این داستانی رو که می خواهم بنویسم یکی از بهترین خاطرات زندگی منه که برام خیلی جالب بود چون از یک ارزو به یک واقعیت تبدیل شد, مدتها بود که تو نخش بودم عاطفه رو می گم او زنی است تقریبا سی و چند ساله که در همسایگی ما زندگی می کنه از لحاظ اندام جنسی خیلی عالی به نظر می رسه . عاطفه به طوری که تمام بچه های محلمون و یا حتی محله های دیگر به او چشم دارن و فکر کنم تمام اونها ارزوی سکس با عاطفه رو داشته باشند من از همون ده دوازده سالگی عاشق بدن سکسی او بودم , همیشه با یه تاپ بدون استین و شلوار یا دامن سکسی می دیدمش یادمه اولین باری که من جلغ زدم به یاد عاطفه بود همیشه طوری لباس می پوشه که هر ادمی رو نسبت به خودش تحریک می کنه اصلا باورم نمیشه که به خاطر عاطفه مخ پسرشو زده بودم (عاطفه یه پسر داشت که از من کوچک تراست) و به عشق اون با پسرش هم جنس بازی میکردم روزهایی که خونه نبودن می رفتم خونشون و با پسرش سکس انجام می دادم پسرشو مجبور می کردم شرت های مادرشو برام بیاره البته معمولا نیازی به این کار نبود چون لباس های زیرش همیشه در دسترس بود و من هم بعد از سکس با پسرش همیشه ابمو رو شرت عاطفه خالی میکردم چه شرت های سکس باحالی داشت انگار همه رو مستقیم از us واسش میارن خلاصه همه این روزها گذشت تا اینکه من هجده سالم شد دیگه هر وقت می دیدمش بسیار زیاد حشری می شدم و دیگه جلغو سکس با پسرشو شرتشو اینا دیگه جواب نمی داد دوست داشتم مستقیم با خودش سکس کنم تصمیم گرفتم روش کار کنم تا اونجا که صبح ها وقتی برای نون گرفتن به نانوایی می رفت منم دنبالش می رفتم و همینطور ازش تقاضا می کردم حتی یه بار به زور از پشت بغلش کردم واااای برای یه لحظه چه لذ تی بردم اما خودشو ازم جدا کرد و تهدیدم کرد که این قضیه رو به شوهرش می گه منم ترسیده بودم یه مدت دورو برش افتابی نشدم ولی دیدم نه خبری نیست انگار به شوهرش چیزی نگفته دوباره تقاضاهای من از عاطفه شروع شد تا اینکه یه روز فهمیدم شوهرش برای کار مدتی از شهر دور شده است منم که از خدا خواسته از این فرصت استفاده کردم و بیشترو بیشتر بهش نزدیک شدم اما اون بازم مقاومت میکرد چند روزی از رفتن شوهرش می گذشت می دونستم شبها تنها با پسرش می خوابه تا اینکه یه شب تصمیم گرفتم به زور وارد خونشون بشم و به ارزوم برسم حدودا ساعت نزدیک دوازده شب بود از بالای دیوار وارد خونه شدم در اتاق باز بود انگار می دونست من شب میرم اونجا از داخل حال رد شدم و خودمو داخل اتاق خواب رسوندم دیدم عاطفه با یه تاپ بدون استین و شلوارک چسب کنار پسرش خوابیده منم از فرصت استفاده کردم و رفتم کنارش دراز کشیدم دستمو اروم رو کسش گذاشتم و نوازشش کردم که یهو از خواب بیدار شد منو که دید شوکه شده بود و می خواست خودشو از من جدا کنه, من که به ارزوم نزدیک بودم خودمو محکم بهش چسبونده بودم و دستهاشو محکم گرفته بودم اونم هی دستو پا میزد حالا مگه من ولش میکنم پسرش از سرو صدای عاطفه بلند شد و من اونو از اتاق بیرون کردم و درو بستم مطمئن بودم که کاری نمیکنه چون من با اون هم سکس کرده بودم و اگه قضیه لو می رفت ابروی اونم در خطر بود خلاصه من موندمو عاطفه تو یه اتاق عاطفه هم چون عدم دفاع پسرش از خود رو دید یه کم راحت تر شده بود و مقاومت نمی کرد چون اون هم مثل من احساس نیاز جنسی میکرد دوباره کنارش دراز کشیدم و خوردن لباش رو شروع کردم چه لبای نازی داشت اروم اروم