عشق با طعم هوس

1392/04/20

سلام به همه بچه های شهوانی. من سامان هستم. دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی. 23 سالمه و قدم195 و وزنم 85 . خیلی وقته که به شهوانی میام و داستان میخونم اما تا حالا نه عضو بودم و نه داستان نوشتم. اما میخوام ازین به بعد خاطراتم رو براتون تعریف کنم.
من از 15 سالگی دوست دختر داشتم و با هر کدومشون هم که راضی بودن سکس هم کردم. ولی این خاطرم بر میگرده به پاییز پارسال که من با ندا دوست شدم. من و ندا هم محلی هستیم. خونه هامون فقط چندتا کوچه باهم فاصله داره. حداقل دو ساله که همدیگه رو میخوایم ولی به هیچ طریقی نمیشد باهم دوست بشیم. تو این دو سال از طریق نگاه هاش توی پارک محلمون فهمیدم که دوستم داره. ندا قیافه خوشگلی داره. قدش کوتاهه. یه کم تپله ولی خیلی کون خوبی داره. من تا آخر تابستان دوست دختر داشتم و نمیتونستم با ندا دوس شم. اما اخر شهریور با دوس دخترم تموم کردمو خیلی تنها شدم. توی ماه مهر بود که توی پارک نشسته بودم و ندا با دختر داییش از جلوم رد شد. من دلم رو زدم به دریا و شمارمو بهش دادم. وقتی بهم اس داد فهمیدم که چند ساله که دوسم داره و واقعا عاشقمه. منم دوسش داشتم. ولی ندا فقط یه مشخصه بد داشت. اونم اینکه بچه بود. فقط 15 سالش بود و اول دبیرستان. بهم میگفت عاشقمه و آرزوش اینه که زنم بشه. روز بعد از اینکه باهاش دوست شدم بهم گفت بیا خونمون. من با دخترای زیادی خونه خالی رفتم ولی توی خونه دختر نه. بهم میگفت که بهم لب میده و اجازه میده منم سینه هاش رو بخورم ولی بیشتر از این دیگه نه. منم از خدا خواسته قبول کردم.
فرداش بهم اس داد گفت که باباش طبق معمول سر کاره. مامانش هم میخواد بره خونه خواهرش. من اولش خیلی میترسیدم تا این که ظهر بهم گفت بیا. منم با ترس و لرز رفتم سمت خونشون. خونشون توی یه اپارتمانه. توی طبقه سوم. منم رفتم و با آسانسور رفتم بالا. از استرس داشتم میمردم تا رسیدم. دیدم در رو باز گذاشته و رفتم تو. دیدم به به. چقدر خوشگل شده بود. حسابی آرایش کرده بود و به تاپ تنگ با یه شوار تنگ پوشیده بود. اولش کفشام رو از دم در آورد تو که کسی نبینه بعدش هم در رو قفل کرد. خیلی داف شده بود. کیرم داشت شلوارمو جر میداد. عالی بود. تا درو بست پرید بغلم و حسابی لب گرفتیم. زبونش رو تا ته میکرد تو دهنم میگفت میک بزن عشقم. منم انگار واقعا عاشقش شده بودم. بعدش رفتیم روی مبل یه چند دقیقه حرف زدیم. من خیلی حشری شده بودم و نمیتونستم خودمو کنترل کنم. رفتم اول ازش لب گرفتمو شروع کردم گردنش رو خوردن. یه چند دقیقه ادامه داشت که گفت بیا بریم اتاقم تا راحت باشیم. منم گفتم باشه. اتاقش پر از عروسک بود و رفت روی تخت دراز کشید. منم رفتم روش. اولش گردنشو خوردم. خیلی بوی خوبی داشت. هی ازم لب میگرفت و خودشو میمالید. رفتم سراغ گوشش و حسابی خیسش کردم. بعدش که خواستم سوتینش رو در بیارم اولش یکم خجالت کشید. اما بعدش دراوردش. واقعا سینه هاش بزرگ بودن. حسابی شروع کردم سینه خوردن و با دستم هم کسش