عاقبت چشم چرونی و جنده بازی

1396/04/27

اوایل تابستون پارسال بود که یه روز بعد از ظهر خیلی حشرم زد بالا و با خودم گفتم برم بیرون که هم یه بادی به سرم بخوره و هم یه ذره دخترا و زنای خوشگلو دید بزنم…واسه همین آماده شدم و رفتم مرکز شهر که اونجا خبری نبود با خودم گفتم برم پارک مردم شاید اونجا شلوغ باشه
سوار اتوبوس شدم که از شانس من داخل اتوبوسم همه چادری و سن بالا بودن ولی یه زن حدودا چهل ساله چادری تو قسمت زنونه نشسته بود که از آرایشش معلوم بود زن سر به راهی نیس ولی من زیاد نرفتم تو نخش چون سنش بالا بود و قیافش هم معمولی بود…یکی دو بار که سرم رو بلند کردم دیدم داره نگاه میکنه ولی من چون چادری بود و در ضمن تو اتوبوس هم بودیم جرات نمیکردم اشاره ای بکنم بهش خلاصه اتوبوس رسید و من پیاده شدم و پیش خودم گفتم ولش کن بابا مالی نبود…حالا از شانس گوه ما تو پارک هم چیز بدرد بخوری نبود…اونی که خوشگل بود یا با شوهر و یا با دوس پسرش اومده بود و بقیه هم از این دختر عینکی های خر خون بودن که تو تابستون هم کتاب و جزو رو ول نمیکنن…همینطور تو حال و هوای خودم داشتم از پارک میومدم بیرون که دوباره همون خانم چادری داخل اتوبوس رو دیدم که داره روبه روم میاد یه چند لحظه ای چش تو چش شدیم و از کنارم رد شد و رفت با خودم گفتم من که کاری ندارم بذا بیفتم دنبال این ببینم کجا میره…با فاصله چند متری ازش حرکت میکردم که دیدم رو یه نیمکت نشست و گوشیشو درآورد و شماره گرفت و مشغول صحبت شد… یه نیم ساعتی هی جاشو عوض کرد و با یکی دو تا از خانوم هایی که داخل پارک بودن نشست و صحبت کرد و بعد دیدم داره میاد طرف من…وقتی نزدیک من شد نگاه کرد و یه خنده آروم کرد و از جلوی من رد شد…دیگه مطمئن شدم که جندس افتادم دنبالش و یه قسمت پارک که خلوت بود نزدیکش شدم و بهش گفتم اهل حال هستی اول جواب نداد یعنی یکی دو بار هم پرسیدم جواب نداد دوباره نزدیکش شدم و چادرشو یه لحضه آروم کشیدمو گفتم چرا جواب نمیدی…برگشت گفت چی میخوای چقد تابلویی تو.بهش گفتم یعنی تو نمیدونی من چی میخوام اگه اهلشی بگو …گفت پول داری من سی تومن میگیرم …گفتم آره خیالت راحت پولتو میدم که گفت برو سر خیابون منتظر وایسا یه چند دقیقه دیگه میام…خلاصه من دیگه تو کونم عروسی بود چون اولین بارمم بود که میخواستم زن بکنم دیگه اصلا رو هوا بودم .اما یه استرس خاصی هم داشتم …رفتم سر خیابون منتظرش وایسادم اومد و با همدیگه رفتیم خونش اسمشم تو راه پرسیدم که گفت اسمم زهرس…رسیدیم خونش یه تشک آورد پهن کرد و گفت سریع لخت شو پولتم آماده کن من کرم و کاندوم بیارم الان میام…من چون اولین بار بود روم نمیشد لخت شم با خودم میگفتم نکنه ازم فیلم بگیرن پخش شه و از اینجور فکرا …دیگه با هر بدبختی ای بود لخت شدم که بعد یکی دو دقیقه ای دیدم زهره لخت با یه کرم و یه بسته کاندوم تو دستش اومد تو اتاق بدن زهررو که دیدم کیرم شد مثل سنگ وقتی اون پولو میشمرد من مثل این ندید بدیدا با دهن باز پستونا و کوسشو لمس میکردم…خندش گرفت گفت اولین باره که زن لخت میبینی منم چسی اومدم گفتم نه بابا یه چند باری کردم که یه خنده ای کرد و شروع کرد با کرم کیرمو یه مقدار چرب کرد و کاندومو کشید روشو و شروع کرد از رو کاندوم ساک زدن که لیز بشه و راحت بره تو منم دیگه اصن تو اوج بودم…

