عاطفه کرمکی

1392/01/12

سلام بر همه دوستان در سایت شهوانی داستان وخاطره وهمه این حرفا بهونه ای بیش نیست واسه برقراری ارتباط با همه شما سروران خودم.من اولین بارمه که دارم داستان مینویسم همین الان که دارم مینویسم اصلا تازه عضو سایت شدم.خوب سرتونو درد نمیارم میخوام شیرین ترین خاطره ی سکسیمو واستون بگم که هیچوقت از خاطرم نمیره و پاک نمیشه. قضیه از زمانی شروع شد که من هنوز خدمت نرفته بودم و تازه دیپلم گرفته بودم البته الان 4ماهه که سربازی رو تموم کردم و تو نیروی هوایی ارتش ستاد کل خیابان پیروزی بودم ولی قبل از خدمتم با دختری آشنا شدم که رفیق خواهرم بود وبگذریم از اینکه چجوری باهاش آشنا شدم فقط 2سال پیش که مادربزرگم مرده بود مادر مادرم بودم همگی رفته بودیم بهشت زهرا که از اونجایی که عاطفه دوست خواهرم خیلی با خواهرم صمیمی بود به خاطر احترام به دوستی با خواهرم اومد بهشت زهرا ومن از همونجا به بعد با اون آشنا شدم اول شماره دادیم به همدیگه وارتباط ما تلفنی بود یا به خونمون که میومد چی میشد تا کسی نباشه تو خونه ازش بتونم لب بگیرم یا بمالونمش اخه اون خودش کرمکی بود قبلا هم امتحانشو پس داده بود از همون روز اولی که خودش موقع خداحافظی صورتمو از قصد بوس کرد و از فرداش مالوندنای منم شروع شد راستی از خونمون واستون بگم. که یه خونه کلنگیه با حیاط کوچولو که فقط 3تا اتاق داره و کل مساحت خونه 60 متر البته به غیر از 3اتاق یه آشپزخونه و دستشویی و حموم هم که یکیه