رفتم به سمت گردن سفیدش میدونستم بوسیدن گردن حشرشو بیشتر می کنه در همون حالت یه دستم رو سرش بود و یه دستمو رو کسش می مالوندم اونم محکم منو به خودش فشار می داد فهمیدم کاملا حشری شده, تاپ و شلوارکشو اروم در اوردم یه دست شرت و سوتین ست سبز تنش بود از همونهایی که همیشه ابمو روش خالی می کردم دوباره چسبیدم بهش و دوباره خوردنم شروع شد خیلی حشری شده بودم تموم بدنشو می خوردم سوتینشو باز کردم وااای عجب سینه های باحالی داشت تقریبا مشه گفت سایزشون بزرگ بود مثل دیوونه ها نوک سینه هاشو به دهان گرفته بودم و سینه هاشو میخوردم انگار عاطفه هم خوشش اومده بود با یه دستتش هی با کیرم ور می رفت کیر من دیگه داشت شلوارو شرتمو و حتی پوست خودشو پاره میکرد لباسامو در اوردم و لخت شدم به سمت شرت عاطفه رفتم که هنوز تو تنش بود از گوشه شرت دستمو رو کسش می مالوندم چه حالی می داد عاطفه هم اه…اه…اهش شروع شده بود شرتشو پایین کشیدم تو اون لحظه زیباترین چیزی بود که دیده بودم یه کس تمیز با یه کم مو که شکل خاصی داشت دوباره دستمو روش گذاشتم دیدم یه کم خیس شده شروع کردم به لیسیدن کسش خیلی حال می داد سرو صدای عاطفه هم زیادترشده بود سرم لای پاهاش بود وبا دستهام با رونهای بزرگ وسفیدش بازی میکردم ده دقیقه تموم کسشو میخوردم دوباره به همون حالت خودمو به لباش رسوندم و بوسیدمش اونم هی زبونمو مک میزد دراز کشیدم و ازش خواستم برام ساک بزنه اولش قبول نکرد ولی با اصرار من شروع کرد به خوردن میگفت اولین باره که ساک میزنه و این قضیه کاملا مشهود بود چون خیلی اماتور بود تو خوردن ولی بازم خیلی حال می داد حدود پنج دقیقه برام ساک میزد دیگه حشرم به اوج رسیده بود بلند شدم و بغلش کردمو خوابوندمش رو مبل پاهاشو بالا اوردم سر کیرمو هی رو کسش عقب جلو میکردم دوباره یه لب ازش گرفتم و یهو کیرمو تا ته فرو کردم یه اااااه… بلندی کشید پاهاشو رو شونه هام گذاشتم و شروع کردم به تلمبه زدن انگار داشتم رو ابرها راه می رفتم چه حس وصف ناپذیری بود عجب کس نرمو گرمی بود من همینطور عقب جلو میکردم عاطفه هم اه…اه…اه…اههای ممتدش ادامه داشت یه ربعی بود که تلمبه میزدم تو همون حالت برگردوندمش و کونشو به سمت کیرم اوردم نیازی به تف نبود چون اب کسش کیرمو کاملا خیس کرده بود اروم کیرمو به سوراخ کونش نزدیک کردم و کیرمو تو سوراخش حل دادم اولش یه کم درد می کشید بعد که تلمبه زدم دیگه راوون شده بود سرعت تلمبه زدنو بیشتر کردم دیگه اه…اهه عاطفه به جیغ تبدیل شده بود من هم همینطوری ادامه میدادم ابم دیگه داشت میومد کیرمو از سوراخ کونش در اوردم و به همون حالت دو لا تو سوراخ کسش انداختم دو…سه تا تلمبه بیشتر نزدم که ابم اومد همشو تو کسش خالی کردم اونم دیگه ارضا شده بود چون دیگه بی صدا بود چند لحظه کیرمو تو کسش نگه داشتم و بعد کشیدم بیرون دوباره تو رختخواب خوابوندمش و با لباش ور می رفتم عجب حالی داشتم کسی رو کرده بودم که سالها ارزوی کردنشو داشم اون شب تا صبح با عاطفه به هر نحوی که فکر کنی سکس کردم طوری که تمام انرژیم تحلیل رفته بود و صبح به زور خودمو رسوندم خونه تو اون ماه من بیشتر شب ها به جای شوهرش با عاطفه می خوابیدم, هیچ وقت اون ماه به یاد موندنی رو از یاد نمی برم هنوز هم که دارم این رو می نویسم هر وقت فرصت بشه میرم سراغ عاطفه و یه حال دوروستو حسابی میکنیم…
نوشته: edi
عزیزم زیاد فیلم تخیلی نیگا میکنی .
