عاقبت گاز گرفتن ممه

1391/09/14

سلام. من یاسینم.می خوام براتون داستان خودم با دختر همسایمون رو بگم.من 21 سالمه.اون زمانی که این اتفاق برام افتاد تقریبا 17 سالم بود.اسم دختر همسایمون الناز بود.الناز تقریبا 19 سال داشت.دوسال یعنی از من بزرگتر بود.بگذریم.الناز با مادرش زندگی میکرد یک بابایی هم داشت که مادرش رو صیغه کرده بود.من با الناز خیلی شیش بودم.( شیش به معنی نزدیک بودن به قول ما مشهدی ها ) خونه ما دو طبقه بود که طبقه پایینمون الناز میشستن.یک شب که خونمون کسی نبود من الناز رو صدا زدم که مثل همیشه بیاد با هم یکمی حرفی ٰ جوکی چیزی بگیم که حوصلمون سر نره در ضمن بیشتر وقت ها هم خونه الناز خالی بود.ما هر موقعی که میخواستیم حرف بزنیم میشستیم رو پله ها با هم حرف میزدیم.اون شبی که صداش زدم با یک بلوز و دامن اومده بود.نمیدونم اونشب چه خبر بود که هم من داشتم از شهوت میمردم هم اون میدونی چرا چون همینجورایی که داشتیم حرف میزدیم یک دفعه یک مکث چند دقیقه ای میکردیم و به همدیگه نگاه میکردیم.می دونید اون چون سنش از من بیشتر بود فکر میکرد که من این چیزا رو متوجه نمیشم ولی من از موقعی که یادم میاد تو نخش بودم!خلاصه همینجور که داشتم با هم حرف میزدیم یک خرده اومد به من نزدیک تر شد بعد بدون هیچ مقدمه ای دستش رو انداخت رو سینه هام و داشت منو شهوتی میکرد.بنده خدا خوب تجربه نداشت که پسرا از ناحیه دیگه یعنی کیر فقط شهوتی میشن.لا اقل من اینجوریم یعنی اصلا با چیزای دیگه شهوتی نمیشم فقط باید بره سر اصل مطلب تا بتونه منو شهوتی کنه.خوب دیگه منم اینجوریشم.همینطور که داشت سینه های منو میمالوند حرفم میزد که احساس کردم صداش خیلی آرام تر وشل تر شد.من گفتم که دیگه این بهترین موقعیته برای اولین سکس.منم دستمو انداختم روی رون هاش و محکم میمالوندم.ولی ناگفته نمونه که قلبم فقط داشت از جاش کنده میشد و در دقیقه فکر کنم 700 مرتبه میزد و خودم خیس عرق شده بودم و داشتم خجالت میکشیدم.بعد دستمو بردم رو کسش که خیلی داغ بود.داشتم کسشو میمالوندم که متوجه شدم جفتمون داریم از رو پله ها قل میخوریم پایین. بهش گفتم بریم تو خونه اینجا نمیشه موافقت کرد وبا هم رفتیم خونه الناز.الناز خودش جلو رفت و رو تخت خوابید.منم خودمو پرت کردم رو تخت.نمیدونم از خوشحالی بود یا از استرس زیاد.خلاصه که اول پیراهنشو در آورد که یک سوتین قرمز داشت.پشتشو کرد به من و گفت سوتینمو باز کن.چرا دروغ راستش یاد نداشتم باز کنم چون تا حالا سوتین تو عمرم باز نکرده بودم.یکمی با سوتینش ور رفتم نتونستم باز کنم.به الناز گفتم الکی باز نمیشه بیا خودت باز کن.میدونم داشت از خنده میمرد الانم خودم یادم میوفته خیلی خندم میگیره خلاصه سوتینشو با هر مکافاتی بود با همکاری هم باز کردیم.الناز گفت یکمی سینه هامو بخور منم مثل تو فیلما سینه هاشو خوردم.منه دیوانه نمیدونم از کی شنیده بودم که بهم گفته بودن اگه سینه های دختر و گاز بگیری خوشش میاد.منم یک گاز مشتی از سینه هاش گرفتم!دادش بالا اومد شروع کرد به فحش دادن.منم چون فحش داد قهر کردم و رفتم خونمون یک جلق مشتی زدم! این داستان ادامه دارد…

نوشته: یاسین


👍 0
👎 3
78283 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

346813
2012-12-04 23:10:44 +0330 +0330
NA

نوش جوون

0 ❤️

346814
2012-12-04 23:24:05 +0330 +0330
NA

فحش داد،قهر کردی؟!
بی خیال بابا

0 ❤️

346815
2012-12-04 23:34:44 +0330 +0330
NA

طبق آخرین مطالعات محققین کنده شدن پوست کف دست ارتباط مستقیمی با افزایش قدرت آرواره ها دارد كه اين موضوع در حيوانات با راه رفتن و در انسان با جلق زدن بيش از حد بروز ميكند(حالا گرفتی چر دندونات قوی شدن)

0 ❤️

346816
2012-12-05 01:09:29 +0330 +0330
NA

از اولش معلوم بود بی محتواست نخوندم لطفا وقت خودت و مردم رو نگیر

0 ❤️

346817
2012-12-05 02:07:21 +0330 +0330
NA

اسم و شمارتو میفرستی

0 ❤️

346820
2012-12-05 03:39:00 +0330 +0330
NA

الان تو پسر بودی یا دختر؟ این داستان بود یا خواب؟ کسخولی یا کسمغز؟؟؟؟

0 ❤️

346822
2012-12-05 05:34:00 +0330 +0330

مشهدي ميكم:‎)‎يره تو مشدي ايجوري داستان نوشتي كسخول )

0 ❤️

346824
2012-12-05 06:25:54 +0330 +0330
NA

اول باعرض سلام به خدمت دوستان درسایت به نظرمن بایدیک روانشناس درسایت داشته باشیم که اینارودرمان کونه؟نه مال کردن بودی نه داستان نوشتن ازان دسته ادمهاهستی که هنوزتجربه سکس نداشتی حداقل سوال میکردی وازتجربه دوستان استفاده میکردی

0 ❤️

346825
2012-12-05 10:50:41 +0330 +0330
NA

ایول گل پسر . قهر کن . سینه گاز گیر . ضربان قلب هفت صدی . راه پله شور . سینه درشت . سوتین باز و … لطفا اینقدر جلق نزن

0 ❤️

346826
2012-12-05 12:06:26 +0330 +0330
NA

بچه دقت كردين اينم سوتينش قرمز بودا

0 ❤️

346827
2012-12-05 14:04:09 +0330 +0330
NA

چرند بود دیگه ادامه نده جون هرکی دوس داری

0 ❤️

346828
2012-12-05 14:52:34 +0330 +0330
NA

Bad bod nana wes

0 ❤️

346829
2012-12-05 17:33:09 +0330 +0330

یعنی میخوای ادامه بدی ؟؟؟؟؟!!! ~X( ~X( ~X( ~X( ~X(

0 ❤️

346831
2013-02-27 05:29:01 +0330 +0330
NA

هی عمو ادمه داره یعنی چی داستانت اینقدر جالب بود که میخوای ادمه بدی کیرم تو خودت و داستانت و مامان جونت

0 ❤️