رو میمالوندم. با اینکه از روی شلوار بود اما حرارت کسش رو میتونستم حس کنم. بعد چند دقیقه دیدم داره ناله میکنه . جفتمون داشتیم نفس نفس میزدیم. دشتشو گذاشته بود روی کیرم و از روی شلوار داشت میمالوندش. گفت اگه میخوای شلوارت رو در بیار. منم گفتم اگه کاری باهاش داری دربیارم . با خنده گفت در بیار میخوام کیر عشقمو بخورم. منم درآوردم. اولش یکم باهاش بازی کرد که بهش گفتم بخور دیگه. واقعا جفتمون حشری شده بودیم. گفت بلد نیستم آخه. منم بهش یاد دادم. اولش یکم بد ساک میزد ولی بعدش بهتر شد. من یه عادتی دارم اگه طرف یه ساعت هم برام ساک بزنه ابم نمیاد ولی اگه 10 تا تلمبه بزنم ابم سریع میاد. ندا یه ربع داشت برام ساک میزد. منم انقدر حال میکردم سر ندا رو گرفته بودم عقب و جلو میکردم تا اینکه بهم گفت خسته شدم. گفتم اخه من که آبم نیومده بهم گفت بزار لای سینه هام. منم یه چند تا تلمبه لای سینه هاش زدم دیدم راضی نمیشم بهش گفتم بزار از پشت بکنم. اولش راضی نشد. چند دقیقه کس لیسیش رو کردم تا راضی شد فقط از پشت کیرم رو بهش بمالم. آخه میگفت توی مدرسه هر کدوم از دوستام که از پشت داده باسنش بزرگ شده. ندا هم نمیخواست کونش از این بزرگ تر شه. بعد از کلی خجالت شوار و شرتش رو درآورد. کسش رو اصلاح نکرده بود. ولی واقعا دست نخورده و آس بود. خیس خیس بود. اصلا نذاشت دست به کسش بزنم و روی شکم دراز کشید. منم خوشحال کیرم رو گذاشتم روی سوراخ کونش. خیلی نرم بود. انقدر باهاش ور رفتم که دیگه حشری شده بود. خودش بهم گفت سامان بکن دارم میمیرم عشقم. ولی هر کار میکردم کیرم توی سوراخ نمیرفت. بهش گفتم بلند شو سگی بشین. بلند شد و منم با تف حسابی کیرمو خیس کردم. 5 دقیقه انقدر انگشت کردم تو سوراخ کونش تا بالاخره یکم باز شد. کیرم رو اول یکم کردم تو . ندا داشت از درد میمرد ولی من غرق لذت بودم. اون داشت برای عشقش درد میکشید و من فقط هوس رو کار داشتم. انقدر سر کیرم رو عقبو جلو کردم تا یکم وا شد. خلاصه منم یکم تو کردم و تلمبه میزدم . دیگه جفتمون آه آه میکردیم. ندا داد میزد . منم با تمام وجود میکردم. تا اینکه دیدم داره آبم میاد. داشتم از شدت شهوت میترکیدم. کیرم رو کشیدم بیرون و آبم پاشید روی کمرش. واقعا انگار خالی شده بودم. بلند گفت دیوووووونه. منم بهش گفتم وایستا دستمال کاغذی میارم. رفتم آوردم و پاکش کردم.
لباسام رو پوشیدم و بهش گفتم باید برم. واقعا ناراحت بود که میخوام برم. بعد کلی لب گرفتن بدرقم کرد ولی من که شهوتم ارضا شده بود دیگه بهش اعتنا نمیکردم. انگار فقط از یه دید ماتریالیستی بهش نگاه میکردم. اون فقط برا من یه عروسک جنسی بود. با کلی استرس از آپارتمان زدم بیرون. انگار واقعا عاشقم بود ولی من چی… .
بعد اون چند سری دیگه هم رفتم و هر دفعه خاطره ی عجیبی برام شد. دوستان این خاطره یکی از چندین خاطره ای هست که من با ندا دارم . پس اگه میخواید خاطرات و عاقبت دوستی من و ندا رو بدونید با کامنت های خودتون و پیشنهاد هاتون منو مصمم به این کار کنید.
مرسی از همتون.
سامان