به زن همسایتون پیشنهاد سکس میدادی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احمق جون مگه زن همسایتون جنده خیابونی بود ؟؟؟؟؟
شامپوی جلقتو عوض کن شاید بهتر شی .
با سلام خدمت edi جان و دوست محرمتان و همچنین مادر گرامی ایشان عاطفه بانو همسایه زیبا و کس قشنگ شما و با درود خدمت تمام بچه های هیز محلتون و حتی محله های دیگر .
دست یابی جنابعالی به مقام شامخ ریس الجلقا را تبریک و تهنیت گفته از خداوند منان طلب شفای عاجل برای جنابعالی مینماییم .
ازین به بعد مراقب مامان جونت باش .
بابات که رفت ماموریت کاری شبا مامان جونت در اتاقو باز نذاره .
تو این دنیای وانفسا پسر همسایه ، بچه محل ، حتی محله های دیگر چشمشون دنبال یه زن تو این سن و ساله که چند روزی شوهر پیشش نبوده .
دیوار خونرو سیم خاردار بکش دو تا سگم تو حیاط ببند . خودت جلو در اتاق مامان جونت بخواب . دوربین مدار بسته و دزدگیر یادت نره .اصل US بگیر نری چینی و تایوانی بهت بندازن .
به جای اینکه اینقدر جلق بزنی و مخت پوک بشه و بعد توهم بزنی،برو توی یه شرکت حفاری استخدام شو،مقاومت کونت رو به انواع دستگاه های حفاری نشون بده تا اونا هم بتونند از کون تو یه الگو برای ساخت تونل و … استفاده کنند، با این کونی که تو داری،تریلی 18چرخ تو کونت یه فرمون دور میزنه.
chan salete amoei? akhe yani harki harchi az zehnesh gozasht ke nabayad bege . shayadam nane khodeto kardan
منم كه ديدم چرت وپرته نخوندم_آخه ان آقا توپدر مادرنداري_يا كسش مگه خارجي كه همش با تاپ ودامن ميديديش_پسرم برو جقتو بزن تا ان تو حلقت نكردم
منم تا اونجا خوندم که سکسیش شروع شد. مثل همه داستانهای تخیلی…
البته شده زن همسایه بخاره و بشه مخش رو زد باهاش سکس کرد ولی اینکه نصفه شبی بری تو خونشون و پسرش رو از اتاق بیرون کنی و ترتیبش رو بدی به تخیل جن هم نمیرسه. به قول یه بنده خدایی کس و شعر بود ننویس…
جلقو دیگه ننویس. . . . . . . . . . .
