عسل و کون دادن حسابی

1394/04/10

اسمم عسل 18 سالمه کرج زندگی میکنم تقریبا 7ماه از اولین سکسم با امیر میگذشت که یه روز از مدرسه در اومدم زنگ زد گف برم پیشش منم زنگ زدم ب مامانم گفتم کلاس اضافه دارم دیر میرم خونه، آژانس گرفتم و رفتم رسیدم جلو در بود پیاده شدم دست دادم اصرار کرد برم بالا قبول نکردم بعد کلی التماس و اصرار رفت بالا دوستش خونه بود کلید رو داد و خدافظی کرد و رفت!
امیرم درو قفل کرد! منم ک مثلا ناراحت بودم زوری رفتم خونه رو ی مبل تکی نشستم دستمو گرفت برد کنار خودش رو مبل دونفره منو نشوند رو پاشو گف میگن با یکی دیگه دوستی گفتم دروغه گفت بهش دادی؟گفتم باکسی نیستم عشقم ساکت شد چیزی نگفت!پیشونیشو بوسیدم،خندیدو لبشو گذاش رو لبمو ی بوس کوچولو کرد زبونشو دراورد کرد تو دهنم لبامو خورد منم کم نذاشتم مث وحشیا میخوردم با دستم صورتشو گرفتمو تند تند میخوردم امیرم بدتر از من حس کردم کیرش ک زیرم بود داره سفتر و سفت تر میشه،به این فک میکردم که اگه بخواد بکنه منم که کسم پر پشمه روم نمیشه،که یهو دستمو کشید برد تواتاق انداخت روتخت مقنعه مو دراورد و شروع کرد دکمه مانتومو باز کردن هرچی اسرار کردم که در نیارم میخوام برم گوش نمیداد میگف حتما ب زید جدیدت دادی نمیزاری درارم،منم دیگ اسرار نکردم!مانتومو دراورد و سوتینمو باز کرد بادستش مث وحشیا میامالید و میکشید لبامو میخورد وای چ حس خوبی بو الانم ک دارم مینویسم شل شدم کم کم اومد پایین ترو کردنمو میخورد داشتم دیوونه میشدم دیگه طاقت ندارم حالا اولشه عشقم اومد سراغ سینم منم رو سینه حساس نمیزاشتم بخوره لباسشو دراورد ولی شرت پاش بود کیرش باد کرده بود سف سفت شده بود من سریع بلند شدم ک لباسمو بپوشم هلم داد افتاد روم هردو لخت بودیم فقط شرت داشتیم خوابید رومو تند تنو سینمو میخورد کیرش رو کسم بود دیگه از خود بیخود شده بودم چشمام داش میرف یه نگا کرد و بیشتر حال کرد ومحکم تر میخورد باکلی التماس بعد 5مین بیخیال شد،اومد شرتمو دراره ک با دست نگه داشتم گفتم نه نشست رو شکمم سینمو با یه دستش گرفتو همینجور ک میکشید محکم زد تو گوشمو گف دیدی میگم بهش دادی بعد مث وحشیا شرتمو کشید پاره شد گف دیوس با این همه پشم چ جوری روت شد بهش بدی گفتم ب مرگ امیر ب کسی جز تو ندادم حتی جز کیرت هیچی تو کونم نرفته حتی شیاف…پاهامو هل داد بالا سوراخمو دید گف اره هنوز سوراخ تنگ خودمه!زبونشو کرد تو کسمو میخورد مث حرفی یا!!داشتم میمرد بادستم موهاشو میکشیدم اصن تو حال خودش نبود میک میزد انگار ن انگار ک اون همه پشم داره!من فقط اه و ناله میکردم من: آه آیی امیر نه توروخدا بسته آه آه بسته دارم میمیرم امیر:جوووون همینو میخوام اوم اوم بیشتر ناله کن من:بسته توروخدا بسته امیر:باشه بابا برمگردوند گف قنبل کن یکم کرم ب کونمو کیرش زد اول انگشتشو کرد من:اخ اییی امیر:عه انگشت کردم چقدر ناله میکنی من:میسوزه خو امیر:الان بهت میگم میسوزه یعنی چی شل کن بعد چندتا سیلی محکم رو کونم کیرشو اروم اروم کرد ک دردم نیاد یه اه کشیدم ولی بعدش چیزی نفهمیدم اروم تلنبه میزد سریع دراوردو با دستمال کرم رو کونمو کیرشو پاک کرد خودش افتاد رو تخت!بلند شدم لباس بپوشم اومد از پشت بغلم کرد گف: یه هفته دارم حرس میخورم نمیزارم اینجوری بری تا به گوه خوردن نندازم ولت نمیکنم من:توروخدا دیرم میشه بزا برم امیر:خفه شو دستتو بزار رو تخت زر نزن دستمو گذاشتم رو تخت محکم زد رو کونم گفت:اخه دلت میاد این کون گنده نکنم و بری من:امیر زودباش دیرم شده امیر:خفه کیرشو گذاشت رو کونم یه دستش دور شکمم با یکیشم سینمو میکند یهو کل کیر 17 سانتیشو کرد تو کونم وایی جر خوردم!واقعا جر خوردنو حس کردم من:دارم پاره میشم درار کرم بزن امیر:خشک خشک میکنم که از درد جون بدی،هرچی مهربون بودم بسته ازاین ب بعد میفهمی! من:دارم میمیرم آخ اروم شدت تلنبه زدنش بیشتر از قبل میشد،انقد اه و ناله کردم که لباشو کرد تو دهنم تا حرف نزنم کونم سر شده سینمو ک انقدر کشید حس نداشتم ابم داشت میرفت پرتم کرد رو تخت با دوتا دسشت سینه هامو گرفو میکند کسو لیس میزدو ابمو میخورد دیگه نمیتونستم حرف بزنم شده بودم مث جنازه،بلندم کردو کیرشو کرد تو دهنم داشتم بالا میاوردم ب زور سرمو جلو عقب میکرد کل ابشو ریخت رو صورتم،اب کیرشو پاک کرد که خشک خشک بکنه پاهامو داد بالا دوباره یهو همه کیرشو فشار داد نرفت تو کونم داد زدم زد تو گوشم گف لال شو،شل کن باز سیلی زد رو کونم پشت هم تند تند میزد کوسکش شل کن شل کن دیوس گریم داش در میومد اما اهمیت نمیداد خیلی حشری شده بود ایندفعه مینجور که کیرشو فشار میداد رو کونم بادستش کون منم میکشید جلو جرخوردنو حس کردم از کونم خون اومد!وای چقدر درد داشت!بالاخره کیرش رفت رفت توکونم به همون شکل تلنبه زد دراز کشید کنارمو گف خیلی بهم حال دادی دیگه جون ندارم بازم جرت میدادم!کشید منو روش کوسم رو کیرش بود جفتمون جون نداشتیم همونجوری خوابمون برد!

