتی
من محمود رو از ته دلم دوست داشتم ولی الان دیگه بخاطر سکس نبود … اون بهم قول داد که همیشه باهام باشه و تنهام نذاره ولی بعد یه مدت زن گرفت و منو تنها گذاشت و رفت … من موندم و کلی خاطره
به خاطرش اوضاع روحیم خراب شد و کارم به روانپزشک رسید . هنوزم وقتی توی خیابون میبینمش گریم میگیره … دنبال یه کیس جدید هستم ولی اون از یادم نمیره … با این که باهاش سکس نداشتم ولی عاشقانه ای زیبا را باهاش تجربه کردم …

نوشته: پرهام


👍 0
👎 0
12535 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431452
2014-08-16 07:20:51 +0430 +0430
NA

lol
lol

از بس خنديدم ديگه نظرم نمياد

الان بچه ها يه حال اساسي بهت ميدن ROFL

0 ❤️

431453
2014-08-16 09:09:02 +0430 +0430
NA

عادت ندارم الکی ننه نویسنده رو حراج کنم کیرم کس مادرت که همه کس کشای کونی با 150 سانت قد و هیکل ناقص فکر میکنند نردبان هستند و هیکلی چرا من از اینا تو خیابون نمیبینم :))
باید یه بخش به اسم سکسی تخیلی هم بزارن داستانای شبیه این بره اونجا

0 ❤️

431454
2014-08-16 10:55:07 +0430 +0430
NA

والا نمیدونم کسی پیدا نمیشه خودش به هم بگه بیا منو بکن منم بدنم پشمالو ی دوست داری در خدمتیم

0 ❤️

431456
2014-08-16 23:21:39 +0430 +0430
NA

دوستان : این بنده خدا که گفته و جار زده که داستان گی هست . خوب نخونید. چرا فحشش میدید.بنده هم از همجنسگرایی خوشم نمی یاد ولی احترام میذارم تا جایی که جامعه و اطرافیان به فساد نکشن. مثل ما غیر همجنسگراها که عالم و ادمو به فساد میکشیم. بیخیال بابا.

0 ❤️

431457
2014-08-17 01:53:46 +0430 +0430
NA

آخه کیرم تو اون مغزت.تو اینجوری که گفتی 9 کیلو هم کمبود وزن داری دیگه چطوری هیکلی و عضلانی هستی کس مغز.بعد واقعا دلیلت از نوشتن این چرت و پرت ها چی بود؟نه بگو خدایش ما هم بدونیم؟ده بگو دیگه …

0 ❤️

431458
2014-08-17 07:31:19 +0430 +0430
NA

ادمین ip این عمه ننرو ببند انمان آمد تا آبمان بیاید
ریدی کونیه اوبی
مادر شوهر عروس گوزید بگه ماهم سوراخ کون داریم
انگل
عمه ننه

0 ❤️