از حق نگذریم برای بار اول خوب بود بدن خیلی توپی نداشت ولی خوب بود زیادی چاق نبود لاغر هم نبود …خلاصه کیرمو انداختم تو کوسش و شروع کردم به تلنبه زدن و چون رو به پشت خوابیده بود میتونستم با پستوناشم بازی کنم یه حالت عجیبی داشتم با جق زدن خیلی فرق میکرد کل بدنم حالت منقبض شدن رو داشت و عین وحشی ها فقط دوست داشتم بکنمش…یه ذره که محکم تلنبه میزدم میگفت عوضی آرومتر دردم میاد تو اوج لذت بودم که پیش خودم گفتم بذار از کونم بکنمش…بهش گفتم میشه از کون بکنم گفت نه من از عقب نمیدنم خلاصه از من اصرار و از اون انکار یه لحظه فاز تجاوز برداشتم و به زور برشگردوندم و گفتم جنده خانم باید بدی پولشو گرفتی با هم درگیر بودیم که یدفعه جیغ زد و چشمتون روز بد نبینه دیدم تو تا غول تشن وایسادن تو چهار چوب در یه لحظه این که میگن فشارم افتاد رو تجربه کردم…یکیشون اومد نزدیک و یه چک محکم خوابوند بیخ گوشم و گفت عوضی چیکارش داری مادرتو میگام…منم اصن شوک بودم نمیتونستم حرف بزنم…برگشت به جنده خانم گفت چی میگه این بچه کونی که اونم خودشو زد به موش مردگی و گفت چندرغاز داده از عقبم میخواد…من تو این فاصله مثل ماست وا رفته بودم نمیتونستم حرکت کنم لباسم تنم نبود که فرار کنم یه لحظه به خودم اومدم و گفتم اصن نخواستیم بابا ما رفتیم …خواستم برم شلوارمو بپوشم که دیدم از پشت گردنمو گرفت و گفت کجا عمو جون از کون میخوای آره بیا بیا حالیت میکنم بعد محکم پرتم کرد رو زمین و برگشت به رفیقش که اسمش کامبیز بود گفت کیرتو درار بده ساک بزنه…دوستش گفت سینا بچست ولش کن… گفت چی چی بچست یه کونی ازش بگام که کیف کنه من دیدم راهی ندارم شروع کردم گریه کردن و گفتم بابا من قصدی نداشتم اولین بارم بود دست خودم نبود…گفت کاری میکنم حساب کار دستت بیاد… پدرسگ عوضی اصلا حرف حالیش نبود…رفتم سراغ زنه که ماچش کنم و از دلش دربیارم که یهو یدونه محکم خوابوند با پا تو دلم که یه دلپیچه شدید گرفتم و افتادم رو زمین بعد اومد بهم گفت نزدیک اون بشی جوری میزنمت صدا سگ بردی…حالا هم پاشو سریع کیر آقا کامبیز و بذار تو دهنت …کامبیز کیرشو درآورد و گفت حالا که قرار شده بزنی درس حسابی بزن…بخوره به دندونات خودت میدونی…از شانس منم تمام موهای بدنمو زده بودم و از زهره بدنم صاف تر بود و اینا سیخ کرده بودن واسه من…خلاصه با ترس و لرز و اکراه داشتم واسه کامبیز میزدم که دیدم زهره پیک نیک و آورد و مشغول شیشه کشیدن شد و سینا هم رف کنارش نشست…سینا یکی دو تا کام که گرفت پاشد و کرم و برداشت و اومد مالید به سوراخ کونم من یه لحظه سرمو بلند کردم که التماسش کنم کامبیز عوضی یدونه محکم زد تو گوشمو گفت ساک بزن بچه کونی…من دوباره بی اختیار اشک از چشام اومد…دست خودم نبود خیلی ترسیده بودم …سینا با انگشتش با سوراخم ور میرفت و هی گشاد ترش میکرد که بعد از یه ده دقیقه گفت کامبیز کیرتو درآر و دستاشم بگیر میخوام بزارم تو کونش منم سرمو گرفتم پایین چون میدونستم التماس فایده نداره…سر کیرش که رفت تو تا مغز و استخونم سوت کشید اما دو نفری گرفته بودن نمیتونستم از زیرشون دربیام بعد آروم آروم کیرش که میرفت تو کونم حسش میکردمو درد میکشیدم معلوم بود تا خایه هاش کیرشو کرده تو کونم…بعد چنبره زد روم و گفت چند لحضه صبر کن خوشگلم الان جا باز میکنه و بعد چند دقیقه شروع کرد تلنبه زدن که تا اون لحضه دردی مثل اونو تحمل نکرده بودم بعد چند دقیقه زهره هم از پای پیک نیک پا شد و اومد سوراخ کونشو گذاشت جلو دهنمو و با حالت تحقیر میگفت کون میخواستی ها بیا اینم کون…کامبیز هم بیکار واینساد و کیرشو کرد تو دهن زهره …بعد یه مدت سینا و کامبیز جاشونو عوض کردن بوی مواد هم تو هوا پیچیده بود…خلاصه سه تا عملی داشتن حالی میکردن واسه خودشون که بعد یه نیم ساعتی کامبیز و سینا ارضا شدن و آبشونو ریختن رو صورتم و بیحال افتادن منم دیگه نا نداشتم تکون بخورم ولی هر طوری بود صورتمو پاک کردم و لباسامو پوشیدمو میخواستم فرار کنم که سینا پا شد نزاشت و گفت حالا حالا ها باهات کار دارم که رفیقش کامبیز اومد گفت ولش کن بابا بچست دیگه گوه خورداز این غلطا نمیکنه.کل پولامو هم ازم گرفتن.جفتشون یه چک بهم زدن و گفتن دیگه اینورا نبینیمت و شروع کردن بلند بلند خندیدن…تا خود خونه اشک از چشام میومد نزدیکای خونه رفتم کنار یه شیر آب و سر و صورتمو شستم و رفتم خونه…