قربون خدا برم، ببین عمل جلق چه به روز آدم میاره. یعنی اگه 100 تا قرص والیوم بندازی بالا اینجوری نمیشی که الان شدی. آخه تو که بجای کیر هسته خرما داری رفتی خونه همسایه و در خونه رو هم باز گذاشته بودن و عاطفه هم تو بغل پسر 17 ساله خودش خوابیده بود کله کیری؟ جداً تخیلات و توهمات و جلقیات رو با هم قاطی کردی فکر کردی خیلی جالب میشه؟ کیرم تو روح و روان و ذهن و گوش و حلق و بینیت. کیرم تو تخیلاتت، تو مغزت. ببین تصور کن که یک سگ اسهال خونی گرفته باشه دهنتو باز کرده باشن و اون سگ برینه تو دهنت. جلقوی کثافت آشغال کله. کیرم تو وجود بی وجودت. بیشرف عوضی. کوس کش خان دیگه ننویس. بچه کونی دیگه ننویس.
بسیار داستان تخمی بود مردشور خودتو با داستان سکسیت ببرم
سلام به ادی عزیز
واقعا دستت درد نکنه خیلی زحمت کشیدی ولی متاسفانه دستانت خیلی خیلی تخمی و بیخود بود
man ba hishki na fosh midam na nazar
vali kiram to kone madaro khaharet ke hama ro mese khodet ahmagh farz kardi
khodet dastaneto ye bar bekhon bebin bavaret mishe?
kheyli kos maghzi
واقعا کیر خر با آبلیمو تو کس آبجی کوچیکت با این داستانت بچه جون من اصلا داستانتو نخوندم اما از نظرات بقیه فهمیدم که ریدی بدش خوردی که کسی نفهمه اما یادت رفته دهنتو پاک کنی- کیر همه روبگیر ببر بده آبجی کوچیکت تا کمتر کس بده کیر اوبا هم تو کس ننت<کیر احمدی نژادم تو کون خودت بدشم ریدم رو پدرت
رفتی از پشت چسبیدی بهش؟ اونم فقط اعتراض کرد؟اخه کسکش شفته کس چرا دروغ میگی؟کیرم تو اون کون کثیفت.کونده دو هزاری تو خواننده رو چی فرض کردی؟کمتر جلف بزنی بهتره
یک زنی در همسایگی ما زندگی می کرد خیلی عالی بود. با سوتین و بیکینی در کوچه پشتک وارو می زد و من و بچه های محل و بچه های محلات دیگر می نشستیم و به صورت هماهنگ جق می زدیم، بعد هم پسرش را می کردیم. یک روز که کلا بدون سوتین و با بالاتنه لخت داشت می رفت نان بگیرد به او چسبیدم، نداد، 3 روز بعد رفتم در خانه شان جلوی پسرش او را گاییدم. این بازنویسی داستانت، حالا…
بچه ها از همتون معذرت میخام اما این یکی لایق فحشه، آخه کونی، لاشی، نفهم کدوم مادری با پسر بالغش می خوابه، کجای دنیا شبا با در باز و بدون قفل می خوابن. خیلی مخت تاب داره به مولا.
با تشکر از تمامی دوستانی که نظر دادند…یعنی من مادرتونو گاییدم با این نظراتتون اخه خار مادر کونده ها شما تو این همه داستان ها کجا فحش و کسشر ننوشتید که این دومیش نباشه کسکشای جلغول …مادر ساکدها…کوندها
ممد نبودی ببینی ediکس شعر نوشت کیرم توی اون کونش اه و واویلا
کیر تو دهنت با این داستان نوشتنت تا اونجا خوندم که به زور چسبیدی بهش
کلا رییییییدیییییی
نظرات دوستان رو خوندم دیگه به داستانت نگاهم نکردم فکرکنم کسشعر بود برو جلقتو بزن کوس کش کونی دیگه ننویس. فوش می خوای
akhe koni kodom pesari az otaq mire biron k rafiqesh biad madaresho begad???bazam rafti toy takhayolat tokhmit?koni kos maqz
حرفی ندارم بقیه خوب نظر دادن. پاک ریدی به قمه بااین مخت همین
امان جلق و مخ معیوب…امان
بچه ایقد فیلم هندی نگاه نکن…
صد دفه گفتم میری آبادان نوشابه نخور!