نوشته:‌ عسل


👍 1
👎 2
73534 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465207
2015-07-01 15:51:48 +0430 +0430
NA

کونی با این چرت و پرت نوشتنت

0 ❤️

465208
2015-07-01 15:56:12 +0430 +0430

مگه ساندويچه كه نون اضافه داشته باشه تا كلاس اضافه خوندم عنم گرفت رفتم برينم به روحت

0 ❤️

465209
2015-07-02 02:39:16 +0430 +0430

واقعا خوشت میاد خودتو برده یه آدم وحشی میکنی؟

0 ❤️

465210
2015-07-02 06:40:54 +0430 +0430

واقعا کونت گزاشتن
مجبوری
ننویس گلم

0 ❤️

465211
2015-07-02 12:08:55 +0430 +0430

عالی بود من که خوشم اومد اگه خواستی منم میکنمت

0 ❤️

465213
2015-07-02 16:40:13 +0430 +0430

مرسی کیانار عالی بود

1 ❤️

465214
2015-07-03 04:48:06 +0430 +0430
NA

خب نمیشه به کنم بدی

0 ❤️

465215
2015-07-03 05:29:41 +0430 +0430
NA

الان لذت میبری مفعول و برده باشی و باهات مثل یه ادم بی ارزش رفتار بشه.چه شانسی دارن بعضی پسرا.ما به دوست دخترامون از گل نازکتر بگیم قهر میکنن. biggrin

0 ❤️

465216
2015-07-03 06:35:40 +0430 +0430
NA

ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺠﻴﺒﻪ . ﻫﻴﺠﻮﻗﺖ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻡ ﺯﻥ و ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﻴﺮ ﺷﺪﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻥ. . . ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻧﻴﻪ . . . ﻣﻮﻗﻊ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺟﻨﺴﻴﺶ ﻋﺸﻖ ﻣﻴﻮﺭﺯﻩ. . . ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩﻥ و ﺯﺩﻥ ﺗﻮ ﻛﻮﺵ ﺯﻧﻪ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻢ ﺣﺎﻝ ﻣﻴﻜﻨﻪ. . . ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻣﻦ ﻋﺠﻴﺒﻢ ﻳﺎ ﺍﻳﻨﺎ. . . ﺍﻳﻨﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺪﻥ ﺟﻪ ﺣﺮﻭﻣﺰﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﻲ ميشن

1 ❤️

465218
2015-07-03 08:54:29 +0430 +0430
NA

ننويس بابا نه سر و ته داشت نه چيزي پر غلط املايي اه فحشت هم بدم كه نظرمون ميره تو صف ارزيابي

0 ❤️

465220
2015-07-03 11:38:39 +0430 +0430
NA

اصلا کیرم تکون نخورد

0 ❤️