نوشته: نیما


👍 5
👎 20
50349 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

640555
2017-07-18 21:32:44 +0430 +0430

پيك نيك؟شيشه؟؟ (dash)

0 ❤️

640560
2017-07-18 21:38:32 +0430 +0430

یعنی تو توهماتت هم بدبختی و کتک خور و بد شانس ، اخه مشنگ شیشه با پیک نیک ، بوی مواد ??? از شیشه !!!

0 ❤️

640574
2017-07-18 21:59:58 +0430 +0430

جدیدا جنده ها بادی گارد دارن ؟؟
میخواستی از کون دادنت بگی چرا مارو کسخول فرض میکنی

0 ❤️

640579
2017-07-18 22:19:07 +0430 +0430

یعنی موندم بهت چی بگم رسما تو کسخلی
اول کرم زد به کیرت بعد کاندوم کشید روش!! مدل جدیده؟؟!
احمق کاندوم تا حالا از نزدیک دیدی اصلا؟ خب کونی خان دوس داری اینجوری گاییده شی خب برو بده این کسشرا چیه نوشتی با پیکنیک تریاک میکشن نه شیشه! واسه شیشه یه اتمی کافیه در ضمن بو هم نداره ازین به بعد خواستی بنویسی قبلش بهم پیام بده یه چیزاییو یادت بدم اینجوری تر نزنی ?