خلاصه یه روز که خواهر کوچیکم و مادرم که رفتن واسه سفره ی همسایه که نام سفره رو نمیشه اینجآ آورد چون اسم امامه وخواهر بزرگمم ازدواج کرده که اصلا خونه ی ما نیست و بابامم کارش آزاده با موتور کار میکنه و روزا نیست خونه خالی شده بود تلفن و برداشتمو زنگ زدم به عاطفه و بهش گفتم که بیاد خونمون اول خودشو زد به اون راهو و گفت میخوای چیکار کنی منم مثلا خودشو زده بودم به اون راه منم گفتم هیچی ساعت شبرنگ دار خریدم و میخوام نشونت بدم که داشتم مسخرش میکردم و زدم زیر خنده و گفتم تو بیا خودت میفهمی بعد از پنج دیقه دیدم دارن در میزنن منم رفتم درو باز کردم دیدم بله خود عاطفه بودسلام کرد و منم جواب سلامشو همینجوری که داشتم میدادم داشت کیرم از تو شلوارم میزد بیرون که تا اومد تو همون اول یه لب مشتی ازش گرفتم در ضمن اینم بهتون بگم عاطفه یه دختر تو پره سفید با قد 169و وزن 75 کیلو و هر جایی از بدنشو که واسه سکس شما بخواین تصور کنید به قول خودمون ردیف بود آوردمش تو وچادرشو درآورد و با یه تاپ که سینه هاش داشت منفجر میشد و یه شلوار استرجه مشکی که تو تنش داشت میترکید کونشو بیشتر قشنگ تر نمایان میکرد و منم وضعیت کیرم دقیقا عین رونای پای عاطفه بود که داشت شلوار تو تنش میترکید و مخصوصا کسش که بعدا که خوردم فهمیدم چه چیزه داغیه اول شروع کردم لب و لب بازی و بعد از یه لب بازی تپل رفتم سراغ لاله گوشش و گردنش که وقتیکه داشتم براش میخوردم حشرش بدجور زده بود بالا ومنم که دستموگذاشته بودم رو کسش که هنوز 5دیقه نشده شورتش خیس بود که من در وسط گردن خوری و لاله گوش بازی کردن من دست زدم و متوجه این موضوع شدم که بعد لباساشو خودش به کمک من ومال منم به کمک اون دراوردم و بعداز خوردن گل وگردن و لاله ی گوش رفتم پایینتر سراغ جفت سینه های تپلش که هر کدوم اندازه یه طالبی متوسط بود و من مثل دیونه ها داشتم میخوردمشون که بعداز حسابی خوردن سینه هاش اومدم ازسینه هاش پایین و با زبونم رفتم به سمت پایین به سمت ناف و رونش و در وسط روناش به قول معروف گلش از ناف که خوردم اومدم پایین دیگهتا رسیدم به روناش دیگه جلوش زانو زده بودم و اون هم که در حالیکه چشاشوبسته بود کله ی منو گرفت و در لاپای خودش فشار میداد که کاملا داشتم کسشو میخوردمو مست شده بودم بعد از یه کس لیسی حسابی که خیلی داد و عاطفه خانم و ارگاسمش کردم اونوقت گفتم نوبت تویه که خودتو نشون بدی اونم مثل من زانو زد و شروع کرد به خوردن کیرم تا وارد دهانش کرد کیرمو میخواستم دیواروچنگ بگیرم اخه خیلی حال میداد منم موهاشو گرفته بودم که سرشو بیشتر فشار بدم سمت کیرم و تخماشم تا حتی داشت لیس میزدو انگار خودش وظیفه ی خودشو بلد بود بعد از ساک زدنش که حدود5دیقه طول کشید سریع آوردمش رو تخت داخل اتاق به صورتی از جلو خوابوندمش رو تخت و تکون نمیخورد انگار منتظر چنین لحظه ای بود و تا کیرمو داخله کسه خیسش کردم شروع کرد سروصدا کردن آول اروم داشتم میکردم توش و ازش لب میگرفتم وبا سینه هاش بازی میکردم که تلمبه هاموتندتر کردم چون میخواستم صدای اه و اوهشو که بلند میشد رو بشنوم حشری تر بشم وبعداز کردن به انواع و اقسام روش ها از جلو از جمله قپونی بعدازکس کونش که خیلی دوست داشتمو بهش گفتم برگرد اونم که واسم بره شده بود منم از موقعیت فراهم بود گربه گیرش کنم و حسابی عقده ی نکردن هامو خالی کنم که بلافاصله به محض ورود کیرم از پشت نعره میزد و من بیشتر خوشم میومد و اصلا دوست نداشتم که همونجوریکه از پشت داشتم میکردم خیلی بهم حال میداد که بعداز نیم ساعت یا حدود سه ربع تموم شد ابمو. ریختم تو کونشو بعد اون به خونشون رفت. البته سکس های دیگم داشتیم که اگر شما دوست داشته باشید بازم مینویسم امیدوارم خوشتون اومد ه باشه.

نوشته: alibachekhor


👍 0
👎 0
44807 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

371327
2013-04-01 06:04:43 +0430 +0430
NA

اخی
حیف که نیستم

0 ❤️

371328
2013-04-01 06:17:09 +0430 +0430
NA

چه داستان کیری بود!!!