👍 0
👎 0
26195 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

390803
2013-07-11 07:24:23 +0430 +0430
NA

avaaaaaal

0 ❤️

390804
2013-07-11 07:28:51 +0430 +0430

ماتریالیستی رو گفتی که باور کنیم دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی هستی ؟!
اگه راست میگی بگو ببینم : مـاتـیـز یور نیم !؟ :D

0 ❤️

390805
2013-07-11 07:40:01 +0430 +0430
NA

چه جوريه ملت كيرشون گوهي نميشه.؟

0 ❤️

390806
2013-07-11 07:44:41 +0430 +0430
NA

ظالم ستم کار،اون فقط یه بچه 15ساله بوده میفهمی یا بفرستم حالیت کنن روانی؟ سگ بزنه به همه وجودت چلمنگ از خود راضی
اینجا که قدرتو ندونستن حداقل برو هندوستان مردک گوساله

0 ❤️

390808
2013-07-11 07:50:03 +0430 +0430
NA

جالب بود ولی یه کم خالی بندی داشت ; ادامه بده ببینیم دیگه چیکار کردی ؟

0 ❤️

390809
2013-07-11 08:04:48 +0430 +0430
NA

اگه تو داستانش پرده فنری و هیکل ارنولدی و کیر دوکیلومتری نداره تا بخونم؛ کسی خونده ؟

0 ❤️

390812
2013-07-11 09:20:44 +0430 +0430
NA

چرااینقدعصبانی شدی؟خیلی هاهستن که فقط دنبال سکسند.مطمین باش دخترا هم خیلی واسشون مهم نیست .

0 ❤️

390813
2013-07-11 09:31:46 +0430 +0430
NA

قرمدنگ بچه بازی دیگه عوضی.
هر جای دیگه دنیا بود به جرم بچه بازی کونت می ذاشتن . آخه من نمی فهمم که چقدر می شه یه آدم مریض باشه که بتونه با یه بچه بخوابه. ریدم تو اون روح و روانتون که از سکس فقط اومدن آبتون واستون مهمه.

0 ❤️

390814
2013-07-11 16:32:28 +0430 +0430
NA

خنگول خان
اینی که نوشتی اسپم محسوب میشه دلیت میشی وا

0 ❤️

390815
2013-07-11 16:41:06 +0430 +0430
NA

آخیییییی چقد ماهه این bright.nights!:((چقد مهربونه!ب این میگن مرد واقعا نمونه ی بارز یک مرد ایرانی!! :)

0 ❤️

390816
2013-07-11 19:25:00 +0430 +0430
NA

بعضی از داستانا کارشناسی میشن که از خوندنشون حس انزجار و تنفر به خواننده دس بده مانند داستان فوق .من از الافی به تجربیات زیادی دس یافتم برو عمو خودتی …ده اسکای گو این نویزز فادر مادر داگ. به زبون ما میشه آسمو ده پتت. به زبون فارسی. آسمان اندر دماغت ای پدر و مادر هاپو.

0 ❤️

390817
2013-07-11 22:26:43 +0430 +0430
NA

کیرم توکونت بااین خالی بندیات.یکی بیادخواهرتوروبگادحتما حتما خوشحال میشی.

0 ❤️

390818
2013-07-11 22:28:27 +0430 +0430
NA

کیرم توکونت بااین خالی بندیات.یکی بیادخواهرتوروبگادحتما حتما خوشحال میشی.دست کیرم به همرات.بای

0 ❤️

390819
2013-07-12 00:34:19 +0430 +0430

بابا کسشعر نگین. دختر 15 ساله ای که جای درس خوندن فکر دادنه باید کرد. اون هم از کون و بسیار شدید. عشقهای احمقانه نوجوانی رو بهش تقدس ندین بزارین ملت بکنن اون کسها هم 4 تا کیر اینجوری می خورن می فهمن دنیا چه شکلیهاست!!

0 ❤️

390820
2013-07-12 00:59:35 +0430 +0430
NA

بد نبود اما من یاد این ضرب المثل افتادم که عامیانه وبه زبان خودم نوشتم ((نزن در کسی را با انگشت. چون حتما درتو خواهند زد با مشت )) با عرض معذرت

0 ❤️

390821
2013-07-12 02:57:46 +0430 +0430
NA

من با ‏bright.nights‏ موافقم،از داستانت بگم مجموعا خوب بود ولی فقط تنها چیزی که نمیتونم هضم کنم اینه که همچون میگی بخاطر عشقش تحمل میکرد،دختر ۱۵ساله چه میفهمه عشق چیه،نه اون هنوز هم خیلی از دختر و پسرهای ۲۰سال به بالا هم تفاوت عشق و هوس و حماقت از هم تشخیص نمیدن،تو یک سو استفاده گر جنسی بودی وگرنه حداقلش اگه میخواستی حال کنی دیگه باهاش رابطه عمیق برقرار نمیکردی به همون نوازش بسنده میکردی،مواظب دخترت باش.

0 ❤️

390824
2013-07-12 07:38:42 +0430 +0430
NA

چرا هیچوقت دستشون رو نمیشه وقتی دارن میرن مکان؟
ن آخه چرا؟میخوای من برم درخونه همسایمون آش نذری بدم ۱۱۰بیادببرتم!آخه چرامن انقد کیرشانسم!کیر البرادعی تو شانس من وتوی مغزمجلوق تو وتو دهن ندا جونت!

0 ❤️