1 ❤️

640588
2017-07-18 23:55:31 +0430 +0430

کرم؟؟؟ کاندوم؟؟؟ پیک نیک؟؟؟ شیشه؟؟؟ بوی مواد؟؟؟
کیر تو دهنت برو یه کاندوم بخر نگاش کن اقلا
کیر تو دهن منه کسخل که میام اینجا داستان میخونم

0 ❤️

640622
2017-07-19 05:31:02 +0430 +0430

همينه كه ميگن هيچ ارزوني بي حكمت نيست

0 ❤️

640628
2017-07-19 05:52:36 +0430 +0430
NA

تو خیلی از کامنت هام گفتم نمیخوام فحش بدم. بی نظری بد ترین فحشه. یه ضرب‌المثل قدیمی تو شهوانی هست. میگه: حیف وقت، حیف انرژی، حیف اینترنت

0 ❤️

640636
2017-07-19 06:21:30 +0430 +0430

میخواستم بگم چرا با بدبختی لخت شدی!؟ (dash) بعد وقتی دیدم آخرش اونجوری شد ? دیگه نمیگم (dash)

1 ❤️

640647
2017-07-19 06:57:58 +0430 +0430

بنظر من که داستان واقعی بود… این سوتی هایی هم که میگین؛ بچه س فرق تریاک و شیشه رو نمیفهمه… تریاک بوده میکشیدن با پیک نیک… فقط تنها جایی از داستان که دروغ گفت و از خودش درآورد همون ماجرای کس کردنشه، وگرنه بقیه ش درسته… من فکر میکنم گولش زده زنه، برده بچه رو خونه اون دوتا نره خر هم کونش گذاشتن و پولاشم ازش گرفتن و با لگدش انداختنش بیرون… این منطقی تره

1 ❤️

640651
2017-07-19 08:06:58 +0430 +0430

اصن شوک شدی؟؟؟؟؟؟ (dash) (dash) (dash) (dash)

0 ❤️

640667
2017-07-19 10:30:25 +0430 +0430

كوني پدر سگ شيشه امفتامين ك بو نداره تا تو هوا بپيچه پده سگ

0 ❤️

640671
2017-07-19 10:40:20 +0430 +0430

یعنی یه کاندوم از نزدیک هم ندیدی … کرم زد بعد روش کاندوم کشید بعد س ا ک زد که لیز بشه ؟؟؟ عاقا بیان بگین به این بنده خدا داره اشتباه میزنهه

1 ❤️

640695
2017-07-19 12:14:12 +0430 +0430

شنیده بودم ایرانیا همه چیزشون ضایع و داغونه اما وقتی که داستان تورو خوندم باورم شد
منکه کیر ندارم اما کیر اغا الاغه تو کیووووونت که سینا گشادش کرده بود
خخخخخخ

0 ❤️

640743
2017-07-19 18:12:13 +0430 +0430

من هنوز نظر بچه ها رو نخوندم ولی بهت پیشنهاد میکنم داستان همه چی از ترس شروع شد رو بخونی نویسندش خودمم و هنوز چاپ نشده تو سایت.
شیسه رو با پایپ میکشن نه پیک نیک اگه اینو نمیگفتی باور میکردم که اوبی نیستی.در ضمن من اگه بجای تو بودم با کارد بجونشون میوفتادم هر ستاشونو راهی سینه قبرستون میکردم.پس تو خودت کونی هستی داداچ.

0 ❤️

640832
2017-07-20 04:27:12 +0430 +0430

آخه کونی… فقط میگم:
کسی کردم کونی دادم جریمه
سزای کسکن ناشی همینه

0 ❤️

718248
2018-09-19 16:53:27 +0430 +0430

یه کس کردی دوکون دادی جریمه سزای کس کن ناشی همینه

0 ❤️