کیر تو کونت با این داستان نوشتنت اخه بچه مگه همه مثل تو کونین
edi021 یا هر خر دیگه که هستی
داستان خوب زباده که فحش هم نخورده نمونش :
بر بلندای برج افراشته (۱) ، فاحشه مقدس ،عیدی همسایه ، من و خانم استاد ، سکس اول من در پاتایا ، اتاق تاریک(گی)
مرتیکه اشکول فکر کردی خیلی عقل کلی که اومدی کامنت هم گذاشتی ، تصورات جلقتو با مادر دوستت نوشتی اونوقت انتظار داری دوستت به مادرت با همین دید نگاه نکنه؟
نمیخوام بهت فحش بدم
یعنی ترجیح میدم باهات منتطقی برخورد کنم
ولی دوست عزیز
شرط میبندم اگه این داستان به اسم یکی دیگه هام آپلود شده بود هم بچه ها کلی فحش حواله اش میکردن هم خود جنابعالی.
جون کفتار تو داستانت رو خودت خوندی؟؟
خب من نمیدونم چی بهت بگم…
ای بابا
عزیز من خب تفکراتت بیشتر به توهم شباهت دارن
اونم توهم در سطح تیم ملی
من شک ندارم همین خود تو میخوای از کنار زن همسایتون رد بشی سرتو میندازی پایین
اما حالا میگی…
بیخیال کاکو
خطاب به ادی مورفی . . . . . . . . . .
شما چرا یک دفعه جوش آوردی؟ دیگه الان باید با خوندن داستانهای مختلف و نظریات دوستان آشنا شده باشی و بدونی که سلیقه خواننده چطوریه. حتی اگه کاملا راستشو نوشته باشی باز هم باید جوری بنویسی که برای خواننده باور کردنی باشه. تو چکار داری که خواننده داستان فحش میده یا نمیده؟ ببین در کل و لابلای فحش هایی که میدن نکات خراب داستانت رو هم بهت گوشزد میکنند. والا این چیزایی که تو داستانت خوندم باید تو فیلمای جیمزباند پیدا بشه. شما که مرد هستی شب تنها که میخوابی در منزل رو باز میذاری که آقا دزده بیا سراغت؟ خودت قضاوت کن که یک خونه موجود داریم که یک دیوار دورش کشیده شده حالا از دیوار میپریم داخل قاعدتا باید بعد از دیوار تو حیاط باشیم و بعد یک در قفل شده ببینیم که به راهرو یا هال ختم بشه. یعنی باید این در که دیگه دیوار نداره باز بشه و تو که مرد نامریی هستی از این در رد شدی. درسته؟ حتی اگه در هم باز میبود باید یک جوری قضیه رو حل میکردی که باورمون بشه. آقا باورمون نمیشه فهمیدی؟ پسر نره خر کنارش خوابیده؟ تو شبها کنار مامانت میخوابی با این هیکل نخراشیده؟ تو باور میکنی که ما هم باور کنیم؟ حالا باز هم فرض کنیم که پسرش کنارش خوابیده چه راحت نوشتی پسرش رو از اتاق بیرون کردم. همین؟ آخه چرا به شعور ما توهین میکنی؟ فقط تو باید به خواننده فحش بدی؟ ما هیچی؟ پسر جان نذار دهنم باز بشه و تو هم صبور باش داستان مینویسی تحمل نقدش هم داشته باش. اینجا هم تکیه کلام بچه ها فحشه البته امیدوارم که کسی فحش ناموسی بی دلیل نده ولی فحش های باحال که مستقیما خودتو درگیر کنه زیاد هست.