حالم به هم خورد
0 ❤️

371329
2013-04-01 06:41:43 +0430 +0430
NA

تا نصفه بیشتر نخوندم،خوشمان نیامد

0 ❤️

371330
2013-04-01 06:51:52 +0430 +0430
NA

کونم وسط داستانت تا صبح برینم توش با این نوشتنت بدبخت عقده ای کس و کون ندیده…
نمیدونم جریان چیه تو همه ی این داستانای کیری دخترا ماشالا همگی توپر و سفید و سیته درشت…خدا همه شونو حفظ کنه اطراف ما والا تو فامیل و دانشگاه سالی یه دونه پیدا میشه اونم اگه خدا بخواد جنده تشریف دارن…

0 ❤️

371331
2013-04-01 08:12:58 +0430 +0430
NA

Oghdeiy

0 ❤️

371332
2013-04-01 11:05:33 +0430 +0430
NA

بابا جون من دیگه ننویسید اینا رو !

0 ❤️

371333
2013-04-01 11:58:57 +0430 +0430
NA

ای کسکش خالی بند
پسرک جقی کس ندیده
نظر ها بیشتر از داستان حال میده ایول بچه های گل شهوانی

0 ❤️

371334
2013-04-01 12:00:08 +0430 +0430
NA

ای کسکش خالی بند
پسرک جقی کس ندیده
نظر ها بیشتر از داستان حال میده ایول بچه های گل شهوانی

0 ❤️

371335
2013-04-01 15:13:21 +0430 +0430
NA

آقا من میام یکی دوتا داستان بخونم حال کنم,این داستانای تخمی رو ک میخونم کیرم میخوابه!لطفا منو راهنمایی کنید!اشکال از منه یا داستان?! :))

0 ❤️

371336
2013-04-01 15:42:17 +0430 +0430
NA

نازنین جون خودم برات بهترش به اجرا میزارم

0 ❤️

371337
2013-04-01 16:16:16 +0430 +0430
NA

kossssssssssssssssssssssssssssss bud
kose hamegimun dahanet

0 ❤️

371338
2013-04-01 18:13:24 +0430 +0430
NA

خیلی کیری بود
مخصوصا قلم زدنت
جق بزنی بهتره
دیگه ننویس لطفا

0 ❤️

371339
2013-04-01 18:17:02 +0430 +0430
NA

دوبازه اومدم نظر بدم
کیرم دهنت نویسنده جقی
:))))

0 ❤️

371340
2013-04-01 18:55:32 +0430 +0430
NA

تخمی کیری توهمی بود
فک کنم وقت جقت بوده توهمی شدی برو همون گل رو بخورو جقتو بزن عمو جون

0 ❤️

371341
2013-04-01 20:58:18 +0430 +0430
NA

دررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر(گوزیدم توی داستانت)

0 ❤️

371342
2013-04-02 00:49:17 +0430 +0430
NA

behet tabrik migam koob rede !

0 ❤️

371343
2013-04-02 04:11:54 +0430 +0430
NA

"فقط 2سال پیش که مادربزرگم مرده بود مادر مادرم بودم همگی رفته بودیم "

من به این قسمت داستانت رسیدم که نوشتی مادر مادرم بودم استاپ کردم ببینم یعنی بابا بزرگت کست گذاشته ننت به دنیا اومده بعد مامانت یعنی دخترت ب دنیا اومده بعدش تو هم که میشی مادر بزرگ و دار فانی ریدی پس الان چطور داستان مینویسی؟

0 ❤️

371344
2013-04-02 06:45:10 +0430 +0430
NA

فووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووت.
از زندگی ناامید شدم.
آخه خدااااااااا مارو با یه مشت گوسفند)بلا نسبت دوستان( ریختی تو این کشوره کیری که چی بشه؟
الان خیلی خوشحالی؟ داری حال میکنی؟ ببخشید ولی هم واسه خودم متاسفم هم واسه تو:’(

0 ❤️

371345
2013-04-02 11:03:39 +0430 +0430
NA

میکس داستانهایی ک خونده بودی نوشته بودی ولی بسیار تخمی قاطی کرده بودی,کیرم رفت تو کما.بجها خیلی وقته ی داستان باحال ک بتونه کیرمو راست کنه یا حداقل حالی ب حالیم کنه نخوندم

0 ❤️