حال کن بابا خودتو جوش نزن با من چکار داری؟
ای وای فحش میدی
اونم به بکس شهوانی
نمیخوام فحش بارت کنم,ولی جقی جون داستانت کیری بود
کس ننه جندت بیشرف,اخه کدوم خونه ای درش بازه تو بری بکن بکن
اشغال عوضی,بدتر از اینه که از کس شعرت دفاع هم میکنی ,ای ننتو گاییدم
حیف اون لیترها اب کیر که توسط بچه های شهوانی که تو کون تو, ننت و خواهرت رفت بی شرف
من بهت میگم ادی کونده
کونده
کونده
کونده
کونده
کونده…
kiram tu kose nanat ba in dastanet
inghad kiri bud k nakhastam aslan ta akharaesham bekhunameshun
فشح دادی؟!
خوب تو که رسمآ مادر خودتو گاییدی با این کار…
حالا ول کن این حرفا رو.
edi جان ما بابا بزرگمون یه خر داره خیلی نازه. اتفاقا یه کیرم داره که راسه کار مادرته. من تو راهم دارم میام شما هم که شبا در خونه رو نمی بندین من دیگه شما رو بیدار نمی کنم این امانتی رو میدم به مامانتو میرم. از طرف منم بهشون بگو قابلی نداشت.
حالا فشح بده بچه کونی…
ریده ی…
kos kesh nanevis kose nanat in chiye neveshti mokheto ghaiidam
age be hamn rahati bud ke alan jado abadet jende budam
بچه کونی میگه عاطفه با پسرش تو اتاق خواب خوابیده بودن بعد تو سکسش میگه پاشو گذاشتم رو مبل تلمبه میزدم آخه بچه چاقال 18ساله تو با اون جقایی که زدی چطوری تونستی15دقیقه تو کس و10دقیقه تو کونش تلمبه بزنی؟؟؟؟
تو با اون جقایی که زدی قول میدم به محض اینکه عاطفه رو ببینی آبت کل هیکلتو ورمیداره سیرابی پاک نکرده
ایرادی داره ازت بخوام دیگه ننویسی؟؟؟
با سلام به برو بچ
اخه مجبوری با جق دهن خودتا اسفالت کنی این خانوما اخه کجاند که به ما برو بچ پا نمیدند او به شما شفتها پا میدند همه قدو اندازها شون بسیار عالیه او ما خبر نداشتیم برو گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ وزو با شرمندگی از برو بچ
خدا شفای عاجل بهت بده،واقعن ناراحت شدم.ایشالا که زودتر شفا پیدا کنی.دوستان هم مطمئنا واست دعا میکنن
اسكل جقى-آجراى اون ديواره كه مثلاً از روش پريدى رفتى توخونه طرف+مال من و مال مديرسايت وجمعى از دوستان همه باهم توت
کس شعره محض ت یه جانی بیش نیستی روانی٫آخه تخیل اینطوری؟این دیگه نه تنها همش راست نبود بلکه یک کلمش هم راست نبود دروغ گویه گوه مغذ
مجلوق کونی از ننه ات بپرس تو تخم کدوم یک از کاسبهای محلتون هستی که اینقدر حرومزاده ای که همچین فکری کردی بعد هم اینجا نوشتی
دیدم یه مشت کش شعر از آدم مغز معیوب داره میاد دیگه نخوندمش یکی میگه تو ۱۸ سالگی آدم چه جوری آدم جرات میکنه بره به زن همسایه پیشنهاد بده کونی بعدشم بره تو خونش بکندش قشنگ اول بگو این تو فانتزی فکری منه نه اینکه بگی داستان واقعی مادر کوسته اش بودم اونجا مادرتو میکردم
دیدم کس شعره نخوندم.
بنابراین بهت فحشم نمیدم ولی خیلی کس مغزی
توهماتت خیلی بچگانه است
یه کم بیشتر رو حرفات فکر کن بعد بیا اینجا چاپشون کن.
حقیقتش من یکی که به زنای همسایمون چپ نگاه نمیکنم چه برسه…
الله و اکبر
خایه های تورو عشق است که ماشالا هر کدوم اندازه ی کله ات شدن.
راستی تو مادر پدر نداری؟؟